دبیرستان پارسونز ساختمانی قدیمی بود و همه این موضوع را قبول داشتند. این دبیرستان را سال ۱۹۲۸ ساخته و آخرین بار سال ۱۹۶۴ نوسازی کرده بودند. شبکه برق و تلفن مدرسه برای اتصال رایانه مناسب نبود، آزمایشگاههای مدرسه خیلی قدیمی بودند، و دستگاههای گرمایشی هم هر زمستان دست کم یک بار از کار میافتادند. چندین جای سقف مدرسه زیر باران چکه میکرد و دیگر معلوم نبود کجای سقف را باید قیرگونی کرد. باشگاه و غذاخوری مدرسه هم خیلی کوچک بود و تالار سخنرانی هم که اصلا در کار نبود.
به نظر بسیاری از ساکنان باهمستان، وقتش رسیده بود که مدرسه جدیدی بسازند، اما خیلیها هم نگران هزینه ساخت مدرسه جدید بودند. بهویژه، ساکنان سالمند باهمستان که اکثرا بازنشسته بودند و بچه مدرسهای نداشتند، نگران تاثیر ساخت مدرسه جدید بر درآمد خود بودند. خانوادههای کارمند هم تردید داشتند: میخواستند بدانند ساخت مدرسه جدید چه تاثیری بر نرخ مالیات خواهد داشت. این چند گروه طرفدار تعمیرات ساختمان قدیمی بودند. مردم باهمستان به جای همبستگی در پشتیبانی از ساخت مدرسه جدید، در این موضوع دچار چنددستگی شده بودند.
گروهی از شهروندانِ طرفدار ساخت مدرسه جدید تصمیم گرفتند در این باره تحقیق کنند. نتایج این تحقیق نشان میداد دولت منابعی مالی را برای ساخت مدارس کنار گذاشته و علاوه بر تقبل ۸۰ درصد هزینه و تامین امکانات طراحی، برای خرید مصالح ساختمانی از مجموعههای دولتی هم تخفیف میدهد. در نتیجه هزینه ساخت مدرسه جدید خیلی کمتر از تعمیرات مدرسه قدیمی میشد. افزایش مالیات برای ساخت مدرسه ناچیز بود و سهم هر خانوار از این مالیات اندکی بیشتر از ۵۰ دلار در سال میشد.
به علاوه، بازدیدهای گروه و بررسی آمارهای سرشماری دولتی نشان میداد باهمستانهای مشابهی هم که در ده سال گذشته دبیرستانهای جدید ساخته بودند، در نتیجه این کار به رشد چشمگیر اقتصادی رسیده بودند. کسبوکارها برای کار در باهمستانهای دارای مدارس جدید تمایل بیشتری داشتند: توجه به امر آموزش نشاندهنده تعهد به خانواده و عامل جذب مدیران کسبوکارهایی بود که مشاغل پردرآمدی را با خود به شهر میآوردند.
پس از آگاهی مردم باهمستان از افزایش ناچیز مالیات در نتیجه ساخت مدرسه جدید و احتمال ایجاد مشاغل جدید، بیشتر اعتراضها رنگ باختند. طرح ساخت دبیرستان جدید پارسونز با رای بالایی تصویب شد.
موفقیت در حمایت و ترویجگری به تشریح تغییرات از دیدگاه اقتصادی بستگی دارد. اگر بتوان به مردم نشان داد که تغییر پیشنهادی احتمالا مزایایی را برای مردم و باهمستان در پی دارد، احتمال حمایت مردم بیشتر میشود. به همین ترتیب، اگر بتوان به مردم نشان داد، تغییر یا مقاومت در مقابل تغییر مانعی در برابر آسیب اقتصادی است، مردم معمولا از موضع سازمان پشتیبانی خواهند کرد. در این بخش، اهمیت تشریح مزایا و آسیبهای اقتصادی در کمپینهای حمایت و ترویجگری و همچنین چگونگی انجام این کار را بررسی خواهیم کرد.
مفهوم مزیت و آسیب اقتصادی
پیامدهای اقتصادیِ یک وضعیت، اقدام، یا سیاست خاص عواملی هستند که بر سلامت اقتصادی سراسری باهمستان یا منطقه یا بر بخش تجاری آن یا بر هر دو تاثیر میگذارند. این دو حوزه ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند، اما دقیقا یکی نیستند. حوزه اول به مسائل مالی و سایر مسائل اقتصادیِ موثر بر زندگی افراد و خانوادهها مربوط میشود و بر بهزیستی کلی باهمستان اثر دارد. حوزه دوم بیشتر به وضعیت مالی و گزینههای کسبوکار در باهمستان مربوط میشود. حوزه اول میتواند عمیقا بر حوزه دوم اثر بگذارد و برعکس.
حمایت و ترویجگری گزینههای گستردهای را در بر میگیرد، و از این رو ممکن است سازمان از شروع یا ادامه کار برنامهای در حوزه سلامت یا خدمات انسانی، اقدامی حقوقی، صرف منابع مالی در زمینههای مشخص، اقدامات و سیاستهای موثر بر محیط زیست، یا اقدامات یا تاسیس کسبوکار یا نهادی خاص حمایت کرده یا مخالف این اقدامات و سیاستها باشد.
مزیت یا آسیب اقتصادی در حوزه باهمستانی
باهمستان هم مثل خانواده برای کار و زندگی به پول نیاز دارد. معمولا، باهمستان باید منابع مالی را برای مدارس و دیگر خدمات شهری مثل پلیس، آتشنشانی، تعمیرات خیابانها، جمعآوری زباله، افزایش احتمالی خدمات بهداشتی و انسانی، و سامانه آب و فاضلاب تامین کند. به علاوه، باهمستان باید حقوق مدیران انتخابی و انتصابی را هم بپردازد.
موضوع سلامت اینجا شامل توانایی بهرهوری شهروندان در چند بعد و در نقش کارگر، شهروند، اعضای خانواده، و والدین است. شهروندان برای کاریابی و حفظ شغل مناسب جهت امرار معاش خود و خانواده، به مهارتها و نگرشهای ضروری نیاز دارند. شهروندان باید دانش، توانایی، و فرصت لازم را جهت نقشآفرینی در باهمستان با رایدهی هوشمندانه، کار داوطلبانه، اظهار نظر، و خدمت به جامعه در نقش مقامات انتخابی و انتصابی در اختیار داشته باشند و همچنین باید نسل بعدی را به گونهای بار بیاورند که پس از تغییر نسل قادر به حفظ باهمستان باشد. پایهریزی برای کمک به شهروندانِ نیازمند کسب بهرهوری از طریق دورههای آموزش شغلی، سوادآموزی بزرگسالان، برنامههای رهبری جوانان، برنامههای همیاری جوانان، و سایر خدمات بخشی مهم از مزایای اقتصادی باهمستانی است و در نهایت به شکوفایی هر چه بیشتر باهمستان منجر میشود.
مبنای سنجش مزایای اقتصادی فقط پول نیست. مزیت اقتصادی برای خیلیها یعنی ایجاد توازن بین ابعاد گوناگون لازم برای یک زندگی آبرومندانه. شاید خیلیها برای رسیدن به اهدافی مثل رضایت شخصی، کاهش فشار روانی، هوا و آب پاک، فضای باز، جو دوستی و صمیمیت در باهمستان، فرصتهای فرهنگی، و اهداف دیگر حاضر باشند از بخشی از پول یا ثروت مادی خود بگذرند.
همه ما گاه باید تصمیمهایی اقتصادی بگیریم که عوامل مختلفی را در خود دارند. آیا باید سراغ شغلی بروم که بالاترین حقوق را دارد یا شغلی که در آن احساس خوشبختی میکنم؟ آیا اینقدر عاشق زندگی در روستا هستم که حاضر باشم هر روز مسیری طولانی را برای رسیدن به محل کارم طی کنم؟ آیا لذت بچهدار شدن به از دست دادن آزادیهای زندگیِ بدون فرزند میارزد؟ هر چند پول موضوع اصلی هیچ یک از این تصمیمها نیست، اما همه آنها به نوعی تصمیمات اقتصادی هستند.
برخی عوامل احتمالی دخیل در تعیین مزیت یا آسیب اقتصادی برای باهمستان:
- فرصتهای شغلی: این عامل هم شامل فرصتهای شغلی فعلی در باهمستان است و هم فرصتهای شغلی بالقوهای که در اثر برخی عوامل زیر پررنگتر یا کمرنگتر میشوند را در بر میگیرد
- مسائل مربوط به سلامت و بهداشت
- کیفیت زندگی
- فرصتهای پیش روی فرزندان
- مخارج
- جو شهری و شهروندی
مزیت یا آسیب اقتصادی در حوزه تجاری
شناسایی مزیت یا آسیب اقتصادی در بخش تجاری عموما کار نسبتا آسانی است. شرایط، اقدامات، و سیاستهای کمکی یا حمایتی برای بخش کسبوکار که به سایر حوزههای بهزیستی باهمستان آسیب نمیزنند، مزیت تجاری به همراه دارند. شرایط، اقدامات، و سیاستهای مانع ورود کسبوکارها به باهمستان یا مانع فعالیت مطلوب آنها در باهمستان، احتمالا عامل آسیب تجاری هستند؛ البته باز هم با این فرض که چنین سیاستها یا اقداماتی برای حفاظت یا بقای باهمستان ضروری نباشند.
اینجا هم مثل بحث مزایا و آسیب باهمستانی، همه عوامل مستقیما به بحث مالی مربوط نمیشوند. بسیاری از عوامل مثل ساختار مالیاتی، تمایل یا بیمیلی مردم باهمستان برای تخصیص یارانه به کارخانهای جدید، یا مشوقهای دیگر برای ورود کسبوکارهای جدید، خرید شهروندان از کسبوکارهای تحت مالکیت محلی یا کسبوکارهای دیگر، دسترسی محلی به منابع طبیعی و حمل و نقل، و مهارتهای نیروی کار موجود از عواملی هستند که مستقیما به بحث مالی مربوط میشوند. همه اینها با سوددهی کسبوکار ارتباط مستقیم دارند.
چرایی نیاز به تشریح مزیت یا آسیب اقتصادی
مردم معمولا پیامدهای اقتصادی را راحتتر از عوامل دیگر میفهمند. شاید خیلیها با بحث درباره انصاف یا عدالت اجتماعی موضعشان را تغییر ندهند، اما با دیدن مزایا یا معایب اقتصادی احتمالی قانع میشوند. همه دوست داریم مردم مباحث مرتبط با وجدان انسانی را بفهمند و به این دست استدلالها واکنش نشان دهند، اما در عمل چنین نیست.
مثلا، مسئولان قانونگذاری معمولا بیشتر مسائل را از دریچه مزایا یا آسیبهای متوجه مردم حوزه خود یا از دیدگاه بخت انتخاب مجدد میبینند. این مسئولان همیشه با پرسشهایی درباره هزینهکرد مالیات دریافتی از مردم مواجه هستند، و در نتیجه فارغ از درستی یا نادرستی محل مصرف منابع مالی، توجهشان بیشتر به نتایج اقتصادی حاصل از مصرف این منابع است. این افراد گاه مدیون و حافظ منافع کسبوکارهایی هستند که بیش از هر چیز دغدغه سودآوری دارند. اکثر مسئولان قانونگذاری، در نبود دلایل اقتصادی برای انجام یا پرهیز از انجام کاری، علاقهای به موضوع نشان نمیدهند.
قدرت مباحث و دلایل اقتصادی به خاطر تاثیرگذاری آنها بر همه افراد باهمستان است. عوامل اقتصادیِ موثر بر باهمستان بر همه افراد، از مالکان سازمانهای کارفرمایی بزرگ شهر گرفته تا کارگران کمدرآمد، تاثیر میگذارند. وقتی کسی به زبانی آشنا برای شنونده از اقتصاد حرف میزند، شنونده به شنیدن حرفهایش ترغیب میشود.
دست آخر این که پیشتر هم گفتیم فهم استدلالهای اقتصادی معمولا آسان است. حرف آخر در این گونه استدلالها موضوعی ساده از جنس مقایسه هزینه گزینههایی است که معمولا مالی هستند اما گاه به منابع دیگر یا کیفیت زندگی مربوط میشوند. با روشن شدن این گزینهها، مردم برای انتخاب بین دو گزینه به استفاده از مهارتهای تحلیلی پیچیده نیازی نخواهند داشت.
بنا به این دلایل، تشریح مزیت یا آسیب اقتصادی میتواند ابزاری بسیار موثر در حمایت و ترویجگری باشد.
زمان نیاز به تشریح مزیت یا آسیب اقتصادی
- هنگام تلاش برای تصویب قوانین یا تغییر سیاستها
- هنگام مخالفت با تغییر قوانین یا سیاستها
- هنگام حمایت از اقدام یا سیاستی با مزایای مشخص اقتصادی
- هنگام مخالفت با اقدام یا سیاستی با معایب مشخص اقتصادی
- هنگام رویارویی با مسائل بحثبرانگیز در مسیر حمایت و ترویجگری
- هنگام آگاهسازی عمومی درباره اهمیت یک موضوع
- هنگام همکاری در روند برنامهریزی باهمستان
شیوه تشریح مزیت یا آسیب اقتصادی
برای تشریح مزیت یا آسیب اقتصادیِ اقدام یا سیاستی مشخص و مجاب کردن گروهی خاص یا مردم باهمستان در این باره، سه گام پیش رو داریم. گام اول تحقیق برای اطمینان از دستیابی به اطلاعات لازم جهت اقناع مردم است. به هر حال، موضوع فصل پیش رو تحقیق در زمینه حمایت و ترویجگری است. گام بعد تحلیل دقیق آموختهها و طرح بحث هوشمندانه درباره پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت اقدام یا سیاست مورد نظر در مسیرهای متفاوت است. و دست آخر میرسیم به قالببندی دلایل و استدلال اقتصادی برای مخاطب اصلی این مباحث.
نباید این نکته را فراموش کرد که حمایت و ترویجگری برای هر اقدام یا سیاست، یا به شکل فشار برای تغییر است یا به شکل مقاومت در برابر تغییر. بیعملی هم میتواند یک نوع اقدام یا سیاست باشد.
تحقیق و پژوهش
برای رسیدن به همه اطلاعات لازم، گاه به انجام انواع گوناگون پژوهش نیاز داریم.
تعیین پیامدهای احتمالی کوتاهمدت و بلندمدت اقدامات یا سیاستهای مورد نظر
در این بخش فقط دنبال پیامدهای اقتصادی نباشید: فهم همه پیامدها باعث میشود فهم پیامدهای اقتصادی هم آسانتر شود. این پیامدها گاه به نتایج دیگری مربوط میشوند که در نگاه اول ظاهرا هیچ ربطی به اقتصاد ندارند. مثلا، رشد عزت نفس افراد حاضر در برنامه سوادآموزی میتواند بر توانایی این افراد در کاریابی و حفظ شغلشان در بلندمدت تاثیر چشمگیر داشته باشد.
هیچ کس نمیتواند پیامدهای اقدامات یا سیاستهای فعلی را با قطعیت پیشبینی کند. بسیاری از سیاستهای خیرخواهانه به نتایجی فاجعهبار انجامیدهاند و دستهای دیگر از سیاستها که هدف اصلیشان رسیدگی به معضلی کوچک یا صرفا نفعرسانی به گروهی کوچک بوده، نتایج مثبت غیرمنتظرهای داشتهاند.
مثلا، برگزاری دورههای آموزش شغلی برای افرادِ تحت پوشش کمکهای مالی دولت، روشی بدیهی در راستای کمک به این افراد جهت بینیازی از کمکهای دولت و ورود به حوزه کار و اشتغال به نظر میرسد. برگزاری این دورهها فکر خوبی است، اما در چنین طرحهایی معمولا به این موضوع توجه نمیشود که این افراد برای موفقیت در دوره آموزشی، به مهارتهای پایه نیاز دارند. در نبود مهارتهای پایه، این افراد معمولا پیشرفتی نمیکنند، دوباره به کمکهای مالی دولت روی میآورند، و حس میکنند صرفا به خاطر ضعف در یادگیری، در کاریابی به جایی نمیرسند. آموزش شغلی تنها در صورتی در کمک به این افراد برای کاریابی و کسب درآمد موثر است که مهارتهای پایه را در نظر بگیریم و هر جا لازم است این مهارتها را به آنها آموزش دهیم. در صورت بیتوجهی به مهارتهای پایه، ممکن است پیامدهای ناخواسته این برنامه بیش از پیش این افراد را در باتلاق بیکاری فرو برد.
تحلیل پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت اقدامات یا سیاستهای مورد نظر
پس از ترسیم پیامدهای احتمالی سیاستها یا اقدامات مورد حمایت یا مخالفت سازمان، لازم است با تحلیل این پیامدها ببینیم چه کسانی از این سیاستها و اقدامات سود خواهند برد و چه کسانی و چگونه احتمالا متضرر خواهند شد.
چند پرسش برای تحلیل پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت
- افق بلندمدت و کوتاهمدت در موضوع مورد نظر دقیقا چه معنایی دارد؟
- چه کسانی در کوتاهمدت یا بلندمدت از اقدام یا سیاست مورد نظر به شکل اقتصادی یا اشکال دیگر بهره خواهند برد و آیا اصلا این اقدام یا سیاست برای کسی مفید است؟
- چه کسانی در کوتاهمدت یا بلندمدت از اقدام یا سیاست مورد نظر به شکل اقتصادی یا اشکال دیگر متضرر خواهند شد و آیا اصلا این اقدام یا سیاست به کسی آسیب میرساند؟
- آیا رسیدن به مزایای بلندمدت یا کوتاهمدت اقتصادی یا سایر مزایا به ضرر دیگران تمام میشود و برای آنها هزینه دارد؟ به ضرر چه کسانی؟ این ضرر میتواند مادی باشد یا در حوزههای دیگر مثل بهداشت، خدمات، یا کیفیت زندگی نمود پیدا کند.
- نقطه توازن هزینهها و مزایا کجا است و به نفع چه کسی است؟
- چه کسانی در این موضوع مسئول تصمیمگیری هستند؟ این موضوع برای خود آنها چه منفعتی دارد؟ این موضوع برای آنها چه آسیبهایی دارد؟
- مسئولان تصمیمگیری در این حوزه درباره منافع اشخاصِ متاثر از این اقدامات و سیاستها چه میدانند و آیا به این موارد اهمیت میدهند؟
- آثار احتمالی پیامدهای کوتاهمدت در بلندمدت چه خواهد بود؟
تعیین مخاطب هدف
مخاطب هدف گاه کل باهمستان است و گاه چنین نیست. شاید لازم باشد فقط گروهی خاص مثلا قانونگذاران را قانع کنید. یا شاید بهتر باشد پیام خود را برای گروههای مختلف طراحی کرده و با هر گروه بر اساس دغدغههای همان گروه صحبت کنید. استدلالهای اقتصادی، فارغ از قدرت اقناعشان، تنها در صورتی موثر خواهند بود که به گوش مخاطب هدف برسند. برای اطمینان از این موضوع، باید مخاطب هدف خود را انتخاب کنید.
گروههای زیر میتوانند تمام یا بخشی از مخاطب هدف را تشکیل میدهند:
- رهبران افکار عمومی، افراد تاثیرگذار بر دیگران، مثل روحانیون، رهبران باهمستان، کنشگران، سازمانهای کارفرمایی بزرگ، یا شهروندان معمولی و معتمد مردم
- رهبران سیاسی
- مسئولان قانونگذاری
- جامعه کسبوکارها
- گروههای خاص قومی یا سایر گروهها مثل اقلیتهای زبانی یا خانوادههای دارای فرزندان کم سنوسال
- مردم ساکن مناطق یا محلههای خاص
قالببندی پیام و پیامرسانی با لحاظ کردن مخاطب
پس از تعیین دقیق مخاطب هدف، میتوانید پیام خود را با در نظر گرفتن مخاطب قالببندی کرده و به مخاطب برسانید.
در این بخش باید به چند نکته ارتباطی توجه داشت.
- استفاده از زبان قابل فهم برای مخاطب
- توجه به حساسیتها و تفاوتهای فرهنگی
- استفاده از مجاری ارتباطی آشنا برای مخاطب هدف
- انتصاب اشخاص معتمد، محبوب، و همدل با مخاطب در سِمت سخنگو
- استفاده از پیامهای خاص و بهیادماندنی
- استفاده از موضوعات و درونمایه آشنا برای مخاطب جهت جلب توجه مخاطب و فهمپذیری بیشتر پیام
با انجام این مراحل و تکرار پیام در هر فرصت، میتوان از استدلالهای اقتصادی به شکلی موثر در راستای اهداف حمایت و ترویجگری بهره گرفت.
خلاصه
بیشتر طرحها در زمینه سیاست عمومی در دل اهداف اصلی یا ثانویه خود، پیامدهایی اقتصادی دارند. هدف طرح خواه افزایش اشتغال و جذب کسبوکارها باشد و خواه رفع مشکلاتی بهداشتی که با افزایش هزینه خدمات سلامت و کاهش زمان مفید کار، بر وضعیت اقتصادی شهروندان تاثیر میگذارند، به هر حال این طرحها برای باهمستان، بخش تجاری، و یا برخی افراد و گروهها پیامدهایی اقتصادی به دنبال خواهند داشت.
موضوع اقتصاد همیشه پول نیست. مثلا، بهداشت و سلامت عمومی و کیفیت کلی زندگی در باهمستان نیز از مسائل اقتصادی هستند. اینها بخشی از اقتصاد باهمستان در سطحی گستردهتر هستند که بر میزان مطلوبیت زندگی در باهمستان تاثیر دارند. همچنین، این عوامل با جذب یا دفع کسبوکارهای جدید، ساکنان تحصیلکرده و ماهر، و میهمانانی که پولشان را در این ناحیه خرج میکنند، بر منابع مالی باهمستان هم اثر میگذارند.
فارغ از اینکه پیامدهای اقتصادی صرفا مربوط به منافع تجاری باشند یا موثر بر کل باهمستان، فعالان حوزه حمایت و ترویجگری میتوانند از استدلالهای اقتصادی درباره مزیت یا آسیب ناشی از اقدام یا سیاستی خاص، بیشترین بهره را ببرند. در بسیاری از بخشهای جامعه، تاثیر بحثهای اقتصادی بیشتر از بحث درباره عدالت یا نیاز است. به علاوه، اساسا فهم استدلالهای اقتصادی آسانتر است: در بلندمدت، میتوان درآمد کسب کرد، به نقطه سربهسر رسید، یا ضرر کرد. اگر بتوان مزایا یا آسیبهای اقتصادی ناشی از سیاست یا اقدامی مشخص را برای مردم تشریح کرد، مردم احتمالا به این اقدام یا سیاست واکنش نشان خواهند داد.