اگر سگ شما به عنوان نگهبان عمل میکند، اغلب به این دلیل است که به دنبال درجاتی از حفاظت در برابر متجاوزان، آتشسوزی یا سایر نیروهایی هستید که میتوانند به شما آسیب برسانند. یک سازمان دیدهبان میتواند همان نوع حفاظت را برای یک باهمستان و اعضای آن تأمین کند و با جمعآوری و انتشار اطلاعات و گاه اقدام مستقیم، میتواند مسائل مربوط به سلامت، امنیت اقتصادی، محیطزیست، کیفیت زندگی باهمستان، و منافع عمومی را آشکار کرده و به آنها بپردازد. این بخش به مفهوم نقش دیدهبانی پرداخته و راهنمایی برای انتخاب نوع دیدهبانی و نحوهی عمل در نقشی فراهم میکند که به عنوان دیدهبان بر میگزینید.
دیدهبان چیست؟
در چهارچوب این بخش، دیدهبان فرد یا گروهی (عموماً غیرانتفاعی) است که یک نهاد معین یا وجه خاصی از دغدغه باهمستان را زیر نظر دارد و در صورت بروز مشکلات بالقوه یا واقعی، به اعضای باهمستان هشدار میدهد. دیدهبانها ممکن است مراقب هر چیزی باشند؛ از اعمال یک فرد گرفته تا سیاستهای چندین دولت ملی. آنان ممکن است یک یا چند موضوع را زیر نظر داشته باشند. دغدغههای آنان میتواند محلی یا جهانی باشد یا هر دو.
افراد و سازمانهای دیدهبان، درست مثل سگ نگهبان واقعی، در کاری که انجام میدهند، تفاوت دارند. هدف برخی، فقط بهصدادرآوردن زنگ خطر است. برخی هم شاید سعی کنند برای جلوگیری از مشکلات، از اطلاعات خود به طور فعال استفاده کنند. تعداد کمی از آنها در عمل به طور مستقیم با مشکلات برخورد میکنند، وارد دعواهای حقوقی یا نبردی تمام عیار با افراد یا نهادهایی میشوند که از دید آنان، منافع عمومی یا رفاه باهمستان را تهدید میکند.
هرچند برخی از سازمانهای دیدهبان صرفاً بر روی این فعالیت متمرکز هستند، بسیاری از آنها کاربرد دیگری هم دارند و مراقبت تنها یکی از کارهایی است که انجام میدهند. نقش دیدهبان با نقش مدافع همپوشانی دارد، اما محور اکثر حمایتها، پیشبرد یک آرمان یا بهبود شرایط برای یک جمعیت یا منطقهی جغرافیایی خاص است. هدف آشکار نگهبانان، همان دلیل نامیده شدن آنان، یعنی محافظت است.
سازمانها و افراد دیدهبان مانند نگهبان هستند. آنها مراقب نیروهای قدرتمند مانند دولتها و ارگانها و مؤسسات دولتی، شرکتها، سازمانها، و نهادها هستند تا اطمینان یابند که عملیات و اقدامات آنها باعث آسیب به منافع عمومی یا تضاد با آن نباشد. هر گاه که آنها چنین تعارضی را ببینند، ممکن است با افشاگری، اعمال یا اقدامات غیرقانونی را در معرض دید عموم قرار دهند؛ به این امید که این افشاگری موجب اعتراض عمومی شده و به اقدامات مناسب ختم شود. از طرف دیگر، ممکن است برخی از دیدهبانان با لابیکردن، به نوعی اقدام مستقیم دست زده یا به دادگاه مراجعه کنند تا اقداماتی را متوقف کنند یا شرایطی را که باهمستان یا اعضای آن را به خطر میاندازد، یا به شکلی به آن آسیب میرساند، معکوس کنند.
از ساکنان شهر کوچکی که در همهی جلسات هیئت منتخب و شورای شهر شرکت میکنند و با دقت یادداشت برمیدارند، تا سازمان اصلاح مدارس در شهرهای بزرگ که در تمام جلسات کمیتهها و کمیتههای فرعی مدرسه حضور دارند، همه میتوانند نمونههایی از دیدهبانان باشند. برخی از افراد یا سازمانها ممکن است یک شرکت را زیر نظر بگیرند تا مطمئن شوند که مواد آلاینده را به طور غیرقانونی وارد محیط زیست نمیکند یا در استخدام تبعیض قائل نمیشود. برخی هم ممکن است بر یک سازمان دولتی ایالتی یا قانونگذار ایالتی نظارت دقیقی داشته باشند تا در برابر هر تصمیم یا عملکردی که با رفاه عمومی مغایرت دارد بایستند.
در مقیاسی بزرگتر، سازمانهایی مانند آرمان مشترک، عفو بینالملل، کمیتهی حفاظت از روزنامهنگاران، صلح سبز، و دیدهبان شرکتها، شرکتهای جهانی یا مسائل زیستمحیطی را در سراسر جهان زیر نظر دارند. ناظرانی وجود دارند که به مسائل مصرفکننده، سلامت، صلاحیت اعضای حرفههای مختلف، انصاف در رسانهها، تبعیض در مواردی مانند مسکن، و موضوعات متعدد دیگر میپردازند. به طور خلاصه، ممکن است شما دیدهبانی در سطح محلی، ملی یا بینالمللی باشید. ممکن است تقریباً بر هر مسئلهای نظارت کنید و شاید توجه خود را تقریباً به هر فرد، گروه، سازمان، حوزه (کسبوکار، دولت، آموزشوپرورش و غیره) یا نهادی معطوف کنید که تأثیری بر رفاه فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی باهمستان، دولت، ملت یا جهان دارد.
با توجه به همهی اینها، اینکه شما چه نوع دیدهبانی باید باشید به عوامل متعددی بستگی دارد:
- چه منابعی در اختیار دارید؟ به یاد داشته باشید، منابع نه تنها به معنی پول، بلکه شامل افراد و مهارتها و استعدادهای آنان، زمان، مکان، و غیره میشود. ایفای نقش دیدهبان، مستلزم زمان زیاد، توانایی به کسب سریع اطلاعات دقیق، مهارتهای ارتباطی و بین فردی است؛ و اگر بنا دارید به دادگاه بروید یا برای مدتی طولانی در حرفهی دیدبانی باقی بمانید، به افراد مناسب و مقدار زیادی پول نیاز دارید.
در اینجا منابع شامل افرادی میشود که نه تنها مهارتهای لازم، بلکه توان و اشتیاق لازم را هم دارند و اغلب در مواجهه با نومیدی فراوان در یک دورهی زمانی طولانی، ارادهی ادامهی کار را هم دارا هستند. به عنوان مثال، عفو بینالملل که نقض حقوق بشر در سراسر جهان را ثبت میکند، نزدیک به ۵۰ سال است که این کار را انجام میدهد. هرچند گزارشات این سازمان توجه را به بدرفتاریها جلب کرده و گاهی اوقات آنها را متوقف کرده است، تقریباً هر روز جنایات جدیدی رخ میدهد. وقتی که شکنجه در یک جا متوقف میشود، از جایی دیگر آغاز میشود. ایفای نقش دیدهبان، برای کسانی که انتظار نتایج سریع و آسان را دارند، یا در مواجهه با موانع، در ادامهی مسیر مشکل دارند، حرفهی مناسبی نیست.
- فلسفهی شما در کنشگری چیست؟ اگر دستور کار سیاسی یا اجتماعی خاصی را دنبال میکنید، شاید در مقایسه با زمانی که صرفاً در پی واقعیات یک وضعیت هستید، تصمیم به عمل متفاوتی بگیرید. برخی از دیدهبانان بسیار کارآمد، برای حفظ بیطرفی از جان مایه میگذارند. برخی دیگر از اینکه در پی هدف یا موقعیت سیاسی خاصی هستند، هیچ ابایی ندارند. در مورد هر یک از این موضعگیریها میتوان بحث کرد، اما موضعی که انتخاب میکنید، به شما کمک میکند تا نحوهی نگرش به فعالیتهای دیدهبانی خود را تعیین کنید.
- چه چیزی یا چه کسی را دیدهبانی میکنید؟ اگر مراقب عملکرد کمیتهی مدرسه محلی هستید، شاید برای نظارت مؤثر بر آن، به چیزی جز تعدادی داوطلب با دفترچهی یادداشت و مداد نیاز نداشته باشید. اگر حقوق بشر در سراسر جهان دغدغهی شماست، صرفاً برای پیگیری اطلاعات، به منابع عظیمی نیاز خواهید داشت. شاید بتوانید در تأثیرگذاری بر کمیتهی مدرسه بسیار فعالتر باشید. فعالیتهای حقوق بشر ممکن است به سازمانهای دیگری در سراسر جهان وابسته باشند که از یافتههای شما برای ایجاد تغییر استفاده میکنند.
- آیا مخالفانی دارید؟ آنان چه کسانی هستند؟ هر قدر مخالفان شما بزرگتر و قدرتمندتر باشند، نظارت بر فعالیتها یا سیاستهای مورد حمایت آنان دشوارتر خواهد بود. ممکن است آنان سعی کنند فعالیتهای شما را از طریق دادگاه متوقف کنند، یا دسترسی شما را به اطلاعات قطع کنند. ممکن است مجبور شوید زمان و پول زیادی را صرفاً برای دسترسی به اطلاعات صرف کنید، و ممکن است در هر گوشهی جدید با موانعی روبهرو شوید.
- اهداف شما کدامند؟ آیا این یک پروژهی کوتاهمدت است یا چیزی که باید سالها ادامه یابد؟ آیا در پی نتیجهای مشخص و ملموس هستید، مانند تغییر در نحوهی دفع زبالههای صنعتی یک کارخانه خاص، یا چیزی بزرگتر و نامشخصتر، مانند بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی برای افراد محروم؟ هدف شما و امکانپذیری آن، میتواند شما را در تعیین نوع دیدهبانی کمک کند.
- آیا شما بهترین فرد یا سازمان برای اقدام هستید؟ اولین وظیفهی شما به عنوان دیدهبان، نظارت و جلب توجه به فعالیتها و سیاستهایی است که به اعضای باهمستان آسیب میرساند یا برخلاف منافع عمومی است. ممکن است گروههای دیگری نیز باشند که وظیفهی خاص آنها بهچالشکشیدن نهادها یا دوایر دولتی است که به چنین اقدامات و سیاستهایی مبادرت میکنند. اگر این گروهها به اطلاعاتی که شما میتوانید فراهم کنید مجهز باشند، شاید تجربه، پشتیبانی، و پرسنلی را در اختیار داشته باشند که بسیار کارآمدتر از شما عمل کنند.
بههمینترتیب، ممکن است سازمانهای دیدهبانی دیگری هم باشند که در جمعآوری اطلاعاتی که شما قصد دارید فراهم کنید از پیش تبحر و سابقه دارند. اگر اینطور است، شاید دیدهبانی برای شما ایدهی خوبی نباشد و بهتر است به کسانی واگذار شود که از قبل به آن اشتغال دارند.
بخشها و نهادهایی که سازمان دیدهبانان معمولاً بر آن نظارت میکند
دولت
سازمانهای ناظری وجود دارند که بر دولت در همهی سطوح نظارت دارند؛ از هیئت مدرسهي محلی که در بالا ذکر شد، تا دولتهای کشورها و سازمان ملل. به عنوان مثال، در ایالات متحده، پروژهی پاسخگوکردن کنگره بر فعالیتهای اعضای کنگرهي ایالات متحده و کنگره به طور کلی نظارت دارد. پروژهی پاسخگوکردن دولت، به طور کلی بر فعالیتهای دولت ایالات متحده نظارت میکند.
در سطح محلی، نظارت بر دولت ممکن است سادهتر باشد. ما قبلاً به امکان نظارت بر کمیتهی مدرسهی محلی اشاره کردهایم. سایر ناظران محلی ممکن است مراقب هیئتهای منطقهبندی و یا برنامهریزی، هیئت بهداشت، کمیسیون فاضلاب یا هیئت منابع آب، کمیتهی برنامهریزی سرمایه، و در واقع هر نهاد دولتی محلی باشند زیرا همهی تصمیمات آنها توسط مالیاتدهندگان تأمین مالی میشود و به نوعی بر کل باهمستان تأثیر میگذارد.
شرکتها و تجارت
دیدهبان ممکن است کل عرصهی کسبوکار را پایش کند، توجه خاصی به حوزههایی معین در آن داشته باشد (مانند شرکتهای فناوری)، یا بر فعالیت شرکتهای خاصی تمرکز کند. دیدهبان شرکتها و پروژهی پاسخگوکردن شرکتها، توجه عموم را به فعالیت شرکتهای چندملیتی معطوف میکند.
رسانهها
در ایالات متحده تعداد زیادی دیدهبان رسانهای، در هر دو سر طیف سیاسی وجود دارند. FAIR (انصاف و دقت در گزارش) از جناح لیبرال، سعی میکند صداقت را در رسانهها حفظ کند. مرکز تحقیقات رسانه، همتای محافظهکار آن است.
نوع دیگری از ناظران رسانه هستند که دغدغهی آنها آزادی مطبوعات است. یک نمونهی آن کمیتهی حفاظت از روزنامهنگاران، سازمانی مستقر در ایالات متحده است که تهدیدات و خشونت علیه روزنامهنگاران و مطبوعات آزاد در سرتاسر جهان را برجسته میکند. وظیفهی این کمیته علنیکردن مشقات روزنامهنگارانی است که در جریان تلاش برای گزارش حقیقت دستگیر یا تهدید شده یا مورد ضربوشتم قرار گرفته و یا کشته شدهاند، و نیز ترویج آزادی مطبوعات در سراسر جهان است.
محیط زیست
دیدهبانان محیط زیست در سراسر جهان فراوانند؛ از سازمانهای جهانی مانند صلح سبز و انجمن بینالمللی دوستان زمین گرفته تا گروه های محلی، مانند شورای آبخیز رودخانهی میلرز در مرکز ماساچوست و محافظ دریاچهی انتاریو مستقر در تورنتو.
بسیاری از این گروهها، مانند صلح سبز، مستقیماً وارد عمل میشوند (تا جایی که چندین سال پیش، دولت فرانسه که از تلاش صلح سبز برای جلوگیری از آزمایش بمب اتمی در اقیانوس آرام خشمگین بود، کشتی صلح سبز Rainbow Warrior را غرق کرد). برخی مانند باشگاه سیهرا، برای حفاظت از محیط زیست و پیشبرد اهداف زیستمحیطی از تبلیغات و اقدامات قانونی استفاده میکنند. بعضی دیگر بر روی یک موضوع متمرکز هستند، مانند هوای پاک، گونههای در معرض خطر یا بازیافت؛ در حالی که برخی دیگر، مانند باشگاه سیهرا، به طیف وسیعی از مسائل زیستمحیطی میپردازند.
حقوق بشر
با انتشار اعلامیهی جهانی حقوق بشر توسط سازمان ملل در سال ۱۹۴۸ و تأسیس کمیسیون عالی حقوق بشر سازمان ملل که در سال ۲۰۰۶ به شورای حقوق بشر سازمان ملل تبدیل شد و سپس با تأسیس عفو بینالملل در اوایل دههي ۱۹۶۰، جنبش مدرن حقوق بشر به وجود آمد. در حال حاضر بسیاری از سازمانها به عنوان دیدهبان حقوق بشر در سراسر جهان فعالیت میکنند. سازمان عفو بینالملل که موکدانه خود را غیرسیاسی میخواند، به کار خود از طرف زندانیان عقیدتی ادامه میدهد. دیدهبان حقوق بشر، که برخاسته از توافقنامهی هلسینکی در مورد حقوق بشر در دههی ۱۹۷۰ است، توجه را به نقض حقوق بشر در سراسر جهان جلب میکند. پزشکان طرفدار حقوق بشر ایالات متحدهی آمریکا و همتای بینالمللی آن، با استفاده از میزان دسترسی و دانش پزشکان، توجه عموم را بهویژه به موارد نقض حقوق بشر که شامل آزار و شکنجه جسمی است، جلب میکند.
در حالی که برخی از سازمانهای دیدهبان دستور کار سیاسی روشنی دارند، عفو بینالملل نمونهی بارز دیدهبانی است که هیچ علایق سیاسی ندارد. این سازمان در یک برههی زمانی کوتاه در سال ۱۹۷۷، جایزهی صلح نوبل را دریافت کرد.
گروههایی که نفرتپراکنی میکنند
در ایالات متحده، مرکز حقوق فقر در جنوب، گزارشات اطلاعاتی منظمی در مورد فعالیتهای گروههایی منتشر میکند که دیگران را به طور اخص به علت اعتقادات، پیشینهی قومی یا نژادی، یا سایر ویژگیهایی که خودشان نقشی در آن ندارند، مورد خشونت قرار میدهند. در میان بیش از ۶۰۰ سازمانی که SPLC بر آنها نظارت میکند، میتوان به کوکلوکسکلان، ملت آریایی، و گروههای جداییطلب سیاهپوست و شبهنظامیان برتری سفیدپوستان اشاره کرد.
آزادیها و حقوق مدنی آمریکا
هر دو سازمان مترقی، مانند مردم برای شیوهی آمریکایی، و محافظهکارانی مانند ارزشهای آمریکایی و ائتلاف مسیحی، به عنوان دیده بان عمل میکنند تا از آنچه به عنوان ارزشهای اصیل آمریکا میدانند، محافظت کنند. بیش از دو قرن پس از تهیهی پیشنویس اعلامیهی استقلال و قانون اساسی، بحث در مورد این که این ارزشها شامل چه چیزهایی هستند هنوز چنان دارای ابهام است که گروههایی از همه سوی جهان سیاست معتقدند در حدی مورد تهدید هستند که باید از دیدهبان برخوردار باشند؛ از آنارشیستها، مترقیان و لیبرالها در جناح چپ گرفته، تا میانهروها تا محافظهکاران، آزادیخواهان و اقتدارگرایان در جناح راست.
ایمنی عمومی
شورای ملی ایمنی، کار تحقیق و گزارش و اطلاعرسانی به مردم را در زمینههای مربوط به ایمنی عمومی مانند بهداشت و پزشکی، پیشگیری و آمادگی برای حریق، سوانح، شرایط اضطراری و بلایا، و رانندگی را بر عهده دارد.
امور مصرفکنندگان
گروههای ناظر مصرفکننده، مانند ادارهی کسبوکار بهتر و دفتر کسبوکار بهتر برای مؤسسات خیریه و اعانهدهندگان، و کمیسیون ایمنی محصولات مصرفکننده که یک دایرهی دولتی ایالات متحده است، متضمن دسترسی مصرفکنندگان به محصولات و خدمات ایمن، قابل اعتماد، مفید، و دارای بهای معقول هستند. به عنوان مثال، آنها در مورد اسباببازیهای خطرناک برای کودکان خردسال هشدار میدهند، و اعتراض بهموقع آنها باعث رویهی برچسبگذاری رایج است که توضیح میدهد چرا یک اسباببازی خاص ممکن است برای کودکان زیر سن خاصی خطرناک باشد. گروههای مصرفکننده در ایالات متحده همچنین به خریداران در مورد مواد غذایی دستکاری شده از لحاظ ژنتیکی و پرتودهیشده، کلاهبرداریهای فروش تلفنی، و وسایل غیرایمن هشدار میدهند.
رفاه عمومی
آرمان مشترک و شهروند عمومی که توسط رالف نادر تأسیس شده است، طیف وسیعی از مسائل عمومی را پوشش میدهد. آنها بر دولت، تجارت، محیط زیست، و هر حوزهی دیگری که منافع عمومی را در معرض تهدید قرار میدهند، نظارت میکنند.
بیشتر این نمونهها سازمانهای دیدهبان هستند که در سطح ملی یا بینالمللی فعالیت دارند، اما همانطور که گفته شد، دیدهبانها میتوانند محلی هم باشند.
برخی از نمونهها
- در یک باهمستان، نوشتههای سفیدپوستان برتریجو که به گروههای اقلیت حمله میکردند، به طور ناشناس در چمن جلوی بسیاری از خانههای محلی انداخته شده بود. بعد از دومین بار، کمیسیون حقوق بشر محلی که مسئول واکنش به چنین رویدادهایی بود، با جمعآوری کمکی مختصر از اعضای باهمستان به منظور انتشار یک آگهی تمامصفحه در روزنامهی محلی واکنش نشان داد. اعلامیه که چنین فعالیتی را محکوم میکرد، همراه با نام چندصد تن از رهبران شهر چاپ شد.
- کمیسیون تاریخی یک شهر علاوه بر سایر وظایف، از ساختمانهای تاریخی در برابر تخریب محافظت میکند؛ حتی اگر مانع ساختوساز جدید باشند. اگر یک بنای تاریخی تهدید به تخریب شود، کمیسیون عموماً دخالت کرده و تخریب قریبالوقوع یک مکان تاریخی را به اطلاع مردم میرساند و حداقل میتواند چنین اقداماتی را تا تکمیل بررسی کامل به تأخیر بیاندازد.
- رسانههای خبری محلی میتوانند کار دیدهبانی را نیز انجام دهند. (برخی میگویند که این کار اصلی رسانههای خبری است.) برای مثال، صدای سن دیگو فساد شهرداری را در آن شهر افشا کرده است. سازمان های خبری آنلاین مشابه در سیاتل، مینیاپولیس سنت پل، شیکاگو، سنت لوئیس، و نیوهیون، کانتیکات فعالیت میکنند. (به مطلب «وبسایتهایی که در اخبار کندوکاو میکنند، به عنوان دیدهبان باهمستان برخاستند» در نیویورک تایمز، ۱۶ نوامبر ۲۰۰۸، صفحهی ۱۰ مراجعه کنید.)
چرا به عنوان دیدهبان عمل کنید؟
بدیهی است که دلایل متعددی وجود دارد که چرا شما یا سازمانتان ممکن است بخواهید به عنوان یک دیدهبان عمل کنید. اکثر این دلایل به نیت انجام کار درست و خدمت به باهمستان مربوط میشوند؛ اما اولین موردی که در اینجا فهرست میکنیم احتمالاً قدرتمندترین مورد و الهامبخش بیشترین فعالیتهای دیدهبانی است.
- نفع شخصی. یک گروه اغلب به این علت دیدهبانی را شروع میکند که چیزی که آن را مهم میداند مورد تهدید واقع شده یا چیزی که مایل است انجام شود، اتفاق نمیافتد. به عنوان مثال، اعضای سازمانهای دیدهبان محیط زیست، احتمالاً از فضای باز لذت میبرند. اعضای سازمانهایی که خود را حافظ حقوق مالیاتدهندگان میدانند، معمولاً نگران اندازهی صورتحسابهای مالیاتی خود هستند. علاوه بر این، هیچ اشکالی در این نیست. نفع شخصی میتواند باعث شود که افراد نسبت به چیزهایی که برای دیگران نیز مهم هستند اشتیاق نشان دهند و ممکن است در نهایت متوجه شوند که به منافع دیگران نیز به اندازهی منافع خود اهمیت میدهند.
- دفاع از کسانی که قدرت سیاسی یا اقتصادی کمی دارند، و کمک به آنها در یادگیری نحوهی بهدستآوردن آن قدرت و استفاده از آن. اغلب اوقات سیاستمداران، شرکتها و دیگرانی که دارای نفوذ هستند، از این نفوذ به بهای کسانی که از آن بهرهای ندارند، استفاده میکنند. با اولین نشانههای مشکل اقتصادی، بودجهی برنامههای بهداشتی و خدمات انسانی که به نفع خانوادههای کم درآمد است، قطع میشود. نیروگاههایی که دود میکنند، بزرگراهها، فرودگاهها، و تصفیه خانههای فاضلاب، اغلب در محلهی افراد کمدرآمد یا گروههای اقلیت قرار دارند. یک گروه دیدهبان میتواند به نمایندگی از کسانی صحبت کند که هنوز مهارتهایی را به دست نیاوردهاند که بدانند چه زمانی و چگونه از خود دفاع کنند؛ میتوانند الگوی این مهارتها برای دیگران باشند و رهبران نوپا را از میان آن جمعیت جذب کنند، تا بتوانند به عنوان دیدهبان خودشان عمل کنند.
- آگاهنگهداشتن شهروندان از آنچه در باهمستان و دنیای آنها اتفاق میافتد. شاید وظیفهی اصلی دیدهبانها جمعآوری و ارائهي اطلاعاتی باشد که در جای دیگر در دسترس نیست. بسیاری از آنچه که آنان گزارش میکنند، فقط از کاوش مصممانه، یا از افشاگرانی که با مطبوعات یا بازرسان رسمی صحبت نمیکنند، کشف میشوند. در نتیجه، آنان اغلب میتوانند مردم را از چیزهایی آگاه کنند که دولت، تجار یا دیگران ترجیح میدهند مردم ندانند. در یک دموکراسی، بسیار مهم است که شهروندان بدانند رهبران آنان و دیگر افراد قدرتمند چه میکنند و واقعیتهای اجتماعی چیست. یک دیدهبان ممکن است کار خلاف یا بیکفایتی پنهان دولت یا شرکتی را آشکار کند، به یک موضوع مهم اما نادیدهگرفتهشده در باهمستان اشاره کند که لازم است حل شود، یا رفتار غیرمنصفانه یا ناعادلانهی گروهها یا افراد خاصی را برملا کند. بنابراین اطلاعاتی را در اختیار عموم قرار میدهد که برای درک و آغاز اصلاح وضعیت نیاز دارند.
- حفظ قدرت در دستان باهمستان، نه کسانی که پول یا قدرت یا ارتباطات دارند. در یک باهمستان دموکراتیک، بنا به تعریف، قدرت سیاسی در اختیار شهروندان است. اما در بسیاری از موارد، گروه کوچکی از افراد صاحب نفوذ، این قدرت را در دست میگیرند و از آن به سود خود استفاده میکنند؛ بدون آنکه اکثر مردم متوجه شوند. دیدهبان میتواند با فاشکردن چنین وضعیتی، حفظ یا بازپسگیری آن قدرت را برای باهمستان یا ملت امکانپذیر کند تا تضمین شود که قانون برای همه یکسان است.
- جلوگیری از عواقب بدی که میتواند از نظر اقتصادی یا اجتماعی برای باهمستان هزینه داشته باشد. دیدهبان میتواند با اشاره به شرایطی که نیاز به اصلاح دارد، به باهمستان کمک کند تا از احتمال دعوای حقوقی، پاکسازی محیطی، درگیری نژادی یا سایر نتایجی که میتوانند پرهزینه یا حتی فاجعهبار باشد جلوگیری کند.
- ترویج عدالت اجتماعی و تحولات اجتماعی. دیدهبان به واسطهي فعالیت خود، میتواند اطمینان دهد که با همه رفتاری عادلانه خواهد شد و همهي اعضای باهمستان به آنچه نیاز دارند خواهند رسید و مردم برای آنکه باهمستان را به جایی بهتر برای زیستن تبدیل کنند، نیاز به تغییر را درک و مورد پشتیبانی قرار میدهند.
- حفظ آرمانهای دموکراتیک. توماس جفرسون شاید این را نوشته باشد یا ننوشته باشد «شهروندی آگاهانه، سپر دموکراسی است.» (هیچ کس تا به حال منبع دقیق این نقل قول را پیدا نکرده است.) با این حال، او در سال ۱۸۲۰، نزدیک به پایان یک زندگی طولانی، پرحادثه، و متفکرانه، نوشت: «من جز خود مردم، هیچ منبع امنی از قدرتهای نهایی یک باهمستان را نمیشناسم؛ و اگر فکر کنیم که آنها فاقد روشنضمیری کافی هستند تا سلطهی خود را با صلاحدید کامل اعمال کنند، چاره این نیست که آن را از آنها بگیریم، بلکه باید صلاحدیدشان را اصلاح کنیم.» به عبارت دیگر، حفظ دموکراسی منوط به استفاده از قدرت آن توسط همهی شهروندان است. اگر به نظر میرسد که دانش و اطلاعات لازم برای استفاده از این قدرتها را ندارند، راه حل این است که مطمئن شوید آن دانش و اطلاعات را کسب کردهاند. بخش بزرگی از وظایف دیدهبان، انجام این وظیفه است.
- عدالت ساده. گاهی اوقات، اعمال نهادی خاص مانند یک دایرهی دولتی، یک شرکت، یک مؤسسه، یک گروه اجتماعی کاملاً اشتباه است. ممکن است علناً به دیگران آسیب برساند، با دغلکاری دیگران را به همین کار تحریک کند، خود را به هزینهی دیگران ثروتمند کند، یا عمداً از اصلاح شرایطی که به افراد، گروهها یا کل باهمستان آسیب میرساند امتناع کند. دیدهبانها میتوانند اعمال یا انفعال آن را افشاء کنند، آن را در معرض دید عموم قرار دهند و آن را برای آسیبهایی که به بار آورده پاسخگو کنند.
چه کسی باید دیدهبان باشد؟
برخی از سازمانهای دیدهبانی وجود دارند (عفو بینالملل نمونهی خوبی است) که به طور خاص برای این منظور تأسیس شدهاند. سازمانهای دیگری هم هستند (مانند باشگاه سیهرا) که برای اهداف دیگری تأسیس شدهاند و هنوز هم همان کار را انجام میدهند، اما وظیفهی دیدهبانی دارند. در واقع، هر سازمانی که دستور کاری دارد، باید دیدهبانی را یکی از وظایف خود بداند.
بعضی از سازمانها و افرادی که حداقل برخی اوقات دیدهبانی برای آنها مناسبت دارد عبارتند از:
- ارگانها یا سازمانهای مرتبط با یک موضوع خاص. منطقی است که یک سازمان محیط زیست مراقب آلودهکنندهی محله باشد یا یک گروه حمایت از سالمندان بر قیمت داروها نظارت کند.
- افراد متأثر از یک مسئله یا وضعیت یا سازمانهایی که آنان را نمایندگی میکنند. افرادی که به زبانهایی غیر از انگلیسی صحبت میکنند یا تحت برنامهی انگلیسی به عنوان زبان دوم یا زبان دیگر (ESOL) هستند، شاید در شرایطی که زبان واقعاً نقشی در حوزهی کار متقاضی ندارد، مراقب تبعیض در استخدام باشند.
- سازمانهای حرفهای. کانون وکلای ایالتی ممکن است با بررسی دقیق اخلاقیات وکلا به عنوان دیدهبان عمل کنند. ادارهی کسبوکار بهتر که سازمانی تجاری است، در مورد مشاغل غیراخلاقی یا ناکارآمد به باهمستان هشدار میدهد.
- سازمانهایی که منافع عمومی را نمایندگی میکنند. در بالا به گروههایی مانند آرمان مشترک و شهروند عمومی اشاره کردیم که در سراسر کشور فعالیت میکنند. گروههای پژوهش منافع عمومی ایالتی در سطح ایالتی بر منافع عمومی نظارت دارند. هرچند تعداد کمی از سازمانها در آغاز کار، در سطح محلی نظارت چندمنظوره دارند، اما برخی در طول زمان به این نقش مشغول میشوند.
- مؤسسات، سازمانها و افراد مراقب پیامدهای اقتصادی سیاستها، رویهها، و اقدامات. سازمانهای مالیاتدهندگان (چه آنهایی که برای مالیاتهای کمتر مبارزه میکنند، یا سازمانهایی که برای مالیاتهای عادلانهتر یا بیشتر مبارزه میکنند) عموماً چشمان خود را برای حیفومیل دولتی و نقض آنچه حقوق اقتصادی تلقی میکنند، باز نگه میدارند. اتحادیهها سعی در حفظ امنیت اقتصادی و حقوق اعضای خود دارند و به پیامدهای اقتصادی تصمیمات کارفرمایان دقیقاً توجه میکنند.
- کسانی که جزو گروههای اقلیت هستند یا منافع اقلیتها را نمایندگی میکنند و میخواهند مطمئن شوند که مورد تبعیض قرار نمیگیرند و نگرانیهایشان نادیده گرفته یا فراموش نمیشود. سازمانهای حقوق مدنی، اتحادیهی ضدافترا، سازمانهای قومی محله، و سازمانهای حمایت از همجنسگرایان همگی نمونههایی از این موارد هستند.
- کسانی که دغدغهی حفظ آرمانهای دموکراتیک را دارند. مردم پشتیبان شیوهی آمریکایی، گروه اقدام وزارتی مشترکالمنافع [بریتانیا]، تبادل جهانی مستقر در سانفرانسیسکو، و خانهی آزادی مستقر در نیویورک، همگی سازمانهای دیدهبانی و مراقب وضعیت دموکراسی هستند. سازمانهای کوچکتری که برای پیروزی در انتخابات با بودجهی عمومی فعالیت میکنند یا صرفاً مراقب صداقت و شایستگی دولت هستند، ممکن است همان جایگاه را در سطح محلی پر کنند.
هرچند نمونههای بالا بیشتر مربوط به سازمانها هستند، توجه داشته باشید که این امکان نیز وجود دارد که یک فرد به عنوان دیدهبان عمل کند. آن شخص اغلب منصوب خودخوانده است و انگیزهاش اشتیاق و گاهی دانش تخصصی در مورد یک موضوع خاص است. در سطح محلی، این مسئله ممکن است تعمیر و نگهداری پارک، یا آموزش جنسی، یا امور مالی شهر، یا تعمیر چاله باشد؛ شما میتوانید در رابطه با هر موضوع محلی دیدهبانی کنید.
دیدهبان منفرد میتواند به دلیل اشتیاق و دانش خود و همچنین وقتی که برای هدف خود صرف میکند، بسیار کارآمد باشد. ضمناً گاهی شاید او را بیاطلاع یا مانعتراش (شاید هم گاهی واقعاً چنین باشد) یا پای لنگ باهمستان بدانند که اسباب دردسر همگان است. اگر نقش دیدهبان منفرد را بر عهده میگیرید، مراقب باشید که حتماً از واقعیات مطلع هستید یا آنچه که نظارت میکنید واقعاً برای عموم یا منافع جهانی مهم است. (ممکن است زندهنگهداشتن یک گونهی حشره یا ماهی در حال انقراض کاری محبوب نباشد یا به نفع عموم تلقی نشود، برای این کار میتوان یک استدلال موجه و مهم ارائه داد. توسل به همین استدلال در مورد نظارت بر رنگ آجرهای مرکز خرید تازه، کار دشواری است.)
چه وقت باید دیدهبانی کرد؟
دیدهبانی کاری است که مانند بسیاری از فعالیتهای مرتبط با سیاستگذاری، تقریباً همه باید مدام انجام دهند. اما درست همانطور که ممکن است افراد و گروههایی در کار دیدهبانی کارآمدتر از دیگران باشند، مواقعی نیز وجود دارد که فعالیت دیدهبانی به طور اخص مناسب و مفید است.
- وقتی در پی ایجاد یا تغییر قوانین یا مقررات هستید. در اینجا دیدهبانی از آن جهت اهمیت دارد که به تقویت استدلال شما برای تغییری که پشتیبان آن هستید کمک میکند. به عنوان مثال، اگر بتوانید ثابت کنید که یک شرکت در حال تقلب یا کلاهبرداری از سهامداران خود است، ممکن است بتوانید قانونگذاران یا مقامات را متقاعد کنید که برای جلوگیری از این اتفاق قوانین سختتری را وضع کنند.
در پی معاملات مشکوک و رسواییهای حسابداری و نیز ورشکستگی انرون، ورلدکام، و سایر شرکتها، کنگرهی ایالات متحده برای تنظیم صنعت حسابداری قوانین تازهای را وضع کرد تا مدیران عامل و هیئت مدیرهی شرکتها را در قبال معاملات شرکتهای خود بیشتر مسئول سازد. بسیاری از اطلاعاتی که منجر به این قانون شد توسط سازمانهای نظارتی دولتی و خصوصی کشف شد.
- زمانی که یک پروژه یا سرمایهگذاری جدید شروع میشود یا در آستانهی شروع است و شما دربارهی تأثیر آن تردید دارید. شاید نگران باشید که مبادا ادغام دو بیمارستان، به افت مراقبت از افراد فاقد بیمه منجر شود؛ یا تأثیرات زیستمحیطی یک کسبوکار تازه، بسیار فراتر از چیزی باشد که قبلاً پیشبینی میشد. اگر دیدهبانی شما نشان دهد که حق با شماست، شاید بتوانید پروژه را متوقف کنید یا آن را برای جلوگیری از پیامدهای منفی، تغییر دهید.
- وقتی که فکر میکنید منافع عمومی در خطر است. هنگامی که قوانین یا مقررات به نفع یک فرد یا گروه کوچک، و به ضرر بقیهی اهالی باهمستان است؛ وقتی که یک واحد تجاری اقداماتی میکند که سلامت، ایمنی، رفاه اقتصادی یا ثبات اجتماعی باهمستان را تهدید میکند؛ زمانی که سیاستها، حقوق یا منافع گروه خاصی را به خطر میاندازند، بهویژه گروهی که از حق رأی محروم هستند، هر یک از اینها برای پوشیدن ردای دیدهبانی و محافظت از منافع باهمستان، فرصت خوبی هستند.
- هنگامی که یک نهاد یا فرد؛ دولت یا یک مقام دولتی، یک شرکت یا صنعت، ادارهی پلیس، یک برنامهی خدمات انسانی و غیره، در گذشته ثابت کرده که قابل اعتماد نیست. هیئتهای بازبینی غیرنظامی که بنا به تعریف دیدهبان هستند، اغلب برای نظارت بر ادارات پلیس تشکیل میشوند که مشاهده شده مستعد خشونت، نژادپرستی یا سوءاستفادههای دیگر از قدرت هستند.
- هنگامی که در مورد فعالیتها یا اقدامات واقعی، برنامهریزیشده یا احتمالاً مضر یا مشکوک اطلاعاتی دریافت میکنید. در چنین مواردی، توسط یک افشاگر، منبعی قابل اعتماد، یا تحقیقات خودتان، متوجه میشوید که تخلف اخلاقی یا قانونی صورت گرفته، رویههای وضعشده رعایت نمیشوند، یا نوعی از بی عدالتی رخ داده یا محتمل رخ دهد. این موقعیتی شناختهشده است که طی آن دیدهبان میتواند زوایای تاریک را روشن کرده و از سوءاستفاده عمومی جلوگیری کند.
- هنگامی که دموکراسی به طور واقعی یا بالقوه مورد حمله قرار می گیرد. هنگامی که یک سازوبرگ سیاسی تهدید میکند که کنترل روند سیاسی را به دست خواهد گرفت، هنگامی که گروهی از مردم از حقوق قانونی خود محروم میشوند، یا زمانی که به نظر میرسد یک لابیگر یا گروهی کوچک یا فردی با جیبهای پرپول و ارتباطات همهکاره است، دیدهبانها بهشدت مورد نیازند.
- وقتی عدالت صرف ایجاب میکند. گاهی اوقات، فقط لازم است کسی باشد که بدون پردهپوشی حرف بزند. وقتی خلاف یا بیعدالتی آشکاری مورد چالش قرار نمیگیرد، یک دیدهبان میتواند بهترین دفاع در برابر بیعدالتی باشد.
به عنوان دیدهبان چگونه عمل میکنید؟
حالا که تصمیم گرفتید دیدهبان باشید و تعیین کردید که میخواهید چه نوع دیدهبانی باشید، بعد چه میشود؟ از قضا، خیلی چیزها. نگهبانی انسان، به سهولت نگهبانی سگ نیست. از روزخوابیدن و پارسکردن به مأمور زباله خبری نیست. باید دربارهی موضوع و نهادهای مورد نظر خود اطلاعات زیادی داشته باشید، مدام مترصد دریافت اطلاعات باشید و سپس با آن اطلاعات کاری مؤثر انجام دهید.
تحقیق کنید
این نه یک گام منفرد، بلکه دیدهبانی مستمر است. دیدهبانان مرتب در حال تحقیق هستند. این تنها بخش کار است که هرگز پایان مشخصی ندارد.
همه چیزهایی را که باید بدانید، بیاموزید تا بتوانید پیشینه و تاریخچهی موضوع(ها)، موقعیت(ها) و نهادهایی را که در نظر دارید، توضیح دهید و دربارهی آن بحث کنید.
اگر میخواهید یک دیدهبان کارآمد باشید، باید بدانید که هر اطلاعاتی چه وقت اهمیت دارد و به چه معناست. این یعنی آشنایی کامل با:
- قوانین و مقرراتی که به حوزهها و نهادهای مورد نظر شما مربوط میشوند. این میتواند شامل قوانین زیستمحیطی، مقررات گزارش به شرکتها، آییننامههای کمیتهی مدرسهی شهر، یا هر قانون و مقررات مرتبط دیگری باشد.
- اطلاعات پیشینه. این شامل اقتصاد، تاریخ (اعم از عمومی و محلی)، سیاست، و مسائل روانشناختی یا اجتماعی است که با موضوع شما مرتبط است و همچنین هر دانش تخصصی مانند علوم، که باید آن را کاملاً درک کنید. همچنین شامل نتایج مطالعات و سایر تحقیقات مربوط به آن میشود.
- هویت مخالفان، استدلالها یا توجیهات آنان، و استدلالهای متقابل.
مطمئن شوید که استدلالهای متقابل شما واضح و منسجم هستند و در واقع نشان میدهند که حق با شماست. اگر مجبورید در پی استدلال متقابل مؤثر بگردید، یا به «من فقط میدانم که ما درست میگوییم و آنها اشتباه میکنند» متوسل شوید، شاید حق با شما نباشد. سعی کنید عقلانی عمل کنید، احساسات همیشه حاکی از حقیقت نیست.
- پیامدهای احتمالی اقدامات یا سیاستهای گوناگون. اینها شامل اقدامات یا سیاستهایی است که ممکن است راهاندازی کنید، یا اقدامات یا سیاستهایی که ممکن است مخالفان شما یا دیگران اتخاذ کنند. ممکن است در این مورد از متخصصان گواهی یا مشاوره بخواهید.
- چه کسانی ممکن است از اقدامات یا سیاستهای پیشنهادی آسیب ببینند، و چه کسانی ممکن است سود ببرند. حکایات دستاول از کسانی که شاید آسیب دیده باشند، میتواند در اینجا بخش تأثیرگذاری از گزارش دیدهبان باشد. شما باید تأثیر بر افراد و به طور کلی باهمستان، یا تأثیر بر منافع عمومی را در نظر داشته باشید.
- تاریخچه و سوابق نهاد یا نهادهایی که تحت نظر دارید. شما بسیاری از اطلاعات مورد نیاز خود را در اسناد عمومی پیدا خواهید کرد: پروندهی شرکتها، سوابق مالیاتی، اسناد دادگاه، صورتجلسات قانونی یا قانونگذاری، و جلسات علنی. علاوهبراین، میتوانید آرشیو رسانهها و اینترنت را برای داستانها یا مقالات مرتبط بررسی کنید. همچنین میتوانید افرادی را جستجو کنید که تجربهی مستقیمی با نهاد یا نهادهای مورد نظر داشتهاند، یا بنا به عبارت «گفته میشود»، از برداشت عمومی مردم استفاده کنید.
- افرادی که نفوذ داشتهاند یا شاید اطلاعات مهمی داشته باشند. به یاد بیاورید که چگونه واترگیت با کمک یک منبع ناشناس در دولت نیکسون با نام مستعار «خبرچین» که بعداً به عنوان یک مقام افبیآی شناخته شد، کشف شد.
- گروههای دیگری که در حال حاضر یا در گذشته در قالب دیدهبانی یا فعالیتی مشابه، با مسائل، اقدامات، سیاستها یا نهادهای مشابه مرتبط بوده یا هستند. آنها احتمالاً اطلاعات و ارتباطات مهمی دارند که میتواند در وقت و تلاش شما صرفهجویی کند. ضمناً شاید بتوانید با همکاری یکدیگر، در مقایسه با فعالیت جداگانه، دستاوردهای بیشتری کسب کنید.
حقایق مربوط به وضعیت فعلی مسئله، و یا سیاستها و عملکردهای فعلی نهادهایی که مد نظر دارید
این مرحله ممکن است به چندین نوع مختلف جمعآوری داده نیاز داشته باشد:
- جستجوی اطلاعات موجود. علاوه بر آنچه در کتابخانهها در دسترس است، میتوانید مطالب مهمی را در اسناد و مدارک عمومی، فایلهای رسانهها و اینترنت بیابید. در مورد اخیر، بیشتر سازمانهای بزرگ دیدهبانی، مقادیر عظیمی از اطلاعات روز را در وبسایتهای بهروزشده ارائه میدهند، و ضمناً میتوانید بخشی از آنچه را که جستجو میکنید، در سایتهای اطلاعات عمومی، تالارهای گفتگو، و گروههای گپ پیدا کنید.
- مشورت با کارشناسان. محققان، دانشگاهیان یا مقامات دولتی هم شاید آخرین آمار یا نتایج یک پژوهش اخیر را در اختیار داشته باشند و نیز شاید بتوانند در مورد کل موضوع، نظری ارائه دهند.
- مشاهده. میتواند از بررسی رنگ و بوی موادی که از لولهي خروجی کارخانه به رودخانه میریزد، تا شرکت در جلسات عمومی را شامل شود.
- نظارت بر رفتار. رفتار آن شرکت با کارگرانش چگونه است؟ آیا پلیس، اقلیتها را بیشتر از شهروندان سفیدپوست به طور تصادفی متوقف میکند؟ آن سیاستمدار واقعاً چگونه رأی میدهد؟ در سال گذشته چند بار آن سازمان نظارتی هشدارهایی را که باید مورد بررسی قرار گیرد، پیگیری کرد؟ نظارت بر رفتار نهادهای مورد نظر شما میتواند مطالب زیادی را به شما بگوید.
- بررسی مستقیم. گاهی اوقات، شما برای دانستن آنچه میخواهید، ناچار هستید کارآگاه شوید. این ممکن است به معنای یافتن و مصاحبه با افشاگران یا سایر افراد درون سازمانی، آزمایش آب یا خاک یا یک محصول، بهدستآوردن و غربالکردن تعداد زیادی سوابق یا اسناد، یا استفاده از قانون آزادی جریان اطلاعات باشد.
I. F. Stone، نویسنده، سردبیر و ناشر فقید هفتهنامهی I. F. Stone، برای بسیاری از روزنامهنگاران محقق یک قهرمان است. از آنجایی که او نزدیکبین بود، فکر نمیکرد توانایی انجام تحقیقات و مصاحبهی رودررو در محل را داشته باشد. در نتیجه، او هزاران صفحه از مجلات، روزنامهها، اسناد کنگره، و سایر اسناد عمومی را غربال کرد و متوجه تناقضات، تضادها و دروغهای آشکار شد و معیارهای منطق و روزنامهنگاری را به کار گرفت. او به طرز فوقالعادهای پیگیر بود و هر کلمه از نشریات و اسناد متعدد را میخواند تا مطمئن شود که دقیقاً چه خبر است. این روش او را قادر ساخت تا به یکی از معتبرترین منتقدان جنگ ویتنام تبدیل شود و در کنار سایر داستانها، حقیقت قتل عام مای لای را افشا کند.
درسی که در اینجا وجود دارد این است که برای انجام تحقیقات شایسته، لازم نیست یک کارآگاه خصوصی شبیه شخصیتهای تلویزیونی باشید. اما باید وقت، صبر و پشتکار داشته و بیطرف باشید.
شبکهسازی کنید و منابع را پرورش دهید
همانطور که اغلب در این فصل تأکید شده، تماس مستقیم با افراد دیگر، اغلب به بهترین اطلاعات منجر میشود. بدیهی است که شناخت افشاگران در داخل دولت، تجارت یا سازمانهایی که میتوانند اطلاعات محرمانه را در اختیار شما قرار دهند، مهم است، اما افراد دیگری نیز هستند که میتوانند به همان اندازه منابع خوبی باشند. دستیاران حقوقی، افرادی که صرفاً در یک شرکت یا تأسیسات خاص کار میکنند، کسانی که تحت تأثیر موضوع مورد نظر یا اقدامات نهاد تحت نظارت قرار میگیرند و متخصصان امر ممکن است اطلاعات مهمی را با شما در میان بگذارند.
ممکن است شما مستقیماً هیچ یک از این منابع را نشناسید یا به آنها دسترسی نداشته باشید؛ در اینجاست که شبکهسازی وارد صحنه میشود. شاید دوستان یا همکاران شما، با کسانی که میخواهید با آنان تماس بگیرید ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم داشته باشند. ممکن است شخصی که با او مصاحبه میکنید، حاضر باشد شما را ضمانت کرده و شخص دیگری را که برای تحقیقات شما مهم است، به شما معرفی کند. شبکهی خود را تا حد امکان گسترش دهید؛ هرگز نمیدانید چه کسی ممکن است مهم باشد.
احترام به منابع و محدودیتهای آنان بسیار ضروری است. شاید آنان، نه شما، با صحبتکردن با شما چیزی را به خطر بیندازند؛ شغل، شهرت حرفهای، حرفهی سیاسی. از آنان بیش از حد استفاده نکنید، و از آنان نخواهید که خود را به خطر بیندازند یا مورد سوءظن قرار دهند؛ مگر اینکه بهوضوح مایل به این کار باشند. مهمتر از همه، خودتان بدون اجازهی آنان، کاری نکنید که به خطر افتاده یا مورد سوءظن قرار بگیرند. بدینترتیب، نه تنها در معرض ریسک ازدستدادن آنان به عنوان منبع قرار میگیرید، بلکه اعتماد آنان را زیر پا میگذارید، در حالی که هیچ حق اخلاقی برای انجام این کار ندارید؛ مگر اینکه از چیزی بسیار مهمتر، مانند مرگ یا جراحات جدی یا یک فاجعهی بهداشت عمومی، جنگ غیرضروری، یا سلطهی یک تمامیتخواه جلوگیری کنید. حتی در این صورت هم، باید به منابع خود بگویید که قرار است چه کاری انجام دهید، تا در صورت لزوم بتوانند تا در امکان از خود محافظت کنند.
ببینید که با اطلاعاتی خود میخواهید چه کاری انجام دهید
اطلاعات بیفایده است مگر اینکه کاری با آن انجام دهید. بسته به اینکه چه نوع دیدهبانی هستید، چندین گزینه در اختیار دارید:
ممکن است هنوز از خود بپرسید که چه نوع دیدهبانی باید باشید. چگونه این تصمیم را میگیرید؟ چند معیار وجود دارد که بسیاری از آنها قبلاً در این بخش مطرح شدهاند.
به طور خلاصه، میتوانید موارد زیر را در نظر بگیرید:
- موضوع شما به چه چیزی کمک میکند؟ اگر به طور خاص قصد دارید متخلف را افشا کنید، مانند اینکه عموم مردم یا مجریان قانون یا سازمانهای نظارتی را در جریان قرار دهید، ممکن است جمعآوری و افشای اطلاعات تنها کاری باشد که میخواهید یا باید انجام دهید. بهخصوص، اگر فعالیتی که به آن میپردازید قرار نیست افشاء شود، برای مثال فعالیت غیرقانونی یک سیاستمدار یا تبعیض فاحش در شرایطی که خلاف قانون است، تنها کاری که باید بکنید این است که آن را افشا کنید و افکار عمومی و قانون بقیهی کار را انجام خواهد داد. اگر موضوع چیزی است که قانون یا دولت نمیخواهد یا نمیتواند اقدامی انجام دهد، ممکن است لازم باشد فعالتر باشید، اعتراض عمومی را برانگیزید یا شکایت کنید.
- سازمانهای دیگر چه میکنند؟ اگر در حال حاضر افراد دیگری سازماندهی شدهاند تا در این زمینه اقدام کنند، بهتر است کار به آنها واگذار شود. وظیفهی شما این است که اطلاعاتی را به دست آورید در اختیار آنها قرار دهید تا با استفاده از آن اقدام مؤثرتری انجام دهند.
- در چه کاری مهارت دارید؟ نقاط قوت سازمان شما چیست؟ اگر در کار تحقیق تبحر دارید، پس احتمالاً باید این کار را انجام دهید. از طرف دیگر، اگر ارتباطات و مهارتهای سیاسی بالایی دارید، لابیکردن برای تغییر شاید مناسبتر باشد. سعی نکنید افراد یا سازمانها را مجبور به کاری کنید که قابلیت آن را ندارند؛ از تواناییهای خود استفاده کنید تا بیشترین تأثیر را داشته باشید.
- از چه منابعی میتوانید استفاده کنید؟ کمپینهای سراسری یا فعالیتهای عمده، مستلزم افراد، زمان و پول هستند. اگر به آنچه برای انجام این موارد نیاز هست دسترسی ندارید، در عوض باید از تلاشهای خود در جایی و با روشی استفاده کنید که میتوانند بیشترین تأثیر را داشته باشند.
- کجا میتوانید بیشترین کارایی را داشته باشید؟ انجام یک کار کوچکتر که میتوانید در آن موفق شوید، عاقلانهتر از تلاش برای انجام کاری است که باید انجام شود اما فراتر از ظرفیت شماست. ممکن است بخواهید در سطح ایالت به خشونت خانگی پایان دهید، اما اگر ارتباطات ایالتی و توانایی ایجاد یک سازمان بزرگ که بتواند در بسیاری از باهمستانها عمل کند را ندارید، بهتر است روی باهمستان خود متمرکز شوید. اگر در آنجا موفق باشید، ممکن است اعتباری به دست آورید که به شما امکان میدهد سازمانی در حد ایالت تشکیل دهید.
کاری نکنید
اگر دیدهبان هستید، شاید این گزینهای به نظر نرسد: هر چه باشد، جمع آوری و انتشار اطلاعات کار شماست. با این حال، مواقعی وجود دارد که دستنگهداشتن، حداقل به طور موقت، بهترین اقدام است.
- اگر شما یا کس دیگری در حال مذاکره با نهادی هستید که آن را پایش میکنید، بد نیست اطلاعات را فاش نکرده و فقط در صورت نیاز از آن استفاده کنید.
- اگر از قبل توافقی به عمل آورده یا شاهد تغییر رضایتبخشی هستید و اطلاعاتی که در اختیار دارید مربوط به دورهی قبل است، شاید بهتر است که آن را فاش نکنید یا از آن استفاده نکنید، مگر اینکه طرف مقابل در حفظ توافق مشکلی داشته باشد. مردم و نهادها میتوانند تغییر کنند و باید این فرصت را به آنها داد.
- اگر اطلاعات شما، منبع یا افراد بیگناه دیگری را که از این موقعیت آسیب میبینند مورد شناسایی یا خطر قرار میدهد (مگر اینکه همانطور که در بالا توضیح دادیم، موضوع آنقدر مهم باشد که مشکلات افراد را کمرنگ کند).
افشاء کنید
اطلاعات خود را از طریق رسانهها با مردم در میان بگذارید. شاید به نتایج خاصی امیدوار باشید، اما ممکن است منابع یا اختیارات سازمانی لازم را نداشته باشید که بتوانید کار بیشتری انجام دهید. اگر توانایی بیشتری دارید، سایر امکانات برای افشاگری عبارتند از انتشار گزارش (که اگر صاحب اعتبار باشید، احتمالاً پوشش رسانهای نیز خواهد داشت)؛ برگزاری جلسات استماع یا گردهمآیی عمومی، و راهاندازی تظاهرات.
ممکن است بخواهید اعتراض یا اقدامی را برانگیزید یا با این روشها بر افکار عمومی تأثیر بگذارید؛ اما شاید هنوز هم برای انجام کاری اساسیتر از جمعآوری و انتشار اطلاعات، منابع لازم را نداشته باشید. I. F. Stone مطمئناً مایل بود ببیند که نوشتههایش نتیجه میدهد، اما با این حال، خود را نه در مقام رهبری چنین اقدامی، بلکه تنها در قالب کسی میدید که اطلاعات منجر به اقدام را فراهم میکند.
از یافتهها به عنوان اهرم استفاده کنید
راههای بسیاری وجود دارد که میتوان از اطلاعات، برای کسب نتیجهی دلخواه استفاده کرد:
- برای اعمال فشار جهت رسیدن به توافق یا گرفتن امتیاز از تصمیمگیران، یک شرکت یا یک سازمان متخلف، از تهدید به افشاگری یا گزارش به مقامات استفاده کنید. این احتمالاً روشی است که اصطلاح دیدهبان اغلب به ذهن متبادر میکند.
- از اطلاعات خود طوری استفاده کنید که نشان دهد نهاد مورد نظر شما مسئلهدار است تا رفتارش را تغییر دهد. هرچند اطلاعات شما ممکن است خسارتبار باشد، اما شاید چیزی هم نباشد جز اطلاعات. به عنوان مثال، اگر نگران رویههای زیستمحیطی یک شرکت هستید و شواهدی را جمعآوری کردهاید که نشان میدهد استفاده از روشهای سازگار با محیط زیست از نظر مالی برای شرکت هم منفعت بیشتری خواهد داشت، شاید بتوانید آن را متقاعد کنید که از چنین روشهایی استفاده کند. ممکن است تمایل بیشتری داشته باشد، چون این کار آن را مثل یک شرکت نمونه جلوه دهد.
- از اطلاعات برای فشارآوردن بر یک بازرس استفاده کنید تا دست به اقدام بزند. شاید عمومیکردن اطلاعات شرکت را متقاعد کند که به استانداردها یا قوانینی که به دلایل سیاسی یا دلایل دیگر تمایلی به اجرای آنها نداشته است، توجه کند. شاید در این دلایل عمدی در کار نبوده؛ مثلاً کمبود منابع، اما بازرس همچنان موظف است کار خود را انجام دهد.
- از اطلاعات برای ارائهی شواهدی استفاده کنید که بازرس برای اقدام بر علیه یک نهاد بدان نیاز دارد.
- از اطلاعات استفاده کنید تا دولت، نهادی دیگر یا مردم تحریک به اقدام شوند. اگر شواهد انکارناپذیری دارید مبنی بر اینکه پرداختن به موضوع یک ضرورت عمومی است، شاید برای ایجاد یک اتفاق کافی باشد.
اقدام رسمی انجام دهید
این اقدام میتواند ثبت شکایت در دفتر بازرسی دولت یا صنعت، ادارهی تجارت بهتر یا اتاق بازرگانی یا یک سازمان حرفهای باشد، به منظور اعمال تحریمهای رسمی. اقدام رسمی ممکن است در سازمان یا گروه خود شما باشد - اعتصاب، درخواست مذاکره، تحریم و غیره. یا شاید منظور از اقدام رسمی، اقدامی توسط دستگاه قضایی بوده و مستلزم شکایت قانونی باشد.
گزینهی دیگر در اینجا استفاده از نظام انتخاباتی است. میتوانید از یک کاندیدا در مقابل کسی که بر خلاف منافع عمومی عمل کرده پشتیبانی کنید یا حتی خودتان کاندیدا شوید؛ یا میتوانید از کسی طرفداری کنید که وعده داده تغییرات خاصی را در سیاستگذاری ایجاد کند.
برای استفاده از اطلاعاتی که در اختیار دارید، چهار گزینه را میتوان به طرز عمل یک سگ نگهبان واقعی تشبیه کرد. در حالت اول، حداقل به طور موقت، اطلاعات را مسکوت میگذارید؛ میدانید کسی نزدیک میشود، اما مثل یک سگ نگهبان هنوز روی قالی دراز کشیدهاید و آنچه را که میدانید به دیگران نمیگویید. در مورد دوم، یعنی عمومیکردن، شما برای هشداردادن به دیگران پارس میکنید، اما هیچ اقدامی انجام نمیدهید. در موقعیت سوم، با استفاده از اطلاعات خود به عنوان یک اهرم، روی پا ایستاده و دندان نشان میدهید تا به مهاجم بفهمانید که اگر مراقب قدمهای خود نباشد، در خطر خواهد بود. در آخرین مورد، یعنی اقدام رسمی، دندانهای شما در پای او فرو میرود.
توجه داشته باشید که هر چه در موضع دیدهبانی خود فعالتر باشید، احتمال بروز مخالفتها هم بیشتر شده و واکنشهای منفی و همچنین مثبتی را تجربه خواهید کرد. کسانی که در قدرت هستند، بهویژه کسانی که آنان را هدف میگیرید، احتمالاً دوست شما نیستند و شاید سعی کنند شما را بد نام کرده یا شهرت و سازمان شما را از بین ببرند. شاید برخی از افراد در باهمستان اقدام شما را تأیید نکنند. اگر شما یک افشاگر منفرد هستید، مثل کسی در یک شرکت، آژانس یا نهاد که فعالیتهای غیراخلاقی یا غیرقانونی را گزارش میکند، ممکن است اخراج شده و در لیست سیاه قرار بگیرید؛ طوری که شاید در زمینهی کاری خود دیگر نتوانید شغلی پیدا کنید. (این نوع از انتقام، غیرقانونی است، اما همیشه اتفاق میافتد.) هیچکدام از اینها لزوماً نباید شما را متوقف کنند، اما مهم است که بدانید وارد چه قلمرویی میشوید.
موضع دیدهبانی خود را برای درازمدت حفظ کنید
مهم نیست که بتوانید یا انتخاب کنید که چه نوع دیدهبانی باشد؛ اما یک چیز مسلم است: باید به رویهی خود ادامه دهید. تا وقتی که مردم بدانند شما در حال دیدهبانی هستید، ممکن است امور نسبتاً روان پیش برود. اگر متوقف شوید، به احتمال زیاد وضعیت بهزودی به حالت قبل باز خواهد گشت.
کل منظور از دیدهبانی، این است که شما همیشه حضور دارید و هوشیار هستید. شما هرگز نخواهید دانست تهدید بعدی از کجا میآید یا چه شکلی به خود میگیرد. این وظیفهی شماست که مترصد آن باشید و به مردم اطلاع دهید … به طور نامحدود.
خلاصه
دیدهبانها انواع گوناگونی دارند: دستهای که کاری انجام نمیدهند، آنها که فقط هشدار میدهند، گروهی که حفاظت میکنند، و آنان که حمله میکنند. اینکه شما یا سازمان شما چه نوع دیدهبانی باید باشد، بستگی دارد به منابع شما، فلسفهی شما، ماهیت آرمان شما و نهادهایی که پایش میکنید، مخالفان شما، اهداف شما، و اینکه آیا در صورت اقدام، احتمال موفقیت شما بالا خواهد بود یا نه.
همین عوامل تا حد زیادی تعیین میکنند که چرا دیدهبانی میکنید
- منافع شخصی
- دفاع از کسانی که نفوذ سیاسی یا اقتصادی ندارند و توانمندکردن آنان
- شهروندان را از مسائل، اقدامات، و سیاستهایی که بر زندگی آنان تأثیر دارند مطلع نگاه دارید
- حفظ قدرت در دستان باهمستان، به جای عدهای قلیل
- جلوگیری از پیامدهای منفی اقتصادی یا اجتماعی
- کمک به عدالت اجتماعی یا تغییر اجتماعی
- حفظ آرمانهای دموکراتیک
- دستیابی به عدالت ساده
هرچند که شاید هر کسی، هر وقت که لازم به نظر میرسد، به عنوان دیدهبان عمل کند، اما افراد و سازمانهایی هستند که مخصوصاً برای این کار مناسب هستند و موقعیتهایی که مخصوصاً مناسب است. نامزدهای مناسب برای دیدهبانی شامل سازمانهایی هستند که به موضوعات یا نهادهای مورد نظر مربوط هستند؛ افراد آسیبدیده یا سازمانهایی که آنان را نمایندگی میکنند؛ سازمانهای حرفهای مرتبط؛ سازمانهایی که مدافع منافع عمومی هستند؛ سازمانها و افرادی که دغدغهی پیامدهای اقتصادی سیاستها، رویهها و اقدامات را دارند؛ حامیان منافع اقلیتها؛ و کسانی که نگران حفظ دموکراسی هستند.
موقعیتهای مناسب برای دیدهبانی اغلب زمانی پیش میآیند که:
- وقتی که قصد دارید قوانین و مقررات را بنا بگذارید یا تغییر دهید
- وقتی که چیز تازهای در آستانهی شروع است و شما دربارهی آثار آن مردد هستید
- وقتی که فکر میکنید منافع عمومی مورد تهدید واقع شده است
- وقتی که یک فرد یا سازمان در گذشته ثابت کرده که قابل اعتماد نیست
- وقتی که دموکراسی مورد تهدید قرار گرفته است
- وقتی که عدالت محض آن را میطلبد
برای اینکه یک دیدهبان کارآمد باشید، باید دائماً تحقیق کنید. این تحقیق باید شامل جمعآوری هرگونه اطلاعات ممکن دربارهی مسئله و نهادهای مورد نظر؛ گردآوری اطلاعات دربارهي وضعیت فعلی مسئله؛ خطمشیها و رویههای فعلی نهادها؛ و شبکهسازی و پرورش منابع اطلاعاتی باشد.
هر گاه اطلاعات مفیدی به دست آوردید، باید تصمیم بگیرید که با آن چه کاری میکنید. در اصل چهار گزینه دارید که مرتبط با چهار نوع نگهبانی است که در ابتدای این بخش توضیح داده شد: میتوانید هیچ کاری نکنید؛ میتوانید از طریق رسانهها و یا جلسات عمومی و روشهای دیگر افشاگری کنید؛ میتوانید از اطلاعات به عنوان اهرمی برای گرفتن امتیازات یا اقدامات مطلوب از سوی یک نهاد یا تشویق به اقدام در مورد یک موضوع استفاده کنید؛ یا میتوانید دست به اقدام رسمی بزنید، مانند شکایت، اعتصاب یا بایکوت، یا دعوای حقوقی. تصمیمگیری در مورد اینکه کدام گزینه را انتخاب کنید، چه به طور کلی یا در یک موقعیت خاص، به اینها بستگی دارد: مورد خاص هر موضوع، رفتار دیگران، نقاط قوت واقعی شما کجاست، منابع شما، و چگونه میتوانید بیشترین تأثیر را داشته باشید.
در نهایت، برای اینکه واقعا کارآمد باشید، باید برای همیشه به کار خود ادامه دهید.
اگر بتوانید همهی اینها را انجام دهید، باید بتوانید از باهمستان خود (یا باهمستان بزرگتر، بسته به دامنهی فعالیت شما) در برابر مقامات و دوایر دولتی، شرکتها، سازمانها، نهادها یا گروههای با علایق خاص که بیوجدان یا ناکارآمد هستند محافظت کنید و نیز مشوق رفع مشکلات و مسائل باشید.