فرم جستجو

روابط اجزا سازنده همه فعالیت‌های سازمان‌دهی شده در باهمستان است. وقتی می‌خواهید یک بازی والیبال سازمان‌دهی کنید یا از شر فعالیت‌های ساختمانی ناعادلانه در شهر خود خلاص شوید، به روابط زیادی برای انجام کار مورد نظرتان نیاز دارید. چرا؟ زیرا روابطی که با همکارانمان داریم، باهمستان‌هایی که به آن‌ها خدمت می‌کنیم، و حتی دشمنانمان، همگی ابزارهایی برای تحقق اهداف‌ ما به شمار می‌روند. انسان‌ها در انزوا کار نمی‌کنند: ما نیاز داریم که با هم کار کنیم! با افزوده شدن روابط ما به همدیگر شالوده تلاشی برای یک تغییر شکل می‌گیرد. ما به افراد زیادی احتیاج داریم که ایده‌هایشان را با ما در میان بگذارند، موضع بگیرند، و کار را به انجام برسانند.

این مردم هستند که به ما انگیزه حرکت به سمت اهدافمان را می‌دهند. به عنوان سازندگان باهمستان، ما عمیقا به مردم توجه داریم و توجه کردن بخشی از کار ماست. دغدغه توجه به دیگران به ما انگیزه می‌دهد تا جایی که می‌توانیم سخت تلاش کنیم. وقتی خود را برای عبور از موانع تحت فشار می‌گذاریم و چالش‌هایی که به نظر جانکاه می‌آیند را به جان می‌خریم، اغلب در ذهن خود سلامتی و شادی فرزندانمان، همسایگانمان، و همکارانمان‌ به خاطر می‌آوریم. اگر شما نقش یک رهبر رسمی را داشته باشید یا شهروندی فعال باشید که هیچ عنوان رهبری ندارد، تاثیرگذاری شما زمانی به حداکثر خواهد رسید که در اطراف خود ارتباطات بسیاری درون باهمستانتان درست کرده باشید.

در این بخش، در مورد ایجاد و تداوم روابط صحبت می‌کنیم و برخی نکات عملی و دستورالعمل‌های کلی در این مورد به شما ارائه خواهیم کرد.

یادآوری: افراد عادی پیوسته در حال آموختن مهارت‌های برقراری و حفظ رابطه هستند. نیازی نیست که در عمل خنده‌رو، بذله‌گو، و بااستعداد باشید. اما اگر هستید، باز هم این دستورالعمل‌ها می‌تواند به شما نیز کمک کند!

چرا به ایجاد و حفظ روابط نیاز داریم؟

برخی از دلایل بنیادی برای ایجاد رابطه از این قرار هستند:

  • ساختن باهمستان، تنها با وجود دیگری تحقق می‌یابد. شما باید با تک تک مردم رابطه برقرار کنید اگر می‌خواهید آن‌ها در گروه یا سازمان شما درگیر شوند. برخی از مردم در یک سازمان تنها به دلیل اعتقادی که به قصد و نیتش دارند، درگیر می‌شوند. اما بسیاری از مردم در یک گروه، شرکت، یا سازمان درگیر می‌شوند تنها به این دلیل که با یکی از کسانی که در آن فعالیت دارد در ارتباط هستند.
  • ما برای یافتن کسانی که با قصد ما همراه شوند، نیاز به روابط داریم. به منظور دریافت حمایت از افراد خارج از سازمانمان نیاز به ایجاد روابطی داریم که مردم از طریق آن ما را بشناسند و به ما اعتماد کنند.
  • روابط به زندگی و کار ما معنا و غنا می‌دهند. همه ما به باهمستانی متشکل از انسان‌ها نیاز داریم تا خوشی‌ها و سختی‌های سازمان‌دهی و ایجاد تغییر در باهمستانمان را با هم به اشتراک بگذاریم. تنها کمی رفاقت لازم است.

در اینجا ما از چه نوع روابطی صحبت می‌کنیم؟

هر رابطه‌ای با رابطه دیگر فرق دارد ولی همه مهم است. اگر هر روز در راه رفتن به سر کار به راهنمای عبور از خیابان بچه‌های مدرسه لبخند بزنید و به او سلام کنید، شما یک رابطه را شکل داده‌اید. این شخصی که اکنون راهنمای عبور از خیابان بچه‌های مدرسه است ممکن است وقتی فرزندان یا نوه‌هایتان آن‌ قدر بزرگ شدند که بتوانند خودشان به مدرسه بروند، همان کسی باشد که از آن‌ها مراقبت می‌کند. این شخص وقتی که مراقب است فرزندتان از خیابان عبور کنند، شما و لبخند گرم شما را به خاطر خواهد آورد. و نیز شاید این شخص فردی باشد که شما برای ریاست کمیته ایمنی ترافیکی شهروندان استخدام می‌کنید.

روابط شما با راهنمای عبور از خیابان بچه‌های مدرسه می‌تواند کاملا متفاوت از روابطی که با افرادی که در کمیته نظافت پارک محله درگیر هستند، باشد. روابطی که شما با همیاران شهرداری، کارمندانتان، اعضای هیات مدیره خود، و همسرتان دارید با همدیگر متفاوت هستند ولی همه آن‌ها نقش مهمی در سازمان‌دهی باهمستانتان ایفا می‌کنند.

هر چه روابط بیش‌تری داشته باشید بهتر است. شما هرگز نمی‌دانید چه زمانی ممکن است هر کدام به کار آیند. یکی از اعضای یک گروه محلی می‌تواند دقیقا همان کسی باشد که به کمکش برای سازمان‌دهی یک گروه برای ساخت یک زمین بازی جدید در محله خود نیاز دارید. رابطه‌ها جا‌هایی که هرگز فکرش را نمی‌کنید ثمره می‌دهند؛ چه این رابطه با مسئولین حکومتی باشد یا معلمان مدرسه، تجار، سالمندان، باغبانان، کودکان، افراد توان‌یاب، بی‌خانمان‌ها،  یا هر کس دیگر.

مرکز شما هستید​

اگر یک چرخ را فرض کنید، شما روی محور یا مرکز آن قرار دارید و هر یک از پره‌ها نشان‌دهنده رابطه‌ای است که بین شما با فرد دیگری وجود دارد. آیا این خودخواهانه به نظر می‌رسد؟ لزوما این طور نیست. تعداد زیادی پره باید با هم جمع شوند تا یک چرخ را تشکیل دهند و چرخ نیز حرکت یک پروژه را به جلو ممکن می‌سازد. هر کسی به اندازه کافی فضا دارد که چرخ روابط مستحکم خود را بسازد.

نکته اینجاست که شما باید برای برپایی و حفظ رابطه زمان صرف کنید. اگر منتظر دیگران بمانید تا اول آن‌ها برای برقراری رابطه با شما اقدام کنند، ممکن است مجبور شوید زمان زیادی صرف انتظار کشیدن کنید.

یادآوری: کاملا بی‌معنی است که تنها به منظور استفاده از دیگران برای انجام کارهایتان رابطه‌ها را ایجاد کنید. این شیوه جواب نخواهد داد زیرا افراد احساس خواهند کرد که مورد سوء‌استفاده قرار گرفته‌اند. سازندگان باهمستان باتمامیت وارد ارتباط می‌شوند. ما رابطه برقرار می‌کنیم چون خالصانه کسی را دوست داریم، یا چون ما چیزی برای ارائه به او داریم، یا چون اهداف مشترکی باهم داریم.

چه زمانی باید رابطه‌ای ایجاد و حفظ می‌کنید؟

شما این کار را همیشه انجام می‌دهید. اگر پنج دقیقه بیش‌تر وقت بگذارید و با کسی که دارد پاکت‌های نامه را پر می‌کند، صحبت کنید و نظرش را در مورد عملکرد تیم بیس‌بال در سال جاری بپرسید، شما رابطه‌ای قوی‌تر ساخته‌اید.

برخی روابط نیازمند زمان بیش‌تری به نسبت روابط دیگر هستند. ممکن است بخواهید ماهی یک بار با دیگر مدیران سازمان‌های جوانان شهر خود ملاقاتی داشته باشید و با آن‌ها ناهاری بخورید. ممکن است مجبور باشید این هفته دوبار با یکی از کارمندانتان که از کارش دلخور است ملاقات داشته باشید. ممکن است بخواهید هر از گاهی با نمایندگان خود در کمیته مدرسه تماس تلفنی داشته باشید تا در مورد دغدغه‌های مشترکتتان صحبت کنید.

به عنوان سازمان‌دهندگان باهمستان که منابع محدودی در دسترس دارد، معمولا ما در معرض فشارهای شدیدی قرار داریم که موجب می‌شود از توجه‌ به روابط‌‌مان غافل شویم. ما احساس می‌کنیم در اضطرار هستیم تا اهداف مهم‌مان را محقق سازیم. ما به غلط احساس می‌کنیم صرف وقت برای روابط‌مان یک کار کم‌اهمیت است که ممکن است موجب خوش‌آمد فرد مقابل بشود اما به انجام کار کمکی نمی‌کند. اما اغلب روابط نقش کلیدی در حل مسائل یا انجام کارها دارند. ایجاد و حفظ سطح بالایی از روابط قوی و مستحکم برای کار ما به عنوان رهبران باهمستان اهمیت محوری دارد.

روابط پایه‌های کار ما هستند​

اغلب روابط پایه‌هایی هستند که در هر پروژه‌ای باید پیش از شروع هر کار دیگری آن را پی‌ریزی کرد. هر چه پروژه شما بزرگ‌تر باشد، معمولا به روابط بیش‌تری برای تشکیل زیرساخت کارتان نیاز خواهید داشت.

برای مثال اگر ائتلافی متشکل از گروه‌های باهمستانی را سازمان‌دهی می‌کنید که قرار است برای ساخت یک مرکز هنری چندفرهنگی فعالیت کند، پیش از اینکه آن‌ها را برای کار بر روی پروژه جمع کنید خوب است با هر یک از افراد سازمان‌ها آشنا شوید.

از خودتان بپرسید: «آیا یک فرد کاملا غریبه می‌تواند بهتر شما را قانع کند یا کسی که او را می‌شناسید؟» جواب شما راهنمای خوبی برایتان خواهد بود.

وقتی برای یک پروژه برنامه‌ریزی می‌کنید باید زمان مورد نیاز برای ایجاد روابط لازم برای پروژه را نیز مدنظر قرار دهید. مردم برای اعتماد کردن به زمان نیاز دارند. هر زمان که افراد با هم همکاری می‌کنند نیاز است بینشان روابط مبتنی بر اعتماد ایجاد شود. زمانی که اعتماد وجود ندارد معمولا افراد به سختی می‌توانند با هم در کاری مشارکت داشته باشند. آن‌ها نگران خطر کردن بیش از اندازه خود خواهند بود. چرا که اختلافات می‌تواند بدون هیچ دلیل قابل توجهی پیش بیاید. صرف کردن زمان، منابع، و اعتبار سازمانی در هر کاری می‌تواند بسیار پرخطر باشد. افراد حداقل انتظار دارند سرمایه‌گذاری که می‌کنند ثمره‌ای برایشان داشته باشد. آن‌ها باید احساس کنند که شما به آن‌ها به عنوان یک انسان نگاه می‌کنید، منافعشان را می‌فهمید، و آن‌ها را به زمین نخواهید زد.

بازگردیم به مثال قبلی‌مان در مورد مرکز هنری چندفرهنگی– اگر ساختن چنین مجموعه‌ای مستلزم درگیری چندین گروه باهمستان است و اگر آن‌ها را چندان نمی‌شناسید (و آن‌ها نیز یکدیگر را نمی‌شناسند)، ابتدا همکاری‌تان را با کار بر روی یک پروژه کوچک‌تر شروع کنید. برای مثال، می‌توانید به صورت مشترک بانی برگزاری یک گردهمایی عصرانه برای تعامل فرهنگی شوید. اگر این رخداد موفق بود، شما اعتماد و اطمینان متقابلی نسبت به هم پیدا کرده‌اید که می‌توانید با آن کار تازه‌ای آغاز کنید. شما می‌توانید چند رخداد مشابه دیگر برگزار کنید تا به مرور زمان اعتماد بینتان شکل گیرد.

اگر کارها خوب پیش نرفت، عقب‌نشینی کنید و یک چالش آسان‌تر را امتحان کنید. اگر برگزاری جلسات در مورد مرکز هنری چندفرهنگی را شروع کردید و این مسئله موجب بروز نشانه‌های نگرانی به جای هیجان در میان برخی از افراد شد، سرعت را کم کنید. یک چالش آسان‌تر را در پیش بگیرید تا زمانی‌ که روابط قوی‌تری بین شما شکل بگیرد.

پیش از اینکه به رابطه‌ای نیاز پیدا کنید، آن را ایجاد کنید​

بهتر است روابط را پیش از اینکه به آن نیاز پیدا کنید یا مناقشه‌ای رخ دهد، ایجاد کرده باشید. اگر همین حالا رابطه خوبی با صاحب مغازه بقالی محله‌تان داشته باشید، شما در جایگاه بهتری برای حل مناقشه خطرناکی که بین او برخی از نوجوانان محل صورت گرفته خواهید بود. اگر هم‌اکنون با نماینده کمیته مدرسه خود از رابطه‌ای خوبی برخوردار باشید، احتمال اینکه او به نظرات شما در مورد تخصیص بودجه برای آموزش‌هایی ویژه پاسخ بدهد، بیش‌تر خواهد بود.

برقراری رابطه در شرایط بحران​

برقراری رابطه در وضعیت بحران محال نیست و اغلب حتی بحران موجب نزدیک شدن افراد به همدیگر می‌شود. اگرچه ممکن است غیرمعمول به نظر برسد، اما از بحران‌های سازمانتان حداکثر بهره را ببرید. درخواست کمک کنید و افراد برای کمک به شما پیش خواهند آمد. در وقت نیاز هم می‌توانید با دیگران رابطه ایجاد کنید، زیرا مردم اغلب کمک کردن را دوست دارند.

چگونه رابطه برقرار کنیم؟ یک برنامه با ۱۱ گام

در اینجا به نکاتی برای ارتقا روابط خود با دیگران خواهیم پرداخت. برخی از این ایده‌ها را در کلاس اول ابتدایی به ما آموخته‌اند ولی به عنوان بزرگسال گاهی آن‌ها را فراموش می‌کنیم.

۱. باید با هر فرد به صورت جداگانه رابطه برقرار کنید. خوشبختانه یا بدبختانه، راه میان‌بری وجود ندارد. ارسال خبرنامه به شما کمک می‌کند که با افراد زیادی در تماس باشید اما جایگزینی برای شناخت یک فرد واقعی نیست.

۲. صمیمیت داشته باشید و تماس ایجاد کنید. این اصل خودش به اندازه کافی گویاست، اما یک جمله دوستانه یا یک لبخند ممکن است روز کسی را بسازد. سعی کنید چیز مشترکی پیدا کنید: همه ما می‌خواهیم با هم‌نوعانمان و انسان‌های دیگر تماس برقرار کنیم.

۳. از دیگران سوال بپرسید. مردم دوست دارند در مورد خودشان و افکارشان صحبت کنند. اگر از مردم در مورد خودشان بپرسید و وقت بگذارید و با دقت به آن‌ها گوش بدهید، آن‌ها به سرعت با شما دوست خواهند شد.

۴. در مورد خودتان با دیگران صحبت کنید. مردم به شما اعتماد نمی‌کنند مگر اینکه شما به آن‌ها اعتماد کنید. با آن‌ها در مورد افکارتان و چیزهایی که برایتان مهم است در کمال خلوص صحبت کنید.

۵. به جاهای مختلفی بروید و کارهای مختلف انجام بدهید. وقتی از دزدی پرسیدند چرا بانک را زدی؟ او جواب داد: «چون پول در بانک است.» اگر می‌خواهید دوست پیدا کنید، باید جایی بروید که مردم هستند: محل‌های گردش، کنفرانس‌ها، رخدادها، محل‌های جمع‌آوری کمک‌های مردمی، مهمانی‌ها، زمین‌های بازی، سالن‌های بولینگ، لیگ‌های ورزشی کوچک، خیریه‌های فروش غذا، و غیره.

۶. افراد را همانطوری که هستند بپذیرید. برای اینکه رابطه‌ای با آن‌ها برقرار کنید لازم نیست همیشه با آن‌ها هم‌نظر باشید. هیچ کس قضاوت شدن را دوست ندارد.

۷. فرض کنید دیگران نیز می‌خواهند رابطه برقرار کنند. در پس بدعنق‌ترین چهره‌ها نیز اغلب یک روح تنها وجود دارد که امیدوار است کسی پیدا شود و این پوسته‌ای که دورشان هست را کنار بزند و به او نزدیک شود.

۸. بر ترستان از طرد شدن غلبه کنید. همه ما ترس طرد شدن داریم و از آن رنج می‌بریم و تنها یک کار برای آن می‌توان کرد: بر آن غلبه کنید. اگر می‌خواهید رابطه ایجاد کنید، آماده باشید که گاهی نیز طرد شوید. اما در سایر مواقع با روابطی که ایجاد خواهید کرد پاداش بالایی نصیبتان خواهد شد.

۹. مصمم باشید. افراد اغلب خجالتی و شکاک هستند. جلب اعتماد به زمان نیاز دارد. شما تقریبا همیشه می‌توانید رابطه‌ای ایجاد کنید اگر جدیت کافی داشته باشید.

۱۰. از افراد برای مشارکت دعوت کنید. مردم دوست دارند عضو چیزی بزرگ‌تر از خودشان باشند. بسیاری از مردم به‌ دنبال فرصتی برای دیدار با افراد دیگری که با آن‌ها اهداف مشترک دارند می‌گردند. در بدترین حالت، با دعوت از افراد می‌توانید با آن‌ها گپ بزنید.

۱۱. از بودن با مردم لذت ببرید. اگر خالصانه از بودن با مردم لذت ببرید، دیگران جذب برخورد شما خواهند شد و احتمال اینکه مردم بخواهند نزدیک‌ شما باشند بیش‌تر خواهد بود.

چگونه می‌توانید با افرادی با پیشینه فرهنگی متفاوت رابطه برقرار کنید؟

در اینجا چند دستورالعمل عام در این خصوص آورده شده است:

  • در مورد فرهنگ فرد مورد نظر مطالعه کنید. هر تلاشی که انجام بدهید به فرد نشان می‌دهد که شما به اندازه‌ای برای او اهمیت قائل بودید که در مورد واقعیت زندگی او جستجو کنید.
  • خودتان را در مرکز فرهنگ آن فرد قرار دهید. به ویژه زمانی که شما تصمیم دارید فردی را بشناسید که به فرهنگ اکثریت تعلق ندارد، سعی کنید به رخدادهای فرهنگی آن‌ها که شما در آنجا اقلیت خواهید بود بروید. اگر می‌خواهید کمی خطر کنید و خودتان را در وضعیتی قرار دهید که شاید کمی احساس راحت بودن نداشته باشید، مردم بیش‌تر برای شناختن شما تحریک می‌شوند.
  • در برابر سرکوب شدن آن فرد موضع‌گیری کنید. صدای عمل بلندتر از حرف است. افرادی که سرکوب را تجربه می‌کنند برای اینکه در برابر بی‌عدالتی به سخن در آیند به همپیمانانی نیاز دارند. وقتی افراد شجاعانه برای کسی می‌ایستند، روابط مستحکمی شکل می‌گیرد.
  • اشکالی ندارد اگر خطا کردید. در برقراری رابطه با افرادی با پیشینه فرهنگی متفاوت ممکن است دچار خطا و مشکل بشوید، اما به طور کلی مردم می‌بخشند، به ویژه اگر نیت شما خیر باشد. به یاد داشته باشید که حتی اگر طرد شدید باز استقامت نشان بدهید.

چگونه باید با افرادی که موقعیتی در قدرت سیاسی دارند ارتباط برقرار کرد؟

برخی دستورالعمل‌ها برای برقراری رابطه با مسئولین منتخب مردم، رهبران تجاری، و روسای سازمان‌های بزرگ از این قرار است:

  • مرعوب آن‌ها نشوید. کسانی که عناوین سیاسی دارند یا از موقعیتی در قدرت سیاسی برخوردارند، نیز انسان هستند. آن‌ها هم مانند هر فرد دیگری دوست دارند ارتباط ایجاد کنند.
  • گوش دهید و قضاوت را کنار بگذارید. افرادی که صاحب عنوان هستند کم‌تر فرصتی پیدا می‌کنند که کسی به آن‌ها گوش بدهد. آن‌ها به ندرت این امکان را پیدا می‌کنند که در مورد چیزی فکر کنند بدون اینکه برای رای دادن به نفع یا علیه آن تحت فشار باشند. یکی از راه‌های دوستی با چنین افرادی این است که زمان بگذارید و به آن‌ها گوش دهید. ببینید چه چیزی دارید برای ارائه به او دارید؛ البته نه در بستر سیاسی بلکه به عنوان یک انسان همدل.

چگونه روابط را حفظ کنیم؟

اکنون روابطی را شکل داده‌اید. روابط نیز مانند هر چیز زنده دیگری به مراقبت و توجه نیاز دارد تا زنده و سالم باقی بماند. حالا چه باید کرد تا تداوم یابد؟

  • به افراد توجه کنید. هر موقع لازم شد، با افراد تماس بگیرید. این کار ممکن است چند دقیقه در هفته از شما وقت بگیرد اما همین چند دقیقه می‌تواند کمک بزرگی به دوست یا همکارتان بکند تا اهمیت کاری که دارید با هم انجام‌ می‌دهید را به یاد داشته باشد.
  • آشکارا ارتباطات برقرار کنید. مردم به ارتباطات نیاز دارند. خوب است کمی زمان کنار بگذارید و با آن‌ها تنها در مورد چگونگی پیشرفت کارهایشان صحبت کنید. وقتی افراد فرصت صحبت در مورد مسائل مهم را پیدا نکنند، سوءتفاهم‌ها می‌تواند اتفاق بیافتد و اغلب تنش شکل می‌گیرد. ارتباطات خود انتظام است که باید به صورت مرتب تمرین شود؛ این کار مانند مصرف قرص ویتامین یا انجام ورزش شنا است.
  • از همدیگر قدردانی کنید. هر کسی برای تداوم رابطه نیاز دارد که مورد قدردانی قرار بگیرد. اگر متوجه شدید کسی کاری درخشان در زمینه گردآوری اطلاعات برای کمیته‌ای انجام داده است، آن را بیان کنید. اگر از کار کردن با کسی لذت می‌برید، به او بگویید. همه ما انسان هستیم و قدردانی به شکوفایی ما کمک می‌کند.
  • برای کمک دست دراز کنید. حداقل هر از گاهی کمی مسیرتان را تغییر دهید. اگر همکارتان نیاز دارد برای دخترش وقت بگذارد، می‌توانید به او بگویید که زودتر به خانه برود و خودتان کار تهیه پروپوزال کمک هزینه مالی را تمام کنید.
  • برای انجام برخی از کارها در سازمان دیگران، داوطلب شوید (اگر شخص مورد نظر در سازمان خود شما نیست). اگر به آن‌ها کمک کنید، احتمالا آن‌ها نیز نگاه مثبتی به شما خواهند داشت و در مقابل کاری که برایشان کرده‌اید چیزی نیز به شما خواهند داد.
  • همدیگر را برای انجام بهتر کارها به چالش بکشید. همه ما به یک هم‌قطار نیاز داریم که ما را برای خروج از باورهای محدودکننده‌ای که در مورد توانایی‌هایمان داریم به چالش بکشد. وقتی همکاری را برای انجام کارهای بزرگ‌تر به چالش می‌کشیم روابط قوی‌تری نیز بین‌ ما شکل خواهد گرفت.
  • در شرایط دشوار از یکدیگر پشتیبانی کنید. وفاداری برای حفظ سلامت روابط اهمیت دارد. ممکن است با یک دوست یا همکار موافق نباشیم، اما می‌توانیم در تنگناها در کنارش باشیم.

زمانی که روابط به هم می‌خورد​

بسیاری از روابط دیر یا زود به هم می‌‌خورند و این لزوما چیز بدی نیست. گاهی افراد نیاز به یک جنگ اساسی یا شفاف‌سازی فضا دارند تا بتوانند روابط را به مسیر درست بازگردانند. با بروز مناقشه لزوما نباید یک رابطه به پایان برسد. به یاد داشته باشید: ما معمولا با کسانی که بیش‌تر از همه برایمان مهم هستند و بیش‌ترین امید را به آن‌ها بسته‌ایم، جنگ می‌کنیم.

در ادامه چند ایده که می‌توانند در زمان بروز مشکلات اینچنین به کار بیایند، آورده شده است:

  • برای شنیدن همدیگر وقت بگذارید. این کار همیشه آسان نیست. هر کسی باید گاهی وقت بگذارد و بدون اینکه حرف دیگری را قطع کند به او گوش بدهد.
  • خودتان را به جای فرد مقابل بگذارید. در یک مناقشه نگرش‌های هرکس در مورد وضعیت پیش آمده کاملا متفاوت از دیگری است. وقتی که جنگ بالا گرفت، افراد معمولا مطمئن هستند که خودشان کاملا درست می‌گویند. سعی کنید دلیل نوع نگاه فرد مقابل را بفهمید. تلاش شما برای فهم طرف مقابل خود به تنهایی به او می‌فهماند که شما دارید سعی خودتان را می‌کنید.
  •  سعی کنید جنبه‌های درست سخن طرف دیگر را ببینید. ببینید آیا می‌توانید وضعیت را درست کنید؟ اگر لازم است معذرت خواهی کنید، این کار را بکنید. ممکن است ناگوار به نظر برسد ولی اغلب یک معذرت‌خواهی می‌تواند رابطه را به مسیر درست بازگرداند.
  • احساسات را از واقعیت تفکیک کنید. هر کسی احساساتی دارد که گه‌گاهی بروز می‌دهد. افراد اغلب چیزهایی را در اوج یک ناراحتی عاطفی می‌گویند که منظوری از آن ندارند. پیش از اینکه به جمع‌بندی در مورد حل مشکل برسید، به افراد زمان و فضای لازم برای درک عواطفشان را بدهید.
  • به تقدیر و احترام گذاشتن به یکدیگر ادامه دهید. اگر چه شاید سخت به نظر برسد، اما به جنبه‌های مثبت روابط تمرکز کنید. اگر تقدیر کردن را به عنوان مدل رفتاری خودتان انتخاب کنید، طرف مقابل نیز در این کار از شما پیروی می‌کند.
  • از صمیم قلب سخن بگویید. در حالی که سعی دارید گره‌ها را باز کنید، تمرکز خود را بر روی چیزهایی که برای خودتان و برای طرف مقابل بیش‌ترین اهمیت را دارند معطوف کنید: اهداف پروژه، همدیگر، باهمستان، و غیره.
  • از اصول خود صرف نظر نکنید. برای حفظ یک رابطه اصول خود را قربانی نکنید. اگر از اصولتان دست بکشید، تاثیرگذاری خود را از دست خواهید داد و رابطه دیگر جواب نخواهد داد.
  • در شرایط دشوار پایداری کنید. ممکن است کمی به خودتان استراحت بدهید ولی به طور کلی از ادامه رابطه دست نکشید. وقتی به سخت‌ترین شرایط برسید، این شرایط درس‌های بزرگی برای یادگیری شما خواهند داشت. بهترین کار این است که روابطی را که برای آن زمان و توجه صرف کرده‌اید حفظ کنید.
  • می‌توانید به طور مستقل برای ارتقا یک رابطه تلاش کنید. حتی اگر فرد یا گروه دیگر نیز رفتار ناخوشایندی دارد، می‌توانید به شکل مثبت، محترمانه، سازنده، و عاقلانه رفتار کنید. این کار ممکن است طرف مقابل را متعجب کند و او را به رفتار مشابه وادارد.
  • آیا گفتن این چیزها آسان‌تر از انجام دادن آن‌ها است؟ بله. مدیریت روابط ممکن است سخت باشد ولی محال نیست. به خود مثل کاوشگری نگاه کنید که مسیر خود را از میان آب‌های اسرارآمیز و مه‌گرفته روابط، جستجو می‌کند. گنج در پیش روی شما قرار دارد!

رابطه با مخالفان​

بله شما حتی می‌توانید با کسانی که با شما مخالف هستند و یا حتی علیه شما و اهداف سازمانتان تلاش می‌کنند نیز رابطه داشته باشید. در این مورد هم شما می‌توانید از همان دستورالعمل‌های قبلی که در قسمت «زمانی که روابط به هم می‌خورد» آمد استفاده کنید و علاوه بر آن‌ها، به این دو نکته را نیز توجه داشت باشید:

  • شما می‌توانید با افرادی که علیه اهداف شما کار می‌کنند مخالفت کنید ولی همچنان با آن‌ها نیز رابطه برقرار کنید. اگر این کار را کردید، افراد گروه رقیب نیز شما را به عنوان یک انسان می‌بینند به جای اینکه به شما به عنوان یک دشمن نگاه کنند. در عوض شما نیز تصویر انسانی آن‌ها را مشاهده خواهید کرد. ممکن است حتی تلاش کنید تا از فردی از گروه رقیب دعوت کنید تا با شما ناهار بخورد و نقاط مشترکی که با شما دارد را دریابد.
  • می‌توانید یک گروه گفتگوی متقابل تشکیل دهید تا در مورد دلایل نگاه متفاوت گروه مخالف بشنوید. می‌توانید از یک تسهیل‌گر بی‌طرف نیز دعوت کنید تا مدیریت مذاکرات در مورد حوزه‌های اختلاف را برعهده بگیرد. به کمک یک تسهیل‌گر ماهر، افراد ممکن است به تدریج دریابند که طرف مقابل تا چه اندازه برای عقیده آن‌ها ارزش و اهمیت قائل است و حوزه‌هایی را پیدا کنند که در آن‌ها با شما منافع مشترک دارند.  

خلاصه​

ایجاد و حفظ روابط قلب تپنده سازمان‌دهی باهمستان‌هاست. قدرت یک باهمستان ریشه در قوت روابطی دارد که بین ما برقرار است. با داشتن روابط قوی مردم از قدرت کافی برای ایجاد تغییرات واقعی برخوردار خواهند شد. ساختن این ارتباطات زمان‌بر است ولی ارزشش را دارد.

روابط معمولا سرمنشا بزرگ‌ترین شادی‌ها و عظیم‌ترین چالش‌های ما هستند. فهم روابط به هیچ وجه کار ساده‌ای نیست. افراد آنقدر منحصر به فرد و پیچیده هستند که هیچ فرمول ساده‌ای برای آن نمی‌توان ارائه کرد.

یکی از اندیشه‌های محوری در اغلب ادیان این است که باید با همسایه خود به گونه‌ای رفتار کنیم که دوست داریم با ما رفتار بشود. اگر این مسئله را به ذهن بسپارید، احتمال اینکه بتوانید روابطی قابل اتکا برای خود ایجاد کنید بسیار زیاد خواهد شد.

چه یک «رهبر» باشید یا یک پیرو، شما توانایی آن را دارید که باهمستانی از دوستان، همکاران، وابستگان، هم‌قطاران، شرکا، و رفقا در اطراف خود ایجاد کنید. و به طور کلی، برای کارهایی که شما توانایی انجامشان را دارید هیچ نسخه از پیش تعیین شده‌ای نمی‌توان داد.