فرم جستجو

بخش ۲. مهرورزی

یکی از چالش‌های پیش روی تسهیلگران باهمستان آگاهی‌بخشی همراه با ایجاد همدلی است؛ اما موفقیت در این مسیر نیازمند تسهیل روند طرح و اجرای اقدامات همدلانه در میان اعضای باهمستان است. مهروزی یکی از اجزای بسیار مهم در تمامی مراحل سازمان‌دهی از سنجش و برنامه‌ریزی گرفته تا پیاده‌سازی و ارزیابی است.

اگر در سنجش اولیه برای گوش دادن به حرف‌های افراد آسیب‌دیده و نشان دادن مهربانی و همدلی وقت نگذاریم، شاید در فهم مشکلات واقعی و راه‌ حل‌های لازم دچار برداشت اشتباه شویم. مثلا، در مواجهه با زنی که گرفتار خشونت خانگی شده، شاید بهتر باشد به جای «راه‌ حل‌های» معمول مثل دستگیری شوهر و جابه‌جایی فرزندان به محلی دیگر، فرصتی پیش پای این زن بگذاریم تا با فرزندان خود به خانه‌ای امن برود. راه‌ حل‌های همراه با اجبار موفق نخواهند بود؛ راه‌ حل‌هایی موفق هستند که با فهم، همدلی، و مهرورزی برای افراد آسیب‌دیده تدوین شوند.

پیاده‌سازی هر برنامه‌ای برای کاهش درد و رنج نیز نیازمند اقدام همدلانه و مهربانانه است؛ می‌دانیم که صرفا با «پول‌پاشی» نمی‌توان مشکلات واقعی را به شکل ریشه‌ای حل کرد. نگرش مهربانانه مانع تحمیل راه‌ حل‌های از بالا به پایین بر افراد آسیب‌دیده‌ای مثل بی‌خانمان‌ها، بیکارها، جوانان گروه‌های اقلیت، بیماران روانی، یا گرسنگان می‌شود؛ در عوض باید وقت گذاشت و وضعیت این افراد را از نزدیک لمس کرد، به حرف‌هایشان گوش داد و حرف آن‌ها را فهمید. اقدام مهربانانه در باهمستان زمان‌بر است. شناخت مشکلات، همدلی واقعی با افراد آسیب‌دیده، و سپس اقدام مهربانانه برای بهبود وضعیت زمان می‌برد.

شیوه استفاده از مهرورزی در تسهیل کار باهمستان​

بار دیگر تعریف مهرورزی را که از دارایی‌های ارزشمند در تسهیل کار باهمستان است با یکدیگر مرور کنیم. مهرورزی یعنی احساسی که از آگاهی از مشکلات دیگران و حس همدردی با این افراد برخاسته و به اقدام عملی برای بهبود وضعیت می‌انجامد. از این رو، تسهیلگران باهمستان با چند چالش در این زمینه روبه‌رو هستند: (۱) آگاهی‌بخشی، (۲) ترویج همدلی، و دست آخر (۳) سوق دادن مردم به سمت اقدام مهرورزانه. در ادامه هر سه مورد را بررسی می‌کنیم.

آگاهی‌بخشی​

همه ما حمایت‌های وسیع مردمی را هنگام وقوع فجایع فراموش‌نشدنی پس از آگاهی‌رسانی گسترده دیده‌ایم، خواه این فاجعه حادثه‌ای طبیعی باشد و خواه جنایتی شنیع علیه بشریت اتفاق افتاده باشد. می‌دانیم که درد و رنج دیگران قلب بسیاری از مردم را به درد می‌آورد و ذهنشان را مغشوش می‌کند، حتی اگر این مردم کیلومترها با محل وقوع فاجعه فاصله داشته باشند. اما آیا برای ایجاد حس مهرورزی در باهمستان باید منتظر وقوع فاجعه باشیم؟

آگاهی‌بخشی گام نخست و بسیار مهم در بهره‌گیری از مهرورزی برای تسهیل کار باهمستان است. اما چگونه می‌توان به مردم آگاهی بخشید؟

۱. توجه به دیدگاه‌های متعدد. یکی از راهبردهای مهم در تمامی اقدام‌های صورت‌گرفته در راستای تسهیل کار باهمستان، همراه کردن هر چه بیش‌تر افراد، به‌ویژه افراد آسیب‌دیده مستقیم، برای جلب دیدگاه‌ها و حمایت گروه‌ها و افراد مختلفی است که باهمستان را می‌سازند. همراه کردن گروه‌های ناهمگون (و گاه متخاصم) در بحث و گفتگویی آزاد و واکاوی و بررسی درد و رنج آن‌ها کار آسانی نیست. مسئولان خیرخواهِ سازمان‌دهی باهمستان گاه در برگزاری چنین جلساتی با عواملی منفی و پیش‌بینی‌نشده مثل خشم، سوء تفاهم، جهل، بی‌توجهی، تعصب، امتیازات ویژه، سوء برداشت، ترس، و خودخواهی روبه‌رو می‌شوند که تلاش‌ها را مختل می‌کنند.

در چنین لحظاتی، رهبران باهمستان بیش از هر زمان دیگری به مهرورزی و همدلی نیاز دارند، چرا که فهم و توجه مهربانانه به قضایایی که منجر به بروز چنین دیدگاه‌ها و احساساتی شده باعث همدلی هر چه بیش‌تر بین افراد دخیل در مساله می‌شود. این شکل از مهرورزی می‌تواند تغییراتی بنیادین در باهمستان ایجاد کند.

۲. ارزیابی و نظرسنجی. برای آگاهی‌بخشی بیش‌تر و تسهیل حضور گسترده همگانی در گفتگوهای باهمستان و سنجش و شناسایی مهم‌ترین نیازهای باهمستان، رویکردها و ابزارهای بسیاری داریم. در برخی مواقع، نظرسنجی خانه به خانه موثرترین راه است. در موقعیت‌های دیگر، برگزاری جلسات گفتگوی مدیریت‌شده مفید است. روش دیگر برای آگاهی‌بخشی استفاده از چک‌لیست، شاخص، یا سنجش برای رسیدن به تصویری کلی از وضعیت باهمستان با توجه به مسائل مختلفی است که به بهزیستی باهمستان مربوط می‌شوند.

۳. در میان گذاشتن تجربه‌ها. سازمانی به نام ترشولد کولبرتیو رویکردی را تدوین کرده که برای ترویج تغییرات و تحولات فردی، سازمانی، و باهمستانی، تجربه‌های افراد را با دیگران در میان می‌گذارد. این رویکرد تلفیقی از «اشتراک‌گذاری تجربه‌ها و اتفاقات، عکس، فیلم، و پروژه‌های هنری عمومی برای مستندسازی، کاوش، و آگاهی از مسائل مختلف از دیدگاه کارشناسان ساکن باهمستان است؛ یعنی افرادی که در باهمستان زندگی و کار می‌کنند یا به مدرسه می‌روند.»

ترویج همدلی​

آن‌هایی که به دنبال ایجاد تغییرات مثبت و بهزیستی در باهمستان هستند، معنای این کار را به‌خوبی می‌دانند: برای اینکه چشمه مهرورزی مردم به جوشش درآید و رود کمک‌های آن‌ها روان شود، مردم باید درد و رنج دیگران را با گوشت و پوست خود لمس کنند تا به حس همدلی برسند. چگونه می‌توان همدلی را ترویج کرد؟

۱. ارائه تجربه‌های دست اول.  مثلا، اگر مشکل بی‌خانمانی داریم، برای همراه کردن مردم با اقدام مهرورزانه، دیدن درد و رنج افراد بی‌خانمان از طریق دیدار با این افراد یا بازدید یا کار داوطلبانه در مراکز نگهداری این افراد، موثرتر از اطلاع‌رسانی درباره هزینه این افراد برای دولت و مالیات‌دهندگان، یا اطلاع‌رسانی درباره دردسرهای مالکان خانه‌ها و کسب‌وکارها، یا راهبردهای تامین مالی یا اهداف سازمان‌های خیریه و مردم‌نهاد در جمع‌آوری کمک‌های مردمی خواهد بود.

۲. مطالعه، تجلیل و همکاری با هم. مطالعات، مشاهدات، افکار، و تجربه‌های افراد از عوامل دیگر در شکل‌گیری همدلی هستند. هر چه تجربه و دانش افراد درباره دیگران بیش‌تر باشد، احتمال شکل‌گیری همدلی با دیگران بیش‌تر می‌شود. مردم باید «دیگران» را در باهمستان ببینند، وجوه انسانی مشترک یکدیگر را بفهمند، و با موقعیت دیگران همدلی کنند. جشنواره‌های هنری و برنامه‌های نمایشی نیز در ترویج همدلی و بالا بردن فهم مخاطب مفیدند. در تعدادی از پژوهش‌های اخیر به داستان‌خوانی نیز اشاره شده که روشی برای رسیدن به فهم بیش‌تر و همدلی بین افراد و فرهنگ‌های متفاوت است. گوش دادن به روایت‌ها و دیدگاه‌های گوناگون در موضوعات مختلف و برنامه‌ریزی برای پروژه‌هایی مثل باغ باهمستان و پاک‌سازی محله نیز در رشد همدلی موثرند.

۳. رجوع به ارزش‌ها. ارزش‌های عمیق مذهبی، اصول اخلاقی و معنوی، قدردانی و میل به جبران، آرمان‌های سیاسی و اقتصادی، و دغدغه کودکان و نوه‌ها نیز از عوامل موثر در شکل‌گیری همدلی هستند. رجوع به این احساسات و دریافت‌ها در جوامع معنوی، سخنرانی‌های سیاسی، نامه‌نگاری با سردبیر روزنامه محلی، آگهی‌های رادیویی، بیلبوردها، سخنرانی‌های عمومی، فیلم‌ها، و جلسات بحث و گفتگو می‌تواند موجب شکل‌گیری و رشد همدلی لازم برای تسهیل کار باهمستان شود.

سوق دادن مردم به سمت اقدام مهرورزانه​

بررسی‌ها و پژوهش‌های علمی نشان می‌دهد انجام اقدامات مهرورزانه (یا نیکی و مهربانی) و حتی مشاهده این کارها مثل ویروسی است که باعث سرایت و شیوع آن بین افراد می‌شود، با این تفاوت که ویروس بیماری می‌آورد، ولی تجربه یا مشاهده چنین اقداماتی باعث استعلای قلبی و روحی می‌شود. اگر بخواهیم از دید بالینی صحبت کنیم، باید گفت مشاهده اقدامات دیگران نوعی پاسخ احساسی را در پی دارد که خودخواهی را از بین می‌برد و معمولا میل به اقدام مشابه را ایجاد می‌کند.

۱. سرایت اقدامات مهرورزانه. یکی از رویکردهای نویدبخش در این زمینه حاصل پژوهش‌هایی است که نشان می‌دهند اقدامات مهربانانه مسری هستند. پژوهش‌ها نشان داده‌اند افرادی که از نیکی و مهربانی دیگران برخوردار می‌شوند، با کمک کردن به دیگران این حس خوب را به آن‌ها انتقال می‌دهند و به این ترتیب موجی از همکاری پدید می‌آید که بر ده‌ها نفر در اجتماع تاثیر می‌گذارد.

۲. زنجیره مهربانی. پژوهش‌ها درباره استعلا و قابلیت شکل‌گیری زنجیره مهرورزی و همدلی این نوید را می‌دهند که در هر باهمستان (یا شاید حتی در جامعه جهانی) می‌توان با ایجاد چنین زنجیره‌ای، نوعی انقلاب پدید آورد که این وضعیت باعث می‌شود مردم با آدم‌هایی که در طول روز می‌بینند، به نیکی رفتار کنند.

مثلا، شاید موقع خرید در بازار به دیگران در خالی کردن سبد یا برداشتن اجناس کمک کنیم، یا چند دقیقه با صندوق‌دار فروشگاه درباره مشکلات برخورد با مشتری‌های دردسرساز هم‌صحبت شویم.

شاید در دندان‌پزشکی با صبر و حوصله به حرف‌های تعمیرکاری گوش کنیم که نگران پدر و مادر پیرش است یا فرزندی نوجوان و بدقلق دارد.

  • هنگام رانندگی در ترافیک، نشان می‌دهیم که رعایت حال راننده‌های دیگر، دوچرخه‌سوارها، و عابران پیاده را می‌کنیم.
  • هنگام خدمت‌رسانی به مشتریان در رستوران، (حتی با مشتریان بی‌‌نزاکت) برخوردی گرم و دوستانه داریم که بر این مشتریان تاثیر گذاشته و موجب همدلی و رفتار مهربانانه در آن‌ها می‌شود.
  • هنگام شرکت در جلسات اداری، حواسمان به افرادی است که حس می‌کنند با زورگویی یا بی‌توجهی دیگران روبه‌رو هستند و این افراد را تشویق می‌کنیم حرفشان را بزنند و با این زورگویی و بی‌توجهی مقابله کنند.

۳. اثر شگفت‌انگیز کار جمعی. هر چند اقدامات مهربانانه فردی را باید تشویق کرد، اما اقدامات فردی معمولا برای اثرگذاری بر مشکلات عمیق، احساسی، و دیرپا در باهمستان کافی نیستند؛ مشکلاتی مثل خشونت گروه‌های خلاف‌کار، مصرف مواد، خشونت خانگی، برخورد بی‌رحمانه پلیس، بی‌خانمانی، تبعیض نژادی، گرسنگی مزمن، و تعصب علیه مهاجران. حتی آن‌هایی که در این موارد احساس مهرورزی عمیق دارند شاید خود را در حل این مشکلات تنها، ناتوان، و ناامید ببینند. اما با بهره‌گیری از ظرفیت مهرورزی و تلاش جمعی و همکاری با دیگرانی که احساس مشابه دارند، می‌توان به راه‌های بهتری برای کاهش درد و رنج‌هایی دست یافت که نادیده گرفته و به حاشیه رانده شده‌اند. تلاش جمعی باعث رشد نمایی همدلی و مهرورزی در باهمستان می‌شود.

دست‌یابی به مهارت‌های هوش احساسی​

مهارت‌های موثر در اجزای گوناگون هوش احساسی (که معمولا به آن ضریب هوش احساسی می‌گویند و با EI یا EQ نشان می‌دهند)، از جمله خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی و تعامل با دیگران، و تاب‌آوری، مبنای مستحکمی برای کار تسهیلگران باهمستان در راستای آگاهی‌بخشی، ایجاد مهرورزی، و سوق دادن افراد باهمستان به سمت اقدام مهربانانه هستند. می‌توان گفت هوش احساسی پیش‌نیاز شکل‌گیری و رشد مهرورزی است. مثلا، یکی از ابعاد بنیادین هوش احساسی خودآگاهی است که «سواد احساسی» را نیز در بر می‌گیرد که به معنی توانایی شناخت احساسات و هیجانات خود در هر لحظه و یادگیری نحوه مدیریت آن‌ها است. سواد احساسی، مثل سایر مهارت‌های هوش احساسی، آموختنی و یاددادنی است. همدلی، به معنی توانایی فهم و هم‌ذات‌پنداری با احساسات دیگران، یکی دیگر از ابعاد مهم آموزش هوش احساسی است. رشد مطلوب حس همدلی، یا «هم‌افزایی احساسی»، راه را برای شکل‌گیری روابط سازنده و رضایت‌بخش هموار می‌کند. از سوی دیگر، حس همدلی باعث فهم و مهرورزی بیش‌تر در نگاه به دیگران و درد و رنج آن‌ها می‌شود.

خلاصه

تجربه درد و رنج دیگران، رسیدن به همدلی با درد انسان‌ها، تلاش برای اقدام مهرورزانه و حس «استعلا» که از انجام یا مشاهده اقدام مهربانانه سرچشمه می‌گیرد، همگی از ویژگی‌هایی است که از طریق آگاهی، تجربه، و آموزش رشد پیدا می‌کنند. همه این ویژگی‌ها از مفاهیم برجسته‌ای است که باید در تسهیل کار باهمستان در نظر داشت، چرا که این ویژگی‌ها می‌تواند بهزیستی باهمستان را افزایش دهد.

اقدامات مهربانانه فردی آثار گسترده‌ای دارند. مهرورزی و همدلی هرروزه با اعضای خانواده، دوستان، و افرادی که در امور روزمره یا باهمستان با آن‌ها سروکار داریم، قایقی است برای رسیدن به ساحل امن آرامش و بهزیستی.