فرم جستجو

بخش ۵. مسائل اخلاقی در برنامه مداخله‌گری در باهمستان

 

وقتی مسئول اجرای برنامه پیشگیری از خشونت در باهمستان باشید، با کودکان و نوجوانانی سروکار دارید که عضو گروه‌های بزهکاری یا دنباله‌رو این گروه‌ها هستند. این بچه‌ها به شما اعتماد می‌کنند و گاه با شما از کارهای نه چندان خوشایندشان حرف می‌زنند. پلیس هم می‌داند با اعضای این گروه‌ها سروکار دارید و معمولا از شما می‌خواهد اطلاعاتی را درباره بعضی از این بچه‌ها در اختیارشان قرار دهید. چه زمانی موظف به ارائه این اطلاعات یا خودداری از افشای آن هستید؟

حق اشخاص برای آگاهی از چگونگی استفاده از اطلاعاتی که در حین مداخله در باهمستان  افشا می‌کنند موضوعی است که در مقوله اخلاق می‌گنجد. اشخاصی که در برنامه‌های باهمستان (مانند احداث درمانگاه‌، تشکیل کلاس‌ سوادآموزی یا برنامه‌های مربوط به توانمندسازی نوجوانان) شرکت می‌کنند، این حق را دارند که بدانند حضورشان در این برنامه‌ و اطلاعاتی که در اختیار مجریان گذاشته‌اند تا چه حد مفید بوده است. باهمستان نیز به همان نسبت در مورد میزان اعتبار، شایستگی و صداقت برنامه‌های مفید برای شهروندان توقعاتی دارد. در این بخش، برخی از این توقعات و تعهدات اخلاقی و حقوقی افراد، سازمان‌ها، یا ابتکارات مرتبط با این موضوع را در قبال اشخاص تحت پوشش این قبیل برنامه‌ها بررسی خواهیم کرد.

اخلاق چیست؟

اخلاق مجموعه قواعدی درباره نحوه اندیشه و رفتار است که از مجموع معیارهای شخصی، عرفی، حقوقی و اجتماعی درباره درستی و نادرستی امور تشکیل شده. هر چند تعریف «درستی» یا «حق» بسته به شرایط و فرهنگ فرق می‌کند، اما مفهوم آن در بحث مداخله باهمستان با برخی اصول پایه همراه است که احتمالا بیش‌تر کنشگران و دست‌اندرکاران خدمات‌رسانی به باهمستان‌ها با آن موافقند.

آسیب نرسان: بقراط بیش از ۲٠٠٠ سال پیش اصل «پرهیز از آسیب‌رسانی» را بیان کرده که همچنان صدرنشین قواعد اخلاقی به شمار می‌رود.

گاه پرهیز از آسیب‌رسانی به این معنی است که مداخله در باهمستان را اصلا نباید شروع کرد. به گفته جان مک‌نایت در کتاب جامعه بی‌ملاحظه: اجتماع اصل و تقلبی، گاه مداخله در باهمستان با پرداختن به مواردی به غیر از نیازهای واقعی افراد حاضر در این برنامه‌ها، به آن‌ها آسیب می‌زند. از جمله این نیازهای واقعی می‌توان به مواردی چون احساس تعلق خاطر به باهمستان و یا شناسایی ظرفیت افراد در جهت ایجاد درآمد اشاره کرد. مک‌نایت می‌گوید پیش از شروع مداخله بهتر است چند پرسش را مطرح کنیم.

  • آثار نامطلوب خدمات انسانی پیشنهادی برای کمک به باهمستان کدامند؟
  • در چه شرایطی می‌توان خدمات پیشنهادی را در کنار بسیاری خدمات دیگر اجرا کرد و آثار منفی حاصل از کنش متقابل این خدمات کدامند؟
  • آیا اگر تمرکز برنامه خدماتی بر ظرفیت‌های هر طبقه باشد مؤثرتر است یا بر کاستی‌ها و نیازها؟
  • آیا تأمین منابع مالی برای ارائه خدمات انسانی اثرگذارتر است یا پرداخت نقدی به افراد تحت پوشش؟
  • آیا ارائه خدمات در قالب زندگی عمومی در باهمستان سودمندتر است یا ارائه خدمات به شکل ویژه و جداگانه به افراد نیازمند؟

دیگر قواعد اخلاقی:

  • احترام به افراد به مثابه هدف نه وسیله: باید همه افراد را مهم و ویژه دانست و بر همین اساس با آن‌ها برخورد کرد، نه این که صرفا آن‌ها را جزئی از محاسبات سیاسی، اجتماعی یا پزشکی به شمار آورد.
  • احترام به توانایی مشارکت‌کنندگان برای ایفای نقش در تعیین نیازهایشان. نباید چنین فرض کرد که کارکنان حرفه‌ای یا مسئولان برنامه‌ریزی لزوما می‌دانند چه چیزی برای فرد یا باهمستان مفید است.
  • احترام به حقوق انسانی، مدنی، و قانونی افراد. این حقوق مسائلی همچون پرهیز از تبعیض و توجه به حساسیت فرهنگی را در بر می‌گیرد.
  • بهترین اقدام برای همه افراد با توجه به شرایط. نمی‌توان همیشه به همه کمک کرد، اما می‌توان تا حد امکان به این هدف نزدیک شد.
  • پرهیز از سوء‌استفاده از موقعیت یا بهره‌کشی از افراد در جهت منافع شخصی یا اعمال قدرت بر دیگران. این موضوع به سوءاستفاده از مشارکت‌کنندگان یا دیگران برای رسیدن به نفع سیاسی، اجتماعی، جنسی یا مالی مربوط می‌شود.
  • خودداری از مداخله در زمینه‌هایی که در آن فاقد آموزش یا صلاحیت هستید. این قاعده به نوعی به «پرهیز از آسیب» مربوط است، اما رعایت آن همیشه ممکن نیست. همانطور که بعضی اوقات عدم مداخله بهتر از اقدامی با نتیجه معکوس است، در برخی مواقع نیز هر مداخله‌ای بهتر از عدم مداخله است. در چنین شرایطی، شاید بهتر باشد در حین پیشرفت کار چیزهایی بیاموزید، از هر کسی که می‌توانید کمک بگیرید و امیدوار باشید به کسی آسیب نرسد. باید بین تلاش تا حد ممکن و زیاده‌روی فراتر از حد توان و منجر به اقدام غیر اخلاقی یا مضر، تمایز قائل شد.
  • تلاش فعالانه برای بهبود یا اصلاح شرایط افراد در برنامه یا در باهمستان تا حد ممکن. به بیان دیگر، باید تلاش کرد بهترین و موثرترین برنامه ممکن برای برآورده ساختن نیازهای افراد طراحی شود و به شرایط و موقعیت‌ها طوری پرداخته شود که به نفع کل باهمستان تمام شود.

چرا رفتار اخلاقی در مداخلات باهمستان مهم است؟  

داشتن رفتار اخلاقی علاوه بر اینکه کار درستی است، مزایای خاصی را نیز به همراه دارد. رفتار اخلاقی اثربخشی برنامه را افزایش می‌دهد؛ جایگاهتان را در اجتماع تحکیم می‌کند؛ به شما امکان می‌دهد در هنگام بحث درباره مزایای برنامه خود، از جایگاه اخلاقی بالاتری برخوردار شوید و رهبری اخلاقی باهمستان را در عمل نشان دهید؛ به علاوه، رفتار اخلاقی جایگاه مطلوب حقوقی و حرفه‌ای شما را تضمین می‌کند.

  • اثربخشی برنامه. رفتار اخلاقی مستمر می‌تواند به اثربخشی بیش‌تر برنامه منجر شود. با لحاظ کردن اصول اخلاقی در تمامی ابعاد مداخله به اثربخش‌ترین روش‌های باهمستان‌محور دست پیدا می‌کنید و در جلب مشارکت و حمایت باهمستان و یافتن منابع مالی محتمل توفیق بیش‌تری خواهید داشت.
  • جایگاه اجتماعی. سازمانی که با داشتن رفتار اخلاقی به اعتبار دست یافته، در مقایسه با سازمانی که در گذشته رفتاری غیر اخلاقی داشته، از احترام بیش‌تری از سوی مشارکت‌کنندگان و کل باهمستان برخوردار است. همچنین، سازمانی که اخلاق‌مدار شناخته می‌شود، در نگاه دیگران شایسته‌تر است و در خصوص برخورد محترمانه با مردم و پایبندی به گفته‌های خود قابل اعتمادتر است. اعتماد چنین باهمستانی روند جذب نیرو، افراد داوطلب، اعضای هیات مدیره و مشارکت‌کنندگان و نیز جذب منابع مالی و حمایت عمومی را آسان‌تر می‌کند.
  • رهبری و اعتبار اخلاقی. وقتی به دنبال بهبود اوضاع جهان هستید، خواه در قالب تغییر اجتماعی، عدالت اجتماعی، کاهش درد و رنج انسان‌ها، گسترش کرامت انسانی یا صرفا ارائه خدمات، باید رفتاری را در پیش بگیرید که از دیگران هم انتظار دارید. رفتار اخلاقی در واقع بازتابی از چرایی مداخله در باهمستان است. در تمام کارهایی که می‌کنید نسبت به خود، افراد همکارتان و باهمستان تعهد اخلاقی دارید و به همان نسبت از دیگران هم همین توقع را دارید. در صورت تحقق چنین تعهدی و آگاهی دیگران از این موضوع، گفته‌هایتان در حمایت از آنچه درست می‌دانید یا در مخالفت با آنچه نادرست می‌دانید، تاثیر بیش‌تری خواهد داشت و دیگران از شما پیروی خواهند کرد.
  • مسائل حرفه‌ای و حقوقی. بسیاری از مشاغل خدماتی بهداشتی و انسانی مرتبط به مداخله در باهمستان اصول اخلاقی مشخصی دارند که از سوی سازمان‌های مسئول صدور مجوز یا گواهی‌نامه‌های حرفه‌ای تعیین می‌شوند. انجمن پزشکی آمریکا، انجمن وکلای آمریکا، انجمن روان‌شناسی آمریکا و انجمن ملی مددکاران اجتماعی از انجمن‌های حرفه‌ای هستند که برای اعضای خود معیارهای اخلاقی مشروحی دارند. در صورت سرپیچی اعضا از این معیارها، احتمال اقدام انضباطی یا حتی لغو مجوز کارشان وجود دارد.
  • در قانون نیز معیارهای خاصی برای بسیاری از مشاغل آمده است. اگر برخورد یک پزشک یا وکیل با یک پرونده مغایر با این معیارها باشد و به بیمار یا موکل آسیب برساند، امکان شکایت از پزشک یا وکیل وجود دارد. در موارد نادر (مثلا اگر کسی احساس کند درمانگری متبحرتر می‌توانست از یک خودکشی جلوگیری کند)، امکان شکایت از متخصصان سلامت روان نیز به دلیل قصور در کار وجود دارد. افراد و سازمان‌های مسئول مدیریت اداری در صورت سوء‌استفاده از افراد یا اموال یا اختلاس ممکن است با دردسرهای حقوقی مواجه شوند. در بیش‌تر موارد، رفتار اخلاقی و قانونی به موازات یکدیگر قرار می‌گیرند.

چه کسانی باید برای مداخله در باهمستان اصول اخلاقی را رعایت کنند؟

به طور کلی، همه افرادی که با هر نوع برنامه‌‌ای در باهمستان همکاری داشته یا به اقتضای موقعیت حرفه‌ای یا نیمه‌حرفه‌ای خود با مردم سروکار دارند، مشمول این اصول هستند. اما در این میان اصول اخلاقی رسمی یا آیین‌نامه‌هایی هم هست که معمولا از سوی سازمان‌های حرفه‌ای و گاه به موجب قانون وضع شده و برای افرادی در سمت‌های حرفه‌ای خاص یا سایر سمت‌ها اعمال می‌شوند.

در اینجا به چند نمونه از افرادی اشاره می‌کنیم که از آن‌ها انتظار می‌رود این دست آیین‌نامه‌های اخلاقی را رعایت کنند:

  • کادرهای پزشکی شامل پزشکان، پرستاران، تکنسین‌های فوریت‌های پزشکی و همچنین کارکنان غیر سنتی بخش پزشکی مانند متخصصان پزشکی مفاصل (کایروپرکتیک) و متخصصان طب سوزنی
  • کارکنان حوزه بهداشت و سلامت روان مانند روان‌پزشکان، روان‌شناسان، متخصصان روان‌درمانی و مشاوران
  • مددکاران اجتماعی
  • روحانیون
  • متصدیان سمت‌های دولتی
  • معلمان و مربیان
  • افرادی که با نوجوانان سروکار دارند یا در بخش‌های مربوط به خدمات حمایت از کودکان کار می‌کنند
  • وکلا و دستیارانشان
  • داوران و افرادی که مسئولیت حل اختلافات را به عهده می‌گیرند
  • مدیران اجرایی برنامه‌های مداخله یا سازمان‌های حامی مالی این برنامه‌ها
  • کارگران ساده مانند پرستاران افراد بیمار یا سالمند در خانه، کارکنان شب‌کار در مراکز نگهداری و اسکان نیازمندان ​

مسائل اخلاقی مهم که باید مورد توجه قرار بگیرند کدامند  و چه نقشی در مداخلات باهمستان دارند؟

رفتار اخلاقی در مداخله به نحوه برخورد با افراد، اطلاعات، پول و اقدامات کلی کارکنان و سازمان یا خود برنامه مربوط می‌شود؛ حتی در مواردی که کارکنان یا سازمان مستقیما با محل سروکار ندارند. مواردی که در این بخش می‌آید لزوما در آیین‌نامه‌های اخلاقی و حقوقی مربوط به خدمات باهمستان و مشاغل مختلف نمی‌گنجد، اما همه آن‌ها به نوعی مرتبط به رفتار اخلاقی در برنامه یا سازمان هستند. هنگامی که اخلاق را برای خود و برنامه مورد نظر خود تعریف می‌کنید، باید به همه این مباحث دست کم از لحاظ نظری توجه نمایید.

رازداری

شاید آشناترین مسئله اخلاقی، احتمالا به دلیل نقض مکرر آن، محرمانه نگه داشتن ارتباطات و اطلاعاتی باشد که در حین اجرای برنامه یا مداخله از مشارکت‌کنندگان به دست می‌آید. این اطلاعات ممکن است از طریق گفتگو، ثبت کتبی یا ضبط صوتی اطلاعات، یادداشت‌ها، نتایج آزمایش‌ها و غیره جمع‌آوری شده باشند. هرچند مسئولیت‌های حقوقی هر برنامه در این زمینه متفاوت است، اما قاعده کلی این است که محرمانه نگه داشتن اطلاعات همیشه بهترین سیاست است. این قاعده از مشارکت‌کنندگان و سازمان در برابر نقض حریم خصوصی حمایت می‌کند و باعث می‌شود افراد به برنامه اعتماد کنند. اصل رازداری با توجه به نوع برنامه، جایگاه هر یک از کارکنان و نیازهای مشارکت‌کنندگان، از ابعاد مختلفی قابل بررسی است:

  • هیچ‌ کس به جز شخصی که با فرد شرکت‌کننده در ارتباط است به اطلاعات و پرونده‌های وی دسترسی نخواهد داشت، مگر با اجازه خود فرد. در چنین شرایطی، یادداشت‌ها و پرونده‌ها معمولا در جایی نگهداری می‌شوند که قفل و کلید دارد و پرونده‌های رایانه‌ای نیز باید کدگذاری شوند یا رمز عبور داشته باشند.

این مسئله در بیش‌تر برنامه‌هایی که طبق قانون یا آیین‌نامه‌های اخلاق حرفه‌ای، ملزم به حفظ محرمانه تمامی اطلاعات نیستند نیز رعایت می‌شود تا از یک سو پاسخی برای دغدغه‌های اخلاقی وجود داشته باشد و از سوی دیگر مشارکت‌کنندگان به برنامه اعتماد کنند. اما در بحث رازداری مطلق، موارد استثنا نیز وجود دارد. بسیاری از متخصصان سلامت روان و سایر متخصصان پرونده‌های درمانجویان خود را (معمولا با حذف نام درمانجو) با هدف مشورت و نظارت در اختیار همکاران خود قرار می‌دهند. اگر عضوی از مجموعه کارکنانِ برنامه ملزم به گزارش‌دهی کودک‌آزاری یا بی‌توجهی به کودکان باشد، فرد مشارکت‌کننده تهدیدی برای خود یا دیگران تلقی شود، یا عضو مجموعه برای شهادت در پرونده حقوقی به دادگاه فراخوانده شود، مسئولیت این عضو در برابر قانون یا امنیت دیگران معمولا طبق قانون و نیز آیین‌نامه‌های اخلاقی، فراتر از تعهد به حفظ اطلاعات محرمانه قرار می‌گیرد.
در چنین شرایطی، موضوعات اخلاقی پیچیده می‌شوند و هم برای سازمان و هم برای کارکنان بهتر است که پیش از مواجهه واقعی با موضوع، احتمالات را بررسی کنند. وجود سیاست شفاف در این موضوعات باعث شفافیت بیش‌تر در مسیر اقدامات همه افراد شده و نگرانی‌ها را کاهش می‌دهد.

  • اطلاعات هر برنامه محرمانه محسوب می‌شوند، اما گاه با هدف مشاوره و ارائه خدمات بهتر به مشارکت‌کننده در اختیار سایر کارکنان نیز قرار می‌گیرند. برای نمونه، معلمان در برنامه سوادآموزی بزرگسالان ممکن است در خصوص سوادآموزانی با ناتوانی‌ خاص در  یادگیری از دیگران مشورت بخواهند.
  • گاه اطلاعات برنامه برای بخشی از کارکنان محرمانه تلقی می‌شود، اما همین اطلاعات لازم است به منظور بهبود خدمات یا درج در سایر داده‌ها و گزارش‌ها، در اختیار کارکنان سایر بخش‌ها قرار گیرد. در چنین شرایطی، معمولا مشارکت‌کنندگان در ابتدای کار از این موضوع مطلع می‌شوند و با امضای اجازه‌نامه به مسئولان برنامه اجازه می‌دهند اطلاعات و پرونده‌ها را تحت شرایط مناسب در اختیار دیگران قرار دهند.
  • با وجود آنکه اطلاعات برنامه محرمانه محسوب می‌شود، اما برای اثبات ارائه خدمات در اختیار سازمان‌های تامین‌کننده مالی قرار می‌گیرد. اگر به افراد شرکت‌کننده قول رازداری مطلق داده شده باشد، این شرایط می‌تواند دردسرساز شود. در چنین شرایطی، به‌ویژه اگر خطر قطع منابع مالی وجود داشته باشد، مسئولان برنامه باید در خصوص اهمیت منابع مالی یا اولویت پرهیز از افشای نام مشارکت‌کنندگان یا در خصوص میزان ناشناس ماندن افراد تصمیم بگیرند.
  • در مواردی هم اطلاعات محرمانه نیست یا صرفا در برخی شرایط خاص محرمانه محسوب می‌شود. گاه شرکت در یک برنامه بنا به حکم دادگاه یا دستور یک نهاد یا سازمان در قالب پیش‌شرط برخورداری از مزایا یا خدمات الزامی است. معمولا در این شرایط شرکت در برنامه به معنی موافقت ضمنی با ارائه اطلاعات و پرونده‌ها و گاه حتی به معنی ثبت عمومی پرونده است.

در هر شرایطی، برخورد اخلاقی با مشارکت‌کنندگان مستلزم اطلاع‌رسانی به آن‌ها در خصوص سیاست‌های محرمانه‌ نگه داشتن اطلاعات در برنامه است. در اکثر موارد، افراد حق انتخاب دارند و اگر از این سیاست‌ها راضی نباشند، می‌توانند در برنامه مشارکت نکنند.

به این ترتیب به دو مسئله بعدی می‌رسیم که گاه با یکدیگر و نیز با مسئله محرمانه نگه داشتن اطلاعات ارتباطی تنگاتنگ دارند: رضایت و افشای اطلاعات.

رضایت

رضایت می‌تواند به سه شکل مختلف جلب شود:

  • رضایت برای ارائه اطلاعات به دیگران. اطلاعات و اسنادی که کارکنان برنامه در مورد مشارکت‌کنندگان جمع‌آوری کرده‌اند، تنها در صورت رضایت این افراد می‌تواند در اختیار دیگران قرار گیرد. به طور کلی، این رضایت معمولا از طریق رضایت‌نامه‌ای کتبی گرفته می‌شود. در برخی برنامه‌ها، ممکن است فرد شرکت‌کننده در هنگام ورود به برنامه یک رضایت‌نامه‌ کلی امضا کند، اما معمولا برای هر بار ارائه اطلاعات به بخش‌های خارج از برنامه، رضایت‌نامه‌ای جداگانه نیاز است.
  • رضایت‌نامه قبول پیامدهای خدمات، درمان، پژوهش، یا برنامه. تحت برخی شرایط، ممکن است خدمات با آنچه فرد توقع دارد فرق زیادی داشته باشد (مثلا، در روان‌درمانی از او بخواهند برای استفاده از دارو و درمان در مراکز مراقبت و نگهداری اقامت کند). در این شرایط، رویکرد اخلاقی ایجاب می‌کند افراد از چند و چون برنامه پیش رو آگاهی کامل داشته باشند و بتوانند سوال بپرسند و جواب سوال خود را بگیرند. فرم رضایت‌نامه قبول پیامدها معمولا ابزاری است که افراد از طریق آن اجازه پیدا می‌کنند در مداخله‌ مشارکت داشته باشند.
  • رضایت باهمستان. مشخص کردن حد و مرزها یا یافتن معیارهای اخلاقی مطلق در اینجا کاری دشوار است. مثلا، آیا برای تاسیس مراکز نگهداری از افراد بی‌خانمان یا بازپروری بزهکاران در یک محله، جلب رضایت ساکنان از لحاظ اخلاقی لازم است؟ اگر همسایه‌ها در نهایت با تاسیس چنین مراکزی در نزدیکی خانه خود مخالفت کنند چه باید کرد؟ آیا برای مطالعه در مورد اعضای یک گروه، رضایت کل گروه یا نماینده یا مدیر آن نیاز است؟ آیا برای اجرای سیاست منع سیگار، نوشیدنی‌های الکلی در برنامه «اشتغال برای جوانان»، باید رضایت اکثریت اعضای دست‌اندرکار در برنامه را جلب کرد؟

در عمل، آگاهی‌بخشی به افراد درباره برنامه‌ریزی و همچنین مذاکره با آن‌ها در مورد  دغدغه‌هایشان منطقی به نظر می‌رسد. اما اگر مکانی را برای تاسیس پناهگاه افراد بی‌خانمان در محله‌ای خریده باشید و مردم محله به هیچ وجه با تاسیس این مرکز موافق نباشند چه باید کرد؟ شاید از لحاظ قانونی حق تاسیس هر مرکزی را در این نقطه داشته باشید، اما تعهد اخلاقی چه می‌شود (با فرض اینکه نتوانید مردم محله را مجاب کنید و نظرشان را تغییر دهید)؟ به علاوه، تعهد اخلاقی نسبت به افراد بی‌خانمان که قرار است تحت پوشش باشند چه می‌شود؟

حل و فصل این مسائل در باهمستان معمولا کاری آسان یا دارای راهکار کاملا روشنی نیست. عموما بهترین کار این است که درباره مقاصد برنامه صداقت داشت و به اعتراضات یا دغدغه‌های مردم توجه کرد. اگر مجرای ارتباطی را باز نگه دارید، معمولا راهی برای راضی نگه‌ داشتن دو طرف پیدا می‌شود.

رازداری و رضایت هر دو به طرح مسئله حریم خصوصی منجر می‌شود که در ۲۰ سال گذشته بحث‌های زیادی را به همراه داشته است. فناوری، دسترسی بسیاری از مردم را به اطلاعات افزایش داده و به همین دلیل حریم خصوصی مردم بیش از پیش در معرض تهدید است. هر چند مسئله حق برخورداری از حریم خصوصی، گسترده‌تر از آن است که جزئیاتش در اینجا قابل طرح باشد اما این مسئله همیشه باید پیش از هرگونه تصمیم‌گیری درباره انتشار اطلاعات در نظر گرفته شود.

افشای اطلاعات ​

افشای اطلاعات هم مانند رضایت در چارچوب بحث ما چند معنا دارد:

  • افشای اطلاعات مربوط به برنامه برای مشارکت‌کنندگان. افراد شرکت‌کننده حق دارند بدانند در صورت ورود به برنامه جزئی از یک مطالعه پژوهشی خواهند بود یا نه و همانطور که پیش‌تر گفته شد، حق دارند از هدف این پژوهش مطلع شوند. برخی سازمان‌ها یا افراد این اطلاعات را به صورت کتبی تهیه می‌کنند و نسخه‌ای از آن را در اختیار همه قرار می‌دهند تا مطمئن شوند همه افراد مطالب آن را فهمیده‌اند. از لحاظ اخلاقی، افراد شرکت‌کننده باید دقیقا بدانند وارد چه برنامه‌ای می‌شوند و با این افراد باید مانند اشخاص بالغی رفتار کرد که سره را از ناسره تشخیص می‌دهند.
  • افشای اطلاعات افراد شرکت‌کننده برای افراد، نهادها، و اشخاص دیگر. قواعد مربوط به این موضوع اساسا همان قواعد محرمانه نگه داشتن اطلاعات است: افشای اطلاعات فقط با رضایت فرد مجاز است؛ مگر به موجب الزام به گزارش‌دهی، آسیب احتمالی به خود شخص یا دیگران، یا شهادت در دادگاه. هنگام ورود افراد شرکت‌کننده به برنامه، باید این موارد استثنا به صورت کامل برای آن‌ها تشریح شود تا ببینند مزایای این خدمات به از دست رفتن حریم خصوصی یا افشای نام می‌ارزد یا خیر و بر این اساس تصمیم بگیرند.
  • اعلام علنی تضاد منافع احتمالی کارکنان، اعضای هیات مدیره یا خود برنامه. موضوع افشا در اینجا شامل افرادی می‌شود که تضاد منافع بالقوه خود را به مسئولان برنامه یا سازمان اطلاع می‌دهند و یا مسئولان خود برنامه که هر نوع تضاد منافع احتمالی را به اطلاع اشخاص تامین‌کننده مالی و دیگر طرف‌های ذی‌نفع می‌رسانند.

شایستگی

هر سازمان با ارائه خدمات از هر نوعی که باشد عملا قراردادی با افراد شرکت‌کننده امضا می‌کند که به موجب آن متعهد می‌شود به گفته‌هایش عمل کند. در چنین قراردادی تلویحا به این نکته اشاره می‌شود که افراد مسئول انجام کار و کل سازمان، شایستگی لازم را برای تحقق اهداف خود تحت شرایط معقول دارند.

در اینجا پیامدهای حقوقی هم وجود دارد. همانطور که پیش‌تر در این بخش گفته شد، در برخی موارد ممکن است پروانه شخص خدمات‌دهنده لغو شود یا در صورت نداشتن صلاحیت، ممکن است این فرد به دلیل قصور در کار با شکایت حقوقی روبه‌رو شود. جلوگیری از قرار گرفتن کارکنان در چنین جایگاهی بر عهده مسئولان برنامه است.

تضاد منافع ​

تضاد منافع در شرایطی شکل می‌گیرد که منافع شخصی فرد بر قضاوت یا عمل او در تصمیم‌گیری مالی یا زمینه‌های دیگر، انجام کار یا روابط او با مشارکت‌کنندگان تاثیر بگذارد. ممکن است در روند مداخله، تضاد منافع بر نحوه اجرای برنامه و صرف منابع مالی تاثیر بگذارد و به ضرر باهمستان تمام شود.

تضاد منافع تقریبا همیشه موضوعی غیر اخلاقی است، تا جایی که حتی باید از تصور بروز تضاد منافع هم جلوگیری کرد.

در اینجا به چند نمونه از تضاد منافع اشاره می‌کنیم:

  • تصمیم مدیر برنامه برای خرید تجهیزات اداری لازم برای برنامه از شرکت همسرش
  • وقتی پزشک درمانگاه محلی بیماران را به مطب یا مرکز تخصصی دیگری ارجاع می‌دهد که برای خود پزشک سود و منفعت دارد (پزشک می‌تواند چند گزینه را برای ارجاع معرفی کند و مطب یا مرکز خاصی را مشخص نکند).

رفتار غیر اخلاقی فاحش​

رفتار غیر اخلاقی فاحش با معیارهای اخلاقی معمول و مقبول در جامعه فاصله بسیار زیادی دارد. چنین رفتاری گاه نتیجه بهره‌برداری از تضاد منافع است. در موارد دیگر، این رفتار صرفا از نبود صداقت یا وجدان اخلاقی ناشی می‌شود. در بیش‌تر موارد، کارکنانی که مرتکب رفتار  غیر اخلاقی فاحش می‌شوند باید در اسرع وقت اخراج شوند و در صورت لزوم تحت پیگرد قرار گیرند. در اینجا به چند نوع رفتار غیر اخلاقی رایج از این دست اشاره می‌کنیم:

  • سوء‌استفاده از افرادی که با آن‌ها رابطه حرفه‌ای دارید برای رسیدن به نفع مالی
  • فریب تامین‌کنندگان مالی برای مثال از طریق صدور صورتحساب برای خدماتی که ارائه نشده‌اند
  • خودداری از ارائه خدمات ضروری پزشکی به افراد فاقد بیمه یا فاقد توانایی پرداخت
  • تبعیض نژادی، جنسی، قومی، و انواع دیگر تبعیض در ارائه خدمات ​

مسئولیت‌های اخلاقی عام

رفتار اخلاقی در حین مداخله صرفا به معنی پیروی از آیین‌نامه‌های مشخص حرفه‌ای و قانون‌مداری نیست. رفتار اخلاقی به معنی تلاش برای درست‌کاری در قبال افراد شرکت‌کننده و کل باهمستان و نیز برخورد اخلاقی با همه از جمله مشارکت‌کنندگان، کارکنان، تامین‌کنندگان مالی و باهمستان است. هر فرد در روند مداخله در باهمستان چندین مسئولیت بر عهده خواهد داشت:

  • مسئولیت در برابر تامین‌کنندگان مالی
  • مسئولیت در برابر کارکنان
  • مسئولیت در برابر افراد شرکت‌کننده و
  • مسئولیت در برابر اجتماع​

خلاصه

ملاحظات اخلاقی در فرآیند مداخله در باهمستان اهمیت بسیار زیادی دارند. برنامه‌ای که خود روندی غیراخلاقی داشته یا به کارکنانش اجازه رفتار غیر اخلاقی بدهد، از یک سو ماموریتش را نادیده گرفته و از سوی دیگر اعتبار و اثربخشی خود را در باهمستان به خطر می‌اندازد.

از آنجایی‌ که موضوعات اخلاقی همیشه روشن و سرراست نیستند، باید پیش از بروز هر مشکلی، سیاست‌ها و معیارهای خاص برنامه را تعریف کرد. اگر بتوان درباره معیارهای مرتبط با مسائل مهم اخلاقی، یعنی محرمانه نگه‌ داشتن اطلاعات، رضایت، افشای اطلاعات، شایستگی، تضاد منافع، رفتار غیر اخلاقی فاحش و مسئولیت‌های اخلاقی عام در برنامه به توافق رسید و سیاست‌هایی را برای رعایت این استانداردها تدوین کرد، احترام به باهمستان و ارائه خدمات به بهترین شکل محقق خواهد شد.