دلا رابرتز در بیمارستان هارپرویل، در سمت متخصص تغذیه مشغول به کار شد. او که خود یک آمریکایی آفریقاییتبار بود، نگران چاقی مفرط کودکان سیاهپوست و این واقعیت بود که بسیاری از محلات سیاهنشین هارپرویل، در فروشگاهها و رستورانها به غذای سالم دسترسی نداشتند. به اعتقاد او، مقامات شهری باید برای تغییر این وضعیت چارهای میاندیشیدند، اما ظاهراً مقامات مشکلی نمیدیدند. بنابراین دلا تصمیم گرفت دست به پژوهشی بزند تا برای پیشبرد فعالیت خود از نتایج آن استفاده کند.
دلا متوجه شد که برای جمعآوری اطلاعات صحیح، میبایست محققانی را پیدا میکرد که طرف اعتماد اهالی محلههای مد نظر او بودند. اما شاید بهتر بود که او پژوهشگرانی را از بین اهالی آن محلهها پیدا میکرد. با دو کشیش که میشناخت تماس گرفت که یکی پزشکی آمریکایی آفریقاییتبار بود و در محلهی سیاهان طبابت میکرد و دیگری سرپرست مرکز تجمع باهمستان بود. ضمناً از ارتباطات خانوادگی خود نیز استفاده کرد. ظرف دو هفته، دلا گروهی از ساکنان محله را جمع کرد که مایل بودند کار تحقیقاتی انجام دهند. در میان آنان از دانش آموزان دبیرستان بود تا پدربزرگها و مادربزرگها، از افرادی که قادر به خواندن نبودند تا کسانی که در کالج چند واحد را گذرانده بودند.
گروه آنان چندین بار در بیمارستان جمع شد تا در مورد چگونگی جمعآوری اطلاعات از باهمستان تصمیم بگیرند. دلا چند کارگاه دربارهی روشهای پژوهش و مهارتهایی چون نحوهی ثبت مصاحبهها و مشاهدات اجرا کرد. اعضای گروه دربارهی دشواری ثبت برای کسانی که نوشتن بلد نبودند تبادل نظر کرده و برای ضبط اطلاعات راه دیگری یافتند. قرار بر این شد که هر کدام با تعداد معینی از اهالی در رابطه با خرید مواد غذایی و عادات تغذیهی آنان مصاحبه کنند و ضمناً الگوی خرید مردم از فروشگاهها و رستورانهای غذای فوری را زیر نظر بگیرند. سپس برای اتمام کار جمعآوری اطلاعات، ضربالعجلی تعیین کردند و رفتند تا هر قدر میتوانند دربارهی خرید مواد غذایی و عادات غذاخوردن اهالی محله اطلاعات جمع کنند.
بعد از جمعآوری دادهها، معلوم شد که اهالی محله خیلی هم خوشحال میشدند اگر میتوانستند مواد غذایی مغذیتری بخرند، اما این کار برایشان خیلی دشوار بود. آنان مجبور بودند یا مسافتی طولانی را با اتوبوس طی کنند چون بسیاری از آنان اتومبیل نداشتند، یا بعد از یک روز طولانی کاری، باید به قسمت دیگری از شهر میرفتندد که اغلب هم ناآشنا بود و تمام غروب خود را به خرید بگذرانند. خیلی از آنان هم این برداشت را داشتند که غذای سالم خیلی گرانتر است و آنان استطاعت مالی لازم را ندارند.
در نهایت، دادههایی که ساکنان محله جمعآوری کرده بودند، در گزارشی به کار گرفته شد که دلا و سایر کارکنان حرفهای بیمارستان تهیه کردند. این گزارش شورای شهر را متقاعد کرد که برای سوپرمارکتهای زنجیرهای انگیزهای ایجاد کنند تا در محلاتی که یافتن غذای سالم دشوار است، شعبهای باز کنند.
گروهی که دلا جمعآوری کرد، به یک تیم پژوهش مشارکتی باهمستانمحور مبدل شده بود. آنان با همکاری دلا و سایر کارکنان بیمارستان، اول نوع دادههای مفید را تعیین کردند و بعد نحوهی جمعآوری آنها را آموختند. از آنجا که اینها از اهالی باهمستان بودند، طرف اعتماد سایر ساکنان بودند، چون در تجربهی آنان شریک بوده و میدانستند چه پرسشهایی را باید مطرح کنند، و پاسخها را هم کاملاً درک میکردند؛ ضمناً وقتی چیزی را مشاهده میکردند، ماهیت آن را میشناختند.
این بخش به اقدامپژوهی مشارکتی، معنی آن، چرا میتواند مفید باشد، چه کسی میتواند از آن استفاده کند و نحوهی آمادهسازی و اجرای آن مربوط است.
پژوهش مشارکتی باهمستانمحور چیست؟
پژوهش مشارکتی باهمستانمحور (برای راحتی کار، از این پس آن را CBPR مینامیم)، به زبان ساده، فهرست کسانی را که بیشتر از همه از مسئلهای در باهمستان صدمه دیدهاند، معمولاً با همکاری یا شراکت سایر کسانی که در پژوهش مهارت دارند، تهیه میکند تا دربارهی مسئله تحقیق و آن را تحلیل کنند. هدف این پژوهش تدوین راهبردهایی برای رفع آن مسئله است. به عبارت دیگر، پژوهش مشارکتی باهمستانمحور، با انجام تحقیقات توسط اعضای باهمستان، به تحقیقات دانشگاهی و حرفهای چیزی میافزاید یا کلاً جایگزین آنها میشود؛ به طوری که نتایج پژوهش از افرادی میآید و مستقیماً به سمت خودشان بازمیگردد که بیش از همه نیازمند آن هستند و از آن نتایج بهترین بهره را میبرند.
پژوهش مشارکتی دارای چند سطح است. در یک سوی طیف، تحقیقات دانشگاهی یا دولتی قرار دارد که با وجود این، اطلاعات را مستقیماً از اعضای باهمستان جمعآوری میکند. اعضای باهمستان کسانی هستند که بیش از همه از مشکل مورد نظر صدمه دیدهاند و شاید (شاید هم خیر) از آنان بخواهند دربارهی نیازهای خود نظر بدهند، آنچه را که فکر میکنند میتواند در حل مسئله مفید باشد مطرح کنند، یا اطلاعات معینی را از آنان بخواهند. در این صورت، اعضای باهمستان در انتخاب اطلاعات، جمعآوری یا تحلیل آنها پس از جمعآوری نقشی ندارند. (درعینحال، این نوع از تحقیق مشارکتی هنوز فاصلهی زیادی دارد از تحقیقاتی که به صورت دست دوم یا دست سوم انجام میشود؛ یعنی همهی اطلاعات مربوط به گروهی از افراد از طریق آمار، سرشماری، گزارش مشاهدهکنندگان یا خدمات انسانی یا متخصصین بهداشت جمعآوری میشود.)
در سطحی دیگر، اکیپ دانشجویان یا سایر محققان، افراد متعلق به یک گروه آسیبدیده را که اغلب با باهمستان آشنا هستند و اعضای باهمستان هم آنان را میشناسند، به کار میگیرند تا داده ها را جمعآوری کنند. در این صورت، جمعآوریکنندگان شاید در تحلیل اطلاعاتی که خود گردآوری کردهاند کمک بکنند یا نکنند.
در سومین سطح پژوهش مشارکتی، محققان دانشگاهی، دولتی یا سایر محققان حرفهای، اعضای یک گروه آسیبدیده را برای اجرای پروژهی تحقیقاتی به خدمت میگیرند. اعضای باهمستان با همکاری محققان، در تکوین و طراحی، جمعآوری دادهها و تحلیل آنها مشارکت میکنند. علاوهبراین، شاید آنان در گزارش نتایج پروژه یا مطالعه هم شرکت داشته باشند. در این مرحله، معمولاً (اگرچه همیشه این طور نیست) این تلقی وجود دارد که گروه تحقیق قصد دارد از پژوهش خود برای اقدام در مورد مسئلهای استفاده کند که باید رفع شود.
در سطح اول که قبلاً تشریح شد، سوی دیگر پیوستار پژوهش مشارکتی این است که اعضای باهمستان گروه پژوهشی خود را ایجاد کنند — هرچند، خود اغلب آن را اینطور قلمداد نمیکنند — تا مشکل باهمستان را که بر آنان اثری مستقیم دارد، شناسایی کرده و برای حل آن اقدام کنند.
در این بخش، ما با دو نوع اخیر پژوهش مشارکتی سروکار داریم: آنهایی که به طراحی و اجرای تحقیق توسط اعضای باهمستان مربوط هستند و به اقدامی منجر میشوند که میتواند بر مشکل مورد مطالعه تأثیرگذار باشد. این همان چیزی است که اغلب به پژوهش مشارکتی با محور باهمستان تعبیر میشود. قطعاً موقعیتهای دیگری هم هستند که سایر انواع پژوهش مشارکتی مناسبت بیشتری دارد، یا در شرایط خاصی اجرای آن آسانتر است، اما موضوع مورد بحث ما در اینجا CBPR است.
بهکارگیری CBPR به منظور ارزیابی یا تغییر درازمدت میتواند ایده خوبی باشد؛ به دلایلی مانند عملیبودن، رشد شخصی، و سیاستگذاری.
از جنبهی عملی، پژوهش مشارکتی باهمستانمحور اغلب میتواند بهترین اطلاعات ممکن را دربارهی مسئله در اختیار شما قرار دهد؛ حداقل به دلایل زیر:
- کسانی که در یک جمعیت آسیبدیده زندگی میکنند بیشتر مشتاق صحبتکردن با و دادن جواب مستقیم به محققانی هستند که میشناسند، یا به کسانی که میدانند در شرایطی مشابه خودشان قرار دارند، تا اینکه با خارجیان که با آنان وجه اشتراک چندانی ندارند.
- کسانی که آثار یک مسئله یا مداخله را عملاً تجربه کردهاند، شاید نظرات و اطلاعاتی دربارهی جنبههایی از آن داشته باشند که به ذهن کسی که از خارج آن را مطالعه میکرد خطور نمیکرد. بدینترتیب، اقدامپژوهان که اهل باهمستان هستند میتوانند بر عناصری از مسئله تمرکز کنند یا سؤالاتی را مطرح کنند یا طوری پیگیری کنند که محققان خارجی نمیکنند و اطلاعاتی حیاتی را به دست آورند که سایر محققان شاید صرفاً تصادفی پیدا کنند یا شاید اصلاً پیدا نکنند.
- کسانی که در اثر مسئلهای عمیقاً صدمه دیدهاند یا شرکتکنندگان در یک برنامه، شاید از روی غریزه یا به طور عینیتر، با دیدن یا شنیدن چیزی بدانند که چه چیز مهم است. آنچه که شاید از نظر یک محقق خارجی اظهار نظری سردستی باشد، شاید معنی واقعی خود را به کسی نشان دهد که عضوی از همان جمعیت است و نظری مطرح میکند.
- اقدامپژوهان باهمستان در همه حال در صحنه حاضر هستند. تماس آنان با مسئله یا مداخله و نیز با جمعیت متاثر از آن دائمی است و، در نتیجه، چه بسا حتی وقتی که در حال تحقیق نیستند هم به اطلاعاتی دست یابند.
- شاید یافتهها از حمایت بیشتر باهمستان بهرهمند شوند چراکه اعضای باهمستان میدانند تحقیق توسط کسانی انجام شده که در شرایط خود آنان قرار دارند.
وقتی که در حال ارزیابی هستید، این امتیازات میتوانند تصویر درستتری از مداخله یا ابتکار و آثار آن به دست دهند. وقتی که در حال بررسی مسئلهای در باهمستان هستید، همهی این امتیازات میتوانند منجر شوند به درک حقیقی ماهیت و علل آن و تأثیرات آن بر باهمستان و میتوانند برای راهبردی که آن را حل میکند، مبنایی محکم فراهم کنند. البته این هدف اصلی تحقیق باهمستانی است؛ شناسایی و رفع یک مسئله یا مشکل، و بهبود کیفیت زندگی برای کل باهمستان.
در حوزهی رشد شخصی، CBPR میتواند بر بهبود زندگی محققان باهمستان تأثیر شگرفی داشته باشد؛ بهویژه که افراد ذینفع از مداخله یا کسانی که تحت تأثیر یک مسئله هستند، دچار فقر یا نوع دیگری از کاستی یا فاقد تحصیلات یا مهارتهای اولیه باشند یا گمان کنند که مسئله از حوزهی نفوذ آنان به کلی خارج است. آنان با شرکت در تحقیقات، نه تنها مهارتهای تازهای را فرا میگیرند، بلکه خود را در موقعیت رقابت، کسب اطلاعات ذیقیمت و اطلاعات دربارهی موضوعی میبینند که برایشان مهم است و، در نتیجه، قدرت و اطمینان لازم را برای تسلط بر این جنبه از زندگی خود به دست میآورند.
دو نتیجهی سیاسی معمول فرایند CBPR:
- به واسطهی پژوهش مشارکتی بر محور باهمستان، شهروندان میتوانند بر مسیر حرکت باهمستان خود تسلط بیشتری داشته باشند.
- افراد حرفهای و کسانی که در موقعیت قدرت هستند، محققان باهمستان، بهویژه کسانی را که دچار فقر یا محرومیت دیگری هستند، به دیدهای متفاوت مینگرند. آنان اطلاعاتی حیاتی و توانایی استفاده از آن را دارند و بنابراین به جای آنکه شاهدان یا وابستگانی خاموش باشند، به عنوان اعضای مؤثر باهمستان پذیرفته میشوند. آنان صدایی پیدا کردهاند چون درک میکنند که حرفی برای گفتن دارند. علاوهبراین، پژوهش و سایر مهارتها و اعتمادبهنفسی که افراد در فرایند پژوهش مشارکتی با محور باهمستان به دست میآورند، میتواند به سایر جنبههای زندگی آنان رخنه کرده، به آنان این توانایی و اطمینان را بدهد که بتوانند نیروهای مؤثر را درک کنند و برای تسلط بر آنها تلاش کنند. مهارتهایی چون تحقیق، انضباط، و تفکر تحلیلی اغلب به مهارتهای شغلی ترجمه میشوند که باعث میشود بخت استخدام محققین اقدامپژوهی افزایش یابد. از همه مهمتر، کسانی که همیشه خود را تماشاچی یا قربانی تصور کردهاند، ظرفیتی کسب میکنند تا به کنشگرانی مبدل شوند که میتوانند زندگی خود و باهمستان را متحول کنند.
پژوهش مشارکتی با محور باهمستان، با کار سیاستمدار و نظریهپرداز آموزشی و کنشگر برزیلی، پائولو فریر وجه اشتراک زیادی دارد. در فرایند آموزش انتقادی فریر، مردم تحت ستم ترغیب میشوند تا به شرایط خود و درک ماهیت و اهداف ستمگران و ستمگری نگاهی دقیق داشته باشند. به اعتقاد فریر، با ابزار مناسب — دانش و قابلیت تفکر انتقادی، شناخت از قدرت خویش و انگیزه برای عمل — آنان میتوانند آن ظلم را خنثی کنند. بسیاری از مردم این را علت واقعی و تنها علت حمایت از اقدامپژوهی میدانند، ولی ما برای این کار دلایلی متعدد دیگری هم میبینیم و بعضی از آنها را در بالا و پایین فهرست کردهایم.
اقدامپژوهی اغلب برای ملاحظهی مشکلات اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد — مثلاً اصلاح خدمات رفاهی یا بیخانمانی — ولی میتوان آن را به انواع حوزههای دیگر با نتایج مثبت تعمیم داد.
بعضی نمونههای برجسته:
- محیط زیست. یکی از اعضای باهمستان بود که برای اولین بار سؤالی را مطرح نموده و شروع به کندوکاو کرده و این حقیقت را برملا کرد که لاوکانال در نایجریا فالز نیویورک در اثر تخلیهی زبالههای سمی آلوده شده است.
- مسائل طبی و بهداشتی. اقدامپژوهی هم در جوامع توسعهنیافته و هم در جوامع توسعهیافته میتواند در جمعآوری اطلاعات دربارهی رویههای بهداشتی، ردیابی بیماری واگیردار، یا تهیهی نقشه از وقوع یک وضعیت خاص مفید باشد. اینها تنها سه نمونه از موارد محتمل هستند.
- مسائل سیاسی و اقتصادی. شهروندان کنشگر اغلب برای رسواکردن سیاستمداران یا شرکتهای فاسد یا ردیابی حمایتهای مالی از کمپینها و غیره، رأساً دست به تحقیق میزنند.
درست همانطور که میتوان CBPR را برای منظورهای مختلف به کار برد، میتواند به شیوههای مختلف هم ساختاربندی شود. قسمت اعظم این تفاوتها به این بستگی دارد که این ایده برای اولین بار به ذهن چه کسی خطور کرد و چه کسی تحقیق را کنترل میکند یا تصمیمهای لازم را دربارهی آن اتخاذ میکند. هرکدام از این احتمالات شاید مستلزم همکاری یا شراکت باشند و یک گروه باهمستان میتواند داوطلبی را به کار گیرد یا استخدام کند که صاحب مهارتهای تحقیق باشد تا کارشان را هدایت کند.
برخی سناریوهای معمول:
- محققان دانشگاهی یا دیگران مطالعهای را طراحی و تدوین کرده و اهالی باهمستان را به عنوان جمعآوریکنندهی دادهها و یا تحلیلگر به کار میگیرند.
- یک مشکل یا مسئله توسط یک محقق یا نهاد دیگری (مثلاً یک سازمان خدمات انسانی) شناسایی میشود، و مردم باهمستان به کار گرفته میشوند تا در تحقیق دربارهی آن مشکل مشارکت کرده و راه حلی پیدا کنند.
- یک سازمان مستقر در باهمستان یا گروههای دیگر، مردم باهمستان را جمع میکنند تا مشکلی را که خودشان انتخاب میکنند، تعریف کرده و روی آن کار کنند یا یک مداخلهی باهمستانی را ارزیابی کنند که آنان یا افرادی مشابه آنان را هدف گرفته است.
- یک عضو باهمستان یا گروهی از ساکنان مشکلی را شناسایی میکنند، دیگران که آسیبدیده و علاقمند هستند هم جمع میشوند تا کمک کنند و گروه ماحصل، خود به تحقیق و حل مشکل میپردازد.
چرا باید از پژوهش مشارکتی با محور باهمستان استفاده کنید؟
قبلاً به برخی از دلیل اشاره کردیم که چرا CBPR میتواند در ارزیابی مداخله یا ابتکار باهمستانی یا پرداختن به مسئلهی باهمستان مفید باشد. در اینجا آنها را به طور مختصر تکرار میکنیم و سایر دلایل را هم ذکر میکنیم.
اقدامپژوهی، اطلاعات بهتر و تقریباً کاملی از باهمستان ارائه میدهد.
مشارکت باهمستان در تحقیق، به احتمال زیاد، نیازهای آن را مرتفع میکند.
اقدامپژوهی با مشارکت اعضای باهمستان، موجب میشود تلاش در باهمستان بیشتر به چشم بیاید.
اعضای باهمستان اگر بدانند پژوهش توسط افرادی انجام شده که مانند خودشان هستند یا کسانی هستند که میشناسند، مشروعیت تحقیق را میپذیرند و یافتههای آن را باور میکنند.
اقدامپژوهی شهروندان محققی را تربیت میکند که میتوانند مهارتهای خود را به مشکلات دیگر نیز تعمیم دهند.
مشارکت در CBPR، درک افراد را از خود و آنچه میتوانند انجام دهند، تغییر میدهد.
مهارتهای آموختهشده در جریان اقدامپژوهی، به سایر حوزههای زندگی محققان نیز تعمیم مییابد.
فرایند اقدامپژوهی مشارکتی میتواند به ازبینبردن موانع نژادی، قومی، و طبقاتی کمک کند.
اقدامپژوهی به افراد کمک میکند تا نیروهایی را که بر زندگی آنان تأثیر میگذارند، بهتر درک کنند.
اقدامپژوهی مبتنی بر باهمستان، میتواند باهمستانها را به سوی تغییرات مثبت اجتماعی سوق دهد.
چه کسی باید در پژوهش مشارکتی باهمستان محور شرکت کند؟
جواب کوتاه این است: مردم همهی بخشهای مختلف باهمستان. اما گروههای خاصی وجود دارند که در اغلب موارد دخیلکردن آنان اهمیت دارد.
- افرادی که بیشترین تأثیر را از موضوع یا مداخلهی تحت مطالعه دارند.
- سایر اعضای جمعیت آسیبدیده. کسانی که شاید خودشان مستقیماً از مسئله یا مداخله آسیب ندیده باشند، ولی طرف اعتماد افراد آسیبدیده هستند، میتوانند اعضای مفیدی برای تیم CBPR باشند.
- تصمیمگیرندگان. درگیرکردن مقامات محلی، قانونگذاران، و سایر تصمیمگیران، از همان ابتدا میتواند بسیار مهم باشد؛ هم در تأمین حمایت آنها و هم در حصول اطمینان از اینکه آنچه آنها حمایت میکنند در واقع همان چیزی است که مورد نیاز است.
- دانشگاهیانی که در مسئله یا مداخلهی مورد بحث ذینفع هستند.
- خدمات درمانی و انسانی، کارکنان آژانس دولتی و داوطلبان.
- اعضای باهمستان به طور کلی.
چه وقت باید دست به تحقیق مشارکتی باهمستانمحور بزنید؟
اوقاتی هست که شاید اقدامپژوهی مناسبت نداشته باشد، و اوقاتی هم هست که بهترین گزینه است. چگونه باید تشخیص داد؟
یکی از معیارها، مدتزمانی است که برای تحقیق در مورد موضوع یا مداخله در اختیار دارید. اقدامپژوهی ممکن است به دلیل نیاز به آموزش، و به دلیل زمانی که اغلب محققان باهمستان خود را با شرایط وفق دهند (یعنی درک این که حتی اگر همیشه محق نباشند، نظرات و گمانهای آنان مهم و نتیجهگیری آنان مشروع است). اگر زمان شما محدود است، CBPR ممکن است گزینهی مناسبی نباشد.
نکتهی دیگر، نوع تحقیق مورد نیاز است. اقدامپژوهی بهویژه به تحقیقات کیفی کمک میکند. برای نمونه، اگر موظف هستید نتایجی کمی و پیچیده را به یک تأمینکنندهی مالی گزارش دهید، شاید بد نباشد به محققان یا ارزیابهای حرفهای رجوع کنید. اغلب پژوهشهای مشارکتی باهمستانمحور از رویههای آماری در ارائهی گزارش نتایج پیروی نمیکنند. (این بدان معنا نیست که تیمهای اقدامپژوهی نمیتوانند تحقیقات کمّی انجام دهند، بلکه صرفاً آموزش بیشتر و، در نتیجه، زمان لازم است و شاید به یک منبع خارجی یا یک عضو تیم دانشگاهی نیاز باشد تا اعداد و ارقام را تحلیل کند.)
تحقیق کیفی
متکی بر اطلاعاتی است که نمیتوان آنها را با عبارات ریاضی بیان کرد؛ توصیفات، نظرات، حکایات، عقاید افراد متأثر از موضوع مورد مطالعه و غیره. نتایج تحقیقات کیفی معمولاً به صورت روایت یا مجموعهای از نتیجهگیریها بیان میشود. تجزیهوتحلیل با نقل قولها، یادداشت از مشاهدات، و سایر دادههای غیرعددی پشتیبانی میشود.
(تقریباً هر چیزی را میتوان به طریقی بر حسب اعداد بیان کرد. برای مثال، مصاحبهکنندگان میتوانند تعداد ارجاع به یک موضوع خاص را بشمارند، یا حتی تعداد دفعاتی که مصاحبهشونده روی صندلی خود جابهجا شده را ثبت کنند. با این حال، تحقیقات کیفی، متکی به عناصری است که نمیتوان آنها را به اندازهی کافی، یا در بسیاری موارد اصلاً، به صورت عددی توصیف کرد. مصاحبهکننده احتمالاً میتواند تفاوت را تشخیص دهد، اما اعداد نمیتوانند.)
تحقیق کمّی
به تعداد افراد بستگی دارد؛ مثلاً تعداد افرادی که بر اثر یک مداخله خدماتی دریافت میکنند، تعداد افرادی که دوره را تا آخر طی کردند، تعداد افرادی که به برخی از نتایج پیشبینیشده دست یافتند (پایینآوردن فشار خون، اشتغال برای مدتی معین، اخذ شهروندی)، نمرات تحصیلی یا تست روانی یا آزمایشهای فیزیکی و غیره. این اعداد معمولاً از طریق یک یا چند عملیات آماری پردازش میشوند تا محققین دقیقاً معنی آنها را درک کنند. (برای مثال، برخی از آمارها به محقق کمک میکنند تا دقیقاً مشخص کند چه بخشی از یک مداخله سبب تغییر رفتار معینی بوده است.)
ممکن است به نظر برسد که تحقیقات کمّی دقیقتر است، اما همیشه اینطور نیست؛ بهویژه زمانی که در پژوهش با انسانهایی سروکار دارید که همیشه کاری را که انتظار دارید، انجام نمیدهند. اغلب لازم است اطلاعات دیگری به دست آورید تا بفهمید موضوع دقیقاً از چه قرار است.
احتمالاً بهترین و مؤثرترین نوع استفاده از اقدامپژوهی زمانی است که:
- برای آموزش صحیح و سازگاری محققان باهمستان زمان کافی وجود دارد؛
- تحقیق و تجزیهوتحلیل لازم، به مصاحبه، تجربه، دانش باهمستان و درک موضوع یا مداخله از درون متکی است، و نه بر مهارتهای تحصیلی یا درک آمار (اگر وقت و منابع لازم برای آموزش این مهارتها را نداشته باشید، یا تیم کسی را وارد گروه میکند که از آنها برخوردار است)؛
- ورود به باهمستان یا گروهی که اطلاعات از آنها جمعآوری میشود لازم است؛
- نگران استقبال و حمایت باهمستان هستید؛
- هدف از بهکارگیری CBPR از جهاتی، توانمندسازی محققان باهمستان و تأثیرگذاری بر آنان است؛
- هدف از بهکارگیری CBPR از جهاتی، زمینهچینی برای تغییرات اجتماعی بلندمدت است.
چگونه تحقیقات مشارکتی بر محور باهمستان را ایجاد کرده و اجرا میکنید؟
هنگامی که تصمیم گرفتید یک پروژهی اقدامپژوهی را به اجرا درآورید، برای راهاندازی و اجرای آن چندین مرحله وجود دارد. باید شرکتکنندگان را پیدا کرده و آموزش دهید. دقیقاً مشخص کنید که به دنبال چه اطلاعاتی هستید و چگونه باید آن را پیدا کنید. برای تحقیق خود برنامهریزی کرده و آن را اجرا کنید. یافتههای خود را تجزیهوتحلیل کرده و گزارش دهید. یافتهها را به توصیهها برگردان کنید. بر اساس آن توصیهها اقدام کنید یا اسباب آن را فراهم نمایید. فرایند را ارزیابی کرده و پیگیری کنید.
آنچه در ادامه میآید، یک پروژهی اقدامپژوهی مطلوب را با ساختاری فرض میکند که شاید توسط یک سازمان بهداشتی یا خدمات انسانی راهاندازی شده باشد. یک گروه باهمستانی که به دلیل منافع مشترک دور هم جمع میشوند، احتمالاً توسط افرادی استخدام میشوند که از قبل دوستان خود را دعوت کردهاند و احتمالاً هیچ نوع کارآموزی رسمی انجام نمیدهند، مگر اینکه از یک پژوهشگر دعوت کنند تا به طور اخص در این راه به آنان کمک کند. ماهیت گروه به شما کمک میکند تا تعیین کنید که چگونه هر یک از مراحل زیر را دنبال کنید یا نکنید.
یک تیم تحقیق باهمستانی استخدام کنید
نحوهی استخدام یک تیم، به هدف پروژه و نیز این امر بستگی دارد که چه کسی در جمعآوری اطلاعات و تجزیهوتحلیل آن بیشترین کارایی را دارد. پیروی مثال ابتدای این بخش، شاید تیمی از قبل وجود داشته باشد، یا شاید صرفاً گروهی از افراد باشند که با منافعی مشترک دور هم جمع شدهاند. هدف بسیاری از پروژههای CBPR گردآوری گروهی متنوع است؛ با این نیت که مخلوطی از افراد مختلف، هم وسیعترین دامنهی منافع را تأمین میکند و هم بیشترین فرصت را برای یادگیری افراد از یکدیگر فراهم مینماید. سایر پروژهها شاید صرفاً از جمعیت خاصی نفرگیری کنند؛ مانند یک اقلیت زبانی، کسانی که از خدمات یک مداخلهی خاص استفاده میکنند یا افرادی که شرایط فیزیکی معینی دارند.
اغلب منطقی است که حداقل نیمی از تیم متشکل از افرادی باشد که مستقیماً تحت تأثیر موضوع یا مداخلهی مورد نظر قرار دارند. این اعداد هم ارتباط مناسب با جمعیتی را تضمین میکنند که قرار است تأمینکنندهی اطلاعات باشند، و هم این احتمال را کاهش میدهد که محققان باهمستان، مرعوب سایر افراد (حرفهای) تیم یا حجم وظایف شوند.
استخدام از درون یک سازمان یا برنامه ممکن است نسبتاً ساده باشد زیرا مجموعهی محققان بالقوه تا حدودی جمعیتی ناگزیر هستند؛ بدین معنی که شما میدانید کجا آنان را پیدا کنید و از قبل با آنان رابطه دارید. از سوی دیگر، استخدام افراد از یک جمعیت عمومیتر، مستلزم توجه به برخی از قواعد اساسی ارتباطات است.
- از زبانی استفاده کنید که مخاطب شما بتواند آن را درک کند، خواه به معنای ارائهی پیام به زبانی غیر از انگلیسی باشد، یا به زبان انگلیسی ساده و واضح، بدون استفاده از اصطلاحات علمی یا تخصصی.
- از کانالهای ارتباطی معینی استفاده کنید که مخاطب شما به احتمال زیاد به آنها توجه میکند. اعلامیه در کلیسایی که به بخش بزرگی از جمعیت شما خدمت میکند، یک خبرنامه، یا انتقال دهانبهدهان همگی میتوانند مجراهای خوبی برای دسترسی به جمعیتی خاص باشند.
- از نظر فرهنگی محتاط و مؤدب باشید. پیام خود را به شکلی بیان کنید که نه تنها به فرهنگ مخاطبان احترام میگذارد، بلکه به آنچه در آن فرهنگ مهم است نیز مرتبط باشد.
- به جایی بروید که مخاطبان شما هستند. با گروههایی از جمعیتی که میخواهید با آن کار کنید دیدار کنید، در محله یا مکان گردهمآیی آنان، اطلاعات خود را منتشر کنید. منتظر نباشید که آنان به سراغ شما بیایند.
با همهی اینها، باز هم بهترین روش جذب افراد، تماس حضوری با فردی است که با آنان آشنا باشد.
معارفه و آموزش تیم تحقیق
معارفه و آموزش میتواند در یک جلسه، یا جداگانه انجام شود. این دو هدف متفاوتی دارند. منظور از معارفه این است که افراد فرصتی برای طرح سؤالات خود داشته باشند و با تصویری کلی از آنچه از آنان انتظار میرود آشنا شوند.
معارفه میتواند شامل موارد زیر باشد:
- معرفی همهجانبه، و معرفی اعضای تیم به یکدیگر برای شناخت بیشتر؛
- تشریح پژوهش مشارکتی با محور باهمستان، و اطلاعات اولیه در مورد این پروژه یا ارزیابی؛
- تعهد زمانی شرکتکنندگان و در صورت موجودبودن، ماهیت پشتیبانی که در دسترس دارند. آیا مراقبت از کودکان، حملونقل یا سایر خدمات حمایتی تأمین، یا هزینهی آنها پرداخت میشود؟
- فرصتی برای پرسیدن سؤالات، یا بحث در مورد هر بخشی از پروژه یا ارزیابی که اعضای تیم آن را نمیفهمند یا با آن موافق نیستند.
بهخصوص، اگر تیم دارای تنوع باشد، و بهویژه اگر این تنوع به معنی پیشینهی آموزشی و پژوهشی باشد، یکی از جنبههای مهم معارفه این است که مقدمهی تشکیل تیم است و باید مراقب باشیم که همه آن را به دیدهی گروهی متشکل از همکاران خود میبینند، و نه تیمی که تیم دیگر را رهبری میکند یا بر آن تسلط دارد یا حتی (بدتر از همه) صرفاً یکدیگر را تحمل میکنند. هر فردی مهارتها و تجربههای متفاوتی را به ارمغان میآورد و چیزی برای آموزش به دیگران دارد. شاید تأکید بر این از ابتدا ضروری باشد؛ نه تنها برای جلوگیری از تسلط اعضای تحصیلکردهتر بر سایرین، بلکه برای تشویق اعضای کمسوادتر به اینکه از سؤال و اظهارنظرکردن هراس نداشته باشند.
صرف نظر از شیوهی آموزش، در اینجا دستورالعملهایی کلی ارائه میشود که معمولاً ارزش رعایت را دارند:
- فضایی راحت برای برگزاری تمرین پیدا کنید؛
- غذا و نوشیدنی فراهم کنید یا مراقب باشید که مردم با خود بیاورند؛
- تنفسهای مکرر و کوتاه داشته باشید. برای آنکه مردم تمرکز بیشتری داشته باشند، بهتر است که به جای بیست دقیقه در سه ساعت، به ازای هر نیم ساعت، سه دقیقه استراحت کنند؛
- محیط را برای حداکثر مشارکت و تعامل آماده کنید؛ صندلیها در یک دایره، فضا برای حرکت و غیره؛
- روشهای ارائهی مطالب را تغییر دهید. مردم به طرق مختلف یاد میگیرند؛ با شنیدن، دیدن، بحثکردن، الگوبرداری (نگاهکردن به دیگران) و با انجامدادن. هر قدر تعداد بیشتری از این روشها را به خدمت بگیرید، توجه افراد بیشتری را به خود جلب کرده و همهی اعضای تیم را به مشارکت دعوت میکنید.
- از کارآموزی برای تشکیل تیم خود استفاده کنید. کارآموزی فرصتی طلایی است تا افراد یکدیگر را شناخته، به هم اعتماد نموده، و اصول راهنمای کار را درک کنند.
البته محتویات آموزش به پروژهای بستگی دارد که در پیش میگیرید، اما احتمالاً حوزههای معمول شامل اینهاست:
- مهارتهای پژوهشی لازم، که میتواند شامل تکنیکهای مصاحبه، جستجوی اینترنتی، تدوین نظرسنجی، و سایر روشهای اولیه در تحقیق و جمعآوری اطلاعات باشد؛
- اطلاعات مهم در مورد باهمستان یا مداخلهی مورد نظر؛
- مهارت ملاقات و مذاکره. شاید بسیاری از افراد تیم شما تجربهی شرکت در جلسات متعدد را نداشته باشند. آنان برای پرورش مهارت شرکت در جلسات، مانند دنبالکردن مسیر بحث، تشخیص اینکه چه وقت برای اظهار نظر مناسب است، یا برخورداری از اعتمادبهنفس کافی برای اظهار نظر، و همچنین برای احساس راحتی بیشتر در جلسات ملاقات، به وقت و پشتیبانی نیاز دارند؛
- تهیهی گزارش. این لزوماً به معنای تهیهی پیشنویس سند رسمی نیست. بسته به اعضای تیم، یک نمودار گردشی، نمایش اسلاید، ویدئو، یا یک کلاژ، همه میتوانند شیوههای آموزنده و قدرتمندی برای انتقال نتایج تحقیق باشند که از طریق شهادت شفاهی یا ضبط صدا ثبت شدهاند؛
- معرفی پروژه. اینکه بدانیم باید چه انتظاری داشته باشیم و بیاموزیم که چگونه باید یک معرفی روشن و متقاعدکننده را ارائه دهیم، تعیینکنندهی پذیرش یا رد یافتهها و توصیههایی است که عرضه میکنیم.
پرسشهایی را که قرار است پژوهش یا ارزیابی پاسخ دهد، تعیین کنید
سؤالاتی که برای پاسخگرفتن انتخاب میکنید، به تحقیقات شما شکل میدهند. در هر یک از این موارد انواع مختلفی از پاسخها وجود دارد.
ارزیابی میتواند بر فرایند متمرکز باشد: در عمل چه کاری انجام میشود، و این عمل با هدف مداخله یا ابتکار چقدر فاصله دارد؟ ضمناً فرایند میتواند بر نتایج تمرکز یابد: آیا نتیجهی نهایی مداخله همان است که شما انتظار داشتید؟ یا میتواند هر دو را بررسی کرده و تعیین کند که آیا فرایند برای کسب نتیجهی دلخواه کارایی دارد یا نه. ارزیابی هم میتواند با هدف شناسایی عناصر معینی از فرایند که نیازمند تغییر هستند، یا شناسایی فرایندی بهکلی متفاوت که باید جایگزین دیگری شود که کارایی ندارد، انجام گردد.
تحقیق خود را طراحی و پایهریزی کنید
پژوهش خود را با توجه به محدودیت زمانی، ظرفیت تیم، و پرسشهایی که در نظر دارید طراحی کنید.
برنامهی شما باید شامل موارد زیر باشد:
- نوع و میزان جمعآوری اطلاعات که به بهترین وجه برای پروژهی شما مناسب است (به عنوان مثال، مصاحبه، تحقیق کتابخانهای، نظرسنجی)؛
- چه کسی مسئول چه چیزی خواهد بود؛
- جدول زمانی؛ یعنی ضربالعجل تکمیل هر مرحله از طرح؛
- اطلاعات چگونه و توسط چه کسی تجزیهوتحلیل خواهد شد؛
- گزارش تحقیق یا ارزیابی چگونه خواهد بود؛
- گزارش چه وقت، چگونه و به چه کسی ارائه خواهد شد.
برای مشکلاتی که شاید پیش بیاید، برنامهی جایگزین را پیشبینی و آماده کنید
گروه اقدامپژوهی مانند هر گروه دیگری، میتواند درگیریهای داخلی و نیز درگیری با نیروهای خارجی داشته باشد. شاید مردم با هم مخالفت کنند یا بدتر از آن، برخی از افراد ممکن است گروه را ترک کنند یا به وعدهی خود عمل نکنند؛ مردم ممکن است روندی را که بر آن توافق شده درک نکنند یا شاید تصمیم بگیرند که از آن پیروی نکنند. باید برای مقابله با هر یک از این مشکلات و سایر مشکلات بالقوه، دستورالعملهایی پیشبینی شده باشد.
طرح تحقیق خود را اجرا کنید
اکنون که برنامهریزی خود را کامل کردهاید، زمان اجرای آن فرا رسیده است.
گزارش و توصیههای خود را آماده و عرضه کنید
همانطور که قبلاً توضیح داده شد، گزارش میتواند یک سند مکتوب یا به شکل دیگری باشد. اگر در حال ارزیابی هستید، میتوانید آن را برای کارمندانی که مداخله را ارزیابی میکنند به یک شکل، و برای تأمینکنندگان مالی یا باهمستان به شکل دیگری ارائه دهید؛ این به هدف شما بستگی دارد.
بعضی از قالبهای معرفی عبارتند از:
- کنفرانس مطبوعاتی
- معرفی به باهمستان
- مقالهی روزنامه یا خبرنامه
- گزارش کتبی به سرمایهگذاران یا سایر گروههای ذینفع
در مورد مسئله یا مداخله اقدام مناسبی انجام دهید یا به این منظور تلاش کنید
اقدام، میتواند از اصلاح یک عنصر منفرد در مداخله که حاصل ارزیابی است، تا نوشتن نامه به سردبیر، حمایت از قانونگذاران، اقدام بیواسطه (تظاهرات، دعوی قانونی)، و راهاندازی ابتکاری در باهمستان که به جنبشی ملی تبدیل میشود، متغیر باشد. در بیشتر موارد، فعالیت CBPR به نوعی کنش منتهی میشود؛ حتی اگر آن کنش چیزی جز تحقیق بیشتر نباشد.
پیگیری
یک پروژهی اقدامپژوهی، با معرفی یا حتی با اقدام به پایان نمیرسد. اغلب هدف از تحقیق به همان اندازه که با نتایج تحقیق مرتبط است با آموزش اعضای تیم هم ارتباط دارد. حتی در مواردی که اینطور نیست، مهارتها و روشهایی که محققین میآموزند، باید تقویت شوند تا بتوان آنها را در پروژههای دیگر هم مورد استفاده قرار داد.
- فرایند تحقیق را ارزیابی کنید. این باید یک تلاش مشترک توسط همهی اعضای تیم بوده و شاید شامل دیگران نیز باشد (مثلاً کسانی که در عمل یک مداخلهی ارزیابیشده را اجرا میکنند). آیا کارها طبق برنامه پیش رفت؟ نقاط قوت این فرایند چه بود؟ چه نقاط ضعفی داشت؟ آیا آموزش قابل درک و کافی بود؟ چه نوع دیگری از حمایت میتوانست مفید باشد؟ چه بخشهایی از فرایند باید تغییر کنند؟
- منافعی که در نتیجهی فرایند تحقیق، برای باهمستان یا گروه ایجاد شده (یا ممکن است حاصل شود) را شناسایی کنید. این منافع میتوانند با اقدام، آگاهی بیشتر باهمستان از مسائل خاص، یا بالارفتن تعداد فعالان باهمستان مرتبط باشند.
- یادگیری و تلقی افراد تیم از تغییر در خود را شناسایی کنید. برخی از حوزههایی که باید در نظر گرفت عبارتند از مهارتهای پایه و سایر مهارتهای دانشگاهی؛ سخنرانی عمومی؛ مهارت ملاقات در جلسات؛ اعتمادبهنفس و عزت نفس؛ توانایی تأثیرگذاری بر جهان و زندگی خود؛ و تجسم نفس (مثلاً به جای آن که واکنشی عمل کنند، خود را فعال می بینند).
- با مشارکتدادن محققان، دستاوردها را حفظ کنید. برای حفظ شتاب تیم CBPR، چندین راه وجود دارد. از جمله، اگر دلیلی وجود داشته باشد، شروع یک پروژهي دیگر؛ تشویق اعضای تیم به فعالیت در رابطه با مسائل دیگری که به آن اهمیت میدهند (و برخی از حوزههای بالقوه را پیشنهاد کنید و حتی معارفهای هم بگذارید تا کار را برایشان آسانتر کرده باشید)؛ گروه را در قالب یک کنسرسیوم تحقیقاتی (با حقوق) در کنار هم نگه دارید؛ یا مشاوره گروهی با سایر سازمانهای علاقمند به اجرای اقدامپژوهی.
CBPR همواره انتخاب مناسبی برای یک ابتکار یا ارزیابی نیست، اما همیشه ارزش بررسی را دارد. اگر بتوانید در موقعیتی خاص از آن استفاده کنید، پاداش کار میتواند عالی باشد.
پژوهش مشارکتی با محور باهمستان میتواند اهداف بسیاری را دنبال کند. میتواند با تأمین اطلاعات صحیح و مناسب، مبنای هدایت ابتکار در باهمستان یا ارزیابی مداخله در باهمستان باشد. میتواند تضمینکنندهی حمایت و پشتیبانی باهمستان از آن ابتکار یا مداخله باشد. میتواند رشد و فرصتهای فردی شرکتکنندگان را افزایش دهد. کسانی را که بیش از همه از شرایط یا مشکلی آسیب دیدهاند، برای تحلیل و ایجاد تغییر در آنها توانمند سازد. و شاید مهمتر از همه، میتواند به تغییرات اجتماعی بلندمدتی منجر شود که کیفیت زندگی را برای همه افزایش میدهند.
خلاصه
پژوهش مشارکتی با محور باهمستان، فرایندی است که برای افراد آسیبدیده از یک مسئله یا مداخلهای در حال مطالعه یا ارزیابی، و توسط خود آنان اجرا میشود. این پژوهش اهداف متعددی دارد؛ از جمله، توانمندسازی شرکتکنندگان، جمعآوری بهترین و دقیقترین اطلاعات ممکن، جلب حمایت باهمستان برای پروژه، و تغییر اجتماعی که منجر به بهبود باهمستان برای همه میشود.
CBPR مانند هر فرایند مشارکتی دیگر، میتواند وقت و کوشش زیادی بطلبد. شرکتکنندگان اغلب دارای محرومیت اقتصادی و تحصیلی، فاقد مهارتهای اساسی و سایر منابع هستند. بنابراین آموزش و پشتیبانی؛ خواه فنی و خواه شخصی، عناصر حیاتی هر فرایند اقدامپژوهی هستند. ولی با آمادهسازی مناسب، اقدامپژوهی مشارکتی نه تنها میتواند نتایج تحقیقاتی عالی را به دنبال داشته باشد، بلکه در درازمدت مزایای زیادی برای باهمستان نیز به ارمغان خواهد آورد.