فرم جستجو

بخش ۷. جلب مشارکت افرادی که بیش از دیگران از مشکل آسیب دیده‌اند

جلب مشارکت افرادی که بیش از دیگران از مشکل آسیب دیده‌اند

مشکلات اجتماعی و مشکلات باهمستان، مشکلاتی هستند که طبق تعریف خاص خود، شمار زیادی از افراد را دربر می‌گیرند. متاسفانه  این مشکلات و راه‌‌حل‌های مربوط به آنها را اغلب کسانی تعریف می‌کنند که از پایگاه اجتماعی و اقتصادی قدرتمندی برخوردارند، مانند  مقامات دولتی، گروه‌های لابی یا حامی منافع مشترک، و یا رهبران باهمستان. در حالی که همگان به صورت غیرمستقیم تحت تاثیر مشکلات اجتماعی قرار می‌گیرند، آن کسانی که به صورت مستقیم گرفتار آن هستند، اغلب از فرآیندهای مربوط به شناسایی ماهیت واقعی مشکل کنار گذاشته می‌شوند.

چرا باید افرادی را مشارکت داد که گرفتار مشکل هستند؟

فرض کنید سنگ‌ریزه‌ای در کفش شما است. هیچ کس به اندازه شما دقیقا نمی‌داند که وجود این شی مزاحم در کفش شما چه احساسی دارد. دیگران ممکن است در مورد سنگ‌ریزه خوانده باشند، آن را دیده باشند، یا حتی تجربه مشابهی از داشتن ریگ یا سنگ ریزه در کفش راحتی خود داشته باشند. با این حال، شما در این شرایط خاص، خبره هستید زیرا دارید آن را تجربه می‌کنید.

چنین مفهوم مشابهی برای مشکلات اجتماعی و باهمستان نیز به کار می‌رود. افرادی که به طور مستقیم مشکلی را تجربه می‌کنند، نسبت به سیاستمداری که تنها با خواندن روزنامه به چنین مشکلی پی می‌برد یا پژوهشگری که زمانی مقاله‌ای به منظور کمک به حل آن نوشته است، نگاه متفاوتی به نیازهایشان دارند. برای حل مشکل دو راهکار مهم برای جلب مشارکت افرادی که گرفتار مشکل هستند و کمک به آنها وجود دارد.

نخست، می توانید به آنها گوش دهید تا به درک بهتری از ریشه‌های مشکل، موانع فراروی آنها برای مدیریت‌کردن یا پیشگیری از بروز مشکل، و ایده‌های آنها برای حل مشکل دست یابید. دوم، آنها می‌توانند در برنامه یا ابتکار عملی که شما برای کمک به توانمندسازی آنها برای مواجهه با مشکلاتشان در دست طراحی دارید، مشارکت کنند. هر چند شرکت کردن افراد (در چنین برنامه‌هایی) همیشه به نفع آنها است، اما اگر آن دسته از افرادی که گرفتار مشکل هستند، مایل به مشارکت نباشند، شنیدن حرف‌هایشان روش خوبی برای ایجاد همدلی و حسن تفاهم خواهد بود.

چگونه افرادی که گرفتار مشکل‌اند می‌توانند مشارکت کنند؟

افراد می‌توانند به شیوه‌های زیادی مشارکت کنند – به چند مورد از آنها اشاره می‌کنیم:

  • مشارکت کردن در فرآیندهای برنامه‌ریزی مانند تعیین اهداف یا تعریف مشکل
  • اهدای پول یا کمک‌کردن در طرح جلب کمک‌های مالی از دیگران
  • کار‌کردن در دفتر به صورت داوطلبانه، پاسخ به تلفن‌ها، طبقه‌بندی و ارسال ایمیل‌های جمعی، یا تماس‌ تلفنی با دیگران در مورد طرح
  • انجام‌ تحقیق، نوشتن و تنظیم پیشنهاد (پروپوزال) برای دریافت کمک مالی، یا برعهده گرفتن کار مکاتبات آن
  • حضور در رویدادهایی مانند گردهمایی، جلسات باهمستان، یا رویدادهای مربوط به جلب کمک مالی
  • همکاری با کمیته‌هایی که بر مسائل یا فعالیت‌های معینی تمرکز دارند
  • بر عهده گرفتن نقش‌های رهبری در باهمستان

در هنگام بررسی هر مشکلی، در نظر گرفتن دیدگاه‌های افراد از همه طیف‌ها و بخش‌های باهمستان ضروری است. متاسفانه افرادی که به طور مستقیم مشکل را تجربه می‌کنند، اغلب نادیده گرفته می‌شوند، یا اگر هم دیدگاه آنها لحاظ شود، این کار به شیوه  جزئی صورت می‌گیرد.

از چه کسی باید درخواست مشارکت کنید؟

کسانی که به نوعی تحت تاثیر مشکل یا مسئله مورد نظر قرار می‌گیرند ممکن است بر حسب طبقه اجتماعی، جنس، نژاد، قومیت، گرایش جنسی، سن، مذهب، یا فرهنگ بسیار متفاوت باشند. برخی از مهم‌ترین شرکت‌کنندگان در جمع شما باید جزو افرادی باشند که گرفتار مشکل هستند.

برای مثال، اگر شما قرار است برای ابتکارعملی مربوط به پیشگیری از خودکشی جوانان کار کنید، لازم است تا جاییکه امکان دارد جوانان بیشتری را در آن مشارکت دهید. همچنین بهتر است افرادی را مشارکت دهید که به طور مستقیم با تجربه  خودکشی جوانان روبرو بوده‌اند، مانند دوستان یا اعضای خانواده جوانانی که دست به خودکشی زده‌اند یا افراد جوانی که بعد از اقدام به خودکشی نجات یافته و زنده مانده‌اند.

جلب مشارکت کسانی که مشکل را تجربه کرده‌اند، آسان نیست، به ویژه زمانی که مشکلی شرم‌آور یا غیرقانونی باشد. گاهی اوقات خود مشکل مانعی برای مشارکت است.

مواردی وجود دارد که شما با انجام آنها می‌توانید افرادی را که گرفتار مشکل هستند یا آن را تجربه کرده‌اند، وارد جریان حل مشکل کنید. چه شما منتظر همکاری آنها برای مشارکت در جلسات گفت و شنود و کار کمیته باشید، یا به توانمندسازی آنها برای مشارکت بیشتر در امور سازماندهی، ترویج و حمایتگری کمک کنید. ایده‌های زیر به شما در این زمینه کمک خواهند کرد:

  • هر باهمستانی با دیگری متفاوت است. می‌توانید با طرح سوالاتی از این دست باهمستان خود را بهتر بشناسید: افراد کجا کار می‌کنند؟ کجا و چطور معاشرت می‌کنند؟ آیا کار داوطلبانه هم انجام می‌دهند؟ از چه جاهایی خدمات دریافت می‌کنند؟ از کجا خرید می کنند؟ چطور کسب اطلاعات می‌کنند؟ آیا در مدرسه یا اماکن مذهبی حضور پیدا می‌کنند؟
  • گاهی اوقات افراد از پیش در گروه‌های مدنی -مانند هیئت مدیره سازمان، کمیته‌های مشورتی، شورای محله، سازمان‌های محله‌محور، جنبش‌های اجتماعی، و انجمن‌های توسعه محله- شرکت دارند.
  • از طریق تماس با دفتر شهردار، مدیران شهری، اتاق بازرگانی، مقامات محلی دخیل در موضوع شما، آژانس‌های اطلاعاتی و مرجع و روسای سازمان‌های غیرانتفاعی، می‌توانید دریابید چه چیزهایی در باهمستان شما وجود دارد.
  • جلسات و گردهمایی‌های عمومی نیز می‌توانند راه‌های موثری برای دسترسی به افرادی باشند که در هیچ گروهی مشارکت ندارند. برای دسترسی به جمعیت‌های هدف طرح، خلاقانه اطلاع‌رسانی کنید و یادتان باشد که گردهمایی‌ها را در زمان و مکانی مناسب برگزار کنید. برای اینکه جلسات موثر واقع شوند، به دقت برنامه‌ریزی کنید به طوری‌که جلسات زیاد بزرگ نباشند – قاعدتا، گروه‌های بیش از ٢٠ نفر ممکن است اثربخشی خود را از دست بدهند.
  • جلسات شنیدن نظرات و شکایات شهروندان تا حدی متفاوت از جلسات و گردهمایی‌های عمومی هستند، زیرا آشکارا با این هدف طراحی می‌شوند که به شهروندان این امکان را بدهند که درباره مسائل و مشکلاتی که برایشان مهم است، صحبت کنند. راه‌اندازی همایش‌های محلی یا جلساتی که با هدف شنیدن صدای مردم تشکیل می‌شوند راه خوبی است برای این که مردم بدانند که شما واقعا به نظرات و دیدگاه‌های آنها اهمیت می‌دهید و در تشویق کردن آنها برای مشارکت بیشتر نیز می‌تواند موثر باشد.

بعضی از موانع بالقوه برای مشارکت افراد

گلایه کردن از سطح پایین مشارکت و فقدان انگیزه کار آسانی است، به ویژه زمانی که از تلاش‌هایتان برای تشویق افراد به مشارکت خسته می‌شوید. ممکن است چنان دلسرد شوید که با خود فکر کنید لابد والدین هیچ اهمیتی به بهداشت خانواده خود نمی‌دهند، یا نوجوانان مایل نیستند به خشونت در مدرسه یا خیابان پایان دهند. اما واقعیت این است که اغلب چیزهای کوچکی مانند نبود وسیله رفت و آمد یا نداشتن کسی که در غیاب والدین از کودک آنها نگهداری کند، باعث جلوگیری از مشارکت افراد می‌شود.

قبل از این که برای مشارکت دادن افراد تلاش کنید، از خودتان بپرسید که احتمالا چه موانعی از مشارکت کسانی که تحت تاثیر مشکل قرار دارند، جلوگیری می‌کند.

  • پیش فرض‌ها و رویکردهای درون سازمان: رویکرد بدبینانه تقریبا همیشه خود را نمایان می‌کند، فارغ از این که چقدر تلاش کنید تا آن را لاپوشانی کنید. اگر افراد احساس کنند که شما از مشارکت آنها مسرور و خوشبین نیستید، در این صورت احتمالا زیاد از خودشان مایه نمی‌گذارند.
  • ارتباطات ناکافی در باهمستان: افراد ممکن است از فرصت‌های موجود برای مشارکت در باهمستان آگاه نباشند، به همین سادگی. تلاش کنید تا با گروه‌هایی تماس بگیرید که در زمینه موضوعاتی مشابه با شما کار می‌کنند تا یاد بگیرید که آنها چگونه افراد را مشارکت می‌دهند. راه‌هایی را پیدا کنید تا به واسطه آن به باهمستان اطلاع دهید که شما در پی مشارکت دادن افراد هستید.
  • تجربه محدود: افراد ممکن است از مشارکت‌کردن خودداری کنند زیرا نمی‌دانند چه چیزی در انتظارشان است، چگونه می‌توانند تغییر ایجاد کنند، یا اینکه چقدر مورد استقبال قرار می‌گیرند. اطمینان یابید که افراد می‌دانند که شما برای پاسخ به هر سوالی که دارند، در دسترس خواهید بود و نیز عزم خود را جزم کنید که در هنگام پاسخ دادن به چنین سوالاتی همواره صمیمانه و شفاف عمل کنید.
  • تجربه ناخوشایند پیشین: گاهی اوقات افرادی که مشکل داشته‌اند، نادیده گرفته شده‌اند و یا غلیرغم اینکه  برای مشارکت کردن تلاش کرده‌اند، تنها اجازه یافته‌اند که حضوری ظاهری و نمایشی داشته باشند. اگر افراد پیش‌بینی کنند که نادیده گرفته خواهند شد، احتمال بسیار کمی دارد که حتی برای مشارکت کردن تلاش کنند.
  • رهبرانی که مانع مشارکت می شوند: ممکن است افرادی که مشکل دارند و شرکت نمی‌کنند، نگران واکنش رهبران و بزرگترهای خودشان نسبت به مشارکتشان باشند چون رهبرانشان تمایلی به مشارکت مردم نشان نمی‌دهند. آیا رهبران مایل به بازاندیشی در دستورالعمل‌هایشان نسبت به مشارکت دیگران هستند؟ آیا رهبران قادر به گوش دادن و پیگیری کردن چیزهایی که شنیده‌اند هستند؟ برای اینکه شهروندان در مشارکتشان تداوم داشته باشند، برای آنها مهم است که احساس کنند آنچه می‌گویند ارزشـمند تلقی می‌شود.
  • احساس ناتوانی: پیچیدگی دنیای سیاست، شهروندان را می‌ترساند و از مشارکت‌ آنها جلوگیری می‌کند. وجود لایه‌های متعدد دولتی، کار را برای همه مشکل می‌کند به طوری که نمی‌دانند از کجا شروع کنند، به چه کسی نزدیک شوند، و چگونه با نفوذ باشند و موثر واقع شوند. آگاهی و آموزش راجع به این فرآیندها به افراد کمک می‌کند تا اعتماد به نفس لازم برای دست به کارشدن را به دست آورند.
  • نبود وقت: از آنجا که افراد غالبا دارای برنامه‌ زمانی و کاری فشرده‌ای هستند، تعیین اوقات مناسب برای دیدار با آنها بسیار مهم است. ملاحظه کنید و ببینید افراد گروه هدف شما چه زمانی برای مشارکت‌کردن در دسترس خواهند بود.
  • نبود امکانات رفت و آمد: در صورت امکان، تسهیلات حمل و نقل را برای آن دسته از کسانی که پول یا دسترسی به وسایل نقلیه ندارند، فراهم کنید. مکان‌های ملاقات نیز لازم است نزدیک و تا حد امکان برای شرکت‌کنندگان آشنا باشد، مانند مدارس و کتابخانه‌ها. در صورتی که وسایل حمل و نقل عمومی در نزدیک مکان ملاقات شما وجود داشته باشد، حتما به افراد اطلاع دهید که کجا می‌توانند آن را پیدا کنند.
  • نبود امکانات نگهداری از کودکان: عدم توانایی برای یافتن مراکز معتبر نگهداری از کودکان یا عدم بضاعت مالی برای به خدمت گرفتن پرستار کودکان، می‌تواند موانع بزرگی برای مشارکت والدینی باشد که بچه دارند و اگر چنین خدماتی وجود داشت، شرکت می‌کردند. راه‌هایی را مد نظر قرار دهید که به واسطه آن بتوان امکانات نگهداری از کودکان را در دسترس قرار داد. برای مثال، می‌توانید وسایل مراقبت از کودکان را در مکان گردهمایی فراهم کنید یا والدینی را در دسترس داشته باشید که بتوانند اسباب سرگرمی بچه‌ها را در طول جلسه فراهم کنند.
  • رهبران یا شهروندانی که تعهدات زیادی می‌پذیرند: اگر افراد شرکت‌کننده تلاش کنند تا کارها را بیش از آنچه واقع‌بینانه است بر عهده بگیرند، بقیه افراد که وقت یا توانایی کافی برای انجام چنین حجمی از کار را ندارند ممکن است کار را رها کنند. آهسته گام بردارید و انتظارات واقع‌بینانه‌ای از خود و دیگران داشته باشید.
  • مشارکت بیش از نیاز: گروه‌های کوچکتر معمولا کار بیشتری را با سرعت مناسب انجام می‌دهند. از گروه‌های بیشتر با تعداد افراد کمتر بهره ببرید تا صدای هر فردی در گروه شنیده شود و احساس کند که به وی اهمیت داده می‌شود.
  • سازماندهی ضعیف گروه‌های موجود: اگر گروه‌هایی وجود دارند که در زمینه موضوع مورد نظر شما دست به اقداماتی زده‌اند، تلاش‌ها و منابع آنها را سازماندهی کنید تا در مصرف زمان و انرژی صرفه‌جویی شود. در صورتی که گروه‌ها سازماندهی ضعیفی دارند و خوب اداره نمی‌شوند، به آنها کمک کنید سازماندهی مجدد پیدا کنند یا تشویق‌شان کنید به گروه‌های دیگر بپیوندند.
  • پیشینه جلسات بی‌حاصل: تجربیات گذشته از جلسات بی‌حاصل، افراد را در کل نسبت به اثربخشی جلسات بدبین می‌کند. راه‌هایی را پیدا کنید تا به واسطه آنها توضیح دهید که چرا معتقد هستید که جلسه مورد نظر شما مفید خواهد بود و چرا هر شخصی بخش مهمی از اعضای جلسه به حساب می‌آید.

یادآوری: با ذهنی باز موانع را بررسی کنید و به طور خلاق به راه‌هایی برای غلبه بر موانع بیندیشید.

چگونه شهروندان را ترغیب می‌کنید که مشارکت کنند و مشارکت را ادامه دهند؟

مخاطب خود را بشناسید

برای ترغیب دیگران به مشارکت‌کردن و پایداری در این مسیر، چندین راه وجود دارد. انگیزه از درون فرد آغاز می‌شود، پس کاملا معقول است که بر منحصربه فرد بودن هر شخص تاکید کنیم. باید به افراد کمک کرد تا بدانند آنچه که باید ارائه دهند، مهم و قابل قدردانی است، و این که از مشارکت کردن می‌توانند به طرز قابل توجهی بهره ببرند.

لازم است با چگونگی زندگی گروه‌هایی که در پی جلب مشارکتشان برای همکاری در ابتکارعمل خود هستید، آشنا شوید. دقت کنید که چگونه محیط فیزیکی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی آنها بر مشارکت آنها و نحوه پاسخ شما تاثیر می‌گذارد. اگر تلاش کنید که خود را جای دیگران بگذارید، ممکن است آنها را بهتر درک کنید و برای کار با یکدیگر در قالب یک تیم، کار راحت‌تری در پیش داشته باشید.

تشخیص‌دادن نقاط قوت

هر فردی از استعدادها، مهارت‌ها، میراث فرهنگی، تجربیات، باورها و ارزش‌های منحصربه فردی برخوردار است. به واسطه این ویژگی‌ها، هر شخصی در پی یادگیری چیزهای متفاوتی از تجربه مشارکت‌کردن در مسائل مربوط به باهمستان است. درست است که مشارکت‌کردن هر فردی مهم است، اما این هم مهم است که نقاط قوت هر فرد نیز تشخیص‌ و تایید  شود، از آنها قدردانی‌ شود و به‌درستی از آنها بهره‌برداری شود. این امر به شرکت‌کنندگان این امکان را می‌دهد که بدانند چگونه می‌توانند مشارکت موثرتری داشته باشند.

تشخیص و تایید نیازها

افراد دلایل متفاوتی برای مشارکت‌کردن دارند. این دلایل گاهی منطبق بر نیازهای اساسی هستند که این افراد می‌خواهند آنها را برآورده کنند و گاهی هم این دلایل پاسخی به این‌ نیازها هستند. نیازهایی مانند:

  • نیاز به ارتقا یا حفظ عزت نفس
  • نیاز به این که احساس کنند مشارکتشان واقعا مفید و ثمربخش است
  • نیاز به این که احساس کنند نظرشان در حل موضوع نافذ است
  • نیاز به داشتن سطحی از کنترل بر خود و محیط (برای هر کسی باید حد معینی از اختیار در کار را قائل شد)
  • نیاز به دوستی
  • نیاز به تایید و قدرشناسی از تلاش‌ها

از منافع دیگر این گروه‌ها حمایت کنید

اگر انتظار دارید که افراد از شما حمایت کنند، شما هم باید متقابلا همین کار را انجام دهید. به عبارت دیگر، انتظار نداشته باشید که آنها از ابتکارعمل شما حمایت کنند مگر این که شما نیز به همین شیوه مایل به حمایت از آنها باشید.

گروه‌هایی را پیدا کنید که از افراد مصمم تشکیل شده است

شهروندانی که نقش فعالی در مسائل باهمستان ایفا می‌کنند، مهارت‌ها و دانش مورد نیاز برای مشارکت موثر را در خود پرورش می‌‍‌‌دهند. اما مهمتر از آن این است که آنها از اعتماد به نفس برخوردارند. باور آنها به این که می‌توانند تغییر ایجاد کنند، در آنها تمایل به مشارکت ایجاد می‌کند. در هنگام درخواست از شهروندان برای مشارکت، به یاد داشته باشید که هر فردی یک منبع قدرتمند است و این باور را به آنها هم منتقل کنید. حتی در هنگام پرداختن به گروه‌ها، توجه داشته باشید که گروه‌ها از افرادی تشکیل می‌شوند که با وجود پیوندهای مشترکشان، همگی متفاوت از یکدیگر هستند (و باید به توانایی فردی هر یک از اعضای گروه توجه داشت).

از افراد به صورت فردی درخواست مشارکت کنید

بر اساس یکی از نظرسنجی‌های انجام شده از سوی موسسه گالوپ در سال ١٩٩٠، دلیل اصلی‌ این که بیشتر افراد علاقه‌مند به کار داوطلبانه از انجام آن دور مانده‌اند، این است که هیچگاه از طرف کسی دعوت به این کار نشده‌اند! شما با دعوت افراد به صورت فردی، به آنها نشان می‌دهید که آنها تنها اعضای گمنامی میان انبوه مردم نیستند. زمانی که افراد در سطح شخصی، به ویژه بین دوستان یا همسایگان، در ارتباط دوسویه هستند، به نظر می‌رسد مشارکت گرم‌تر و نزدیک‌تر و با دغدغه کم‌تر انجام می‌شود.

استعدادهای فردی، مهارت‌ها، دانش، و تجربه را با نیازهای گروه‌ها تطبیق دهید

با تطبیق دادن توانایی‌های فردی با نیازهای گروهی، نه تنها گروه قوی‌تر خواهد شد، بلکه افراد نیز مشارکت خود را حفظ می‌کنند زیرا خودشان را مفید می‌بینند. برای مثال، از شخصی با یک شخصیت برونگرا درخواست کنید تا در جمع صحبت کند و از  شخصی که از نوشتن لذت می‌برد، درخواست کنید تا آن چه را که اتفاق می‌افتد، به صورت نوشتاری ثبت و ضبط کند.

با گوش دادن به شرکت‌کنندگان و جدی‌گرفتن آنها حس استقبال و پذیرش ایجاد کنید

زمانی که افراد جدید در نخستین جلسه یا فعالیتشان حضور می یابند، حتما در نظر داشته باشید که از آنها استقبال کنید، بابت آمدنشان تشکر کنید و دیدگاه‌ها و پیشنهادهایشان را جویا شوید. تلاش کنید تا آنها را به درون بحث بکشانید. تلاش کنید تا آنها را وارد پروژه‌های کوچکی کنید که علاقه‌اشان را بر می‌انگیزد. و مهمتر از همه، به آن چه که قرار است بگویند گوش دهید.

بابت مشارکت هر فرد ابراز قدردانی کنید

قدردانی از افراد برای این که احساس کنند مفید و مهم‌اند و از حضورشان استقبال می‌شود، ضروری است. می‌توانید به شیوه‌های مختلف ابراز قدردانی کنید؛ مثلا: از طریق اعطای لوح قدردانی، جشن‌ها یا مهمانی‌های بزرگداشت، توجه ویژه به شرکت کنندگان در خبرنامه‌ها، روزنامه‌ها، یا منابع رسانه‌ای دیگر، ارسال نامه یا کارت پستال‌ سپاسگزاری و تماس‌های تلفنی یا گفتگوهای شخصی جهت تشکر و قدردانی از شرکت کنندگان.

خودتان را بشناسید

 شناخت خودتان نیز به اندازه قدردانی از دیگران مهم است زیرا شما به طور مداوم بر فرآیند کمک به کسانی که بیشتر گرفتار مشکل بوده‌اند، تاثیر می‌گذارید و به آن شکل می‌دهید. از خودتان بپرسید:

  • چه چیزی به من انگیزه می‌دهد؟
  • چرا دارم شرکت می‌کنم؟
  • می خواهم به چه چیزی دست پیدا کنم؟
  • چگونه به افراد و موقعیت‌های مختلف واکنش نشان می‌دهم؟
  • تا چه حد متعهد به کار و موضوع آن هستم؟
  • چه مقدار کار مایلم انجام دهم؟

سازمان‌یافته باشید

زمانی که افراد با یک وضعیت نابسامان یا ناروشن روبرو می‌شوند، عموما از آن فاصله می‌گیرند. از این رو، برای این‌که افراد را دلگرم نگه دارید، لازم است به آنها کمک کنید تا خود را سازمان دهند و خودتان نیز سازمان‌یافته باشید. رهبران خوب به شرکت‌کنندگان کمک می‌کنند تا احساس امنیت و اعتماد بیشتری داشته باشند. اگر رهبر آنچه را که دارد اتفاق می‌افتد و آن چه را که لازم است اتفاق بیفتد بشناسد، در این صورت می‌تواند به طور موثر کارها و مسئولیت‌ها را به افراد گروه واگذار کند و همه شرکت‌کنندگان را نیز در آن کارها بگنجاند.

طرح‌ها، اهداف گروه و انگیزه کار را در همان آغاز تعریف و تبیین کنید

افراد برای مشارکت‌کردن و تداوم در آن، نیاز به داشتن درکی از مسیر دارند و می‌خواهند هدفی که انتظار دست‌یابی به آن وجود دارد را بشناسند. کار کردن در راستای اهداف مشترک، پیوند ویژه‌ای میان افراد به وجود می‌آورد، آنها را قادر به کارکردن با هم در قالب تیم می‌کند و باعث می‌شود به کاری که انجام می‌دهند، اهمیت دهند. کار را با طرح‌های روشن و اهداف واقع‌بینانه آغاز کنید. همچنین شروع کار با یک جدول زمانی عملی و قابل‌دستیانی بسیار مهم است. تعیین جدول زمانی به همه امکان می‌دهد که از مراحل و مسیر واقع‌بینانه کار، ایده‌ای شفاف داشته باشند. به صورت متناوب و در فواصلی معین، اهداف و جدول زمانی را به اعضای گروه یادآوری کنید تا انگیزه و تمرکز آنها بر کار حفظ شود.

ارتباطات خوبی را در درون گروه و میان گروه‌های همسو ایجاد کنید

در صورتی که گروه‌های مختلف در باهمستان به طور موثر با همدیگر ارتباط برقرار کنند، احتمال بیشتری دارد که منابع را میان هم به اشتراک بگذارند و در اجرای اهداف تعیین شده به همدیگر کمک کنند. حفظ سازوکار اطلاع‌رسانی در داخل گروه و نیز دیگر گروه‌های همسو و همکار، به آنها کمک می‌کند تا با هم برای برآورده‌کردن نیازهای مشترک و جلوگیری از دوباره‌کاری همکاری کنند.

از وقت جلسه به طور بهینه استفاده کنید

افراد برای وقتشان ارزش قائل هستند. زمانی که افراد در جلسه‌ای حضور می‌یابند، به درستی انتظار دارند که از وقتشان به شیوه‌ای بهینه استفاده شود. اگر جلسه‌ای بیش از حد طول بکشد یا بازده کمی داشته باشد، ممکن است آنها دیگر در جلسات یا رویدادهای دیگر حضور پیدا نکنند، چرا که احساس می‌کنند وقت ارزشمندشان به هدر می‌رود. یاد بگیرید که چگونه جلسات را به شیوه‌ای موثر و مفید اداره کنید، و آنها را تا حد امکان کوتاه برگزار کنید.

مهمتر از همه، نگرشی مثبت داشته باشید

نگرش‌ها قابل تسری به دیگران هستند، بنابراین اگر نگرشی ضعیف داشته باشید، افرادی که در پی مشارکت دادن آنها هستید، متوجه این موضوع خواهند شد. اگر نگرشی مثبت در قبال کارتان نشان دهید، دیگران نیز به احتمال زیاد احساس دلگرمی خواهند کرد و بیشتر قادر به پذیرش چالش‌ها و آموختن از آنها خواهند بود.

خلاصه

جلب مشارکت افرادی که مستقیما تجربه مشکلی را داشته‌اند، کار ارزشمند و نسبتا دشواری است. اینها افرادی هستند که مشکل را به خوبی می‌شناسند، کسانی هستند که هر روز با آن سروکار دارند، و کسانی هستند که قادر به ایجاد مشارکتی عمیق‌تر، ارزشمند و شخصی برای مباحث و برنامه‌ریزی سازمان شما خواهند بود. برای جلب مشارکت این افراد، هر آنچه در توان دارید به کار گیرید؛ نتیجه به زحمتی که برای آن می‌کشید می‌ارزد!