فرم جستجو

بخش ۵. اثرگذاری جمعی

 

بسیاری از ما به دنبال پیشرفت در حل معضلات بزرگ و پیچیده اجتماعی هستیم؛ مثلا، بهبود دستاوردهای آموزشی برای کودکان، کاهش افراد بی‌خانمان، یا رسیدن به دستاوردهای بهتر در زمینه بهداشت باهمستان. گذشته نشان داده رسیدن به چنین پیشرفتی با چالش همراه است.

فعالیت در این زمینه در سطح باهمستان نام‌ها و الگوهای گوناگونی دارد که از آن میان می‌توان به اقدام جمعی، بسیج باهمستان، و ابتکار عمل جامع اشاره کرد. یکی از رویکردها در این زمینه «اثرگذاری جمعی» نام دارد. اثرگذاری جمعی یعنی پذیرش مسئولیت از سوی گروهی از کنشگران مهم در بخش‌های گوناگون برای پیش‌برد دستور کاری مشترک در راستای رفع یک معضل مشخص اجتماعی در سطحی گسترده. در این بخش نگاهی داریم به این رویکرد و ارتباط آن با منابعی که در پیاده‌سازی این رویکرد به کار می‌روند.

دلایل به‌کارگیری رویکرد اثرگذاری جمعی ​

پیش‌فرض رویکرد اثرگذاری جمعی این است که همه معضلات مثل هم نیستند. بعضی ساده‌اند، برخی پیچیده‌تر، و برخی واقعا بغرنج هستند. برای حل هر یک از این انواع مسائل به رویکردی متفاوت نیاز داریم.

  • مثلا پختن کیک یک مساله ساده است. داشتن «دستور پخت» مناسب خیلی مهم است، اما پس از پیدا کردن دستور پخت، می‌توان با تکرار آن تقریبا هر بار به نتیجه مشابه رسید.
  • فرستادن موشک به ماه یک مساله پیچیده است. برای این کار به «دستورالعمل‌ها و فرمول‌های» مناسب و هم‌چنین تخصص و آموزش در سطح بالا نیاز داریم. تجربه در گذر زمان شکل می‌گیرد و به نتایج مطلوب منجر می‌شود، و این تجربه را می‌توان با امید به رسیدن به موفقیت در دفعات بعد تکرار کرد.
  • تربیت کودک یک مساله بغرنج است. نمی‌توان برای شرایط متفاوت نسخه و دستور کار واحدی صادر کرد. گاه عوامل بیرونی بر این وضعیت تاثیر می‌گذارند و هر وضعیت شرایط خاص خود را دارد. تجربه مفید است، اما ضامن موفقیت نیست.

شاید برای رفع معضلات ساده یا کمی پیچیده بتوان از یک طرح خدماتی استفاده کرد. اما حل معضلات پیچیده اجتماعی نیازمند به‌کارگیری رویکرد اثرگذاری جمعی است.

برای استفاده از این رویکرد باید از شیوه‌های سنتی و پراکنده سازمان‌های خدماتی در حل معضلات فاصله گرفت.

رویکرد اثرگذاری جمعی، مانند سایر رویکردها در اقدام جمعی، همکاری بازیگران متعدد را برای حل معضلات پیچیده اجتماعی به همراه دارد:

  • مسئولان تامین مالی و پیاده‌سازی می‌دانند معضلات اجتماعی و هم‌چنین راه‌حل آن‌ها نتیجه برهم‌کنش سازمان‌های متعدد در سیستمی گسترده‌تر است.
  • سازمان‌ها در اقدامات خود هماهنگی فعال داشته و آموخته‌های خود را با یکدیگر در میان می‌گذارند.
  • پیشرفت کار به تلاش در راستای هدف مشترک و هماهنگی در سنجش  بستگی دارد.
  • تغییر در مقیاس گسترده به افزایش هم‌راستایی بین بخش‌ها و یادگیری از سازمان‌های متعدد بستگی دارد.
  • همکاری بخش‌های دولتی و شرکتی ضروری است.

اثرگذاری جمعی چیست؟

طوری که پیش‌تر گفتیم اثرگذاری جمعی یعنی پذیرش مسئولیت از سوی گروهی از کنشگران مهم در بخش‌های گوناگون برای پیش‌برد دستور کاری مشترک در راستای رفع یک معضل مشخص اجتماعی در سطحی گسترده.

پیاده‌سازی این رویکرد در سازمان‌ها سابقه‌ای طولانی دارد. این ابتکار عمل‌های موفق در زمینه اثرگذاری جمعی تضمینی است برای برقراری پنج شرط که با موفقیت نسبی سازمان‌ها ارتباط داشته است:

  • دستور کار مشترک

    • همه اشخاص مشارکت‌کننده چشم‌انداز مشترکی برای تغییر و تحول دارند که شامل فهم مشترک از معضل مورد نظر و رویکرد مشترک برای حل معضل از طریق اقدام مورد توافق آن‌هاست.
  • سنجش هماهنگ

    • همه سازمان‌های مشارکت‌کننده درباره شیوه سنجش و گزارش دستاوردها به توافق می‌رسند و فهرستی از شاخص‌های مشترک تهیه می‌کنند که برای بهبود و یادگیری به کار گرفته می‌شود.
  • همکاری متقابل

    • اشخاص ذینفع که معمولا به بخش‌های مختلف تعلق دارند با تدوین یک طرح عملیاتی برای همکاری متقابل، فعالیت‌های متمایز خود را هماهنگ می‌کنند.
  • ارتباط مستمر

    • همه بازیگران برای اعتمادسازی، اطمینان از تحقق اهداف مشترک، و رسیدن به انگیزه مشترک، ارتباطی منظم، شفاف، و ساختاریافته دارند.
  • زیرساخت یا سازمان پشتیبان

    • مجموعه‌ای متشکل از کارکنان مستقل با تامین مالی لازم در راستای تحقق ابتکار عمل، با جهت‌دهی به راهبرد و چشم‌انداز، حمایت از فعالیت‌های همراستا با اهداف، تدوین راهکارهای سنجش هماهنگ، ایجاد اراده عمومی، پیش‌برد سیاست‌ها، و بسیج منابع، از اقدام مشترک به شکل مستمر حمایت می‌کنند.

زمان مناسب برای به‌کارگیری رویکرد اثرگذاری جمعی ​

برای تشخیص تناسب این رویکرد با وضعیت خود، می‌توانید از گزینه‌های زیر جهت ارزیابی آمادگی استفاده کنید. ارزش این ارزیابی زمانی بیشتر می‌شود که گروهی از افراد ذینفع و متعهد به رفع یک مساله مشخص اجتماعی یا محیطی، این ارزیابی را انجام داده و درباره نتایج و پیامدهای آن گفتگو کنند.

  • آیا رویکرد اثرگذاری جمعی برای پیگیری اهداف مناسب است؟

    • همکاری اشکال گوناگون دارد که هر یک برای رفع انواع متفاوت مسائل اجتماعی و محیطی مناسب است. آیا قرار است یک مساله‌ پیچیده اجتماعی و محیطی در مقیاس گسترده حل شود؟ آیا زمان و منابع کافی را در اختیار دارید؟
  • آیا پیش‌شرط‌های لازم برای موفقیت بالقوه این رویکرد وجود دارد؟

    • آیا این عوامل را در اختیار دارید: افراد تاثیرگذار در نقش پیشرو، منابع کافی برای پشتیبانی از فرایند برنامه‌ریزی و زیرساخت‌ها، و ضرورت رسیدگی به مساله با شیوه‌ای جدید و متفاوت.
  • آیا زیرساخت لازم برای استفاده از این رویکرد وجود دارد؟

    • اگر گروه به این نتیجه رسیده که استفاده از این رویکرد مناسب است، و پیش‌شرط‌ها تحقق یافته، بهتر است برای بررسی وجود زیرساخت‌ها از شیوه پیشنهادی زیر جهت ارزیابی دقیق آمادگی برای این رویکرد استفاده شود.

اثرگذاری جمعی برای همه معضلات کارساز نیست. این روند گاه زمان‌بر است و تداوم آن نیازمند تخصیص منابع چشم‌گیر است. این منابع گاه حاصل سرمایه‌گذاری اشخاص و نهادهای همکار و تغییر راهکارهای آن‌هاست و گاه از زیرساخت‌های حمایتی به دست می‌آید.

چگونگی پیاده‌سازی رویکرد اثرگذاری جمعی ​

پیش از آغاز پیاده‌سازی این رویکرد، سازمان‌ها و افراد دخیل در آن باید منطق رهبری مبتنی بر همکاری، سازگاری، و خدمت‌گزاری را بپذیرند.

  • سازگاری و کار تطبیقی به جای توجه صرف به راه‌حل‌های فنی: گروه باید از تمرکز صرف بر ابعاد فنی که بیشتر مناسب معضلات ساده و پیچیده است فاصله بگیرد و بیشتر به راه‌حل‌های تطبیقی یا مبتنی بر سازگاری بیاندیشد که نیازمند یادگیری مستمر است.

  • جستجو برای یافتن راهکار مطلوب برآیندی به جای راهکار تک‌گزینه‌ای: هدف نهایی ابتکار عمل در اثرگذاری جمعی رسیدن به تغییر و تحول در سطح جامعه است و افراد ذینفع برای رسیدن به چنین هدفی به جای راه‌حل‌های تک‌گزینه‌ای، باید ذهنیت خود را تغییر داده و بدانند موفقیت حاصل برآیند مداخلات متعدد است.

  • اعتبار هر سازمان افتخار همه است: زمانی که همکاری در سطحی گسترده وجود دارد و چندین بازیگر در ایجاد تغییر و تحول دخیل هستند، نمی‌توان این تحولات را حاصل تلاش یک سازمان دانست. سازمان‌ها هنگام تصمیم‌گیری باید شرایط دیگران را نیز در نظر بگیرند، و برای رسیدن به انسجام و همکاری بیشتر، همه باید در این اعتبار و افتخار حاصل از آن سهیم باشند.

مراحل رویکرد اثرگذاری جمعی ​

اقدام جمعی از این دست را معمولا می‌توان بر اساس میزان رشد یا مراحل کار دسته‌بندی کرد. (اما هر ابتکار عمل ویژگی‌های خاص خود را دارد و باید بر بستر محلی و آمادگی اشخاص ذینفع استوار باشد). در این‌جا به چند نکته کلی درباره مراحل این رویکرد اشاره می‌کنیم:

  • مرحله ۱: ارزیابی آمادگی

ارزیابی آمادگی و دورنما (ارزیابی پیچیدگی و فوریت مساله، ارزیابی پیشینه همکاری، شناسایی همکاری‌های فعلی در سطح محلی، شناسایی اشخاص پیشرو بالقوه، تعیین منابع)

  • مرحله ۲: اقدام اولیه

راه‌اندازی کمیته راهبری

آغاز جذب اعضا از بخش‌های مختلف باهمستان

تدوین دورنمای پایه و داده‌نگاری

پژوهش ثانویه درباره سایر طرح‌های همکاری

  • مرحله ۳: سازمان‌دهی برای اثرگذاری

تدوین دستور کار مشترک: تعریف روشن و دقیق مساله، چشم‌انداز مشترک، اهداف مورد نظر در سطح جامعه، نظریه اساسی تغییر و تحول

تدوین اهداف عالی در سطح جامعه

نظرخواهی از باهمستان و لحاظ کردن این دیدگاه‌ها

  • مرحله ۴: شروع پیاده‌سازی

تدوین شیوه سنجش هماهنگ و راهبردهای هم‌راستا جهت ایجاد همکاری متقابل

تشکیل کارگروه برای پیاده‌سازی راهبردها (در بخش بعد بیشتر درباره اعضای کارگروه خواهیم گفت)

انتخاب سازمان پشتیبان

معرفی ابتکار عمل به باهمستان در سطح گسترده‌تر و اطلاع‌رسانی درباره اهداف

ایجاد/انتخاب سازمان پشتیبان برای تداوم پیش‌برد کار

  • مرحله ۵: تداوم اقدام و اثرگذاری

شروع پیاده‌سازی راهبردها و سنجش شاخص‌ها

جمع‌آوری و استفاده از داده‌ها برای یادگیری و بهبود راهبردها و شناسایی پیشرفت‌های زودبازده

بهبود ترکیب کمیته راهبری و کارگروه مطابق با راهبردهای تطبیقی

استمرار فعالیت‌ها در راستای اطلاع‌رسانی درباره پیشرفت در ابتکار عمل و استفاده از دیدگاه‌های باهمستان  

دست‌اندرکاران اثرگذاری جمعی ​

پیش‌تر در همین فصل گفتیم یکی از ویژگی‌های معمول اثرگذاری جمعی چندبخشی بودن آن است. معضلات پیچیده را تنها می‌توان با همکاری بخش‌های مختلف و همراهی سازمان‌های خارج از بخش غیر انتفاعی (یا هر بخش دیگر) رفع کرد.

با این حال، موضوع فقط اشخاص و سازمان‌های حاضر نیست، بلکه چگونگی جمع شدن آن‌ها نیز مهم است. ساختارِ مبتنی بر مشارکت و همکاری به افراد امکان می‌دهد در فواصل زمانی منظم برای بررسی داده‌ها و یادگیری از یکدیگر گرد هم جمع شوند و اجزای کارآمد و ناکارآمد را مشخص کنند. کمیته راهبری، کارگروه‌ها، سازمان یا زیرساخت پشتیبان، و همراهی باهمستان از اجزای ساختاری مهم در رویکرد اثرگذاری جمعی هستند.

 

توضیح تصویر: اقتباس از مدل کهکشانی همکاری برای تغییر اجتماعی تهیه شده به دست تونیا و مارک سورمن ۲۰۰۸

 

کمیته رهبری (یا هدایت فعالیت)

اولین قدم در اقدام گروهی معمولا تشکیل یک گروه نظارتی است که کمیته راهبری یا اجرایی نام دارد. این کمیته چند مسئولیت مهم را بر عهده دارد:

  • جهت‌دهی راهبردی بلندمدت برای ابتکار عمل
  • نظارت بر کار سازمان یا زیرساخت پشتیبان
  • تعیین نیاز به منابع و نیروی کار جهت اطمینان از استمرار کار با همکاری تیم اجرایی
  • نظارت پیشرفت بر اساس اهداف مندرج در دستور کار مشترک و شاخص‌ها جهت اطمینان از پیش‌برد مستمر و شناسایی موانع
  • بررسی و استفاده از داده‌ها جهت اطلاع‌رسانی درباره تغییر در مشارکت افراد ذینفع، ترکیب کارگروه، یا راهبردها
  • راهنمایی و جهت‌دهی به فعالیت‌های کارگروه
  • ایفای نقش پیشرو در سطحی گسترده در باهمستان ​

ترکیب کمیته راهبردی در موفقیت ابتکار عمل نقش حیاتی دارد، چرا که اعضای این کمیته جهت‌گیری راهبردی ابتکار عمل را مشخص می‌کنند. هنگام انتخاب اعضای این کمیته باید به چند ویژگی مهم توجه داشت:

  • مسئولان تصمیم‌گیری: اعضا باید در سطح مدیر عامل یا رئیس باشند و بتوانند تغییرات سیستمی را در راستای اقدام گروهی ایجاد کنند.
  • نمایندگان: پوشش همه بخش‌ها و نقاط جغرافیایی در اقدام گروهی
  • افراد پیشرو و تأثیرگذار: افراد مورد احترام اشخاص ذینفع در سطحی گسترده‌تر که بتوانند اشخاص ذینفع را جذب و حفظ کنند، و در باهمستان نقش پیشرو را در اجرای راهبردها ایفا کنند.
  • کارشناسان/متخصصان محتوا: آشنایی با موضوع جهت نقش‌آفرینی چشم‌گیر
  • اشتیاق و توجه به ضرورت کار: اعضا باید نسبت به موضوع اشتیاق داشته و ضرورت تغییر را حس کنند.
  • تمرکز بر منافع جمعی: اعضا باید از یک سو نماینده سازمان خود باشند و از سوی دیگر بتوانند در راستای منافع جمعی کل باهمستان بیندیشند و عمل کنند.
  • تعهد: تمایل و توانایی تخصیص زمان و توان برای حضور در جلسات و انجام کار.
  • تجربه عملی: حضور ساکنان یا اعضای باهمستان که مسائل مطرح‌شده در ابتکار عمل را از نزدیک لمس کرده‌اند.

کارگروه‌ها

پس از توافق بر سر چارچوب اقدام راهبردی، کارگروه‌های مختلف که به آن‌ها کمیته اقدام هم گفته می‌شود حول اهرم‌ها و راهبردهای اصلی تشکیل می‌شوند. کارگروه‌ها چند مسئولیت مهم را بر عهده دارند:

  • شناسایی راهبردهای اثربخش جهت حمایت از تحقق اهداف:
  • گردآوری اطلاعات حاصل از پژوهش‌ها درباره راهبردهای اثربخش و مبتنی بر شواهد
  • استفاده از داده‌ها در شناسایی راهبردها
  • ارائه پیشنهاد برای بهبود شاخص‌ها بر پایه تدوین راهبرد (در صورت نیاز)
  • شناسایی منابع مالی و نهادهای محلی برای حمایت از راهبردها
  • مشارکت باهمستان
  • فراخوان برای گفتگوی اشخاص ذینفع و سایر اشکال مشارکت باهمستان
  • هماهنگی با دیگر کارگروه‌ها درباره پیام‌ها و راهبردهای باهمستان
  • پیاده‌سازی
  • هماهنگی فعالیت‌های نهادهای عضو کارگروه و سایر اشخاص در باهمستان جهت پیاده‌سازی راهبردها
  • تخصیص زمان به تاکتیک‌ها برای برنامه‌ریزی رخدادها، شناسایی افراد داوطلب، و وظایف دیگر

سازمان پشتیبان ​

سازمان پشتیبان زیرساختی حمایتی است که با کمک کارکنانی شکل می‌گیرد که با منابع مالی و به شکل مستقل جذب شده‌اند و درخدمت ابتکار عمل برای اثرگذاری جمعی هستند. این زیرساخت عاملی برای حمایت مستمر در شش زمینه است:

  • جهت‌دهی به چشم‌انداز و راهبرد
  • ایجاد فهم مشترک از معضل مورد نظر
  • جهت‌دهی راهبردی برای تدوین دستور کار مشترک؛ ایفای نقش رهبر/معیار برای ابتکار عمل
  • پشتیبانی از فعالیت‌های هم‌راستا با اهداف
  • حصول اطمینان از همکاری متقابل؛ یعنی،
  • هماهنگی و تسهیل ارتباط و همکاری مستمر همکاران  
  • گرد هم آوردن همکاران و اشخاص ذینفع خارجی
  • تسریع یا تسهیل همکاری یا ابتکار عمل‌های جدید
  • همکاری فنی در راستای ظرفیت‌سازی مدیریتی و اجرایی (به عنوان مثال، تربیت و راهنمایی، آموزش و حمایت در تامین منابع مالی)
  • هموارسازی مسیر و جذب همکاران جدید برای مشارکت آن‌ها
  • جستجو برای یافتن فرصت هم‌راستایی با فعالیت‌های دیگر
  • تدوین راهکارهای سنجش هماهنگ
  • جمع‌آوری، تحلیل، تفسیر، و گزارش داده‌ها
  • تسهیل یا تدوین سیستم‌های سنجش هماهنگ
  • همکاری فنی در راستای افزایش ظرفیت داده‌ای همکاران
  • ایجاد اراده عمومی

-ایجاد اراده، اجماع، و تعهد عمومی

- چارچوب‌بندی مساله برای ایجاد حس ضرورت و فراخوان برای اقدام عملی

- پشتیبانی از فعالیت‌ها در راستای جلب مشارکت اعضای باهمستان

- برقراری ارتباط و مدیریت آن (مثلا، انتشار نشریه و گزارش)

  • پیش‌برد سیاست
  • حمایت از دستور کار سیاست‌های هماهنگ
  • بسیج منابع
  • بسیج و هم‌راستاسازی منابع خصوصی و دولتی جهت تحقق اهداف ابتکار عمل

برای پشتیبانی سازمانی الگوی واحدی وجود ندارد. در این‌جا به پنج مدل بالقوه اشاره می‌کنیم، اما این فهرست ضرورتا جامع و کامل نیست:

  • الگوی مبتنی بر تامین‌کننده مالی: یک تامین‌کننده مالی در نقش برنامه‌ریز، هماهنگ‌کننده، و تامین‌کننده مالی، راهبرد اثرگذاری جمعی را کلید می‌زند.
  • الگوی نهاد جدید غیر انتفاعی: نهادی جدید معمولا از طریق تامین مالی خصوصی شکل می‌گیرد و نقش سازمان پشتیبان را ایفا می‌کند.
  • نهاد غیر انتفاعی فعلی: یکی از نهادهای غیر انتفاعی فعلی نقش رهبری را در هماهنگی راهبردها بر عهده می‌گیرد.
  • دولت: نهادی دولتی، در سطح محلی یا ایالتی، کار را پیش می‌برد.
  • پشتیبانی چندسازمانی: چند سازمان مالکیت دستاوردها را در دست می‌گیرند.

مشارکت باهمستان ​

در اقدام گروهی، حضور سازمان‌ها یا بخش‌های متعدد مثل کسب‌وکار، بخش غیر انتفاعی، دولت، و سازمان‌های انسان‌دوستانه اهمیت حیاتی دارد. با این حال، مشارکت باهمستان نیز به همین اندازه مهم است. مشارکت موثر باهمستان یکی از عوامل بسیار مهم در موفقیت بلندمدت ابتکار عمل برای اثرگذاری جمعی است.

در بحث مشارکت باهمستان، باید دو موضوع را هم‌زمان در نظر داشت: (۱) مشارکت گسترده باهمستان، یعنی همراهی گروه‌های مختلف اشخاص ذینفعِ باهمستان از جمله عموم مردم در سطحی گسترده، به جای تکیه صرف بر گروه‌های خاص متشکل از کارشناسان، رهبران، یا گروه‌های هم‌سود و (۲) مشارکت هدفمند باهمستان جهت همراهی گروه‌های خاص که معمولا گروه‌هایی هستند که در اقلیت بوده یا نماینده‌ای ندارند یا بنا به دلایل دیگر در نبود مشارکت هدفمند وارد ابتکار عمل نمی‌شوند.

سنجش هماهنگ

تدوین راهکار برای سنجش هماهنگ و به‌کارگیری آن یکی از مولفه‌های مهم در کار گروهی دقیق و پرفشار است. سنجش هماهنگ یعنی تعیین شاخص‌هایی هدفمند و مورد قبول همه برای پی‌گیری کار و سپس استفاده از داده‌ها برای نظارت بر پیشرفت و نیز بهبود کار در گذر زمان. این راهکار با مدل ارزیابی سنتیِ معمول در سازمان‌های اجتماعی (و بخش‌های دیگر) تفاوت دارد. در مدل سنتی به جای ارزیابی کار چندین سازمان همکار در راستای حل معضلی مشترک، معمولا اثرگذاری هر سازمان یا طرح مالی به شکل جداگانه بررسی می‌شود.

خلاصه

اثرگذاری جمعی رویکردی نویدبخش برای رسیدگی به معضلات پیچیده اجتماعی در مقیاس گسترده است.