فرم جستجو

بخش ۲. توسعه باهمستان

چطور می‌توان شرایطی را فراهم کرد که موجب شود اعضای باهمستان برای بهبود زندگی‌شان وارد عمل شوند و مشارکتی فعال و پایدار داشته باشند؟

یک پاسخ این است که باید مردم را متقاعد کرد که می‌توانند تغییر ایجاد کنند و برای این منظور ترغیبشان کرد که به آنچه توان انجامش را دارند بیندیشند و بتوانند آن را عملی کنند. اما اگر هیچ‌یک از این تلاش‌ها به ثمر ننشست، چاره کار چیست؟‌ علت این وضعیت ممکن است در این باشد که بعضی گروه‌ها از فرآیند تصمیم‌گیری حذف شده باشند یا مورد تبعیض اقتصادی یا اجتماعی قرار گرفته باشند. شاید گروه‌های متنوع و پرجمعیت در محل چندان با یکدیگر در تماس نباشند و از هم بی خبر باشند. بنابراین، پیش از آن‌که بتوان مردم را به همکاری با یکدیگر ترغیب کرد، باید در جهت ایجاد ارتباط و افزایش اعتماد بین‌ آنها تلاش کرد.

در چنین موقعیتی است که به شدت نیاز به توسعه محلی داریم. اگر اعضای باهمستان بتوانند ورای مرز‌های طبقاتی، قومی و نژادی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، مجموعه‌ها و سازمان‌های مناسب برپا کنند و سیاست‌هایی اتخاذ کنند که با آن بتوانند از منابع موجود در جهت رفع مشکلاتشان بهره ببرند، زندگی را برای همه بهتر ساخته‌اند. در این قسمت در مورد سه رویکرد متفاوت به سازماندهی باهمستان و ایجاد تغییر در باهمستان  صحبت می‌کنیم که البته با یکدیگر هم‌پوشانی‌ دارند.

توسعه محلی چیست؟

توسعه محلی یا توسعه باهمستان یعنی ساختن باهمستان از طریق بهبود فرآیند‌های انجام کار. این اقدام می‌تواند فی نفسه هدف باشد اما می‌تواند آغاز فرآیند بزرگ‌تری هم به حساب آید.

توسعه محلی را می‌توان به عنوان فرآیند بهبود تعریف کرد اما این توسعه مانند انواع دیگر سازماندهی باهمستان باید متمرکز بر اقدامات و نتایج باشد. نمی‌توان مردم را بدون داشتن یک هدف مشخص وارد فرآیندی کرد یا به کمک آنها فرآیندی ایجاد کرد؛ چه آن هدف متقاعد کردن شهرداری به نصب یک چراغ راهنما باشد و چه پایان دادن به فقر. به این علت است که وقتی صحبت از این می‌کنیم که چطور باید در توسعه محلی مشارکت کرد و از آن در جهت بهبود استفاده کرد، انتخاب موضوعات نیز اهمیت دارد. موضوعاتی که برگرفته از نیازهای اعضای باهمستان باشد. تنها با تمرکز بر فرآیند رفع‌ نیازها و مشکلات می‌توان از شهروندان انتظار مشارکت داشت.

چهار نوع سازماندهی باهمستانی:   

۱- توسعه محلی زمینه‌های لازم برای کنشگری و اقدام در سطح باهمستان ایجاد می‌کند.

۲- برنامه‌ریزی اجتماعی و تغییر سیاست‌ها از اقداماتی مانند سیاستگذاری  برای تعیین سیاست‌هایی که منجر به بهبود کیفیت زندگی شهروندان می‌شوند بهره می‌برد.

۳- اقدام اجتماعی و ترویجگری برای تغییر سیستم‌ها، مشارکت شهروندان را در درک ساختار قدرت  توانمندسازی آن‌ها جلب می‌کند و از مشارکت آنها در جهت  ترویجگری و چانه‌زنی به نفع باهمستان بهره می‌برد.

۴- ائتلاف‌سازی گروه‌هایی متشکل از سازمان‌ها و افراد در سطح کل باهمستان شکل می‌دهد به‌طوریکه بتوانند هم در مورد مسائل مشخص فعالیت کنند و هم به نیازهای عمومی‌تر باهمستان بپردازند.  

این چهار جنبه سازماندهی اجتماعی معمولا جدا از یکدیگر تصور می‌شوند اما شاید مفیدتر باشد که آن‌ها را بخش‌هایی از یک کل در نظر بگیریم که با یکدیگر هم‌پوشانی دارند.

دو اصطلاح «توسعه باهمستان» و «توسعه محلی»‌ گاه به یک معنی به کار برده می‌شوند اما باهمستان و محل یکی نیستند و کار کردن با هر یک نیازمند رویکردی خاص خود است. (برای راحتی کار، در ای بخش ما از اصطلاحِ «توسعه محلی» برای اشاره به نوعی همکاری مشخص هم با محل‌ها و هم گروه‌هایی که جمع خود را «باهمستان» می‌نامند استفاده می‌کنیم.)

محل یک جای مشخص است -شهر، محله‌ای در یک شهر، مجتمعی مسکونی، منطقه‌ای روستایی- و توسعه محلی به آن جا به عنوان یک باهمستان نگاه می‌کند.

اصطلاح «باهمستان» معمولا هم به محلی گفته می‌شود که مردم در آن زندگی می‌کنند و هم به تمام کسانی گفته می‌شود که در آن محل ساکن هستند. «باهمستان» در ضمن می‌تواند به گروهی از افراد اطلاق شود که به خاطر تجربیات، پیش‌زمینه‌ها، ارزش‌ها، مذهب یا فرهنگ مشترک خود را یک «باهمستان» مشخص می‌نامند. شهردار یک شهر شاید شهرش را «باهمستان» بنامد اما بیشتر شهرها درون خود با گروه‌های متنوعی روبرو هستند که هر کدام از آنها نیز خود را «باهمستان» community می‌نامند — مثلا باهمستان یا جامعه بازرگانان. تمام اعضای چنین باهمستان‌هایی دیدگاه‌های مشترک با یکدیگر ندارند و به یک شیوه مشترک عمل نمی‌کنند اما در نظر خود نکته‌های مشترک مهمی با سایر اعضای آن باهمستان دارند.

تفاوت در این‌جا این است که تلاش می‌کنیم محلی را سازمان دهیم که خود را باهمستان  نمی‌نامد و تنها مجموعه‌ای از افراد است که دست بر قضا در مکانی مشترک زندگی می‌کنند. اعضای گروهی که خود را باهمستان می‌دانند در همان آغاز میزانی از اعتماد به یکدیگر دارند و با این فرض عضو باهمستان می‌شوند که حداقل یک فکر عمده،‌ تجربه یا ارزش مشترک با دیگر اعضا دارند. در مقابل، اعضای یک محل شاید احساس کنند که نقاط مشترک بسیار کمی با یکدیگر دارند یا حتی منافعشان با یکدیگر در تضاد است. در نتیجه، آغاز کار توسعه در گروهی که خود را باهمستان می‌نامند و به اهمیت توسعه پی برده‌اند شاید نسبتا آسان باشد. اما در یک محل تا زمانی که ساکنان آن نتوانند با هم ارتباط برقرار کنند، متوجه منافع مشترک خود نشوند و خود را به عنوان یک باهمستان در نظر نگیرند نمی‌توان هیچ کاری انجام داد... و البته رسیدن به این شناخت و آگاهی ممکن است زمان زیادی به طول بیانجامد.

یک محل می‌تواند باهمستان هم باشد. خیلی شهرهای کوچک، به‌خصوص آن‌هایی که عمده جمعیتشان خانواده‌هایی هستند که نسل‌ها آن‌جا زندگی کرده‌اند، مشخصه‌های قوی یک باهمستان را دارند.

نویسنده این مقاله خود در شهر کوچکی در منطقه نیوانگلند (در شمال شرق آمریکا)‌ زندگی می‌کند که مناقشات و اختلافات خاص خودش را دارد. اما وقتی گاوداری یکی از دامداران محل آتش گرفت و از بین رفت، شهروندان از تمام طیف‌ها با اهدای کمک‌های نقدی و غیرنقدی به بازسازی گاورداری کمک کردند. در سال‌های پیش از آن برای یک کارگاه چوب‌بری و یک کارگاه نجاری هم همین اتفاق افتاده بود، اما همان‌زمان هم تازه وارد بودن نجار در محل مانع کمک‌رسانی نشده بود. همین واقعیت که او در شهر حضور و مشارکت داشت باعث می‌شد عضو باهمستان به حساب بیاید هرچند ‌اهالی بومی اجداد او را نمی‌شناختند.

بنابراین در پاسخ به این سوال که کار توسعه محلی در عمل شامل چه چیزی می‌شود و به چه زیرساخت‌هایی بر می گردد، می‌توان گفت: توسعه محلی شامل فرآیندهایی است که ورود به آن‌ها و مشارکت درآن‌ها برای همگان ممکن باشد و اعضای باهمستان را گرد هم ‌آورد تا بر سر مساله‌ای مشترک و برای دستیابی به اهدافی مشترک همکاری کنند. بخشی از این کار مستلزم تشویق باهمستان برای به دست گرفتن رهبری اقدامات از داخل باهمستان، تقویت شبکه‌های ارتباطی بین بخش‌ها و اصناف محل و همچنین ایجاد فرآیندهایی است که باهمستان آن را بخشی جدایی ناپذیر از حیات خود ببیند.

این فرآیند به هر شکلی محقق شود، هدفش ایجاد و تقویت باهمستان و کمک به اعضای آن است به‌طوری‌ که متوجه شوند که باید در جهت اهداف مشترک با یکدیگر همکاری کنند و انگیزه‌ای پیدا کنند تا برای نیل به اهدافشان مسیرهای تازه ایجاد کنند.

هدف اقدام اجتماعی معمولا توانمندسازی آن اعضایی از باهمستان  است که هر یک به نحوی مورد تبعیض، حذف، بی‌توجهی یا رفتار نامنصفانه قرار گرفته‌اند.

توسعه محلی یک فرایند مشارکتی است که تمام بخش‌ها و اصناف باهمستان را در بر می‌گیرد و مبنای آن یافتن زمینه مشترک و تعریف و تعقیب چشم‌اندازی مشترک است. این فرآیند در واقع در مواردی با اقدام اجتماعی همپوشانی پیدا می کند که در آن کل یک باهمستان مورد تبعیض قرار گرفته‌اند و باید توانمند شود.

چرا در توسعه محلی مشارکت کنیم؟

  • توسعه محلی می‌تواند مرزبندی‌های درون باهمستان را از طریق تشویق و بهبود ارتباط بین افراد و گروه‌های متنوع در آن از میان بردارد.
  • توسعه محلی می‌تواند افرادی را دور هم بیاورد که معمولا هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند و باهمستان را با حضور تمام آن‌ها تعریف کند.
  • توسعه محلی می‌تواند بنیان مستحکمی برای حمایت باهمستان از کنشگری در حوزه‌های شناخته‌شده و حائز اهمیت فراهم کند.
  • توسعه محلی می‌تواند به افراد و گروه‌ها کمک کند به مهارت‌ها و دانش جدید دست پیدا کنند؛ همچون مهارت‌های ارتباط بین‌فردی و تحلیلی.
  • توسعه محلی می‌تواند به شناخته شدن رهبران بالقوه و بااستعداد از میان اعضای باهمستان کمک کند.   
  • توسعه محلی می‌تواند باهمستان را تشویق به شناسایی منابع و درک قدرت‌های خود کند.
  • توسعه محلی می‌تواند باهمستان را متکی به خود کند و به آن امکان دهد مشکلات خودش را تشخیص دهد و حل و فصل کند.
  • توسعه محلی می‌تواند به همه صدا ببخشد و دموکراسی مشارکتی را تبدیل به روش عادی تصمیم‌گیری در جامعه کند.
  • توسعه محلی می‌تواند بنیان جامعه‌ای واقعی و برابر را فراهم کند و به باهمستانی سالم و تغییر اجتماعی طولانی‌مدت و مثبت منجر شود. وقتی مردم به عنوان اعضای باهمستان با یکدیگر همکاری می‌کنند حذف شدن گروه‌هایی مشخص یا بی‌توجهی به نیازهایشان بسیار دشوارتر است و تصور باهمستانی که در آن تمامی بنیان‌های ضروری سلامت در دسترس همگان باشد و تلاش برای رسیدن به آن، بسیار آسان‌تر.

کی و کجا باید به توسعه محلی پرداخت؟

گرچه توسعه محلی معمولا به خاطر نیازی مشخص یا شرایطی دشوار آغاز می‌شود، اما در عمل در هر زمان و هر جایی که نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌هایی در نظام اجتماعی موجود باشد، کیفیت زندگی برای حداقل بعضی اعضای باهمستان قابل پذیرش نباشد،  نظام‌ها یا منابع پاسخگوی نیازهای باهمستان نباشند و یا هر جایی که باهمستان با تهدیدهایی از درون یا بیرون مواجه باشد، به آن نیاز داریم. حتی در زمانی که اوضاع خوب است، باید توسعه محلی را مد نظر داشت چرا که ایجاد تغییرات مثبت در شرایط مساعد به مراتب عملی‌تر از اعمال آن در شرایط دشوار است. (مثلا بهبود وضعیت ‌محیط زیست یا تلاش برای افزایش پیاده‌روها و تامین امنیت عابرها). به بیان دیگر، تقریبا در هر زمانی و در هر جامعه یا محلی به توسعه نیاز هست.

در بعضی باهمستان‌ها شاید نیازهایی فوری وجود داشته باشد. مثلا کارفرمایان محل را ترک کرده‌اند، خشونت رو به رشد است یا اصلا به مرحله نگران‌کننده‌ای رسیده است. هر موقعیتی که باشد، روشن است که باهمستان باید پیش از آن‌که اوضاع بدتر شود دست به اقدام بزند.

فرآیند پیوسته توسعه محلی نه تنها می‌تواند منجر به باهمستانی سالم‌تر شود که در ضمن می‌تواند به باهمستان کمک کند زمان‌های بد و دشوار را تحمل کند و حتی برای برخورد با مصائب آماده شود و با استفاده از زمان‌هایی که اوضاع خوب است، اوضاع را بهتر از پیش کند. به این دلیل، توسعه محلی در هر باهمستانی و هر زمانی مناسب است.

چه کسی باید در توسعه محلی مشارکت کند؟

فرآیند توسعه محلی وقتی به حداکثر تاثیرگذاری می‌رسد که افراد بتوانند در آن حضور بیابند و مشارکت کنند. به این معنی که تمام بخش‌های جامعه در روند توسعه مشارکت فعال داشته باشند و صدایشان شنیده شود. مشارکت فعال تنها به معنای همفکری و مشاوره نیست، مشارکت‌کنندگان باید به طور کامل در تمام مراحل شناسایی و حل مشکل حضور داشته باشند و برای حل مشکلات و پاسخ به نیاز‌ها و بهبود وضعیت تلاش کنند.   

چگونه باید دست به توسعه محلی زد؟

قانون مسلم و بی‌ چون و چرا در سازماندهی باهمستان این است که هرگز کاری را برای مردم انجام ندهید که خودشان می‌توانند برای خود انجام دهند. در نتیجه این فرآیند بنا به تعریف و ذاتا، مشارکتی است.

سازماندهی از هر نوعی که باشد ماهیت مشارکتی دارد. یک فرایند همه‌جانبه ممکن است برای موفقیت متکی به اقدام مستقیم و اعمال قدرت سیاسی باشد، اما در عین حال می‌تواند در قالب یک همکاری‌ بین‌بخشی نیز محقق شود. توسعه محلی در ضمن می‌تواند تمرینی باشد برای گرد هم آوردن تمام بخش‌های باهمستان — حتی آن‌ها که معممولا قدرت را در دست دارند — در جهت تلاش برای بهبود شرایط و کیفیت زندگی برای همگان.

جامعه را بشناسید. منظور از «شناختن» در این‌جا در واقع سه چیز است:

  • آموختن درباره تاریخ، روابط، مسائل، گروه‌بندی‌ها و سایر جنبه‌های زندگی باهمستان یا محله‌ای که دارید با آن کار می‌کنید، پیش از آغاز کار.
  • آشنایی با مردم محل و باهمستان. با مردم ارتباط برقرار کنید، طوری که بدانند شما که هستید، در کنار ‌آن‌ها چه می‌کنید و چرا باید با شما حرف بزنند و به شما اعتماد کنند.
  • بفهمید مردم آن باهمستان خودشان را و دیگران را چطور می‌بینند.

اکنون به بررسی عملی هر یک از این سه شیوه می‌پردازیم.

تاریخ محل یا باهمستان

آشنایی نسبی با تاریخ محل یا باهمستان ضرورت مطلق دارد. اگر درک درستی از اتحادیه‌ها، رقابت‌ها، مناقشات و موفقیت‌های یک باهمستان نداشته باشید، به‌خصوص آن‌ بخشی که در گذشته نزدیک اتفاق افتاده، ممکن است در روند اجرای برنامه در باهمستان مرتکب اشتباهات زیادی شوید.

برای آشنایی با تاریخ محله یا باهمستان باید با کسانی حرف بزنید که خودشان آن‌ را تجربه‌ کرده‌اند و یا مستقیما از شاهدان اصلی راجع به آن شنیده‌اند. گفتگو با بزرگان باهمستان یا ساکنان قدیمی آن می‌تواند اطلاعات ارزشمندی در اختیار شما بگذارد (که البته تمام آن لزوما عینی یا دقیق نیست).

ایجاد آشنایی و اعتمادسازی

در بسیاری از باهمستان‌ها ورود افراد خارج از آن باهمستان دشوار است. به‌خصوص اگر شما به وضوح متفاوت از اعضای باهمستان باشید ممکن است در صرف وقت با شما یا گوش دادن به حرف‌هایتان محتاط عمل کنند. حتی اگر خودتان هم عضو آن باهمستان باشید یا پیشینه و فرهنگتان مشابه باهمستانی باشد که با آن همکاری می‌کنید، به طور خودکار به اعتماد آن‌ها دست نخواهید یافت. مگر اینکه تعهد خودتان را ثابت و بر آن پافشاری کنید.

باید در باهمستان وقت بگذرانید و مردم را در محل زندگی‌شان، در کوچه و خیابان، در اجتماعات محلی، در مغازه‌ها و یا در خانه‌هایشان ملاقات کنید.

شناخت اعضای باهمستان و افراد بیرونی از نگاه اعضای باهمستان

درک این‌که اعضای باهمستان  یکدیگر و بقیه را چگونه می‌بینند (هم درون باهمستان و هم بیرون آن) به شما کمک می‌کند ببینید کار در این باهمستان را از کجا باید شروع کنید. بعضی عواملی که شاید بتوانید در موردشان کاوش کنید از این قرار است:

  • اعضای باهمستان چقدر با یکدیگر در تعامل هستند؟ آیا احساسی از همبستگی محلی موجود است یا شاهد اختلافات عمیق بین بومی‌ها و تازه‌واردها یا بین اعضای نژادها و قومیت‌های مختلف هستیم؟ آیا ساز و کارهایی وجود دارد که مردم را گردهم آورد یا برعکس موجب دورشدن آنها از یکدیگر شود؟
  • آیا اعضای باهمستان خود را به عنوان یک باهمستان می‌بینند؟ یا خود را بخشی از چند باهمستان می‌دانند؟ آيا مردم خود را با آن باهمستانی که شما تعریف کرده‌اید، یا هر نوع باهمستان دیگری نزدیک می‌بینند؟
  • دیدگاه اعضای باهمستان نسبت به تغییر و قابلیت خودشان برای به میان آوردن تغییر چیست؟ آیا خواهان تغییر هستند؟ به نظرشان تغییر ممکن است؟ آیا عصبانی‌اند؟ هراسانند؟ بی‌خیالند؟
  • آیا باهمستان برایشان حسی از غرور به همراه دارد یا حسی از حقارت؟ آيا احساس می‌کنند که نیروهای بیرونی آنها را تحت فشار گذاشته‌اند؟
  • اعضای جامعه چه نوع ارتباطات شخصی بالفعل یا بالقوه‌ای با سیاستگذاران یا سایر افراد و گروه‌های پرنفوذ دارند؟ آیا آن ارتباطات را ممکن یا مفید می‌دانند؟

دلایلی را که باهمستان ممکن است به خاطر آن حاضر به سازماندهی باشد، بشناسید

اگر قرار باشد اعضای باهمستانی گرد هم جمع شوند، باید برای این کار دلایلی خوبی داشته باشند و این دلایل را خود آن‌ها باید تعیین کند و نه قدرت یا کارشناس یا سازمان‌دهنده‌ای از بیرون باهمستان - حتی اگر مقاصد خیلی خوبی داشته باشند.

این دلایل شاید وجود مسائل کوچک خاص یا نگرانی‌های عمده‌تر باشد. افزون بر آن،  این دلایل را شاید همه متوجه نشوند و در آن اشتراک نظر نداشته باشند. خیلی مهم است که نگرانی‌های اعضای باهمستان را بفهمیم و تعیین کنیم چه چیزی است که می‌تواند آن‌ها را به سوی وحدت و حرکتی برای رسیدگی به دغدغه‌هایشان سوق دهد.

رهبران فکری و افراد و گروه‌های معتمد باهمستان را بشناسید

رهبران فکری افرادی هستند که به نظراتشان بها داده می‌شود و اکثریت اعضای باهمستان به توصیه‌های آنان عمل می‌کنند. آن‌ها شاید به‌خاطر مقامی که دارند رهبر باشند یا تنها به این خاطر که در گذشته توازن و انصاف از خود نشان داده‌اند. این افراد اغلب شهروندانی معمولی هستند که با استفاده از عقل سلیم، اظهار شفقت و تکیه بر ارزش‌های بنیادین، احترام همسایگان خود را به دست آورده‌اند.

این‌ افراد را پیدا کنید و کار خود را با آنها آغاز کنید. این‌ افراد می‌دانند چطور بقیه را جلب کنند و حتی می‌دانند چه کسی در آن میان می‌تواند افراد بیشتری به آن‌ها معرفی کند. حمایت آن‌ها به ابتکار توسعه محلی اعتبار می‌بخشد. به علاوه، آن‌ها ممکن است در تشخیص مناقشات فردی و گروهی و کمک‌رسانی به حل و فصل آنها و نیز رفع مشکلاتی که در جریان توسعه محلی پیش می‌آید، کمک کنند.

شاید مهم‌ترین کاری که می‌توانید انجام دهید، برخورد محترمانه با تمام افراد است. اگر بتوانید به عنوان کسی که سرراست و صادق است و به همه احترام می‌گذارد شناخته شوید، مردم با کمال اشتیاق به حرف‌هایتان گوش می‌دهند. اگر رفتار از بالا به پایین داشته باشید یا خودتان را جوری معرفی کنید که گویا بیشتر از اعضای باهمستان می‌دانید، اصلا بهتر است کناره بگیرید و بروید و از وقت‌تان استفاده بهتری بکنید.

اعضای جامعه را جذب کنید

اول از همه باید بدانیم که توسعه محلی بیش و پیش از هر چیز بر بنیان ارتباط شخصی استوار است. جلسه با افراد در خانه آنها،  تبلیغ خانه به خانه، ارتباط با سازمان‌ها و نهادها و روش‌هایی از این دست، پایه‌های تلاش برای سازماندهی هستند. بدون ارتباط و گفتگوی مستقیم با افراد دشوار است بتوان کسی را نسبت به موضوعی قانع کرد.

جذب افراد واقعا بخشی جدایی ناپذیر از اعتمادسازی و پذیرفته شدن در باهمستان است. بسیاری از سازمان‌دهندگان بر این باورند که برای رسیدن به هر سطحی از اعتبار باید در باهمستان مورد نظرشان زندگی کنند و این حداقل در مورد بعضی باهمستان‌ها صدق می‌کند. داشتن حمایت رهبران فکری و سایر اعضا و گروه‌های مورد اعتماد باهمستان بعضی مواقع می‌تواند همین نتیجه را داشته باشد اما در یک سازمان‌دهی اصولی، این حمایت بدون ایجاد و حفظ ارتباط شخصی با اکثریت اعضای باهمستان امکان‌پذیر نیست.

ساختن نظام ارتباطی

اولین قدم ضروری برای توسعه محلی بهبود نظام ارتباطات آن است، به طوری که به تمام افراد امکان ‌دهد با هر کس لازم بود تماس بگیرند. چنین سامانه‌ای نه تنها همکاری بین اعضا را تسهیل می‌کند بلکه کمک می‌کند جلوی شایعه‌ها گرفته شود و با مشکلات پیش از وقوع آن‌ها برخورد شود.

منظور از نظام ارتباطات در این‌جا بحث سخت‌افزاری (مثلا شبکه پیچیده تلفنی یا شبکه کامپیوتر) نیست بلکه بیشتر منظور دسترسی به افرادی است که می‌دانند در چه مورد با چه کسی تماس بگیرند و می‌توانند اطمینان حاصل کنند ‌که همه افراد در زمان مقتضی به هم دسترسی دارند.

تشویق باهمستان به در دست گرفتن رهبری کار از همان آغاز

رهبران بالقوه و بااستعداد را شناسایی کنید، آموزش دهید و بگذارید با هدایت و مشورت شما مسئولیت‌های بیشتری به عهده بگیرند و در نهایت، کار را خود هدایت کنند. یکی از بخش‌های کلیدی زیرساخت‌هایی که توسعه محلی قرار است ایجاد کند رهبری محلی است که پایداری پروژه مورد نظر را در بلندمدت با کمک خود باهمستان ممکن می‌سازد.

بعضی از اعضای باهمستان تجربه چندانی در زمینه شرکت در جلسات، سخنرانی برای عموم و یا جدا کردن نظرات خودشان از حرف‌هایی که شنیده‌اند، ندارند. آن‌ها برای یادگرفتن این مهارت‌ها نیاز به پشتیبانی و آموزش خواهند داشت.

ساختاری را تعریف کنید که به باهمستان کمک کند به اهدافش دست یابد

برای تثبیت و هماهنگی اقداماتی که در روند توسعه اجرا می‌شود معمولا ایجاد یک یا چند سازمان یا نهادی شبیه‌ آن ضروری است. مگر در شرایطی که سازمان معتبری از قبل وجود دارد و می‌تواند کار توسعه محلی را انجام دهد.

راه‌اندازی سازمان و یا ساختارهایی شبیه آن چند دلیل دارد:

  • کار را راحت‌تر می‌کند. سازمان شما هویتی به پروژه می‌دهد که به پشتوانه آن می‌تواند برای جستجوی منابع، طراحی و اجرای اقدامات، دریافت موقعیت رسمی و ارائه مواضع مورد استفاده قرار بگیرد. با تکیه بر سازمان راحت‌تر می توان در جهان مقررات دولتی و روش‌های جمع‌آوری منابع مالی عمل کرد. به علاوه، توضیح دادن فرآیند توسعه محلی در قالب سازمان نسبت به زمانی که هنوز ساختار مشخصی نگرفته باشد راحت‌تر است . جذب عضو در سازمان هم ساده‌تر خواهد بود.
  • بازدهی و اثرگذاری کار را بالا می‌برد. ساختار داشتن باعث می‌شود تقسیم وظایف و واگذاری آن به افراد آسان‌تر شود و در مواقع ضروری دسترسی به آن‌ها و پیگری مسوولیت‌هایشان به راحتی انجام شود.
  • به پروژه در باهمستان اعتبار می‌دهد. سازمان باعث مشروعیت پروژه توسعه می‌شود و نشان می‌دهد که جدی است و از پشتوانه محکمی برخوردار است.
  • به پروژه توسعه شکل می‌دهد. سازمان چیزی است که اعضای جامعه می‌توانند آن را حاصل کار جمعی خود بدانند. محتوا و جهت دارد و تنها یک گروه از مردم که راجع به چیزی حرف می‌زنند نیست. یک هویت واقعی است و عنوانی دارد که با نام اعضایش در هم تنیده است.
  • نقطه تمرکزی برای کار در باهمستان ایجاد می‌کند. سازمان می‌تواند نهادی هماهنگ‌کننده برای قدم‌های بعدی باشد. هم نقطه تمرکزی فیزیکی ارائه می‌کند (دفتر، تلفن، کامپیوتر) و هم نقطه تمرکز اجتماعی و سیاسی. مردم متعلق به آن هستند یا با آن همکاری می‌کنند یا برای آن کار می‌کند. آن‌چه سازمان از آن دفاع می‌کند برایشان مهم است چرا که سازمان مدافع خود آن‌ها است.
  • مشارکت‌کنندگان در روند توسعه محلی را متحد می‌کند. سازمان به اعضای باهمستان رسمیتی می‌بخشد که اعضا می‌توانند به آن متعلق باشند و در آن مشارکت کنند. هم مردم را به طور فیزیکی گرد هم می‌آورد (برای جلسات و سایر فعالیت‌ها) و هم آن‌ها را با تعلق به سازمان صاحب هویت می‌کند و با سایر اعضا یا مشارکت‌کنندگان در سازمان همسو و هم‌گروه می سازد.
  • به باهمستان هویتی می‌بخشد که ساخته و پرداخته خودشان است. اگر پروژه توسعه خوب انجام شود، سازمان از بطن مشارکت و افکار باهمستان رشد می‌کند و چون خود صاحب آن هستند برای موفق ساختنش سخت‌ می‌کوشند.

تا این مرحله،‌ گام های مربوط به مشارکت در توسعه محلی به طور یکسان هم در مورد اقدام اجتماعی صدق می کردند و هم در تغییر سیاست‌ها. چند قدم بعدی با هدف وحدت دادن به کل باهمستان در جهت  بهبود شرایط برای همگان معرفی می‌شوند.

مهم‌ترین مسائلی را که با نگرانی‌های کلی باهمستان مربوط است، بشناسید

مسایل و موضوع‌هایی که به آن پرداخته می‌شود از طرف باهمستان مطرح می‌شوند و انعکاس‌دهنده نگرانی‌ها و نیازهای اعضای آن هستند. بعضی از این مسائل شاید همان دلایلی باشند که برای گرد هم آمدن اعلام کرده‌اید؛ بقیه شاید قدم‌هایی به سوی هدفی بزرگ‌تر باشند. در هر صورت، مردم تنها در صورتی طرح مسائل را قانع‌کننده می‌یابند که از سوی خودشان آمده باشد.

برنامه‌ راهبردی تدوین کنید

وقتی تعیین کردید که به کجا می‌روید — یعنی چه مسائل و مشکلاتی باید مورد بررسی قرار بگیرد — قدم بعدی این است که تعیین کنید چطور باید به هدف رسید. این کار از طریق تدوین برنامه‌ راهبردی یا به‌عبارتی دیگر یک نقشه عملی قدم به قدم برای رسیدن به اهدافتان ممکن می‌شود. این یعنی شرکت در روندی مشارکتی برای مشخص کردن چشم‌اندازی برای باهمستان، بیانیه ماموریتی برای پروژه‌‌تان، اهدافی که باید محقق شوند، راهبردی برای رسیدن به آن‌ها و اقداماتی که آن راهبرد را عملی می‌کنند.‌  

برنامه‌تان را اجرا کنید

این‌جا است که همه سازماندهی و سخت‌کوشی‌تان به نتیجه می‌رسد. باهمستان برای رسیدن به نتایج مورد نظرش، بر اساس برنامه‌ای مدون شده دست به اقدام می‌زند.

به طور مداوم کار خود را مورد نظارت و ارزیابی قرار دهید

سایت ما یعنی «جعبه ابزار باهمستان» این کارکردها را برای هر پروژه‌ای تا حدی حائز اهمیت می‌داند که چهار فصل (۳۶ تا ۳۹) را به روش‌های ارزیابی سازمان‌ها و ابتکارعمل‌های باهمستان اختصاص داده است. نظارت و ارزیابی مستمر به شما فرصت می‌دهد آن‌چه را درست کار نمی‌کند تغییر دهید و به تغییرات در باهمستان هم به طور مناسب پاسخ دهید. در ضمن برای شما روشن می کند که چه کاری را دارید درست انجام می دهید و چه بسا ایده‌هایی به شما بدهد که چطور راه موفقیت طرح را هموار کنید.

باید هم به فرآیندها توجه کنید و هم به نتایج کارهایتان. آیا در گرد هم آوردن تمام بخش‌های باهمستان موفق بوده‌اید؟ این بخش‌ها تا چه حد موجب تغییراتی شده‌اند که زندگی مردم را بهبود بخشیده؟ سازمان‌تان چقدر خوب اداره می‌شود و مطابق نیازهای باهمستان است؟ آیا اقدام اخیرتان در حرکت شما به سوی هدفی که تعیین شده موثر است؟ آیا به اهدافی که مورد نظرتان بوده نزدیک شده‌اید؟‌

در جهت پایدار شدن تلاش‌هایی که برای باهمستان انجام می‌شود بکوشید و اداره آن را برای همیشه به اعضای باهمستان بسپارید  

توسعه محلی یک فرایند مستمر است. افراد و گروه‌ها نقل مکان می‌کنند و کسانی جایشان را می‌گیرند که هیچ چیز از پروژه شما نمی‌دانند. اگر باهمستانی توانمند و سازمانی قوی بسازید که متعلق به باهمستان است و اعضای آن اداره‌اش می‌کنند، تا زمانی که نیاز باشد به کارش ادامه خواهد داد.

خلاصه

در هر موقعیتی، کار توسعه محلی با درک باهمستان و تاریخش و ساختن تک به تک روابط آغاز می‌شود. روابط با افراد کلیدی می‌تواند کمک بزرگی در جذب بقیه به پروژه و تشخیص نقاط خطر احتمالی و راه‌های رسیدن به موفقیت باشد.

توسعه محلی در هر باهمستانی مفید است. می‌تواند به بی‌عدالتی‌ها، مشکلات یا کمبودهای نظام‌مند، سیاست‌گذاری یا مشکلات جدی محل رسیدگی کند. اگر درست انجام شود می‌تواند منجر به تغییرات طولانی‌مدت و مثبت اجتماعی و باهمستانی سالم‌تر شود.