فرم جستجو

بخش ۱. طراحی برنامه‌های مداخله‌گری در باهمستان

عده‌ای از آدم‌های باانگیزه و خبره را گرد هم آورده‌ايد که واقعا می‌خواهند قدمی برای باهمستانشان بردارند. شاید بخواهيد در باهمستان درآمدزایی کنید يا از ميزان جرایم کم کنید. هر کاری بخواهيد بکنيد، نتیجه کار به قدر کافی روشن است ولی اسباب و مقدمات آن چطور؟ – اين اسباب و مقدمات کار است که کابوس شما می‌شود. چطور به آن هدفی که گروه شما برای خودش مقرر کرده است می‌رسيد؟ بهترين کارهايی که برای تحقق آن می‌توانيد انجام دهيد چیست؟

به طور کلی، فکر شما اين است که در محيط زندگی مردم به نحوی مداخله کنيد که باعث شود تغيير رفتار برای آن‌ها آسان‌تر و رضايت‌بخش‌تر شود. در ارتباط با درآمدزایی، ممکن است اطلاعاتی درباره‌ فرصت‌ها ارايه کنيد، دسترسی به فرصت‌ها را افزايش دهيد و حمايت همسن و سال‌ها و هم‌گروه‌ها از هم را تقويت کنيد. نام راه‌های مختلف انجام اين کار – که معقول هم به نظر می‌رسد – مداخله است. مداخله‌های همه‌جانبه‌نگر مولفه‌های مختلفی را برای ايجاد تغيير با هم ادغام می‌کنند.

مداخله چیست؟

مداخله‌ها با هم فرق دارند. مداخله می‌تواند يک برنامه باشد يا تغيير در يک سياست يا روش خاصی باشد که محبوبيت پيدا می‌کند. اما نکته‌ای که درباره مداخله‌ها بسیار مهم است آن کاری است که انجام می‌دهند. مداخله‌ها بر رفتارهای مردم و شرایطی که موجب حمایت از آن رفتارها می‌شوند تمرکز دارند. مثلا، گروهی ممکن است هدف‌اش اين باشد که سعی کند مانع از تجاوز مردان به زنان در خيابان شود.

اما بديهی است که در چنین شرایطی تنها انتشار پیامی با اين مضمون که: «نباید مرتکب تجاوز شويد» برای دستیابی به این هدف کافی نیست. بنابراین، مداخلاتی موفق‌ترند که می‌کوشند شرایطی را که وقوع چنان رفتارهايی را ميسر کرده يا تشويق می‌کنند تغییر دهند و اصلاح کنند. در نتيجه مداخلاتی که می‌توانند برای متوقف کردن تجاوز استفاده شوند شامل اين موارد خواهند بود:

  • تامین روشنايی خيابان‌ها برای آسان‌تر کردن پرهیز از مهاجمان بالقوه.
  • يک برنامه «حمل و نقل رایگان» که به زنان این امکان را بدهد تا مجبور نباشند بعد از تاريک شدن هوا پياده بروند.
  • آموزش مهارت‌هايی مربوط به جلوگیری از تجاوز در قرار ملاقات‌ها (بین زن و مردی که بار اول با هم آشنا می‌شوند) تا زنان ياد بگيرند موقع قرار گذاشتن با مردانی که خوب نمی‌شناسند تصميم‌های دقيق‌تری بگيرند به ویژه در مواقعی که الکل يا مواد مخدر مصرف می‌شود.
  • تغيير در سياستگذاری‌ها مثل مجازات‌های سختگيرانه‌تر برای کسانی که مرتکب تجاوز می‌شوند يا تغییراتی که باعث می‌شود قربانی تجاوز برای مجازات متجاوز فرآیند ساده‌تری را طی کند.

چرا بايد برنامه‌های مداخله‌گری را تدارک ببينيد؟

استفاده از برنامه‌های مداخله‌گری به عنوان اسباب محقق کردن اهداف‌ مزيت‌های بسیار مهمی دارد. بعضی از اين مزايا بسیار بدیهی‌اند؛ بعضی‌ها ولی زياد بديهی نيستند. از جمله مزايای مهم مداخله عبارت‌اند از:

  •  با طراحی و اجرای برنامه‌های مداخله‌گری به شکلی روشن و قاعده‌مند، می‌توانيد سلامتی و رفاه باهمستان‌ و ساکنان‌اش را بهبود بخشيد.
  •  مداخله باعث بالا بردن فهم اعضای باهمستان از وضعيت موجود و آشنایی آن‌ها با عوامل و راه‌حل‌هایی می‌شود که قرار است به آن پرداخته شود. به زبان ساده، وقتی کاری را خوب انجام بدهيد، مردم متوجه می‌شوند و خبرش آرام‌ آرام می‌پيچد. در واقع، چنين مداخله‌ای اثری مانند مهره‌های دومينو توليد می‌کند و باعث می‌شود توجه بقيه به کاری که شما می‌کنيد جلب شود و خودشان دست به کار شوند.
  •  انجام کاری که هم‌اکنون بهتر از بقيه انجام می‌دهيد. در نهايت، يادگرفتن انجام درست يک مداخله مهم است چون احتمالا همين الان هم داريد چنين کاری انجام می‌دهيد. بيشتر ما که برای بهبود سلامتی و رفاه اعضای باهمستانمان کار می‌‌کنيم، برنامه‌هايی طراحی (يا مدیریت) می‌کنيم یا سعی می‌کنيم سياست‌هايی مثل قوانين يا مقررات محلی را تغيير دهيم، يا سعی می‌کنيم کارها و رفتارهای معمول مردم را عوض کنيم. هرچه درک بهتری از روش‌هایی که برای طراحی و اجرای مداخله انتخاب می‌کنید داشته باشید، عملکرد به مراتب بهتری خواهید داشت.

کی باید به سراغ برنامه مداخله‌گری در باهمستان بروید؟

در مواقع زیر تدوین يا طراحی دوباره‌ برنامه مداخله‌گری منطقی است:

  • هنگامی‌که یک مسئله يا موضوع در باهمستان وجود دارد که مردم و سازمان‌های محلی آن را نيازی برآورده‌نشده می‌دانند
  • وقتی سازمان شما منابع، توانايی و تمايل برآورده ساختن آن نياز را داشته باشد، و
  • به اين نتيجه رسيده باشید که گروه شما گروه توانمندی برای محقق ساختن آن نیاز است.

آخرین نکته از اين نکات سه‌گانه به توضیح بیشتری نیاز دارد. هميشه کارهايی وجود خواهند داشت که سازمان شما می‌تواند انجام بدهد ولی چه بسا بهتر باشد انجام آن کارها را به سازمان‌ها يا افراد ديگر واگذار کنيد. مثلا، يک مرکز مشاوره بحران که با نیروهای داوطلب کار می‌کند، ممکن است به اين نتيجه برسد که می‌تواند برای افراد نيازمند به اسکان چند شبه سرپناه فراهم کند. اما، انجام چنين کاری بر منابع آن‌ها فشار می‌آورد و کارکنان و داوطلبان آن‌ها را از انجام رسالت اوليه‌ سازمانشان دور می‌کند. بنابرین، این مرکز مشاوره باید بگذارد دیگر سازمان‌ها این کار را انجام دهند.

چگونه برای برنامه مداخله‌گری تدارک ببينيد؟

خوب، مردم بسيج شده‌اند، و شما می‌خواهید مداخله‌ای را تدارک ببينيد که واقعا شرايط را در باهمستان بهبود دهد. از کجا شروع می‌کنيد؟

تصمیم بگيريد که چه کارهایی باید انجام شود

این کار‌ها ممکن است با هدف رفع مشکلاتی باشد که در باهمستان وجود دارند؛ مثلا: «دانش‌آموزان زيادی ترک تحصيل می‌کنند.» اما، ممکن است مورد یا رفتار خوبی هم باشد که دنبال تکرار و افزایش آن باشيد؛ مثلا ممکن است راهی پيدا کنید برای اين‌که بزرگ‌سالان بیشتری را متقاعد کنيد که برای بچه‌های مدرسه‌ای کار داوطلبانه انجام دهند. در اين مقطع، شايد بخواهید تعريف وسيع‌تری از مشکل انجام دهید. در گام‌های بعدی مطالب بيشتری در اين زمينه ياد خواهيد گرفت. هنگام فکر کردن به اين کارهای شدنی، پرسش‌های زیر را مد نظر داشته باشيد:

  • چه رفتاری باید تغییر کند؟
  • رفتار چه کسی باید تغيير کند؟
  • اگر مردم قرار باشد رفتارشان را عوض کنند، برای تحقق آن چه تغییراتی بايد در محيط رخ بدهد؟ مثلا اگر می‌خواهيد مردم زباله‌شان را بازيافت کنند، دسترسی آسان به سطل‌های بازيافت زباله باعث می‌شود نتايج بسيار بهتری بگيرید.

لازم نيست در اين مقطع پاسخ همه‌ اين پرسش‌ها را داشته باشيد. در واقع، چه بسا بهتر باشد تا زمان جمع‌آوری اطلاعات بیشتر از جمله از طريق حرف زدن با افرادی که گرفتار موضوع هستند، ذهن بازتری نسبت به موضوع داشته باشيد. ولی فکر کردن درباره اين پرسش‌ها کمک می‌کند که جهت پيدا کنيد و در مسیر درستی حرکت کنید.

از يک سیستم اندازه‌گيری برای گردآوری اطلاعات درباره‌ سطح مشکل استفاده کنيد

قبل از انجام هر کاری بايد اطلاعاتی درباره‌ سطح مشکل گردآوری کنید تا ببينيد که آیا به آن اندازه که به نظر می‌رسد مشکل جدی است يا نه و معیاری برای بهبود (یا بدتر شدن) بعدی مشخص کنيد.

ابزارهای اندازه‌گيری شامل اين موارد هستند:

  • مشاهده‌ مستقيم رفتار
  • نظرسنجی‌های رفتاری
  • مصاحبه با افراد مهم
  • بررسی اسناد آرشيوی یا موجود

مشخص کنيد که مداخله به چه کسی کمک می‌کند

در يک برنامه‌ ايمن‌سازی (واکسیناسیون) کودکان، هدف برنامه مداخله‌گری شما کمک کردن به کودکان است. به طريق مشابه، در برنامه‌ای که به مردم کمک می‌کند زندگی مستقلی داشته باشند، مداخله سعی می‌کند که به بزرگ‌سالان مسن‌تر يا افراد معلول کمک کند. ممکن است مداخله‌ شما گروه خاصی را هدف‌ قرار ندهد ولی برای کل باهمستان باشد.

برنامه‌های مداخله‌گری معمولا کسانی را هدف قرار می‌دهند که مستقيما از مداخله بهره می‌برند ولی وضع هميشه چنين نيست. مثلا در برنامه‌ای که می‌خواهد تعداد والدين یا سرپرستانی را افزایش دهد که بچه‌هایشان را برای واکسن زدن به موقع می‌آورند، بهره‌مند اولیه کودکان هستند. اما اين مداخلات کودکان را هدف قرار نمی‌دهد چون کودکان آن کسانی نيستند که تصميم‌ می‌گيرند. در عوض، «هدف‌های تغيير» اوليه‌ مداخله شما ممکن است والدين و متخصصان بهداشت باشند.

پيش از ادامه دادن، تعريف‌های مختصری ممکن است مفيد واقع شوند. اهداف تغيير افرادی هستند که سعی می‌‌کنيد رفتارشان را تغيير دهيد. چنان‌که در بالا ديديم، اين افراد ممکن است – ولی هميشه وضع چنين نيست – همان افرادی باشند که از مداخله سود مستقيم می‌برند. اين‌ها خيلی اوقات شامل افراد ديگری هم می‌شوند مثل مقامات دولتی که قدرت اين را دارند که تغييرات لازم در محيط را اعمال کنند. عاملان تغییر کسانی هستند که می‌توانند به وقوع تغيير ياری برسانند از جمله ساکنان محلی، رهبران باهمستان و سیاست‌گذاران.

همکاری متقاضی‌های بالقوه يا استفاده‌کنندگان نهايی مداخله را جلب کنید

وقتی که به طور کلی تصمیم گرفتيد چه اتفاقی باید بیفتد و برای چه کسی این اتفاق باید بیفتد، بايد اطمینان حاصل کنيد که افرادی که از موضوع تاثیر می‌پذیرند، گوشه‌ای از کار را گرفته‌اند. حتی اگر فکر می‌کنيد که می‌دانيد آن‌ها چه می‌خواهند – باز هم از آن‌ها سوال کنيد.

مسائل يا مشکلاتی که قرار است با هم حل‌ کنید را شناسایی کنید

راه‌های زیادی هست که بتوانید برای جمع آوری اطلاعات با افرادی که درگیر مشکل هستند، صحبت کنید. روش‌هایی مانند:

  • تماس شخصی غيررسمی – مثل اين‌که با مردم فقط حرف بزنید تا ببينيد چه حرفی برای گفتن دارند
  • مصاحبه‌ها
  • گروه‌های متمرکز
  • انجمن‌های باهمستان
  • نظرسنجی‌ درباره‌ نگرانی‌ها و دغدغه‌ها

وقتی با مردم حرف می‌زنيد، سعی کنيد سراغ مساله واقعی برويد – مساله‌ای که دلیل اصلی و ریشه‌ای چيزی است که دارد اتفاق می افتد. خيلی اوقات لازم است که نه بر خود مشکل بلکه بر عوامل ایجاد مشکل تمرکز کنيد.

مثلا اگر می خواهيد تعداد افرادی را که در شهرتان بی‌خانمان هستند کاهش دهيد، بايد ببينيد چرا اين همه آدم در شهر شما سرپناه آبرومندی ندارند. آیا اين‌ها فاقد مهارت مناسب برای کار پيدا کردن هستند؟ يا جمعيت معلول ذهنی بزرگی وجود دارد که کمکی را که باید دريافت نمی‌کند؟ مداخله‌ نهايی شما ممکن است به علل ریشه‌ای‌تری بپردازد که ظاهرا ربطی به کاهش مستقيم بی‌خانمانی ندارد هر چند هدف هم‌چنان کاهش بی‌خانمانی خواهد بود.

مسائل یا مشکلاتی را که بايد در طول مداخله به آن بپردارید تحليل کنيد

با استفاده از اطلاعاتی که جمع‌آوری کرده‌ايد، بايد درباره‌ پاسخ‌های بعضی از پرسش‌های مهم تصميم بگیرید. این‌ها بستگی به وضعيت شما دارند ولی طرح پرسش‌های زير ممکن است برای مقصود شما مناسب باشند:

  • چه عواملی مردم را در معرض مخاطره مشکل يا دغدغه قرار می‌دهند (يا از آن‌ها در برابر اين مشکلات يا دغدغه‌ها محافظت می‌کنند)؟
  • رفتار (يا خودداری از رفتار) چه کسی باعث مشکل شده است؟
  • رفتار (يا خودداری از رفتار) چه کسی باعث تداوم مشکل شده است؟
  • این وضعيت برای چه کسی مساله‌ساز است؟
  • عواقب منفی برای کسانی که از این مساله متأثر هستند چه‌ها هستند؟
  • عواقب منفی برای باهمستان چه‌ها هستند؟
  • چه کسی، از اوضاع در موقعيت فعلی سود می‌برد؟
  • چطور از اين وضع سود می‌برند؟
  • چه کسی باید سهمی در مسئوليت حل مشکل داشته باشد؟
  • چه رفتارهايی بايد برای اینکه مشکل «حل‌شده» دانسته شود، تغيير کنند؟
  • برای رسیدگی به مساله يا مشکل چه شرايطی بايد تغيير کند؟
  • چه مقدار تغيير لازم است؟
  • مساله در چه سطح (يا سطوحی) بايد رسيدگی شود؟ آيا چيزی است که افراد، خانواده‌هايی که با هم کار می‌کنند، سازمان‌های محلی يا محله‌ها بايد حل کنند يا بايد در سطح شهر، شهرستان يا محيط گسترده‌تری به آن توجه شود؟
  • آيا خواهيد توانست در سطحی (يا سطوحی) که شناسايی شده تغيير ایجاد کنيد؟ این پرسش شامل توانايی فنی می‌شود و اطمينان حاصل می‌کند که شما پول کافی برای انجام آن را در اختيار داريد و از نظر سياسی اين کار امکان‌پذير است يا نه.

اهداف و مقاصد را مشخص کنيد

وقتی تا این مرحله جلو آمده باشيد، آماده‌اید که اهداف و مقاصد وسيع‌تری برای کاری که مداخله انجام خواهد داد مقرر کنيد. يادتان باشد که در اين مرحله هنوز تصميم نگرفته‌ايد که مداخله چه کار خواهد کرد. اين ممکن است کمی مخالف و در مسير عکس فکر کردن عادی شما باشد – ولی ما داريم از نقطه‌ پايان شروع می‌کنيم و از شما می‌خواهیم به عقب برگرديد. امتحان‌اش کنيد – فکر می‌کنيم در مورد کار شما هم جواب خواهد داد.

به طور مشخص، بايد بتوانید تا حد امکان به طور ملموس‌ به پرسش‌های زير جواب بدهيد:

  • مداخله بايد چه امری را محقق کند؟

  • موفق شدن به چه معنا خواهد بود؟ اگر مداخله‌ شما موفق باشد، از کجا اين را خواهيد فهميد؟ به افراد ديگر چطور توضيح خواهيد داد که مداخله جواب داده است؟ «معیارها» يا شاخص‌هایی که نشان می‌دهند در مسير درست حرکت می‌کنيد کدام‌ها هستند؟
  • در نهايت، مقاصد مشخصی که می‌خواهيد محقق شوند کدام هستند؟ وقتی مقاصدتان را روی کاغذ می‌آوريد، تا جايی که می‌شود روشن و مشخص بنویسيد. بيان کنید که می‌خواهيد چقدر تغيیر در چه رفتارها و فعاليت‌هايی ببينيد. از سوی چه کسی؟ تا چه وقتی؟
    • ​​​​​مثلا می‌شود بگوييد: «تا سال ۲۰۱۰ (چه وقتی؟)، ۸۰ درصد از افراد بی‌خانمان (چه کسانی؟) موفق به يافتن شغلی دست کم پاره وقت (تغييری که در پی آن هستید) بشوند.»

از تجربیات دیگران استفاده کنید

حالا که مجهز به همه‌ اطلاعاتی هستيد که تا به حال يافته‌ايد، آماده‌ايد که بر خود مداخله به طور خاص تمرکز کنيد. ساده‌ترين راه اين است که ابتدا ببينيد آدم‌های ديگر در موقعيت شما چه کار کرده‌اند. چرخ را از نو اختراع نکنيد! ممکن است «بهترين روش» وجود داشته باشند – برنامه‌ها يا سياست‌گذاری‌هايی استثنايی – که به کاری که شما می‌‌خواهيد انجام دهید نزديک باشد. می‌ارزد که وقت بگذاريد و سعی کنيد اين‌ها را پيدا کنيد.

کجا دنبال رویکردهای امیدبخش بگرديد؟ امکان‌های زيادی وجود دارد و اين‌که جست‌وجوی شما چقدر جامع و مانع باشد بستگی به وقت و منابعی دارد که در اختيار شماست.

افکار خودتان را در بارش فکری طرح کنيد

یک تکه کاغذ بردارید و همه‌ احتمالاتی را که به آن‌ها فکر کرده‌ايد روی کاغذ بنويسيد. اگر به طور گروهی اين کار را می‌کنيد، ایده‌ها را روی صفحه بزرگی که به ديوار می‌چسبانید بنویسید تا همه بتوانند اين احتمالات را ببينند – اين کار خيلی اوقات به مردم کمک می‌کند که افکار تازه‌ای به ذهن‌شان برسد. خلاق باشيد!

مشخص کنید چه مداخله‌هایی يا چه بخش‌هايی از مداخله‌ها جواب داده‌اند و چه مواردی برای وضعيت شما کاربرد دارد

سازمان شما از عهده‌ چه کاری بر می‌آيد؟ وقتی می‌گويیم از عهده برآمدن منظور از حيث مالی، سياسی، وقت و منابع است. مثلا چقدر وقت می‌توانيد صرف اين کار کنيد؟ آیا گروه اهميت‌ و اعتبارش در باهمستان يا حمايت افراد خاصی را به خاطر انجام مداخله‌ای خاص از دست خواهد داد؟

وقتی که مداخلاتی را که ديگران انجام داده‌اند در نظر می‌گيرید به طور مشخص دنبال مواردی بگرديد که:

  • مناسب باشد – آيا مناسب مقصود گروه هست؟
  • موثر باشد – آيا تغييری در رفتار يا نتيجه به وجود می‌آورد؟
  • تکرارپذير باشد – آيا جزئيات و نتايج آن‌چه که در مداخله‌ اصلی رخ داده است به قدر کافی توضيح داده شده که آن‌چه را که انجام شده تکرار کنيم؟ متاسفانه هميشه وضع چنين نيست – وقتی با خيلی از آدم‌ها در این زمینه حرف بزنيد می‌گويند: «عجب! ما فقط کار را انجام دادیم!»
  • ساده باشد – برای افراد گروه شما به قدر کافی روشن است؟
  • عملی باشد – آيا وقت و پول انجام اين کار را داريم؟
  • سازگار با وضعيت شما باشد – آيا متناسب با نیازها، منابع و ارزش‌های محلی است؟

موانع و مقاومت‌هايی که ممکن است با آن‌ها مواجه شويد را بشناسید

با چه موانع و مقاومت‌هايی ممکن است مواجه شويم؟ چطور می‌شود بر آن‌ها غلبه کرد؟ برای هر چيزی که ممکن است سر راه شما واقع شود آماده باشيد.

مثلا يک گروه جوانان با هدف‌ ممانعت از ‌استفاده مواد مخدر می‌خواهد سيگار کشیدن در محيط دبيرستان را برای همه از جمله معلمان و ساير کارکنان ممنوع کند. آن‌ها می‌دانند که با مقاومت معلمان و کارکنانی که سيگار می‌کشند مواجه خواهند شد. چطور می‌توانند بر این مخالفت غلبه کنند؟

مولفه‌ها و عناصر کلیدی مداخله را شناسايی کنيد

اين‌جاست که به جزئيات و پيچ و مهره‌ طراحی مداخله می‌رسیم.

اول از همه مولفه‌های کليدی به کار رفته در مداخله را مشخص کنيد. درست مانند راهبردهای گسترده، اين‌ها چيزهای کلی است که در کار مداخله انجام می‌دهید. این‌ها «فکرهای بزرگی» هستند که می‌توانند به ایده‌های کوچک‌تر تقسیم شوند.

موقع طراحی مداخله، چهار دسته از مولفه‌ها را بايد در نظر گرفت:

۱. ارايه‌ اطلاعات و آموزش مهارت‌ها

۲. تقويت پشتيبانی و منابع

۳. تغيير دادن دسترسی و موانع

۴. نظارت و ارائه‌ بازخورد​

هر مداخله‌ همه‌جانبه‌نگر مولفه‌هایی را برای هر يک از این چهار دسته انتخاب می‌کند. مثلا يک برنامه‌ آموزش جوانان ممکن است مولفه‌های زیر را انتخاب کند:

  • در زمینه ارایه‌ اطلاعات و آموزش مهارت‌ها، يک مولفه می تواند استخدام جوانان و مربیان باشد.
  • برای تقويت پشيتبانی و تجديد نيرو، یک مولفه می‌توان ترتيب دادن جشن‌هايی با حضور شرکت‌کنندگان برنامه باشد.
  • برای تغيير دسترسی و موانع، يک مولفه می‌تواند ساده‌تر کردن داوطلب شدن باشد.
  • در مورد نظارت و ارایه بازخورد، يک مولفه می‌تواند ردگیری تعداد جوانان و داوطلبان دخيل در کار باشد.

در مرحله‌ بعد، عناصر خاصی را مشخص کنید که هر يک از مولفه‌ها را می‌سازند. اين عناصر فعالیت‌های متمايزی هستند که برای اجرای این مولفه‌ها انجام می‌شوند.

مثلا يک تلاش همه‌جانبه‌نگر برای جلوگیری از سيگار کشيدن جوانان می‌تواند شامل آگاه‌سازی عمومی و آموزش مهارت‌ها، محدود کردن آگهی تنباکو، و تغيير دسترسی به محصولات تنباکویی باشد. برای مولفه‌ تلاش برای تغيير دسترسی، يک مولفه‌ می‌تواند «ورود سرزده» به مغازه‌ها باشد تا معلوم شود چه کاسبانی تنباکوی غيرقانونی به نوجوانان می‌فروشند. يک عنصر ديگر می‌تواند وضع جريمه‌های سخت‌تر برای نوجوانانی باشد که سعی می‌کنند سيگار بخرند يا کاسبانی که سيگار را به آنان می‌فروشند.

يک برنامه اقدام برای انجام مداخله تهیه کنید

وقتی برنامه اقدام را تهيه می‌کنيد، بايد به پرسش‌های زیر جواب بدهيد:

  • چه مولفه‌ها و عناصری اجرا خواهند شد؟
  • چه کسی بايد تا چه زمانی اين‌ها را اجرا کند؟
  • چه پشتيبانی و منابعی لازم است؟ چه چيزهايی موجود است؟
  • انتظار چه موانع يا مقاومت‌هایی بالقوه‌ای می‌رود؟ چطور می‌توان آن‌ها را کاهش داد؟
  • به چه افراد يا سازمان‌هايی بايد اطلاع‌رسانی کرد؟ چه چيزهایی بايد به آن‌ها بگوييد؟

طرح مداخله را به طور آزمايشی اجرا کنيد

هيچ کدام از ما دوست ندارد در کارش زمین بخورد ولی واقعیت را بگوييم وقتی عده‌ زيادی ما را تماشا نمی‌کنند و موقعی که پای چیزهای زيادی در ميان نباشد، زمین خوردن و ناکامی ساده‌تر است. با اجرای مداخله‌تان در مقياسی کوچک، این فرصت را دارید که اشکالات کارتان را بگیرید و قبل از اين‌که جمعیت از راه برسند سر پا بایستید. در طول فرآیند اجرای آزمايشی بايد کارهای زیر را انجام دهيد:

  • مشخص کنید که مداخله در مقياس کوچک چطور باید آزمايش شود.
  • نتايج‌ را ارزيابی کنيد.
  • به پيامدهای ناخواسته يا عوارض جانبی‌ که موقع ارزیابی کارتان پیدا می‌کنید توجه خاص بکنيد.
  • از بازخورد کسانی که مداخله را آزمایش کرده‌اند استفاده کنيد تا طرح‌ را ساده کنید و صیقل دهيد.

مداخله‌ را عملی کنيد

اگر همه‌ مراحل بالا را دنبال کرده‌ايد، اجرای برنامه اقدام شما ساده‌تر خواهد بود. با انرژی بالا عمل کنيد!

مدام کار خود را نظارت و ارزيابی کنید

وقتی که چرخ کار می‌چرخد و اوضاع تحت کنترل است، مداخله‌ را با موفقيت اجرا کرده‌ايد، تبريک! ولی البته کار هيچ وقت تمام نمی‌شود. مهم است که ببینيد آيا مداخله جواب می‌دهد یا نه و آن را «تنظیم مجدد»‌ کنيد و تغييرات لازم را در آن اعمال کنید.

خلاصه

طراحی يک مداخله و خوب انجام دادن‌اش ضرورتا کار ساده‌ای نيست. اگر بخواهيد کار را خوب انجام دهيد، مراحل زیادی در میان است و کارهای بسياری بايد انجام داد. ولی با طی کردن فرآیند به صورت قاعده‌مند، می‌توانيد مشکلات را پيش از وقوع علاج کنید؛ می‌توانید روی شانه‌ کسانی که پیش از شما اين کار را کرده‌اند بايستيد و از توفيق‌ها و ناکامی‌های آن‌ها درس بگیرید.