تعهد چیست؟
تعهد یعنی پایبندی به یک سازمان، هدف يا باور خاص و تمايل داشتن به مشارکت در امور مرتبط به آن.
افرادی که متعهد به یک سازمان یا تلاش هستند عمیقا باور دارند که کارشان مهم است و برای انجام آن کار حاضر میشوند، پیگیری میکنند و آن را رها نمیکنند.
هر چه شمار افراد متعهد به سازمان شما بیشتر باشد، میزان حرکت و سرعتی که برای انجام کار نیاز دارید بیشتر خواهد بود.
چرا بايد حس تعهد را برانگیزید و حفظ کنيد؟
تعهد ستون فقرات یک گروه یا سازمان است. اين تعهد است که به گروه قوت میبخشد. دلایل متعددی برای اهمیت تعهد میتوان برشمرد. از جمله:
- هر قدر افراد متعهدتر باشند، در اثرگذاری بر بقيه کارآمدتر خواهند بود
- افراد متعهد کسانی هستند که دلسردیها را جدی نمیگیرند و تسليم نمیشوند
- وقتی تعهد مشترکی میان افراد وجود داشته باشد، سطح همکاریشان بالاتر میرود. تعهد باعث تقویت رفاقت، اعتماد و مراقبت از یکدیگر میشود
- اگر مردم مدتی به انجام تلاش معینی تعهد داشته باشند، در طول آن دوره آنچه را لازم است بدانند یاد میگیرند تا کارآمدتر باشند.
چه وقتی برای ايجاد و حفظ تعهد خوب است؟
تعهد در هر زمان و هر شرایطی خوب است. تعهد در يک لحظه خاص رخ نمیدهد بلکه به مرور زمان در درون افراد رشد میکند. به طور کلی، تعهد وقتی رشد میکند که مردم:
- با هم کار کنند
- در کاری که میکنند احساس موفقيت کنند
- با هم تصميم بگیرند
- درگیریها و مناقشات را حل و فصل کنند
- از رهبری يکديگر حمايت کنند
- تفریح کنند و همبازی شوند
- بر موانع غلبه کنند
- پایبندی به اصول متعالی را از همدیگر طلب کنند
- قدر يکديگر را بدانند و به هم احترام بگذارند
- يکديگر را برای برداشتن گام بعدی به چالش بطلبند
- رابطه ایجاد کنند
- با هم در یک کار و هدف مشخص به پیروزی برسند
- از خطاها و شکستها درس بگيرند
- رهبرانشان را به عنوان الگوی تعهد ببينند.
در مواقعی که مردم خلاف اینها را ببینند میزان تعهدشان کاهش پیدا میکند. هر چند تعهد به شکلی طبیعی رشد میکند، اما شما در نقش رهبر يا عضو گروه میتوانيد باعث تقویت تعهد در سازمانتان شويد.
چگونه میتوانيد حس تعهد را برانگیزید و حفظ کنيد؟
چطور تعهد را ايجاد و حفظ کنيد؟ چطور باید به اين کیفیت نامریی دست یابید و باعث رشد آن در سازمانتان شويد؟
اول از همه فکر کنيد چرا مردم درگیر کاری میشوند يا خود را به گروه يا سازمانی متعهد میکنند. از خودتان شروع کنيد: چرا به پروژه خود یا سازمانتان متعهد هستید؟ چه چیزی برای شما بیش از همه اهمیت دارد؟
- اهداف گروهتان؟
- چشمانداز و تصورتان از کارهایی که امکانپذیر هستند؟
- افرادی که با آنها کار میکنيد؟
- مدت زمانی که در این گروه صرف کردهايد؟
- نقش شما در گروه یا سازمان؟
- چیزهایی که در این گروه آموختهايد؟
- رضايتی که از انجام کارهای بااهمیت حاصل میکنيد؟
- دلایل دیگر؟
مردم به این دليل به يک گروه یا سازمان تعهد میسپارند که از آن پایبندی چيزی مهم به دست میآورند. وقتی آنها را به مشارکت فرا میخوانید، فقط طلب کمک نمیکنید بلکه به آنها فرصتی نیز میدهید تا:
- برای موضوعی کار کنند که برایشان مهم است
- به باهمستان سود برسانند
- با افراد همفکرشان دیدار کنند و وقت خود را با آنها صرف کنند
- مهارتهایشان را گسترش دهند
- بخشی از یک تيم باشند
- یاد بگیرند چطور رهبری کنند
- از چالشها استقبال کنند
- به معیارهای کاری بالاتری دست یابند
- کار مهمی را به نتیجه برسانند.
وقتی مردم را دعوت میکنید که خود را متعهد به سازمان شما کنند، میتوانید به خودتان ببالید. شما چیزی را به آنها تحميل نمیکنيد؛ به آنها چيزی را پیشنهاد میکنید که دارای ارزش است.
موارد زیر ایدههای معینی است در خصوص نحوه ايجاد و حفظ تعهد که بیشتر این ایدهها سازمان شما را نیز تقویت میکند.
از مردم برای پیوستن به سازمانتان استقبال کنيد
گاهی اوقات مردم برای اینکه خودشان را درگیر کاری در سازمان کنند باید مطمئن شوند که از حضور و مشارکت آنها به اندازه کافی استقبال میشود. در غیر اینصورت، دیری نمیپاید که جمع را ترک میکنند. در نقش رهبر سازمان، میتوانيد شخصا الگویی در این زمینه باشيد و از هر کسی که وارد سازمان میشود يا تقاضای پیوستن به سازمان یا پروژه شما را دارد استقبال کنید. از آنها سوال کنید، با آنها آشنا شويد و طوری رفتار کنید که بدانند از دید شما ارزشمند هستند. این کار نه تنها باعث میشود مردم احساس خوبی درباره کار شما داشته باشند و ترغیب به مشارکت شوند، بلکه منجر به شکلگیری رابطهای میشود که به شما در ایفای نقش رهبریتان کمک میکند و باعث تحکیم تعهد آنها در آينده نیز میشود.
درباره رسالت، اصول و اهداف سازمانتان صریح و روشن باشيد
مردم بايد بدانند خودشان را به چه چيزی متعهد میکنند. آنها میخواهند عضو سازمانی شوند که اصول و اهدافی مشترک با خودشان دارد. اطمینان حاصل کنید که همه اعضای سازمان با رسالت، اصول و اهداف آن آشنا باشند.
در نقش رهبر یا مدیر، درباره اینکه چرا این اصول و اهداف برایتان مهم است، باز و روشن صحبت کنید. مثلا، اگر در حال اجرای یک برنامه برای آموزش و مشاوره به نوجوانان باهمستان هستید، برایشان توضیح بدهید چرا این برنامه برایتان مهم است. میتوانید از زندگی خودتان مثال بزنید که اگر کسی از بزرگسالان نبود که برای شما در ایام نوجوانی وقت صرف کند، زندگیتان چقدر عوض میشد.
خودتان الگوی تعهدی شويد که از دیگران طلب میکنید
هر کسی به رهبر یک گروه یا پروژه نگاه میکند تا ببیند آیا خودش به کار تعهد دارد یا نه. تعهد و دلبستگی شما، در رويکرد و رفتارتان ديده خواهد شد. مردم نگاه میکنند ببينند شما چطور رفتار میکنيد و همان روش را دنبال میکنند. اگر بتوانند روی شما حساب کنند، بسيار محتملتر است که شما هم بتوانید روی آنها حساب کنيد. اگر تا دیر وقت سر کار بمانيد که چيزی را آماده کنید و بفرستيد، بقيه هم تمایل خواهند داشت همین کار را انجام دهند. تعهد قابل سرایت است!
از طرف ديگر اگر آنقدر سخت کار کنيد که دیگر از تاب و توان بیفتید و از کاری که انجام میدهید احساس رضایت نداشته باشید، مردم به آن هم توجه میکنند و از رفتار شما تبعيت نمیکنند. سعی کنيد تعادل ایجاد کنيد: کاری نکنيد که تعهد تکلیفی غیرممکن به نظر بياید.
به مردم کاری بدهيد که انجام دهند
اگر کسی برای مشارکت در گروه شما ابراز علاقه کرد، برای سپردن کار به وی درنگ نکنيد. مردم قبل از اینکه به کاری تعهد بسپارند بايد احساس کنند که نقش مهمی را به عهده دارند. ببينيد آنها به انجام چه کاری علاقه دارند تا بر اساس علايقشان یک مسوولیت مرتبط به آنها بسپارید.
همچنین، به افراد تازه گروه کارهایی بدهید که آنها را با دیگر افراد در سازمان مرتبط کند. این قبیل مسئولیتها به آنها کمک میکند که زودتر با گروه اخت شوند.
برای مردم سطح مناسبی از چالش انتخاب کنيد
مردم بايد احساس موفقیت کنند و در عین حال تواناییهایشان را هم گسترش دهند. هر دو مهماند. وقتی برای اولین بار با کسی آشنا میشويد، سعی کنيد به او کاری را بسپارید که فکر میکنيد میتواند به خوبی از عهده آن برآید. این کار به مردم کمک میکند حس خوبی درباره خودشان پیدا کنند و رغبت بیشتری به ادامه همکاری نشان دهند.
در مراحل بعدی که شناخت بیشتری حاصل شد، به تدريج مسوولیتهای چالشبرانگیزتری به آنها پیشنهاد کنید.
فرهنگ سازمانی ايجاد کنید که در آن کارکنان، داوطلبان و اعضا قدر همديگر را بدانند و به هم احترام بگذارند
مردم برای اينکه با هم مرتبط بمانند و به گروه یا سازمان احساس تعهد و تعلق کنند باید مطمئن شوند به آنها احترام گذاشته میشود و قدرشان دانسته میشود. این نکتهای ساده و مهم است ولی به ياد داشتن آن گاهی ساده نيست. میتوانيد با چند اقدام ساده، فرهنگ گروهی یا سازمانی ايجاد کنيد که در آن مردم با يکدیگر رفتار خوبی داشته باشند:
- الگوی قدرشناسی و احترام به دیگران باشيد: وقت بگذارید تا درباره افرادی که با آنها کار میکنید فکر کنید و در مقابل دیگران از خودشان و کارشان قدردانی کنید. با دیگران همانطور برخورد کنید که میخواهید با شما برخورد شود. همه دوست دارند از کارشان قدردانی شود.
- به افراد سازمان بیاموزید که به چیزهایی که خوب پیش میرود هم دقت کنند، نه اینکه فقط به مواردی که باید اصلاح شود توجه کنند.
- در بحثها یا اختلاف نظرهای حاد، مراقبت کنيد که افراد همچنان احترام یکدیگر را حفظ کنند.
گوش کنيد، گوش کنيد و گوش کنيد
گوش دادن ابزار قدرتمندی است. وقتی به دیگران با احترام گوش میدهيد، آنها احساس میکنند که به آنها اعتماد داريد و علاقهمندید بدانید چه فکر میکنند. به نوبه خود، علاقه و اعتماد شما به آنها کمک میکند که روشن و خلاقانه فکر کنند. برای مثال، از آنها حتی اگر کم سن و سال هستند بخواهید که نظرشان را در مورد نوسازی و زیباسازی مرکز محله بیان کنند یا در مورد مسایل مهم در همسایگیشان توضیح دهند. مردم از اینکه نظراتشان را با شما در میان بگذارند خوشحال میشوند.
از رهبری کردن دیگران حمايت کنيد
برای کمک به حفظ تعهد در گروه يا سازمانتان، به هر فرد به مثابه يک رهبر بالقوه نگاه کنيد و برایش آموزشهایی در این زمینه در نظر بگیرید. اگر مردم خود را رهبر گروه تصور کنند، گروه را از آن خود خواهند دانست و همین مساله احتمال بروز خلاقیت در آنها را افزایش میدهد و میتوانند خودشان ابتکار به خرج دهند و مراقب پيشرفت امور باشند. هر کسی از جنبهای مختص به خودش می تواند رهبر تلقی شود. مثلا کسی که برنامهای را مدیریت میکند رهبر حساب می شود، اما کسی که می تواند مناقشات داخل سازمان را به صورت غیررسمی حل و فصل کند هم رهبر است. حتی آن کسی که وقتی همه خسته شدهاند میتواند دیگران را بخنداند و انرژی را به آنها برگرداند هم در نقش یک رهبر ظاهر شده است.
به مردم کمک کنيد تا استعدادهایشان در زمینه رهبری امکان بروز پیدا کند و پذیرفته شود. آنها را تشویق کنید که تلاش بيشتری در زمینه رهبری به خرج دهند. از آنها دعوت کنید در فضاهای عمومی صحبت کنند یا اداره یک جلسه را به عهده بگیرند. لازم نيست به مردم عنوان رهبری بدهيد، ولی گاهی اوقات این کار باعث میشود آنها استعداد خود را جدیتر بگیرند.
مردم از مهارت رهبری در سطوح مختلفی برخوردارند ولی هر کسی میتواند سهمی در امری مهم داشته باشد. هر کسی ديدگاهی دارد که میتواند ارزشمند باشد. هر کسی استعدادهایی دارد که میتواند به اشتراک بگذارد. آنها را کشف کنید!
جشن بگیرید
جشن گرفتن را فراموش نکنيد. هر بهانهای خوب است: يک پيروزی یا دستاورد، سالگرد تاسیس سازمان، زمانی که میخواهید به داوطلبان يا کارگران جوایز يا گواهینامه اعطا کنید، يا اصلا زمانی را برای معاشرت با جمع اختصاص بدهید؛ اینها همه بهانههای خوبی برای گرد هم آوردن افراد، انبساط خاطر و لذت بردن از مراوده با یکدیگر است و در عین حال موجب تقویت روحیه سازمانی هم میشود.
چند نکته دیگر
- تعهد رشد مداوم اما اغلب آهستهای دارد. صبور باشيد. ایجاد خواهد شد.
- هر ميزان تعهدی که افراد دارند را قدر بدانيد. سطح تعهد افراد مختلف تفاوتهای زیادی دارد و اشکالی هم ندارد. بعضی از مردم وقت بیشتری دارند. علاقه جدیتری به اهداف و رسالت شما نشان میدهند و فهم دقیقتری از ارزش تعهد دارند تا ديگران.
- هميشه میتوانيد مردم را به انجام کار بيشتر ترغیب کنيد. اگر کردند چه بهتر. اگر نکردند قدر آنها را به خاطر کاری که میتوانند انجام بدهند بدانيد.
- مردم را با دادن حس عذاب وجدان درگير تعهد نکنيد. چنين کاری معمولا باعث رسيدن به نتایج درازمدتی که انتظارش را دارید نمیشود. مردم باید احساس کنند که سهمشان مهم است حتی اگر سهمی کوچک باشد. اگر احساس کنند باعث دلسردی رهبر هستند، ممکن است ديگر سر و کلهشان پيدا نشود.
- مردم اغلب در زندگی در پی معنا هستند. وقتی از مردم میخواهيد خودشان را متعهد به يک تلاش، هدف، یا سازمان کنند، چیزی ارزشمند را به آنها هدیه میکنيد.
و به یاد داشته باشيد: تعهد زمان میبرد!
خلاصه
به تعبیر جان گاردنر: «تعهد مستلزم سختکوشی در گرماگرم روز است؛ تعهد مستلزم تقلای باورمندانه برای اهداف برگزیده و تقويت ارزشهای برگزيده است.»