فرم جستجو

بخش ۱. مرور کلی: اصول اخلاقی برای ساختن باهمستان

ویژگی‌های اخلاقی، مانند شفقت و عدالت، اغلب با تلاش برای ایجاد باهمستان ارتباطی مستقیم دارند. در این فصل ما امیدواریم که این ویژگی‌ها یا دارایی‌ها را بررسی کنیم تا نشان دهیم که چگونه باید در عمل از آنها استفاده کرد و چگونه می‌توانید برای تأثیر بیش‌تر در ساختن باهمستان خود از آنها بهره ببرید.

"اصول اخلاقی" به ویژگی‌هایی اشاره دارد که ما را برمی انگیزد تا آنچه را که درست و خوب است - برای خود و دیگران انجام دهیم.این فصل به این ویژگی‌ها و کاربرد آنها در زندگی فردی، حرفه‌ای، و باهمستانی می‌پردازد.

ابتدا با ارائه‌ی برخی از اصول اساسی و ذکر پیشینه آغاز می‌کنیم: 

پایه و اساس. همان‌طور که بسیاری از کاربرها می‌دانند، هدف اصلی جعبه‌ابزار باهمستان آن است که ما را یاری کند تا در تلاش‌های خود در باهمستان تأثیر بیش‌تری داشته باشیم و در نتیجه فواید بیش‌تر و نتایج بهتری به‌ دست آید.

بدین منظور، بیش‌تر بخش‌های جعبه‌ابزار با چیزی سر‌و‌کار دارند که می‌توان مهارت‌های عملی یا فنی نامید و نیز راهنمایی برای اقداماتی معین که فرد می‌تواند در امر بنای باهمستان مورد استفاده قرار دهد. نمونه‌های این را می‌توانید در سرتاسر فهرست محتویات ما پیدا کنید؛ از جمله، عناوینی مانند ارزیابی نیازها، برنامه‌ریزی، آموزش داوطلبان، ارزیابی نتایج.

این مهارت‌ها که در تعریفی کلی اقدامات و وظایف خوانده می‌شوند، در امر ایجاد باهمستان ضروری هستند. ایجاد باهمستانی قوی، یا ساختن هر چیز دیگری مانند یک ساختمان، برنامه، یا ایجاد تغییر در سیاست‌ها، مستلزم اقداماتی مشخص در جهان است.

اما برای تأثیرگذاری بیش‌تر در باهمستان، تنها مهارت کافی نیست. حتی با تمرین و کارایی هم مهارت به‌خودی‌خود کفایت نمی‌کند. علت آن این است:

نقش ویژگی‌های فردی

کنش در باهمستان نه تنها مستلزم مهارت است، بلکه به فردی که مهارت را به کار می‌گیرد نیز بستگی دارد. کارآیی در باهمستان، به آنچه که نقش‌آفرین به موقعیت می‌افزاید نیز بستگی دارد؛ یعنی بُعد درونی تغییر باهمستان.

برخی از نمونه‌های این ویژگی‌ها کدامند؟ این صفات می‌توانند در شوقی که فرد از خود نشان می‌دهد، یا اظهار نظری گرم و حاکی از پشتیبانی، یا تمایل به نادیده‌گرفتن شکستی موقت، یا نشان‌دادن محبت خاصی از سر ملاحظه تجلی یابند.

اینها مهارت‌هایی از قبیل نوشتن درخواست بودجه یا تشکیل ائتلاف نیستند. در اینجا تمرکز بیش‌تر بر «روحی» است که بازیگر یا عامل تغییر عرضه می‌کند؛ مانند تشویق دیگران به مشارکت، یا پشتیبانی از یک آرمان. این فراسوی تکنیک است و از درون نشأت می‌گیرد که شاید در ابتدا ملموس به نظر نرسد، اما این بدان معنی نیست که نباید سعی کنیم آن را درک کنیم، در اختیار بگیریم، و مصرف کنیم؛ چون چنین روحیه‌ای در هر حال حضور دارد و می‌تواند تأثیر نیرومندی بر کار ما بگذارد.

تمرکز ما در این بخش و فصل جعبه‌ابزار بر این امر است.

ویژگی‌ها و دارایی‌های اخلاقی. در این فصل، هدف ما تأکید بر مجموعه‌ای از ویژگی‌ها و دارایی‌ها، و کشف رابطه‌ی آنها با بنای باهمستان است. در اینجا ما عنوان دارایی‌های «اخلاقی» را به آنها می‌دهیم و بر آنها تأکید می‌کنیم، چون به نظر ما آنها در امر ساختن باهمستان از مهم‌ترین جنبه‌ها هستند.

"دارایی‌های اخلاقی" به ویژگی‌هایی اشاره دارد که ما را برمی انگیزد تا آنچه را که درست و خوب است - برای خود و دیگران انجام دهیم. ممکن است اینها در گفته یا عمل، حرکتی از سر محبت، بخشندگی، عدالت، و سایر وضعیت‌های مشابه در زندگی بروز کنند.

دارایی‌های زیادی از این دست وجود دارند، اما در این فصل ما بر بخشی از آنها تمرکز می‌کنیم که به‌خصوص در شکل‌گیری باهمستان اهمیت دارند.

  • خیرخواهی برای دیگران
  • برخوردای از شفقت
  • بخشندگی و مصالحه
  • امتنان و قدرشناسی
  • امید بخشی
  • خوش‌رویی
  • نشان‌دادن فروتنی
  • ترویج عدالت
  • شکیبایی: تحمل سختی‌ها
  • نشان‌دادن رواداری و پذیرش 

ما بخش‌های مجزایی از جعبه‌ابزار را که در پی این بررسی کلی می‌آیند، به یکایک اینها اختصاص خواهیم داد.

منظور از «اخلاق» چیست؟

دارایی‌های اخلاقی مانند شفقت و بخشندگی، ویژگی‌هایی هستند که از نظر همه ارزنده بوده و در هر فرهنگ و باهمستانی یافت می‌شوند.

 «اخلاق» به ویژگی‌هایی اتلاق می‌شود که الهام‌بخش کارهای درست و خوب برای خود و دیگران بوده و ضمناً شامل به کارگیری آن ویژگی‌ها در زندگی فردی، حرفه‌ای، و باهمستانی هستند.

قصد ما صرفاً این است که نشان دهیم دارایی‌های اخلاقی چگونه می‌توانند برای آفرینش نتایجی مطلوب‌تر و دنیایی بهتر در ایجاد باهمستان مورد استفاده قرار گیرند. ما می‌خواهیم بر ارزش بالقوه‌ی به‌کارگیری دارایی‌های اخلاقی تأکید کنیم و برای استفاده از این دارایی‌ها در ایجاد باهمستان پیشنهادهایی را ارائه دهیم. ما به نقشی که بسیاری از باورهای سنتی در تقویت اخلاق دارند احترام می‌گذاریم، اما هدف اصلی ما در اینجا ساختن باهمستان است.

دارایی‌های اخلاقی چگونه می‌توانند ساختن باهمستان را تسهیل کنند؟

پذیرفتنی به نظر می‌رسد که انواع خاصی از دارایی‌های اخلاقی، در مقایسه با سایر دارایی‌ها، ساختن باهمستان را بیش‌تر تسهیل می‌کنند. کسی را در نظر بگیرید که به‌سهولت ناراحتی یا رنج دیگران را تشخیص نمی‌دهد یا تشخیص می‌دهد ولی نسبت به آن بی‌تفاوت است یا در مقابل احساس ناراحتی دیگران احساس دلسوزی می‌کند، ولی به هر دلیلی برای رفع آن هیچ اقدامی نمی‌کند. این کار ساختن باهمستان را تسهیل نمی‌کند. به‌ همین‌ ترتیب، کسی که نسبت به احساسات دیگران حساسیت ندارد یا برقراری ارتباط با دیگران یا اعتماد‌کردن به آنان برایش دشوار است یا دسته‌ی خاصی از افراد را دوست ندارد یا مورد انتقاد قرار می‌دهد، هنگامی که در گروه بزرگ‌تری نفوذ داشته باشد، کار ساختن باهمستان را دشوارتر می‌کند. 

بالعکس، وقتی که اعضای باهمستان از نیازها، باورها، و احساسات دیگران با خبر هستند، وقتی که از تعامل با دیگران لذت می‌برند؛ وقتی که هنگام نیاز در دسترس هستند و به برقراری رابطه با دیگران ارج می‌نهند؛ وقتی با آنان پیوند مشترکی حس می‌کنند و برای حفظ آن پیوندها انگیزه دارند، این ویژگی‌های فردی که آنها را دارایی‌های اخلاقی می‌نامیم، بخت بیش‌تری برای تسهیل ساختن باهمستان ایجاد می‌کنند. 

در اینجا با دو نمونه آشنا می‌شوید: 

قدرشناسی . وقتی که در محله یا باهمستان خود قدم می‌زنید و با عابران طوری رفتار می‌کنید (حتی کسانی که با آنان آَشنایی چندانی ندارید یا اصلاً نمی‌شناسید) که انگار آنان را می‌شناسید و درک می‌کنید. شاید صرفاً لبخندی بزنید و دستی برایشان تکان دهید؛ شاید حرفی که می‌زنید یا حرکتی که می‌کنید لحظه‌ای بیش نباشد. اما حتی این برخوردهای کوچک اگر بر حسب تعداد افراد و طول زمان در نظر گرفته شوند، حسی از تعلق و مورد‌ احترام‌ بودن را ایجاد می‌کنند و با هم جمع می‌شوند و تأثیری فزاینده خواهند داشت. 

اگر با آشنایی برخورد کنید، شاید لحظاتی با او گپ بزنید و اگر مناسب باشد از فرصت استفاده کرده و بابت موفقیتی از او تعریف کنید یا در رابطه با واقعه‌ای خجسته شادی خود را نشان دهید یا برای او در مدرسه‌ی تازه یا شغلی جدید آرزوی موفقیت کنید یا تولد فرزند تازه‌ی او را تبریک بگویید. همه‌ی این حرکت‌های کوچک هم نشانگر درک و اهمیت‌دادن هستند. اینها هم با هم جمع می‌شوند.

مدارا و پذیرش. می‌توان در سطح باهمستان هم دارایی‌های اخلاقی را به ظهور رساند. مثلاً شاید ویژگی‌های یک شهر در وب‌سایت دولت محلی، یا در بیانیه‌ی چشم‌انداز و اهداف آن، یا در اسناد برنامه‌ریزی‌هایش مشخص شده باشد. شاید شامل جملاتی باشد مانند: 

«ما از هر کسی با هر پیشینه و اعتقادی استقبال می‌کنیم.»

«ما را به‌ عنوان باهمستانی می‌شناسند که در آن مردم به هم احترام گذاشته و برای یکدیگر ارزش قائل هستند.»

«ما باهمستانی هستیم که مردم آن به یکدیگر اهمیت داده و برای کمک به هم آماده‌اند.»

هر کدام از این جملات منعکس‌کننده‌ی دارایی‌های اخلاقی مانند رواداری و پذیرش و احتمالاً سایر دارایی‌ها هستند. 

علاوه‌بر‌این، فلسفه و ارزش‌های راهنمای یک باهمستان می‌توانند از طریق سیاست‌ها و رویه‌ها، نمادها و نمودهای بصری، شیوه‌های استخدام یا تربیت یا آموزش کارمندان و برنامه‌های روزانه‌ای که اجرا می‌کند، انتقال یابند. این تجلیات در اثر تکرار می‌توانند بر سلامت اعضای باهمستان تأثیر مستقیم یا غیر‌مستقیم داشته باشند.

آنها در فرهنگ باهمستان بافته می‌شوند و رفته‌رفته، اما به نحوی محسوس بر ساکنان آن و رفتارشان اثر می‌گذارند.

وقتی دارایی‌های اخلاقی مانند قدرشناسی و مدارا متجلی می‌شوند، نه تنها شاید به تنهایی ارزش داشته باشند، بلکه می‌توانند برای دیگران الگو یا نمونه‌ای باشند که نشان می‌دهد چگونه باید به نحوی رفتار کرد که باهمستان برای آن ارزش قائل است. این ویژگی‌ها معمولاً گسترش می‌بابند. سلام‌گفتن به همسایه شاید او را ترغیب کند که به دیگران سلام کند. ترویج مدارا در باهمستان می‌تواند به تجلی واقعی آن منجر شده و بین افراد مربوطه روابط بهتری برقرار کند. شاید این تأثیرات همیشه رخ ندهند و شاید کوچک باشند، ولی به مرور زمان جمع می‌شوند.

آیا اینها نمونه‌ی دارایی‌های اخلاقی هستند؟ به عقیده‌ی ما همین‌طور است. اینها با آن تعریف کاربردی که قبلاً در این بخش مطرح کردیم، منطبق هستند. اینها نشانگر دغدغه‌ی ما در ارتباط با دیگران و سایر گروه‌ها هستند که هر دو را پایه و اساس یک باهمستان سالم می‌دانیم. ضمناً به عقیده‌ی ما، اینها در هماهنگی با نیروهای بزرگ‌تر، هدایت‌کننده‌ی زندگی باهمستان هستند.

اما آیا همین کافی است که نمونه‌هایی از این دست را اخلاق بدانیم؟ چه چیز آنها اخلاقی است؟ شاید این دارایی‌ها را با برچسب «ارزش» یا «فضیلت» یا صرفاً «ویژگی» یا چیزی کاملاً متفاوت وصف کنید؛ اما هر چند ما با اصطلاح «اخلاق» مشکلی نداریم، نکته‌ی کلیدی در اینجا برچسبی نیست که به آن اتلاق می‌کنیم. نکته‌ی کلیدی این است که این دارایی‌ها، هر اسمی که داشته باشند، در زندگی باهمستان اهمیت و تأثیری مثبت دارند و بنابراین باید در صورت امکان در موقعیت‌های مختلف باهمستان تقویت و تغذیه شوند.

 چه شرایطی بهترین محیط را برای ابراز دارایی‌های اخلاقی فراهم می‌کند؟

ما نمی‌توانیم به‌سهولت موقعیت‌هایی را تصور کنیم که ابراز دارایی‌های اخلاقی ذکر‌شده در آن مطلوب نباشد. از این نظر، همه‌ی شرایط مطلوب هستند. اما شاید در برخی از موقعیت‌ها، توجه ویژه به اخلاق به‌ طور خاص مطلوب یا لازم باشد که عبارتند از:

  • وقتی که فاجعه یا واقعه‌ی نامطلوبی در باهمستان رخ داده باشد. مثلاً شیوع یک بیماری یا واقعه‌ای مرتبط با آب‌و‌هوا یا محیط زیست مانند آتش‌سوزی، انفجار، گردباد دریایی یا نشت سمی. یا شاید توسط اعضای باهمستان حادثه‌ای رخ دهد، مانند خشونت نسبت به شخصی دیگر.
  • وقتی که در حق کسی به وضوح بی عدالتی شده باشد، مانند تبعیض شدید، جرمی بر اساس نفرت یا تخطی آشکار از حقوق اولیه‌ی بشر.
  • وقتی که رویکردهای غالب در باهمستان با بی‌اعتمادی یا بدبینی، یا حتی یأس و نومیدی همراه باشند و یا هنگامی که چنین رفتارهایی مانع یا نافی اعمال اصلاحی می‌شوند.
  • وقتی که به نظر می‌رسد رهبری اخلاقی در باهمستان ضعیف یا غایب است. اغلب اوقات این نوع رهبری در باهمستان وجود دارد، همه این را می‌دانند، و در معرض نمایش قرار می‌گیرد. ولی اگر چنین نبوده و خلاء اخلاق وجود داشته باشد، شاید وقت آن باشد که سایر اعضای باهمستان آستین بالا بزنند.

شاید با قدری تفکر بتوانید شرایط دیگری را به این فهرست اضافه کنید. 

چگونه می‌توان از دارایی‌های اخلاقی استفاده کرد؟

ویژگی‌های اخلاقی که از آن صحبت کردیم، می‌توانند در سطوح مختلف توسط افراد یا خانواده‌ها، گروه‌ها و سازمان‌های کوچک، محلات و روستاها، و کل باهمستان و جوامع، مورد استفاده یا کاربرد قرار گیرند. بروز اینها در هر سطحی ارزشمند است و می‌تواند مورد تشویق قرار گیرد چرا که هر یک باعث تقویت دیگری می‌شود. 

یک نمونه شفقت است: این دارایی اخلاقی می‌تواند در سطح فردی، سطح جمعی، موقعیت‌های بسیار و در بازه‌های زمانی مختلف به ظهور برسد. در این صورت می‌تواند به‌تدریج بر ماهیت باهمستان و کیفیت زندگی در باهمستان اثر بگذارد. باهمستانی که در رابطه با شفقت رفتارهای بیش‌تری از خود نشان می‌دهد، بر همه‌ی کسانی که در آن زندگی می‌کنند تأثیر بیش‌تری دارد؛ اقدامات باهمستان استاندارد یا هنجارهایی را ایجاد می‌کنند که ساکنان گرایش بیش‌تری به پیروی از آن دارند و فرهنگی در باهمستان ایجاد می‌شود که همه نسبت به یکدیگر اهمیت بیش‌تری قائل هستند.

به عبارتی دیگر، بروز دارایی‌های اخلاقی چند‌بعدی، و نیز تعاملی، دوطرفه، و متقابلاً تقویت‌کننده است؛ همان‌طور که در این نمودار ساده نشان داده می‌شود:

ما در بحث خود به ابراز اخلاق در سطح فرد و خانواده، و سازمانی و باهمستانی توجهی جداگانه خواهیم داشت.

در سطح فردی و خانوادگی. نمود ویژگی‌های اخلاقی در فرد و خانواده، با تعاملات و داد‌و‌ستدهای کوچک در زندگی روزمره مرتبط است. به‌طوریکه به واسطه زندگی در یک خانواده یا جامعه فرصت‌های بی‌شماری برای رعایت اصول اخلاقی برای ما ایجاد می‌شود و می توان از این فرصت‌های متعدد که به طور طبیعی سر راه قرار می گیرند، بهره برد.

قبلاً در مورد قدردانی، رواداری، پذیرش و شفقت نمونه‌هایی را ذکر کردیم. چند نمونه‌ی دیگر از این قرار است:

  • دفاع از عدالت. صحبت‌کردن به جای سکوت، در جایی که حقوق یک عضو خانواده یا باهمستان پایمال می‌شود.
  • فروتنی. منحرف‌کردن توجه از خویش و بذل آن به مسائل مهم‌تر موجود؛ اطمینان از اینکه فواید کامل دستاوردها بین همه قسمت شود.
  • بذل مهمان‌نوازی. مهمان‌نوازی نسبت به همسایه، آشنا، یا حتی غریبه‌ای که در رنج است و نیازی مبرم دارد. 

با استفاده از نمونه‌ای متفاوت، یعنی بخشایش، درک می‌کنیم که ابراز ویژگی‌های اخلاقی چگونه می‌تواند تأثیراتی چندگانه، طنین‌انداز، و پایدار داشته باشد. (با در‌نظر‌داشتن اینکه معمولاً بخشایش در زندگی روزمره مشتمل بر مواردی جزئی از انجام‌دادن و ندادن، اظهار نظر با بی‌ملاحظه‌گی، شکستن یک عهد یا از‌دست‌دادن فرصتی برای مشارکت است.)

عمل بخشایش به خودی خود می‌تواند مزایای اخلاقی داشته باشد؛ اما گذشته از آن، از دیدگاه ساختن باهمستان وقتی می‌بخشیم:

  • رابطه‌ی افراد درگیر می‌تواند دوباره برقرار یا تحکیم شود.
  • بار گناه، و گاهی شرم، غالباً از دوش کسی که مرتکب خطایی شده برداشته می‌شود.
  • از آنجا که اکنون بار انرژی منفی برداشته شده، برای شرکت در فعالیت‌های اجتماعی سازنده‌تر، انرژی بیش‌تری فراهم می‌شود.
  • کسی که مورد بخشایش قرار گرفته، با مشاهده‌ی اینکه دیگران بخشایش را الگوی خود قرار داده‌اند، به احتمال زیاد خود نیز از تقصیرات دیگران می‌گذرد. بخشایش امری مسری است.
  • کسی که عمل بخشایش را انجام می‌دهد، با مشاهده‌ی نتایج مثبت این عمل، در آینده نیز به احتمال زیاد این عمل را انجام خواهد داد.

تحلیل مشابهی را می‌توان به ابراز سایر ویژگی‌های اخلاقی نیز تعمیم داد؛ به‌ویژه در ارتباط با تحکیم روابط و انتقال آنها به دیگران.

در سطح سازمانی و باهمستانی. دارایی‌های اخلاقی هم می‌توانند در مقیاس یا سطحی بزرگ‌تر و فراتر از یک شخص ظاهر شوند. این کار چگونه انجام می‌شود؟ فرض کنید ما در رابطه با موردی، بر سطح سازمانی یا باهمستانی تمرکز می‌کنیم. چند شیوه برای این کار، از قرار زیر است:

  • چشم‌انداز. سازمان محلی یا کل باهمستان می‌تواند ویژگی‌های اخلاقی را به واسطه‌ی تهیه و اعلام چشم‌اندازی مکتوب از آنچه که سازمان یا باهمستان باید باشد و نحوه‌ی ارتباط اعضاء بیان کند. برای مثال «سلامتی برای همه» مفاهیمی چون برابری و انصاف را منتقل می‌کند.
  • رسالت. در بیانیه‌ی رسالت سازمان یا باهمستان همین امر صادق است. مثلاً «ترویج باهمستان‌های شمول‌گرا» ویژگی‌های اخلاقی از قبیل رواداری و پذیرش را منتقل می‌کند.
  • منشور اخلاقی . آنچه که برای سازمان یا باهمستان بیش‌ترین اهمیت را دارد و مکتوب شده و در همه‌ی امور روزمره تجلی میابد؛ مثلاً وقتی که ارزش‌های بیان‌شده از قبیل عدالت، دلسوزی یا مصالحه در یک سازمان ترویج، بهداشت یا خدمات تجلی می‌یابند.
  • اسناد برنامه‌ریزی یا سایر طرح‌ها و ارتباطات مکتوب که ضمناً شاید شامل اهداف اصلی و فرعی هم باشند.
  • سیاست‌ها و روندهای سازمانی
  • برنامه‌های مرتبط با تربیت کارمندان جدید یا آموزش کارمندان فعلی.
  • برنامه‌ی عملیات روزمره
  • محتوای تبلیغاتی برای سازمان یا باهمستان، مانند علائم تجاری، جلوه‌های بصری، و سایر مواد نمادین.
  • ارزیابی برنامه‌های سازمانی یا باهمستانی به واسطه‌ی اندازه‌گیری شاخص‌های مرتبط با دارایی‌های اخلاقی؛ مثلاً سنجش نابرابری‌ها در نتایج بهداشتی یا آموزشی که با ارزش عدالت همسو باشند. 

بیان‌شدن در بخش‌ها و موقعیت‌های مختلف باهمستان. دارایی‌های اخلاقی می‌توانند در گروهی از موقعیت‌ها و زمینه‌ها به کار روند؛ از جمله، دولتی، آموزشی، بهداشتی، محل کار، خدمات انسانی، عدالت کیفری، هنری، مذهبی یا سایر سازمان‌های غیر‌دولتی.

برخی نمونه‌های عملی دارایی‌های اخلاقی

 مهمان‌نوازی. گروهی در روستا یا محله، خوش‌آمد‌گویی به همه‌ی همسایگان با استفاده از خوراک یا گل را به رسم مبدل می‌کنند. نمایندگان یک گروه بدون اعلام قبلی از راه می‌رسند و هدیه‌ای در دست دارند و به همسایه‌ی جدید سلام می‌کنند و می‌گویند «خوش آمدید. می‌دانیم که تازه به اینجا آمده‌اید و مایلیم از سوی باهمستان به شما خوش‌آمد بگوییم. امیدواریم شما و خانواده‌تان در اینجا زندگی راحتی داشته باشید و اگر در هر زمینه‌ای کمک خواستید، این اطلاعاتی درباره‌ی باهمستان ماست. کافیست با ما تماس بگیرید.»

* آیا این شکل از خوش‌آمد‌گویی و مهمان‌نوازی برای ساختن باهمستان ارزشمند است؟ در این صورت آیا می‌توان (و باید) آن را به سایر موقعیت‌های مربوط به همسایگان تازه تعمیم داد؟ اگر بله، چرا این‌طور نیست؟ چه موانعی وجود دارد؟ و آیا اوقاتی هست که این کار درستی نباشد؟

قدردانی. یک برنامه‌ی ارتقای باهمستان، بر جنبه‌های مثبت طبیعت انسان تمرکز دارد؛ یکی از عناوین برنامه‌ی قدردانی است. در بخشی از برنامه، مدیر برنامه‌ی «شب قدردانی» را برگزار می‌کند که در آن از شرکت‌کنندگان خواسته می‌شود تا کسی را که نسبت به او قدرشناس هستند به گروه دعوت کنند. این فرد می‌تواند یکی از والدین، دوست، عضوی از باهمستان یا هر‌ کس دیگری باشد که قرار است در برابر همه‌ی گروه از او قدرشناسی شود.

در موردی مشابه، گاهی از دانش‌آموزان دوره‌ی راهنمایی یا متوسطه خواسته می‌شود یک «دفترچه‌ی قدردانی» تهیه کنند و در آن تجربیات روزمره‌ای را بنویسند که به خاطرش قدردان هستند.

* آیا دفترچه‌ی قدردانی و شب قدردانی ایده‌ی خوبی هستند؟ آیا باید آنها را به کل باهمستان تعمیم داد؟ هر دو مورد بالا، فعالیت‌های رسمی و کاملاً منسجم هستند. آیا روش‌های مشابه اما غیر‌رسمی‌تری برای ترغیب به ابراز قدردانی وجود دارد؟ راه‌های ساده‌تر ابراز قدرشناسی در زندگی روزمره کدامند و این راه‌ها چگونه می‌توانند با سهولت بیش‌تری به بخشی از تار‌و‌پود جامعه‌ی ما تبدیل شوند؟  

خیرخواهی برای دیگران.‌ یکی از مشتریان در بازار مبلغی را به خانواده‌های نیازمند اهدا می‌کند بدون آن که دریافت‌کننده را بشناسد. مشتری بعدی هم به نوبه‌ی خود همین کار را می‌کند و همین‌طور تا آخرین نفر. این زنجیره تا مدت زیادی ادامه می‌یابد. جوانی برای عبور از خیابان به شخص مسنی کمک می‌کند.

* آیا باید همیشه این نوع رفتار را تشویق کرد؟ آیا ما باید بر خیرخواهی، سخاوت، یا مهربانی که نه اتفاقی و مقطعی، بلکه متمرکز و مستمر هستند تأکید داشته باشیم؟ از این گذشته، خیرخواهی تا کجا باید ادامه داشته باشد و این حد را چگونه باید تعیین کرد؟

عدالت. جوانی مرتکب جرمی می‌شود که بالقوه کیفری است. فرد خاطی به جای حضور در کمیته‌ی انضباط مدرسه، دادگاه یا نوع دیگری از تنبیه سنتی، همراه با فرد مضروب در مقابل گروهی از افراد قرار می‌گیرد؛ برای بازپرداخت یا جبران خسارت مضروب بحث شده و ترتیباتی اتخاذ و اجرا می‌گردد تا جبران مافات شود.

در اینجا منظور آن است که به جای محاکمه و محکومیت، تبادل رو‌در‌رو بین فرد خاطی و فرد مضروب ایجاد شود. نیت اصلی این است که شکلی از مصالحه یا جبران ترویج شود.

* آیا این نوع از دادخواهی مشروعیت اخلاقی دارد یا حداقل قابل توجیه است؟ آیا عملاً مؤثر است؟ این روش در چه مقیاسی باید انجام شود؛ مثلاً در رابطه با سایر جرایم؟ این نوع از برخورد، از لحاظ مشروعیت این رویکرد  و از نظر کاربرد عملی چه محدودیت‌هایی دارد ( اگر داشته باشد)؟

شفقت. در یک مؤسسه‌ی آموزشی که از لحاظ ارج‌نهادن به شفقت شهرت دارد، دانش‌آموزان بزرگسال برای نشان‌دادن شفقت و اعمال مهرآمیز دستوراتی را دریافت می‌کنند. شرح برنامه می‌گوید که «شرکت‌کنندگان می‌توانند یاد بگیرند که عضله‌ی قلب را تقویت کنند.»

به عنوان مثال، یک آموزگار بازنشسته که در برنامه‌ای شرکت کرده بود می‌گوید: «مدت زیادی را صرف گفتگو درباره‌ی «مشکل» فقر با شاگردان کردم، اما رنج فقر را احساس نمی‌کردم. فکر می‌کنم اگر قبلاً این دوره را گذرانده بودم، معلم بهتری می‌شدم. فقر صرفاً عنوانی نیست که به دیگران یاد بدهید و عبور کنید. حالا می‌توانم آن را بفهمم و رنج آن را حس کنم.»

* آیا برخورداری از شفقت می‌تواند با یک برنامه‌ی تربیتی عملی صورت گیرد؟ یا آیا شفقت کیفیتی است که دارید یا ندارید؟ آیا بعضی از افراد به طور طبیعی مهربا‌ن‌تر از دیگران هستند؟ آیا می‌توانید به کسی که به طور طبیعی مهربان نیست، با تعلیمات آن را یاد دهید؟ اگر این‌طور باشد، آیا این کاری عاقلانه است؟

پاسخ به پرسش‌‌هایی که از مثال‌های بالا پیش می‌آیند کار آسانی نیست؛ ولی ما تا حدی معتقدیم که جواب در کاربرد عملی آنهاست. این مثال‌ها درباره‌ی حدود ابراز دارایی‌های اخلاقی سؤالاتی طبیعی را بر می‌انگیزند، محدوده‌هایی که انسان از نظر منطقی پا را از آنها فراتر نخواهد گذاشت.

تجلیات اخلاقی می‌توانند در سطح فردی و باهمستانی مطلوب بوده و ارزش تشویق فعالانه و احتمالاً آموزش مستقیم را داشته باشند؛ ولی ضمناً انسان باید آگاه باشد که اخلاق شاید لزوماً در عمل موفقیت‌آمیز نباشد و شاید در کوتاه‌مدت، عواقبی غیر‌عمدی داشته باشد که همیشه مطلوب نیستند.

پرورش دارایی‌های اخلاقی

ابراز بالقوه ویژگی‌ها و دارایی‌های اخلاقی امری همگانی است. اما درجه‌ی ابراز عملی آنها به پیشینه و تجربیات و محیط بستگی دارد. به عبارت دیگر، در عمل تعهد به اخلاق به واسطه‌ی نفوذ محیط و شرایط اطراف ما آموخته می‌شود.

در صورتی که چنین باشد، شاید بتوانیم دارایی‌های اخلاقی را برای خود و دیگران کسب و تقویت کنیم؛ درست همان‌طور که رفتارها و شرایط پدید آورنده‌ی آنها را خود پرورش می‌دهیم. چگونه می‌توانیم به بهترین وجه این کار را انجام دهیم؟ برخی از احتمالات از این قرارند:

آگاهی. شاید برشماری صرف مثال‌ها، داستان‌ها یا سایر موضوعات مرتبط با مضمون اخلاقی، آگاهی ایجاد کنند؛ و این می‌تواند به‌تدریج یا در نهایت، سبب تحریک فعالیت‌های فردی یا باهمستانی در دراز‌مدت شود.

تشویق. ما علاوه بر ذکر نمونه و داستان، نیازمند انگیزه و یادآوری‌هایی هستیم تا به شکلی مشابه عمل کنیم.

دستورالعمل. دستورالعمل در رابطه با نحوه‌ی ابراز یک دارایی اخلاقی مانند دلسوزی یا بخشایش می‌تواند به برقراری رفتارهای منطبق بر آن ویژگی اخلاقی کمک کند. این دستورالعمل‌ها می‌توانند در قالب نوشته، تصویر یا رو‌در‌رو باشند و می‌توانند بخشی از برنامه‌ها یا بازخوردهای آموزشی از سوی کسانی باشند که برای ما اهمیت قایلند. 

الگوها. مدل‌سازی یا نشان‌دادن نحوه‌ی انجام کار، بسیار مؤثر است؛ به‌ویژه الگوهایی که پیامدهای مثبتی به دنبال دارند؛ مانند تحسین یا تقدیر به ازای این کار. شبکه‌های اجتماعی شاید به طور اخص در ارائه‌ی الگوهایی برای به کارگیری دارایی‌های اخلاقی در کل باهمستان مفید باشند.

تقویت رویه‌های اخلاقی. الگوبرداری زمانی بیش‌ترین سود را دارد که پیامدهای مثبتی را در پی داشته باشد. وقتی عملی که از سر شفقت انجام شده مورد اعتراض واقع می‌شود، یا گیرنده را سزاوار شفقت نمی‌دانیم، آن رفتار شفقت‌آمیز پایدار نخواهد ماند. پشتیبانی، خواه از مجرای دیگران باشد یا از خود نشأت گیرد، اهمیت دارد. برای آنکه ابراز دارایی‌های اخلاقی پایدار باشد باید آنها را تقویت کرد.

تربیت. گامی دیگر برای پیشبرد دارایی‌های اخلاقی عبارت است از ارائه‌ی آموزش و دستورالعمل‌های مستقیم در رابطه با زمان، علت، و چگونگی پرداختن به رفتار اخلاقی مورد نظر. این می‌تواند دربرگیرنده‌ی مثال‌ها، داستان‌ها، و مورد پژوهی‌ها، نمونه‌هایی از زندگی واقعی و فرصت‌هایی برای تبادل نظر باشد. این نوع آموزش را می‌توان در قالب برنامه‌ای تربیتی یا از طریق شبکه‌ی اینترنت، شبیه بخش‌های این فصل که با جعبه‌ابزار باهمستان مرتبط هستند، عرضه نمود.

برخی از چالش‌‌ها و مشکلات کاربردی دارایی‌های اخلاقی

واضح است که ما برای دارایی‌های اخلاقی مورد بحث ارزش قائلیم و بسیاری از فرصت‌ها و زمینه‌های استفاده از آنها را در امر شکل‌دادن به باهمستان مشاهده می‌کنیم، ولی این را هم می‌دانیم که این کاربردها همیشه روشن یا آسان نیستند.

برخی از این چالش‌ها، مشکلات، و مجهولات اخلاقی در به‌کارگیری دارایی‌های اخلاقی کدامند و چگونه می‌توان با آنها برخورد کرد؟

۱. خواست و آمادگی. اگر کسی می‌خواهد بخشنده باشد، باید میل به بخشایش داشته باشد. اگر کسی می‌خواهد صبور باشد، باید انگیزه‌ی عمل به این کار را هم داشته باشد.

بدون این آمادگی، احتمال چندانی برای ظهور رفتاری اکتسابی وجود ندارد. ولی شاید گاهی نتوان آن خواسته را به‌سهولت فراخوان کرد؛ چرا که در برخی از مواقع، ابراز دارایی‌های اخلاقی ممکن است با گرایشات طبیعی ما در تضاد بوده یا برخلاف الگوها و رفتار فرهنگی ما باشند.

اگر موضوع یک رفتار عادی و معمولی باهمستان در میان باشد، مانند یاد‌آوری در مورد یک جلسه یا خوش‌آمد‌گویی به اعضای تازه‌ی گروه، این کارها آسان‌تر و طبیعی‌تر به نظر می‌رسند. اما اعمال اخلاقی ممکن است مستلزم وجهی متفاوت و عمیق‌تر از وجود انسان باشند؛ وجهی که ابتدا باید احضار شود. شاید ملامت دیگران یا بدی را با بدی پاسخ دادن آسان‌تر از بخشایش باشد. شاید دست به عمل زدن آسان‌تر از صبوری باشد؛ حتی اگر انتظار صبورانه نتیجه‌ی بهتری به بار آورد. تمایل به عمل اخلاقی، برای آنکه در عمل رخ دهد باید بر تمایلات مخالف برای عمل به روش‌های مختلف یا متناقض یا بی‌عملی غلبه کند.

۲. تبدیل به اقدام. وقتی که تمایل کافی یا آمادگی برای ابراز یک کیفیت اخلاقی حاصل شد، باید به عمل تبدیل شود. تمایل صرف کافی نیست.

البته این در مورد بسیاری از رفتارها، و قطعاً برای رفتارهای سازنده‌ی باهمستان صادق است. شاید کسی بخواهد شفقت نشان دهد و دریابد که می‌تواند و حس کند که باید، ولی شاید عمل شفقت‌آمیز به دلایلی بروز نکند. شاید او بی‌عدالتی را حتی به شکلی عمیق حس کند، اما به هر دلیلی خواه خجالت یا تردید، عدم اعتماد‌به‌نفس یا ترس از انتقاد یا قرار‌گرفتن در مظان اتهام، آن احساس برای اصلاح وضعیت به عمل تبدیل نشود.

ما به دلیل خودآزمایی به‌خوبی می‌دانیم که همیشه بر اساس دیده‌ها و احساس خود عمل نمی‌کنیم و می‌دانیم که بسیاری از نیات ما در قالب رفتار متبلور نمی‌شوند. اگر قرار باشد ما خواسته‌ی خود را به عمل اخلاقی تبدیل کنیم، به نوعی ساز‌و‌کار برای این تبدیل نیاز داریم و شاید لازم باشد آن را در خود پرورش دهیم. 

۳. تقویت عادات اخلاقی. وقتی کسی بر اساس تعریف خود از اخلاق دست به اقدام بزند؛ وقتی که بخشنده، مهربان یا صبور باشد یا زمانی که از خود قدردانی نشان می‌دهد یا یک بی‌عدالتی را اصلاح می‌کند، این نوع رفتارها باید در طول زمان تکرار شده و حفظ شوند. وقتی از استفاده‌ی علنی از دارایی‌های اخلاقی سخن می‌گوییم، امید داریم از آنها نه فقط یک بار، بلکه به دفعات استفاده کنیم. رفتارهای اخلاقی مطلوب، مانند بسیاری دیگر از رفتارها، باید به صورت عادت درآیند یا به هنگام نیاز، احتمال بروز آنها وجود داشته باشد.

۴. زمان و تلاش. اعمال اخلاقی، به‌ویژه هنگامی که هنوز به عادت تبدیل نشده باشند، اغلب مستلزم زمان و تلاشی خاص هستند.

اگر به شکیبایی بیش‌تر تمایل داشته باشید، شاید لازم باشد بر انگیزه‌ای دائمی برای وارد‌عمل‌شدن، لگام بزنید. اگر می‌خواهید مهمان‌نوازی خود را نثار دیگران کنید، شاید لازم باشد زمانی را که برای امور شخصی در نظر گرفته و منتظر آن بودید، فراموش کنید. اگر در جهت آرمان عدالت‌خواهانه قدمی بر می‌دارید، شاید لازم باشد خود را برای مواجهه با بی‌تفاوتی، انتقاد، و تلافی آماده کنید.

 هر چند ما نیت خوبی داشته و توانایی هم داشته باشیم، عمل بر اساس دارایی اخلاقی و ابراز آن می‌تواند به معنای تغییر و ارتقای رفتار معمول ما باشد و شاید مستلزم تلاشی مضاعف است؛ یعنی زمان و کوششی که همیشه نمی‌توانیم یا مایل نیستیم صرف کنیم.

۵. فرسودگی اخلاقی. نکته‌ای مرتبط: عمل بر اساس اخلاق می‌تواند به‌مرور زمان باعث فرسودگی جسمی یا عاطفی یا هر دو شود؛ به‌ویژه اگر چنین اعمالی کاملاً جا نیافتاده باشند. داشتن امید و اعلام آن به دیگران یک مطلب است، اما وقتی که امیدهایتان بارها و بارها بر باد می‌روند مطلب دیگریست. شاید امروز بتوانید بخشایش داشته باشید، اما وقتی که رفتار آزار‌دهنده‌ی دیگران مدام تکرار می‌شود، آیا می‌توانید (یا لازم است) همیشه بخشنده باقی بمانید؟ 

ابراز مکرر هر نوع دارایی اخلاقی می‌تواند خسته‌کننده باشد و به‌سهولت مخزن اخلاقی ما را خالی کند. شاید ما برای نشان‌دادن خیرخواهی بی‌پایان نسبت به هر کسی که با آن نیاز دارد یا آن را درخواست می‌کند یا لیاقت آن را دارد، ظرفیت کافی نداشته باشیم. 

۶. رخوت اخلاقی. از سوی دیگر گاهی، شاید بدتر از خستگی، دچار رخوت اخلاقی شویم. شاید ما سنگینی بار همه‌ی نیازها و دشواری‌های جهان را حس کنیم، با علم به اینکه قادر نیستیم نسبت به آنها واکنشی مناسب یا تمام‌عیار داشته باشیم. برای حفاظت از خود شاید این اندوه را فیلتر کرده و راه آن را مسدود کنیم و خود را از آن حس تهی کنیم و اگر هم بخواهیم واکنشی نشان دهیم در حدی خفیف باشد. شاید بعد از آن تصمیم بگیریم که مدتی برای تجدید قوا کناره‌گیری کنیم. 

۷. رقابت. حتی اگر خستگی یا رخوت اخلاقی هرگز رخ ندهد، رقابت از سوی سایر فعالیت‌ها می‌تواند رخ دهد. اعمال اخلاقی می‌توانند با سایر اعمالی که ما را بدان فرا می‌خوانند رقابت کنند؛ مانند مسئولیت‌هایمان در قبال خانواده، دوستان یا کار یا سایر گروه‌هایی که به آنها تعلق داریم. مهربانی یا دلسوزی ما برای دیگران می‌تواند ما را از اهمیت‌دادن به خانواده باز دارد. همه‌ی نیازها و درخواست‌ها، حتی با ارزش‌ترین آنها، نمی‌توانند توجهی را که دوست داریم از ما دریافت کنند. باید اولویت‌بندی کنیم.

 ۸. مسائل اخلاقی. چالش‌ها و مشکلاتی که تاکنون در تبدیل دارایی‌های اخلاقی به اقدام عملی به آنها اشاره شد، اساسا عملی بوده است. اما مشکلات مربوط به هنجارهای اخلاقی یا اخلاق فردی هم ممکن است بروز کنند. 

یکی از هنجارهای اخلاقی شایع منسوب به رفتار اخلاقی، شایستگی دریافت‌کننده است؛ بدین معنی که آیا همه‌ی دریافت‌کنندگان رفتار اخلاقی، به تساوی لیاقت آن را دارند؟ آیا کسی که رفتار بدی دارد مانند سایرین استحقاق بخشایش یا مهمان‌نوازی یا مهربانی را دارد؟ و یا برای مثال در موارد خاص وحشتناک مانند آزار جسمی یا قتل، بخشایش هنوز هم عادلانه یا قابل توجیه است؟ در سناریویی متفاوت، حتی اگر همه به‌تساوی «خوب» باشند، آیا استحقاق برخورداری مساوی از مزایای اعمال اخلاقی را دارند؟ یا آیا عده‌ای لایق‌تر از دیگران هستند؟ کدام افراد و بر اساس چه معیاری؟ 

طرح چنین پرسش‌های اخلاقی بسیار آسان‌تر از پاسخ‌دادن به آنهاست. ما این سؤالات را مطرح می‌کنیم چون مهم هستند و در اکثر مباحثات مربوط به اعمال اخلاقی قابل گریز نیستند و ارزش ملاحظه‌ی بیش‌تر از سوی همه‌ی کسانی را دارند که تلاش می‌کنند تا دارایی‌های اخلاقی را با کار بنای باهمستان تلفیق کنند. 

۹. چالش‌های ویژه برای سازمان‌ها و باهمستان‌ها: ایجاد ساختار مناسب. 

در آخر، بحث درباره‌ی این عنوان بر رفتار اخلاقی افراد متمرکز می‌شود. ولی برخی از چالش‌ها و مشکلات در رابطه با رفتار اخلاقی، در سازمان‌ها، باهمستان‌ها، و سطوح وسیع‌تر هم وجود دارند.

یکی از چالش‌های معین که عموماً، به‌ویژه در سازمان‌ها و باهمستان‌های بزرگ بروز می‌کند، پایداری عمل اخلاقی در دراز‌مدت است. پایداری قطعاً شامل افراد هم می‌شود، اما شاید در سطوح وسیع‌تر معنای بیش‌تری داشته باشد چون مدیریت سازمان یا رهبری باهمستان اغلب در مقایسه با اعضای آنها با سرعت بیش‌تری عوض می‌شود. شاید ارزش‌ها تغییر کنند، سیاست‌ها عوض شوند، و حافظه‌ی نهادی رنگ ببازد. 

آنچه که در این مورد مفید خواهد بود، ایجاد ساختاری روشن و شفاف است که ابراز دارایی‌های اخلاقی برای آن گروه بزرگ‌تر را هدایت و حمایت می‌کند. این ساختار می‌تواند شکل کمیته یا نهادی مجزا را به خود بگیرد، مانند کمیسیون حقوق بشر یا ائتلافی برای صلح و عدالت. ضمناً می‌تواند در سیاست‌های سازمانی متبلور شود که مانع تبعیض هستند یا صرف وقت برای ارائه‌ی خدمات به دیگران را تضمین می‌کنند؛ یا می‌تواند در جلسات تربیتی و آموزشی، بررسی‌های دوره‌ای، ارتباطات با کارمندان یا مقامات دولتی، یا ترکیبی از اینها مشاهده شود. ساختارها هر چه که باشند، باید مورد توافق قرار گیرند، همه آنها را بشناسند و در نسل‌های مدیریتی مختلف، دائم تغذیه و پشتیبانی شوند.

آنگاه این ساختار می‌تواند جزئی از فرهنگ سازمان و باهمستان شود و در ذات آن قرار گیرد؛ یا به عبارتی، نهادینه شود. آنگاه به احتمال زیاد ویژگی مستمر ماهیت و اقدامات سازمان و باهمستان خواهد بود.

            *         *        *

چالش ها و مشکلاتی که برشمردیم، به عقیده‌ی ما، اغلب جزئی طبیعی از زندگی اخلاقی و نیز زندگی در باهمستان هستند. برای ایجاد علاقه مورد نیاز، تقویت عادات اخلاقی، تداوم تلاش، اجتناب از خستگی روحی، این چالش‌ها همگی ادامه دارند.

ما نمی‌توانیم آنها را به طور کامل و همیشگی از میان برداریم؛ همان‌طور که صرف یک وعده غذای مطلوب نمی‌تواند مشکل نیاز به خوردن را رفع کند. این ماهیت فرایند ساختن باهمستان است. 

ولی با جستجو و تمرین مکرر می‌توانیم در ابراز دارایی‌های اخلاقی خود مهارت بیش‌تری کسب کنیم؛ به همان میزان باهمستان‌های ما هم می‌توانند از فواید آنها بیش‌تر بهره‌برداری کنند. این جای زیادی برای امید باز می‌کند که خود نیز یک دارایی اخلاقی است.