در «جعبه ابزار باهمستان»، مولفان از راههای گوناگون برای بهبود باهمستانهای ما صحبت میکنند و همینطور از چگونگی انجام تمام کارها و برنامههای کوچک و بزرگی که باعث میشوند هر سازمانی عملکرد خوبی داشته باشد. اما به طور کلی – همه این تغییرات چگونه اتفاق میافتند؟ استراتژیهای فراگیری که به شکلی موثر منجر به بهبود شرایط باهمستانها میشوند، کدامها هستند؟ چرا بعضی از سازمانهای مردمی ناکام میمانند، در حالی که بعضی دیگر کارهای بزرگی انجام میدهند و به رشد و شکوفایی میرسند؟
سازماندهی برای تغییر مثبت در باهمستان به چه معنی است؟
سازماندهی باهمستان فرآیندی است که افراد از طریق آن برای شناسایی مشکلات یا اهداف، بسیجکردن منابع و به بیان دیگر، طراحی و اجرای استراتژیهایی برای دستیابی به اهداف مورد نظرشان، گرد هم میآیند.
همانطور که میبینید سازماندهی باهمستان فرآیند مهمی است و در حقیقت راهی است برای بررسی هر آنچه که انجام میدهیم. به خاطر همین، بسیاری از ایدههای دیگر مطرح شده در جعبه ابزار باهمستان زیر این چتر جمع میشود. برای مثال، سازماندهی موثر باهمستان عموما شامل موارد زیر است:
-
شناخت باهمستان: نخستین گام کلیدی این است که یاد بگیریم باهمستان چیست و چه چیزی برای ساکنان آن مهم است.
-
تولید و استفاده از قدرت. با توجه به ماهیت سازمان و اهداف درازمدت شما، انواع قدرت وجود دارد. سازمان شما ممکن است دارای انواع مختلفی از قدرت باشد یا به آن نیاز داشته باشد. انواع مختلف قدرت عبارتند از:
-
قدرت سیاسی یا قانونگذاری – برای مثال، شما میتوانید برای تصویب قوانینی کار کنید که تهیه مشروبات الکلی و دخانیات را برای جوانان مشکلتر میسازد.
-
قدرت مصرف کنندگان – سازمان شما ممکن است در مقابل شرکتی که سیاستهایش محیطزیست را به خطر میاندازد، سیاستهای تحریمی در پیش گیرد و کالای آنها را خریداری نکند.
-
قدرت قانونی اعمال مقررات – سازمان شما ممکن است مالک متخلفی را به دادگاه بکشاند.
-
قدرت اخلالگری – کارکنان یک سازمان ممکن است به عنوان بخشی از تقاضاهایشان برای کسب شرایط کاری بهتر، اقدام به اعتصاب کنند.
-
-
بیان صریح و شفاف مسائل. بخش بسیار مهمی از سازماندهی موثر، شفاف بودن و صریح بودن در مورد چیزهایی است که برای افراد مهم است، و نیز آن چه شما فکر میکنید باید در خصوص آن انجام شود.
-
برنامهریزی برای اقدام هدفمند. برنامهریزی برای اقدام، موضوعی محوری در سازماندهی موثر باهمستان است.
-
سهیم کردن افراد دیگر. سازماندهی باهمستان تا اندازه زیادی به واسطه نیرو و توانی انجام میگیرد که در تعداد اعضا وجود دارد. سازماندهی باهمستان در این ایده خلاصه میشود که «آنچه ما به تنهایی قادر به انجام آن نیستیم، اغلب با کمک هم میتوانیم به انجام برسانیم».
-
تولید و استفاده از منابع دیگر. اگرچه سهیمکردن گروههای بزرگی از افراد در کانون هر گونه تلاش برای سازماندهی باهمستان قرار دارد، اما همچنان نیاز به کسب منابع دیگری وجود دارد که ممکن است به صورت وجه نقد، انواع هدایا، و اشکال دیگر کمکهای مالی یا پشتیبانی باشد.
-
ارتباط برقرار کردن با اعضای باهمستان. راههای زیادی وجود دارد که با آن بتوانید به طور موثر با اعضای باهمستان خود ارتباط برقرار کنید و به آنها این امکان را بدهید که بدانند شما دارید چه کاری انجام میدهید، چرا آن را انجام میدهید و چرا آنها نیز باید بخشی از آن باشند.
-
نکته مهمی که باید به یاد داشت این است که سازماندهی باهمستان اساسا یک فرآیند مردمی است و ربطی به یک «کارشناس» ندارد که از بیرون میگوید باهمستان باید روی چه موضوعی کار کند. بلکه درمقابل، مربوط به اعضای آن است که علاقهمند به چیزی میشوند و انرژی حاصل از آن علاقه را برای ایجاد تغییر مثبت به کار میگیرند. به طور خلاصه، سازماندهی باهمستان در کل مربوط به توانمندسازی افراد برای بهبود زندگی آنها است، هر طوری که به بهترین نحو بتوان آن را انجام داد.
درس اساسی برای سازماندهنده باهمستان این است که: شما افراد را سازماندهی نمیکنید تا چیزی را انجام دهند که شما فکر میکنید باید انجام شود، بلکه به جای آن، به آنچه که برای افراد مهم است، پی میبرید و به آنها در دستیابی به اهدافشان کمک میکنید.
در صورتی که سازماندهی باهمستان به درستی انجام شود، تغییرات مثبتی برای اعضای آن حاصل خواهد شد. بسیاری از اوقات، سازماندهی باهمستان در بین کسانی انجام میشود که به طور سنتی صدایشان شنیده نشده یا نیازهایشان نادیده گرفته شده است. مانند افراد فقیر، بی خانمانها، گروههای خاص اقلیت و غیر آنها.
چرا باید در سازماندهی باهمستان شرکت کنید؟
سازماندهی اعضای هر باهمستان – فارغ از اینکه اهداف شما چه باشند – مزایای دیگری هم دارد که اگر کار به خوبی انجام شود، این مزایا به دست خواهند آمد. از جمله:
-
توانایی بیشتر برای ایجاد تغییراتی که در پی آن هستید. صدای جمعی تعداد زیادی از افرادی که با هم برای حل مشکلی کار میکنند، معمولا بسیار قویتر از صدای واحد است.
-
توانمندسازی. سهیم کردن افراد (به ویژه کسانی که به طور سنتی قدرت زیادی نداشتهاند) در بهبود شرایطی که به زندگی آنها شکل میدهد، میتواند احساس افراد را نسبت به ارزش و تواناییهایشان افزایش دهد و به آنها کمک کند که زندگی پربارتری داشته باشند.
-
افزایش خودبسندگی در بین اعضای باهمستان. سازماندهی افراد برای ایجاد تغییر، به آنها کمک میکند تا بیشترین نقش را تعیین سرنوشت خود داشته باشند. در نهایت، این امر مقدار کمک بیرونی مورد نیاز را کاهش خواهد داد.
-
افزایش حمایت اجتماعی. با گرد هم آوردن گروههای متنوعی از افراد که همگی برای آرمان مشابهی کار میکنند، افراد از فرصتی برای گفتگوکردن و یادگیری از دیگران برخوردار خواهند شد که به صورت معمول ممکن است از آن برخوردار نباشند.
-
برابری بیشتر در جامعه. زمانی که افراد بر نیروهایی که به زندگی آنها شکل میدهند، کنترل پیدا میکنند، این امر توازن قدرت در باهمستان را دستخوش تغییر میکند و آن را به صورتی گستردهتر و تقریبا با برابری بیشتر توزیع میکند. ایجاد تغییرات برای بهتر کردن اوضاع کسانی که از کمترین قدرت برخوردارند نیز به نوبه خود، باعث ایجاد جامعه عادلانهتری میشود.
استراتژیهای موثر در سازماندهی باهمستان چه هستند؟
یک باهمستان روشهای مختلف زیادی برای ایجاد تغییرات مورد نظر خود، پیش رو دارد. چهار مورد از این روشها با جزئیات بیشتر در بخشهای بعدی این فصل مورد بحث و بررسی قرار خواهند گرفت.
سازماندهی برای توسعه محلهمحور. توسعه محلهمحور که به عنوان توسعه باهمستان نیز شناخته میشود، بر بهبود شرایط باهمستان از طریق تعریف فرآیندی که طی آن کارها درست انجام میشوند، تمرکز میکند. برای مثال، روی توانایی باهمستان تاکید میکند – یعنی توانایی باهمستان برای حل مشکلات خود از طریق یادگیری مهارتهایی مانند تسهیلگری، تفکر انتقادی و ایجاد هماهنگی در روابط میان افراد متعلق به گروهای نژادی، قومی و از طبقات متفاوت اجتماعی.
برنامهریزی اجتماعی یا تغییر سیاست. درحالیکه در توسعه محلهمحور در درجه نخست تمرکز بر فرآیند کارکردن با یکدیگر است، برنامهریزی اجتماعی بر کسب نتایج تمرکز میکند؛ یعنی روی حل مشکلات خاص اجتماعی مانند نبود مسکن کافی یا میزان بسیار بالای جرم و جنایت. ارائه کالاها و خدمات و جلوگیری از دوباره کاری در این خدمات جزو اهداف مهم این نوع از سازماندهی است. این کار اغلب از سوی مدیران یا برنامهریزان باهمستان یا در نتیجه برنامههای دولتی انجام میگیرد.
به این دلیل که برنامهریزی اجتماعی در اصل بر اساس آمارها و انواع دیگری از دادهها پیش میرود، ممکن است بیشتر به عنوان یک کار «علمی» نگریسته شود تا توسعه محلهمحور. برای مثال، سازماندهندهای ممکن است به این صورت به موضوع اشاره کند که «سوابق و دادههای اداره بهداشت نشان میدهد که تنها ٦٥ درصد از کودکانی که وارد مهدکودک میشوند، به طور کامل واکسینه میشوند، بنابراین ما نیاز به ابتکار عملی داریم تا مطمئن شویم بچههایمان همگی خدمات مربوط به واکسیناسیون که سلامت آنها را تامین میکند، دریافت میکنند.»
به دلیل اهمیت و اعتباری که به آمارها و دیگر دادهها داده میشود، استفاده از «کارشناسان» ممکن است به عنوان بخش ضروری این رویکرد مورد توجه قرار گیرد.
سازماندهی برای اقدام اجتماعی، یا حمایت از تغییر سیستمها. در سازماندهی برای اقدام اجتماعی، اعضای یک گروه خاص – اغلب آن دسته از افرادی که صدایشان شنیده نمیشود– به منظور مطرح کردن تقاضاهایشان از باهمستان بزرگتر مبنی بر افزایش منابع یا دستیابی به برابری، گرد هم میآیند.
ائتلافها گروههای فراگیری هستند که افراد و سازمانهای سراسر باهمستان را گرد هم میآورند، از جمله گروههایی که ممکن است به طور معمول با هم کار نکنند. برای مثال، ائتلافی که برای افزایش آگاهی در مورد بیماری ایدز در باهمستان کار میکند، ممکن است مدیرانی از اداره بهداشت، نمایندگانی از اعضای مذهبی باهمستان، جوانان، مدیران کسب و کار، و اعضای گروههای NA (انجمن معتادان گمنام) را گرد هم آورد.
قدرت ائتلافها ناشی از این ایده است که « قدرت در تعداد افراد است» - گرد هم آوردن افراد مختلف، قدرت لازم برای ایجاد تغییرات مورد نظرتان را به شما میدهد.
با بررسی این چهار استراتژی برای سازماندهی باهمستان، به وضوح در مییابیم که این رویکردها کاملا مجزا از یکدیگر نیستند. با این حال گروهی که عمدتا با فرآیندهای توسعه محلی سروکار دارد، به بعضی از نتایج مورد نظر دست خواهد یافت و ممکن است به خوبی از تاکتیکهای جالبتر و جدیتر اقدام اجتماعی برای دست یافتن به آن نتایج استفاده کند. به طور حتم، ائتلاف ممکن است استفاده از هر کدام - یا به احتمال زیاد، هر- سه استراتژی دیگر را در مراحلی از طول دوران حیات خود برگزیند.
چگونه با سازماندهی باهمستان، تغییرات مثبت ایجاد میکنید؟
سازماندهی باهمستان میتواند به شیوههای زیادی انجام شود؛ اینکه چگونه آن را انجام میدهید بستگی دارد به اینکه کجا کار میکنید و اهداف خاص شما چه هستند. جزئیات بیشتر مربوط به چگونگی انجام آن در ادامه در هر کدام از بخشهای مربوط به هر استراتژی خاص خواهد آمد.
با این حال، اهداف نهایی شما هر چه باشد، بعضی از اصول اولیه و پایهای تقریبا یکسان خواهد بود. آنچه که در ادامه خواهد آمد، صرفا یک بررسی کلی است تا توجه شما را به فکرکردن درباره اصول اساسی جلب کند.
-
قبل از هر چیز، پرواضح است که باید افراد را در تلاشهایتان برای بهبود شرایط باهمستان سهیم کنید. این موضوع، مرکز و اساس سازماندهی باهمستان است که ممکن است به شیوههای زیادی انجام گیرد – از مکالمات غیر رسمی گرفته، تا رفتن خانه به خانه، تا استفاده از روشهای رسمیتر جلب نیرو.
به صورت سرزده زنگ خانهها را زدن، یک روش کلاسیک در سازماندهی باهمستان است که هنوز هم به طور مرتب از سوی کنشگران باهمستان مورد استفاده قرار میگیرد. رفتن خانه به خانه در منطقه مورد نظر همراه با نوشته کوتاهی در دست، که در ادامه به آن اشاره خواهد شد، می تواند جرقه اصلی ایجاد علاقه در طرف مقابل را بزند.
اینجا مراقب باشید. ممکن است بعضی از افراد در بین اعضای گروه شما باشند که در استفاده از شیوه رفتن خانه به خانه، به عنوان راهی برای گپزدن با مردم، راحت نباشند. یا ممکن است از امنیت محلهای که در آن با افراد ملاقات میکنند، مطمئن نباشند.
-
در قدم بعد، از طریق کامنتها و پیشنهادهایی که از اعضای باهمستان میشنوید، به شناسایی مسائلی بپردازید که ظاهرا بیش از همه برای آنها اسباب نگرانی است. سه پرسش بسیار مهم وجود دارد که باید در هنگام تصمیمگیری برای مواجهه با یک مشکل مورد توجه قرار دهید.
-
آیا این موضوع به اندازه کافی برای افراد مهم است که بخواهند در مورد آن اقدام کنند؟
-
آیا یک مورد خاص است؟ برای مثال، خشونت ممکن است یک مشکل باشد – اما افراد نگران چه نوع خشونتی هستند؟ خشونت خانگی؟ خشونت در مدارس؟ مورد حمله و دستبرد قرارگرفتن بعد از تاریک شدن هوا؟
-
آیا برای تاثیرگذاری بر آن در یک مدت زمان منطقی، میشود کاری انجام داد؟ شما ممکن است نتوانید در سطح محلی کار زیادی برای تغییر گرمایش جهانی انجام دهید، اما احتمالا میتوانید کاری هر چند کوچک برای تشویق افراد به صرفهجویی در مصرف انرژی و استفاده از ساخت و سازهای دوستدار محیط زیست و یا بهره برداری از منابع پاک انجام دهید.
-
بنابراین، آنهایی که میخواهند برای مواجهه با مشكل مورد نظر کاری انجام دهند، باید از نو آن را در قالب یک هدف تنظیم کنند. این کار، به آنها احساس و انگیزه مثبتی برای تلاش کردن میدهد و آنها را وارد جریان بهبود شرایط باهمستان میکند، به جای اینکه بخواهند صرفا به برطرف کردن چیزی مضر و ناراحتکننده بپردازند. این قضیه، نه تنها همکاری برای حل مسئله موجود را جذابتر میکند، بلکه افراد را برای بهبود شرایط باهمستان در آینده، آماده میسازد.
همچنین این کار به شما امکان میدهد که موضوع را به چیزی که به وضوح دست یافتنی است، محدود کنید. فرض کنیم که موضوع مشخص شده از سوی باهمستان، ترافیک باشد. ترافیک پر سروصدا است، آلودهکننده است و در طول ده سال گذشته وضعیت آن بسیار بدتر شده است، به طوری که مسیری که قبلا با ماشین، ده دقیقهای طی می شد، اکنون در ساعات شلوغی ٤٥ دقیقه طول میکشد. هدف روشنی که بخواهد این مسئله را توضیح دهد چیست؟
چند راه حل ممکن برای این معضل جود دارد. بهبود و گسترش وسایل حمل و نقل عمومی یکی از آنها است، راه حلی که ابتکارعمل باهمستان میتواند بر آن تاثیراتی داشته باشد. راه حل دیگر، تعیین خطوط دوچرخه و ساختن مسیرهای دوچرخه سواری خارج از خیابان در سراسر شهر است. هر کدام از اینها گویای هدفی روشن است که نه تنها نشان دهنده موفقیت سازماندهی باهمستان است، بلکه میتواند مردم را به شرکت در کمپین بعدی سوق دهد که ممکن است هدف بلندپروازانهتری به دنبال داشته باشد.
-
بسط و توسعه استراتژی، گام بعدی شما در سازماندهی باهمستان است. این که استراتژیتان چه میتواند باشد، با توجه به نوع سازماندهی که در حال انجام آن هستید، بسیار متفاوت خواهد بود. هر چند، در همه انواع سازماندهی، اعضای گروه شما میخواهند گرد هم آیند و در یافتن پاسخهایی به سوالات زیر به توافق برسند.
-
نقاط ضعف و قوت سازمانی شما چیست؟
-
چه کسی به این مسئله اهمیت میدهد؟
-
متحدین شما چه کسانی هستند؟
-
چه کسی از این قدرت و اختیار برخوردار است که هر آنچه را که شما میخواهید، به شما بدهد؟
-
چگونه میتوانیم کارمان را برای اعضای باهمستان به صورتی جذاب و دلپذیر کنیم که آنها تبدیل به بخشی آن شوند؟
مهم است که استراتژی سازمانتان را به شیوهای منطقی طراحی کنید. افراد دوست دارند که به خودشان به عنوان موجوداتی منطقی بنگرند. بنابراین، سازماندهندگان باید طوری استراتژی را طراحی کنند که هر گونه تشدید فعالیت قابل توجیه باشد، به طوری که نه اعضای گروه و نه اعضای باهمستان بزرگتر، آن چه که دارد انجام میشود را زیادهروی یا غیر منطقی تلقی نکنند.
-
سازمان شما باید بر اساس استراتژیهایی که انتخاب کرده، تاکتیکهای مشخصی را طراحی کند. ارائه تومار امضا و یا جلسه گذاشتن با افراد صاحب قدرت، میتواند نمونههایی از این تاکتیکها باشد. همانطور که در مرحله قبل در باب طراحی استراتژیها گفتیم، اعضای گروه باید مطمئن باشند که تاکتیکها مناسب با شرایط باشند – بیش از حد بزرگ (یا بیش از حد ضعیف!) نباشند؛ افراد مناسب و مورد نظر را هدف قرار دهند؛ و احتمال تاثیرگذاریشان بالا باشد.
-
مرحله بعدی در سازماندهی باهمستان، انتخاب اقدامات خاص برای اجرای استراتژیها و تاکتیکهایی است که طراحی کردهاید. در واقع اقدامات مرحله به مرحله منبع اصلی فرآیند بهبود شرایط باهمستان است و باید خیلی روشن و شفاف تعریف شوند، به طوری که مشخص باشد که چه کسی، چه چیزی را، به چه شیوهای و در چه زمانی انجام خواهد داد.
-
سازماندهنده باید اهدافی برای پیروزیهایی که در کوتاهمدت قابل دستیابی است تعیین کند و این پیروزیها باید جشن گرفته شوند. دستیابی به نتیجه در اغلب کارهای باهمستان مدت زمان زیادی طول میکشد؛ بعضی از آنها هرگز انجام نمیشوند. اهداف سازمان شما ممکن است خیلی وسیع باشد – پایان دادن به کودکآزاری؛ توسعه یک محله پررونق که در حال حاضر یک ناحیه ناسالم و آلوده به جرم و جنایت است؛ یا پایان دادن به تمام اشکال تبعیض. اینها اهدافی هستند که دست یافتن به آنها زمان زیادی طول میکشد؛ حتی ممکن است در طول حیات ما نیز تکمیل نشوند.
به همین خاطر، مهم است که گروه به سرعت به برخی از اهدافش برسد. چون برای روحیه گروه شما مهم است که احساس کند پیشرفت حاصل میشود و بداند که تنها به این دلیل که آرمان خوبی دارید، فعالیت نمیکنید بلکه کار را il به شیوهای صحیح جلو میبرید. هیچ کس دوست ندارد احساس کند که کارش بیهوده است و دارد از وقت فراغت ارزشمند خود صرف نظر میکند اما کاری انجام میدهد که ارزشش را ندارد. همانطور که دوست ندارد حس کند به خاطر کارهایی که انجام میدهد، قدردانی نمیبیند. پس، قدردانی از افراد و جشن گروهی برای موفقیتها را به بخش ثابتی از کار سازمان خود تبدیل کنید.
-
و سرانجام، سازمان نیاز دارد تا استمرار داشته باشد. همانطور که در بالا گفتیم، کار باهمستان هرگز به پایان نمیرسد. گروه شما ممکن است مشغول سازماندهی افرادی برای کار روی اهداف خاصی باشد. اما زمانی که گروه شما به موفقیت دست یافت (یا زمانی که وقت را مناسب دیدید که با عزت کنار بکشید)، زمان آن است که استراحتی به خودتان بدهید، گروه تازهای تشکیل دهید، و به سوی کمپین بعدی حرکت کنید.
خلاصه
قدرت یک باهمستان سازمانیافته که اعضایش دست در دست هم برای دستیابی به اهدافی از پیشتعیینشده کار میکنند، چیزی از شکوه و والایی کم ندارد. در هنگام تلاش برای بهبود زندگی در باهمستانهایمان، به جز سازماندهی، گام مهم دیگری برای برداشتن وجود ندارد. و بنابراین، برای آن دسته از ما که برای باهسمتانهایمان کار می کنیم، بسیار مهم است که یاد بگیریم چگونه این کار را به شیوهای موثر انجام دهیم.