فرم جستجو

بخش ۳. نیکوکاری نسبت به دیگران

مقدمه‌ای بر نیکوکاری

نیکوکاری نسبت به دیگران نوعی دارایی معنوی است؛ نوعی از دارایی که می‌تواند به ساختن باهمستان کمک کند. حتی شاید عده‌ای معتقد باشند که ایجاد حس تعلق و همزیستی بدون شکلی از نیکوکاری غیر‌ممکن است.

ما در مقام نوع بشر و قبیله‌ای اجتماعی، نیازمند زیستن در محیطی حمایت‌گر هستیم؛ محیطی که بتوانیم در آن با هم پرورش یافته و رشد کنیم؛ محیطی که در آن، نسبت به رفاه کلی باهمستان تعهدی پایدار وجود دارد. در اساس، ما برای زیستن به این سبک طراحی شده‌ایم. نیکوکاری نسبت به دیگران تنها «یک کار خوب» نیست، بلکه برای بقای ما در مقام انسان و رفاه ما به عنوان باهمستانی محلی و جهانی، امری اجباری است.

تعریفی کاربردی از «نیکوکاری»

شاید شما بر مبنای تجربیات شخصی، از واژه‌ی نیکوکاری یا رفتار خیرخواهانه تعریف خاص خود را داشته باشید. تعریفی که ما در این بخش از جعبه‌ابزار باهمستان مورد استفاده قرار می‌دهیم، آن است که نیکوکاری احساسی را ایجاد می‌کند که منجر به اقدامی داوطلبانه از سر محبت یا حسن نیت در قبال دیگران می‌شود.

برای توصیف رفتار نیک، واژه‌های هم معنی و مشابهی هست که شاید برای شما راحت‌تر باشد؛ مثلاً شاید بیش‌تر با ارزش‌ها و اعتقادات شما هم‌خوانی داشته باشند. در اینجا تعدادی از کلمات مترادف را که در لغتنامه‌ی وبستر آمده مرور می‌کنیم: 

  • نوع دوستی: «ملاحظات عاری از خودپسندی در قبال سعادت احساسی و رفتاری دیگران یا وقف به آن، که نشانه‌ی تمایل به یاری دیگران و از‌خود‌گذشتگی است»
  • نیک‌خواهی: «طبع نیکوکاری: (الف): عمل از سر مهربانی، (ب): هدیه‌ای سخاوتمندانه»
  • شفقت: «حس تمایل به یاری کسی که بیمار، گرسنه، گرفتار دردسر، و غیره است: آگاهی توأم با همدردی در قبال سختی‌های دیگران که با تمایل به رفع آنها همراه است»
  • سخاوت: «ویژگی مهربانی و تفاهم که عاری از خودخواهی است: سخاوتمندی؛ به‌ویژه: تمایل به کمک مالی و بخشش سایر چیزهای ارزشمند به دیگران»

با وجود اینها، هر واژه یا عبارتی که برای وصف نیکوکاری به کار می‌برید، به اندازه‌ی برداشتن گام عملی در حمایت از افراد نیازمند، اهمیت ندارد.

شاید فردی در باهمستان شما، در هر ماه شش ساعت از وقت خود را در پناهگاه افراد بی‌خانمان صرف کند، به آنان با خوش‌رویی غذا بدهد و لبخندی بر لب دیگران بیاورد. ممکن است شخص دیگری به همان پناهگاه کمک مالی کند، بدون آنکه هرگز در آن قدم بگذارد. شاید شخص دیگری با استفاده از دانش و مهارت خود، ماهی یک بار برای ساکنان پناهگاه کلاس‌های سواد‌آموزی برگزار کند. همه‌ی اینها نمونه‌ی نیکوکاری و رفتار نیک هستند. 

نیکوکاری نسبت به دیگران راه‌های زیادی دارد که هیچ‌کدام یگانه راه درست نیستند؛ بلکه هر یک صرفاً روش شما هستند که برای شما مناسبت دارند. 

چهار جنبه‌ی نیکوکاری

به بیانی دقیق‌تر، بعضی از راه‌های نیکوکاری عبارتند از:

وقت: در‌اختیار‌گذاشتن وقت هر‌قدر که طولانی یا کوتاه باشد. وقت‌گذاشتن، ربط چندانی به کمّیت ندارد و بیش‌تر به کیفیت مربوط است؛ مانند حضور در کنار کسی برای حمایت از او در قالبی عملی. این ممکن است به معنی پخش غذا در آن پناهگاه باشد یا ارائه‌ی کمک هنگام فاجعه‌ای که پیش آمده، یا داوطلب‌شدن برای رساندن سالخوردگان با اتومبیل به قرار پزشکی، غذا‌پختن برای همسایه‌ی بیمار، یا هر فعالیت دیگری که شما را در شناخت افرادی کمک می‌کند که به آنان خدمت می‌کنید.

حضور: عرضه‌ی انرژی و سرزندگی. شاید شما ویژگی‌های فردی فراوانی داشته و مایل باشید دیگران را در آنها سهیم کنید؛ مانند اشتیاق، امید، لطف، قدردانی، صبر، عشق، یا شاید مایلید این ویژگی‌ها را در زندگی خود افزایش دهید. وقتی که واقعاً در کنار دیگران حضور دارید، هر کدام از اینها فضا را مملو از انرژی می‌کنند؛ مانند شنیدن صدای خنده یک مادر جوان خسته؛ صبورانه گوش‌دادن به صحبت‌های مردی که از بیکاری خود شکوه می‌کند؛ دادن شهامت به کسی که نا‌امید است. وقتی که خویش واقعی خود را با دیگران قسمت می‌کنید، انرژی و روحیه‌ی خودتان مثبت‌تر و خوش‌بینانه‌تر می‌شود.

استعداد: مهارت و دانسته‌هایی مانند آموزش، باغبانی، پخت‌و‌پز، بافندگی یا ترانه‌خوانی یا تجربیات زندگی که در اختیار کسی قرار می‌دهید. هر کسی صاحب موهبت و استعدادی است که در وجود او شورآفرین است. این استعدادها به سهولت بروز می‌کنند و هنگامی که آنها را ابراز کرده یا در اختیار دیگران می‌گذارید، به شما شادی می‌بخشند.

پول: اهدای منابع مالی برای ارائه‌ی کمک، غذا، سرپناه یا پوشش یا کمک مالی برای هدفی محلی یا جهانی. مقدار پولی که می‌دهید به اندازه‌ی روح هدیه مهم نیست. می‌توانید با دادن آنچه در توان دارید شروع کنید؛ با علم به اینکه حتی دادن پول خرد هم مفید است و بعداً وقتی که آمادگی، تمایل، و توان لازم را دارید، آن را افزایش دهید.

کمی وقت صرف کرده و به این چهار جنبه‌ی نیکوکاری فکر کرده و ببینید در آغاز کار، کدام یک برای شما اهمیت بیش‌تری دارند. شاید بد نباشد به این پرسش‌ها هم فکر کنید: 

  • آیا وقت دارید ولی امکانات مالی زیادی ندارید یا پول دارید و وقت زیادی ندارید؟ با زمان یا پول خود برای دیگران چه کاری می‌توانید انجام دهید؟
  • آیا برخورد شخصی‌تر با قضیه، مانند فعالیت رو‌در‌رو با دیگران برای شما خوشایند‌تر است؛ یا روش نظارتی را ترجیح می‌دهید؛ یعنی با دست‌و‌دل بازی کمک می‌کنید، ولی لازم نمی‌دانید یا نمی‌خواهید با کسی که به او کمک می‌کنید روبه‌رو شوید؟ 

هیچ جوابی درست یا غلط نیست. جواب شما انتخاب شخصی شماست. وقتی که تعیین کردید چه چیزی برایتان بیش‌ترین اهمیت را دارد، بد نیست بنشینید و درباره‌ی اینکه چگونه می‌خواهید به روش خاص خود چیزی را ببخشید، افکار و ایده‌های خود را بنویسید. نام افراد یا سازمان‌هایی که می‌خواهید مورد حمایت قرار دهید را هم اضافه کنید. لزومی ندارد که نیکوکاری امری پیچیده باشد؛ یک اشاره‌ی ساده هم می‌تواند برای دریافت‌کننده معنی‌دار باشد. شاید حالا برای بخشش به دیگران آماده‌تر باشید. 

اهمیت و مزایای نیکوکاری

نیکوکاری، موجب غنای دهنده و گیرنده می‌شود

نیکوکاری هم برای دهنده و هم گیرنده پاداش‌هایی به همراه دارد. شما نه تنها به نیازمندان کمک می‌کنید، بلکه ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری مثبتی را هم در خویش به وجود می‌آورید. نیکوکاری به شما فرصتی می‌دهد تا زندگی، تقلاها و دشواری‌ها، پیروزی‌ها و نقاط قوت دیگران را از دریچه‌ی چشم آنان ببینید. شاهد زندگی دیگری بودن یک امتیاز است و شما با این کار قدردان و شکرگزار زندگی خود خواهید بود. 

مارتا مدیری است که همسر جوانش به سرطانی جدی و لاعلاج مبتلا شد. او با دست و دلی پر، در منزل به مراقبت از همسر و دو فرزند کوچکشان می‌پرداخت. همکاران او گرد هم جمع شدند و نه برای یک ماه، بلکه هر روز به مدت شش ماه برای آنان غذا آماده می‌کردند. همکاران مارتا شاهد سختی‌ها و تقلاهای او بودند و نسبت به آن واکنش نشان دادند. آنان خصایص و صفات مثبتی مانند دلسوزی، سخاوت، و از‌خود‌گذشتگی را که در همه‌ی ما هست، در خود بیدار کردند.

داستان مارتا نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه یک عمل خیرخواهانه، محیط کار را به باهمستان تبدیل می‌کند. مارتا با کمک همکاران خود توانست در آن چند ماه ارزشمند قبل از مرگ شوهرش، بر چیزی که اهمیت داشت متمرکز شود.

بسیاری از سازمان‌های غیرانتفاعی در باهمستان‌ها، خود را وقف کمک به کسانی می‌کنند که از سختی‌ها در رنج هستند. آنان به دنبال داوطلبانی دلسوز هستند و این امتیاز را برایشان فراهم می‌کنند که با دراز‌کردن دست یاری به سوی دیگران، شاهد زندگی آنان باشند. داوطلبان با هدیه‌ای که به دیگران می‌دهند، خود نیز ارمغانی دریافت می‌کنند و بهترین وجه خود را کشف کرده و پرورش می‌دهند.

وقتی که مزیت حضور دلسوزانه در زندگی دیگران را برای خود فراهم می‌کنید، در زندگی آنان تغییری ایجاد کرده و به این ترتیب قدردان زندگی خود نیز خواهید شد. 

نیکوکاری و قانون طلایی

همه‌ی ما آرزو داریم که دیگران با ما رفتاری توأم با عزت و احترام داشته باشند و احساس کنیم وجودی ارزشمند هستیم و صدایمان شنیده می‌شود و از سر نیکی، سعی می‌کنیم برای دیگران هم همین کار را انجام دهیم. یک شیوه‌ی نگرش به این اصل، رویکرد عمل متقابل است که خیلی از افراد از آن به عنوان قانون طلایی یاد می‌کنند که می‌گوید، «آنچه بر خود روا نمی‌داری، بر دیگران مپسند.» این قانونی اخلاقی است که به ما می‌گوید با دیگران همان‌طور رفتار کن که مایلی با تو رفتار کنند.

هرچند فرهنگ‌ها و ادیان مختلف از کلمات و زبان‌های متفاوتی استفاده می‌کنند، ولی همه‌ی فرهنگ‌های بشری، نسخه‌ای از قانون طلایی را در خود دارند. این قانون به ما توصیه می‌کند که با همسایه، خانواده، و همکاران خود همان‌طور رفتار کنیم که مایلیم با خودمان رفتار شود و به ما نشان می‌دهد که چگونه همه‌ی ما قادریم از همدردی، تفاهم، و نیکوکاری به عنوان شاخص‌های اخلاقی استفاده کنیم.

شاید شما بسته به سن و تربیتی که دارید، قانون طلایی (یا چیزی مشابه آن) را به یاد بیاورید که در مدرسه، خانواده، یا از طریق باورهای دینی به شما معرفی شده است. این یک قانون اخلاقی جهانی است که می‌تواند جنسیت، فرهنگ، سن، اعتقادات، و موقعیت اجتماعی و اقتصادی را تحت الشعاع قرار دهد.

 اِعمال قانون طلایی

قانون طلایی به دلیل داد‌و‌ستدی که در ذات خود دارد، عملی متقابل است. عمل متقابل هنگامی ایجاد می‌شود که یک عمل مثبت، عمل مثبت دیگری را می‌آفریند و همین چرخه ادامه می‌یابد؛ یک کلمه‌ی خیرخواهانه‌ی الهام‌بخش یک عمل نیک می‌شود که الهام‌بخش دیگری و دیگری خواهد شد. تصور کنید اگر این اصل تقابل را به کار می‌بستیم، کسب و کار چقدر بهتر می‌شد؛ یا در نظر بگیرید مناسبت‌های خانوادگی تا چه حد بهتر و اختلافات چقدر راحت‌تر حل می‌شدند و چه باهمستان‌هایی به هم ملحق می‌شدند که در حال حاضر اکثریت آنها با هم بیگانه‌اند.

البته همه‌ی ما در تئوری، طرفدار اصل تقابل بوده و با قانون طلایی موافقیم، ولی تبدیل این اصل به عملی روزانه، مستلزم انضباط و سرسپردگی است. 

  • به کارگیری قانون طلایی در زندگی نیازمند انضباط است. اگر این کار را کرده بودید، آیا موقعیت خاصی بود که با آن به شکلی متفاوت برخورد می‌کردید؟
  • به کارگیری قانون طلایی در اموری مانند عدالت اجتماعی، آموزش، کسب‌و‌کار، یا مراقبت‌های پزشکی مستلزم انضباط است. در صورت رعایت این اصل آیا با ذی‌نفعان همکاری متفاوتی می‌داشتید؟
  • اگر از قانون طلایی پیروی می‌کردید، آیا می‌توانستید نسبت به دیگران نیکوکارتر باشید؟ این اقدام برای شما چگونه می‌بود و چه احساسی را متبادر می‌کرد؟

قانون طلایی تقریباً در هر موقعیتی مصداق دارد؛ خواه خانوادگی، باهمستان، یا هر سازمان انتفاعی و غیرانتفاعی کوچک یا بزرگ. علاوه‌بر‌این، به باهمستان خود توجه کنید و ببینید رعایت عمل متقابل چگونه می‌تواند نگرشی پایدارتر نسبت به محیط را ایجاد کند.

وقتی که قانون طلایی به عنوان یک ارزش یا باور مورد استفاده قرار گیرد، قابلیت آن را دارد که شما را به آرامی به خویش حقیقی یعنی به هویتتان بازگرداند و بر رفتار دیگران با شما و رفتار شما با دیگران تأثیر بگذارد. اگر فلسفه‌ی قانون طلایی برای شما قابل درک است، شاید بد نباشد کمی بیش‌تر درباره‌ی آن بدانید:

 چرا نیکوکاری برای شما مفید است

جستجوهای فراوان نشان می‌دهند که بخشش به دیگران برای شما خیلی مفید است. مثلاً تحقیقات مرکز علوم خیر برتر در برکلی کالیفرنیا، پشتیبان این باور است که سخاوتمندی نسبت به دیگران ما را شاد می‌کند، برای سلامتی ما مفید است، ارتباطات اجتماعی را بهبود می‌بخشد، حس قدرشناسی را برمی‌انگیزد و در کمال تعجب، مسری است.

به‌علاوه، دکتر استفان پست، مدیر مسئول انستیتوی عشق بی‌حد‌و‌مرز که سازمانی غیرانتفاعی است، می‌گوید که نیکوکاری در ذات ماست. او می‌گوید:

«بخشی از مغز، با محبت و برقراری ارتباط، مرتبط است. تحقیقات مربوط به مغز نشان‌دهنده‌ی شادی و لذت بی‌حدی هستند که محصول بخشش به دیگران است. این با هیچ نوع عمل مکانیکی که با هدف انجام وظیفه در محدودترین مفهوم آن بیاید همراه نیست؛ مانند صدور چک برای هدفی خوب. این محصول تلاش برای پرورش ویژگی سخاوت و تعامل با دیگران است؛ یک لبخند، لحن سخن یا دستی بر شانه. صحبت از عشق نوع‌دوستانه است.»

تعدادی از چالش‌های بالقوه همراه با نیکوکاری

جستجو برای الگوهای نیکوکاری

برای بخشش بر اساس سنن، اعتقادات و ارزش‌های شخصی، راه‌های زیادی وجود دارد. بسیاری از مردم می‌پرسند: آیا چگونه بخشیدن یا چه چیز را بخشیدن اهمیت دارد یا خیر؟

می‌دانیم که می‌توان مقدار پولی را که می‌بخشند اندازه گرفت. اما به نظر می‌رسد که چیز بسیار نیرومند دیگری در بخشش نقشی عمیق‌تر ایفا می‌کند. اطلاعات ما از میزان پول اهدا شده شاید مهم، آموزنده، و روشنگر باشند، اما آیا اینها جوهر کامل نیکوکاری را بیان می‌کنند؟ شاید نه، چون مردم علاوه بر صرف پول، عموماً می‌خواهند در زندگی دیگران تأثیر بگذارند.

تقاطع نیکوکاری: تعمیر، کمک، یا خدمت

در سال‌های اخیر سؤال «چطور می‌توانم کمک کنم؟» برای بسیاری از مردم معنای بیشتری یافته است. مردم در مورد اهمیت کار خیر در سطح جامعه آگاه شده‌اند. در حالی که این تغییر در زندگی شما رخ می‌دهد، شاید لازم است پرسش عمیق‌تری را در نظر داشته باشید. شاید سؤال اصلی این نباشد که «چطور می‌توانم کمک کنم؟» بلکه «چه خدمتی از من برمی‌آید؟»

واضح است که در مواقعی می‌توانید مشکل برخی از مردم را برطرف کنید. مثلاً می‌توانید مقداری از مواد غذایی یا لباس‌های خانواده خود را به کسانی بدهید که در اثر یک حادثه‌ی طبیعی آسیب دیده‌اند. گاهی هم می‌توانید شخص دیگری را از مخمصه‌ای نجات دهید؛ مثلاً به فردی سالخورده بعد از عمل جراحی در کارهای معمولی کمک کنید یا اگر صاحب یک ساندویچ‌فروشی در محله هستید، می‌توانید با فروختن ژتون به مشتریان، به افراد بی‌بضاعت یا بی‌خانمان منطقه‌ی خود امداد‌رسانی کنید. گاهی هم زمان و مکانی وجود دارد که می‌توانید با نثار مهارت‌ها یا تخصص خود به یک سازمان در باهمستان، این کار را انجام دهید. مثلاً با مربیگری تیم فوتبال جوانانی که در معرض آسیب هستند یا با شرکت در هیئت مدیره‌ی یک تعاونی محلی.

همه‌ی این تعمیرها، کمک‌ها، و خدمات در مکان‌ها و زمان‌های مختلف مفید هستند. در سطحی عمیق‌تر، تعمیر، کمک، و خدمت به این هم بستگی دارد که ما دریافت‌کننده‌ی مورد نظر را چگونه می‌بینیم؛ در اینجا همه‌ی ما که به دیگران می‌بخشیم و مراقب آنان هستیم، فرصتی برای خودکاوی داریم.

شاید شما به عنوان نیکوکار، مدتی درباره‌ی نحوه‌ی برخورد با تعمیر، کمک، و خدمت فکر کنید. دکتر راشل نائومی رمن که استاد بالینی طب خانواده و باهمستان در مدرسه‌ی پزشکی UCSF است، متوجه تمایز مهمی بین این سه جنبه شده است. کلید در این است که همه‌ی ما انسان‌ها با هم برابر هستیم. نیکوکاری باید ما را به هم نزدیک کند نه دورتر.

در این بخش تعدادی از یافته‌های دکتر رمن قید شده تا در آنها بیش‌تر تفکر کنید:

تعمیر: وقتی قصد ما تعمیر چیزی باشد، گاهی باید در نظر داشته باشیم که بسیاری از چیزها نیازمند تعمیر هستند، ولی انسان ابزار‌آلات یا شیء نیست. وقتی تصمیم می‌گیریم کسی را تعمیر کنیم، با این خطر مواجه هستیم که با او مانند یک چیز خراب رفتار کنیم یا او را ناقص و به نوعی ناکامل در نظر بگیریم. زمان و مکانی هست که چاره‌ای جز تعمیر وضعیت وجود ندارد، اما مراقب نیات خود باشید. اگر وقت، مهارت، یا پول خود را می‌دهید، به خاطر این نباشد که دریافت‌کننده نیازمند تعمیر است. هر چند تعمیر می‌تواند در کوتاه‌مدت از رنج کسی بکاهد، اما در دراز‌مدت می‌تواند دریافت‌کننده را جریحه‌دار یا تحقیر کند.

کمک: وقتی کمک‌کردن را انتخاب می‌کنیم، باید مراقب باشیم مبادا بر حسب نابرابر‌دیدن دیگران رابطه‌ای برقرار کنیم و بدین ترتیب توازن قدرت را بر هم بزنیم. اگر من تشخیص دهم که به «کمک» من نیاز دارید، شاید شما را ضعیف‌تر از خودم تلقی کنم. دکتر رمن به ما یادآوری می‌کند که «مردم متوجه این نابرابری می‌شوند. وقتی به دیگران کمک می‌کنیم، شاید ناخواسته بیش از آنکه به آنان چیزی بدهیم، چیزی را از آنان می‌گیریم؛ ممکن است اتکاء‌به‌نفس یا حس ارزش یا عزت یا کمال را در آنان کاهش دهیم.»

کمک در لحظه شاید خیلی هم نجات‌بخش باشد؛ ولی در دراز‌مدت مشاهده‌ی اینکه گیرنده به کمک شما نیاز دارد، شاید احساس خشم و انزجار ایجاد کرده و به رابطه‌ی فی‌مابین خدشه وارد کند. وقتی تصمیم می‌گیریم که کسی را در کوتاه‌مدت تعمیر یا به او کمک کنیم، باید دقت کنیم که عزت نفس را از او سلب نکنیم.

خدمتگزاری: از سوی دیگر، وقتی برای خدمت‌کردن به دیگران تصمیم می‌گیریم، تصدیق می‌کنیم که همه‌ی ما به اشکال مختلف زندگی دشواری داشته‌ایم. هر کدام از ما دارای محدودیت‌ها و موفقیت‌هایی است. در خدمتگزاری، ما خود و مردم را به صورت یک واحد تام می‌بینیم. ما با استفاده از تجربیات زندگی خود، به دیگران خدمت می‌کنیم و هنگامی که با تمام وجود خدمت کنیم، قوی شده و رشد می‌کنیم. ما می‌دانیم که وقایع و شرایط، ما را تعریف نمی‌کنند؛ ما همه نسبت به یکدیگر برابر، و به هم متصل هستیم. دکتر رمن می‌گوید «ما تنها می‌توانیم به کسی خدمت کنیم، که کاملاً به او متصلیم.» 

خدمت زمانی رخ می‌دهد که من با گیرنده ارتباط بیش‌تری دارم و او را بهتر می‌شناسم. مثلاً خدمتگزاری می‌تواند مثل بانکداری باشد که توصیه‌ی مالی مجانی به مادران مجرد می‌دهد تا بتوانند پول خود را بهتر مدیریت کنند. بانکدار می‌داند که گاهی مجبور است با مادران مجرد وقت صرف کند تا برای نیازهای مالی بهترین توصیه‌ها را ارائه دهد.

بنابراین تعمیر، کمک، یا خدمت در ظاهر هر کدام جایگاه خود را دارند، ولی هنگامی که در کنار دیگری حضور داشته باشیم، نیکوکاری ما تاثیر بیش‌تری خواهد داشت. وقتی که با یکدیگر به مساوات رفتار می‌کنیم، خود را وقف هدف می‌کنیم، و برای دیگران حس تعلق و امید می‌آفرینیم؛ و هنگامی که به کسی می‌گوییم، «تو اهمیت داری و من در کنار تو هستم،» جادوی نیکوکاری آغاز می‌شود. 

  • آیا توجه کرده‌اید که هنگام نیکوکاری، وقتی که در حال تعمیر، کمک، یا خدمت هستید، نگاه متفاوتی به افراد دارید؟
  • اگر کمی بیاندیشید، نگاه شما به دیگران یا حضور شما در کنار آنان با توجه به الگوی دکتر رمن چه چیز را متبادر می‌کند؟
  • آیا کاری هست که برای برآوردن نیازهای پایدار ارباب‌رجوع یا باهمستان خود به نحوی متفاوت انجام دهید؟ اگر آری، آن چه خواهد بود و چگونه آن را بیان می‌کنید؟ 

تعمیر، کمک، و خدمت همگی شیوه‌های متفاوتی از نیکوکاری هستند. آنچه دارای بیش‌ترین درجه‌ی اهمیت است، نشان‌دادن شفقت است؛ یعنی موضعی عاری از قضاوت در پذیرش افراد، دقیقاً به همان شکل که در زندگی هستند؛ نه آنچه که به گمان شما می‌توانند یا باید باشند. نیکوکاری می‌تواند دشوار باشد، چون وقتی همنوع ما با هر شکلی از رنج یا ناراحتی دست به گریبان می‌شود، ما مطمئن نیستیم که باید چکار کنیم و چه بگوییم. رمز کار در گوش‌سپردن است و دانستن این که حضور صرف شما خود یک دنیا حرف است. 

چگونه نیکوکارتر شویم

انتخاب بهترین راه برای ایثار

مادر ترزا با تلاش‌های انسان‌دوستانه‌ی خود، به اندازه‌ی چندین زندگی نیکوکاری کرد. او درباره‌ی بخشش از منشاء وفور در مقابل عمل از منشاء وفور چنین توصیه می‌کند: «از سر فراوانی ایثار نکنید، من پول شما را نمی‌خواهم. بیایید تنها به پول‌دادن قناعت نکنیم. پول کافی نیست، آن را می‌توان به‌ دست آورد، ولی نیازمندان به عشق قلبی شما نیاز دارند.»

او در ادامه مردم را ترغیب می‌کرد که برای کمک به فقرا و وقت‌گذاشتن برای آنان به جای چک‌نوشتن صرف، تلاش فیزیکی انجام دهند. نصایح مادر ترزا درباره‌ی وقف زمان، شما را به فکر می‌برد که در نظر بگیرید آیا می‌خواهید کمک مالی کنید، وقت بگذارید، یا تلفیقی از هر دوی اینها. قبلاً گفتیم که تعامل و عمل متقابل مؤثر و رو‌در‌رو، در ساختن باهمستان تأثیر دارد. نیکوکاری مانند آن است که کت‌های مختلف را امتحان کنید تا اینکه اندازه‌ی مناسب را برای خود و دریافت‌کننده‌ی محبت پیدا کنید.

حتماً این گفته‌ی قدیمی را شنیده‌اید که اگر به کسی یک ماهی بدهید، برای گذران یک روز غذا دارد، ولی اگر ماهیگیری را به او یاد بدهید، یک عمر سیر می‌شود. اما بسیاری از افراد هستند که برای آنان کمک مالی می‌تواند به‌ جای صدقه، دستگیری باشد. وقتی درباره‌ی راه‌های مختلف نیکوکاری فکر می‌کنید، باید هر موقعیتی را به طور جداگانه برآورد کنید؛ یعنی آگاهانه انتخاب کنید که آیا شرایط ایجاب می‌کند که به کسی صدقه بدهید، مانند بستری در سرپناه برای یک شب، یا کمک پایدارتر و دراز‌مدت کنید؛ مانند ساختن خانه‌ای ارزان. 

پروژه‌ی جهانی صابون. این ایده‌ی ساده به یک پروژه‌ی جهانی تبدیل شد. پروژه‌ی جهانی صابون توسط درک کایونگو آغاز شد. او در بازدید از تعدادی اردوگاه‌های پناهندگان، متوجه نیازی بهداشتی شد و از هتل‌های مختلف خواست تا صابون‌های نیمه‌مصرف‌شده در اتاق‌ها را اهدا کنند تا آنها را به صابون‌های تازه مبدل کنند.

استفاده از چارچوب چهار مرحله‌ای رایز 

بعضی از افراد وقت بیش‌تری دارند و برخی پول بیش‌تر؛ بنابراین راه‌ها و وسایل مختلفی برای نیکوکاری دارای اهمیت هستند؛ بسته به اینکه کدام برای شما مناسب باشد.

وارن بافت، متخصص در امر سرمایه‌گذاری، همراه با ربکا ریچیو، مدیر آزمایشگاه تأثیرات اجتماعی، برای کمک به افراد برای تصمیم‌گیری، یک برنامه‌ی آنلاین رایگان به نام «ایثار هدفمند» درست کردند. ریچیو با استفاده از حروف اختصاری RISE روشی را ابداع کرد که برای کمک به ساختن باهمستان، چهارچوبی قدرتمند است. بر اساس روش RISE وقتی که می‌خواهیم به صورتی «هدفمند» ایثار کنیم و به افراد کمک کنیم تا برای سرمایه‌گذاری انرژی یا پول خود تصمیمی روشن اتخاذ کنند، چهار پرسش را باید در نظر بگیریم:

۱. ربط (Relevance): آیا تلاش شما با باهمستان، افراد ذی‌نفع که در خدمت آنهاست، و نیازی که هدف گرفته، ارتباطی هدفمند دارد؟

۲. تأثیر (Impact): آیا تلاش شما تأثیری دارد؟

۳. پایداری (Sustainability): آیا سازمان شما از نظر مالی قابل دوام است؟

۴. اعتلاء در عملیات مدیریتی (Excellence in Management Operation): آیا سازمان طوری طراحی شده که کار را به پایان برساند؟ 

سازمان‌هایی را در نظر بگیرید که صرف نظر از بزرگی، قبلاً با آنها کار خیریه انجام داده‌اید.

  • آیا آنها این ضوابط RISE را رعایت کرده‌اند؟
  • آیا این ضوابط برای شما اهمیت دارند؟ چرا؟
  • آیا برخی از ضوابط، نسبت به دیگری ارجحیت دارند؟
  • آیا ضوابط دیگری را هم توصیه می‌کنید؟

همین‌طور که درباره‌ی نیکوکاری به دیگران، بیش‌تر می‌آموزید، بد نیست به فکر تشکیل یک گروه باشید که مایلند گفتگویی را آغاز کنند و درباره‌ی آنچه در رابطه با نیکوکاری برای شما ارزش دارد، آنچه که تاکنون آموخته‌اید، و گام‌های بالقوه‌ی بعدی، عمیق‌تر بحث کنند.

تطبیق و تغییر راهبرد نیکوکاری

نیکوکاری نسبت به دیگران می‌تواند به کوتاهی یک بار تعامل باشد، مانند وقتی که در اتوبوس جای خود را به مردی سالخورده می‌دهید، یا می‌تواند پروژه‌ای دراز‌مدت باشد که ماه‌ها و حتی سال‌ها طول می‌کشد تا به ثمر بنشیند. بسته به شرایط، باید برای موقعیت‌های مختلف از روش‌های مختلف استفاده کنید. 

ورونیکا اسکات نمونه‌ی کسی است که راهبرد خود را اصلاح کرد. خانم اسکات کارآفرینی جوان است که در کلاس طراحی کالج چالشی به او داده شد تا محصولی تولید کند که «نیازی را در دنیای فیزیکی رفع کند.»ورونیکا را برای کار داوطلبانه به محل  نگهداری افراد بی‌خانمان فرستادند تا نیازهای آنان را بررسی کند تا ایده هایی برای پروژه مدرسه به دست آورد. او بعد از گفتگو با ساکنان پناهگاه تصمیم گرفت به کسانی که در سرمای زمستان در خیابان‌ها می‌خوابند کمک کند. بنابراین کتی را طراحی کرد که یک کت معمولی نبود، بلکه به یک کیسه‌خواب گرم و راحت برای استفاده در شب تبدیل می‌شد.

یک روز، وقتی که مشغول پخش کت‌های قابل تبدیل بود، یک زن بی‌خانمان به او گفت، «ما به کت‌های مجانی تو نیاز نداریم.» ورونیکا بعد از مدتی تفکر متوجه شد که منظور زن این بود که صدقه لازم ندارد (کلمه‌ی کمک را به یاد بیاورید)، بلکه نیازمند دستگیری (کلمه‌ی خدمت را به یاد بیاورید) است تا کاری پیدا کند.

در نتیجه، ورونیکا از «کمک» و «تعمیر» به «خدمت» رسید. او سازمانی غیرانتفاعی را به نام برنامه‌ی توانمند‌سازی تأسیس کرد که به زنان کمک می‌کرد تا برای دوختن همان کت‌هایی که خیلی از آنان می‌پوشیدند، استخدام شده و روی پای خود بایستند. حالا زنان قادر بودند درآمدی کسب کنند و ضمناً در کاری هدفمند برای حمایت دیگران مشارکت داشته باشند.

صدها نفر از کت‌های ورونیکا استقبال کردند و مسلماً در زندگی‌شان تأثیر گذاشت.

شرکت در خرید مسئولانه با محور اجتماع: مصرف‌کننده‌ی نیکوکار

راه دیگر برای افزایش آگاهی و اعمال نیکوکارانه، توجه بیش‌تر به چیزی است که خریداری می‌کنیم. در اقتصاد جهانی، اینکه چه چیز را و چگونه می‌خریم، نه تنها بر ما به عنوان مصرف‌کننده اثر دارد، بلکه از آن مهم‌تر بر فروشنده هم تأثیر می‌گذارد.

  • وقتی کالایی را خریداری می‌کنید، آیا به این فکر می‌کنید که با سازندگان کالا و سیاره‌ی زمین چه رفتاری می‌شود؟
  • آیا برای آنچه می‌خرید معیاری اخلاقی دارید؟ آیا می‌دانید آن محصول چطور کاشته یا ساخته شده و آیا دستمزد و تجارت آن عادلانه و بر اساس اصول بوده یا خیر؟
  • آیا محصولات یا خدماتی که خریداری می‌کنید، با ارزش‌های شما سازگار هستند؟ آیا این محصولات، خدمات و ارزش‌ها، بر افراد و باهمستان‌های محلی و جهانی تأثیری مثبت دارند؟
  • آیا در عادات خرید شما جایی برای قانون طلایی وجود دارد؟

آموزش سخاوت به کودکان

سخاوت‌داشتن بخشی از نیکوکاری است؛ «او با سخاوت، وقت خود را صرف کمک به دیگران کرد.» ولی نیکوکاری، چیزی بیش از سخاوت محض است. سخاوت کیفیتی اخلاقی است؛ شیوه‌ای از زیستن در جهان، روشی از زیستن که آدمی را از خود به در آورده به سوی دیگران سوق می‌دهد. این اخلاق را می‌توان به کودکان آموخت.

درک سخاوت در مقام نوعی رفتار نیک، برای کودکان آسان است. آموزش مهربانی و سخاوت در گفتار و رفتار نسبت به دیگران به کودکان، در یادگیری راه بالندگی در باهمستانی که در بزرگسالی در آن زندگی خواهند کرد، نقشی حیاتی دارد.

برای آنکه الهام بخش سخاوت به فرزندان و کودکانی باشید که با آنان سروکار دارید، بد نیست این ملاحظات را در نظر داشته باشید: 

  • به کودکان بیاموزید که با محبت بدون برنامه‌ریزی و بدون توقع پاداش، وقت و عمل خود را در اختیار دیگران قرار دهند.
  • پروژه‌ای خانوادگی یا گروهی را راه اندازی کنید؛ مانند جمع‌آوری برگ‌ها یا پارو‌کردن برف برای همسایه‌ای سالخورده یا تعلیم محبت نسبت به حیوانات خانگی در پناهگاه حیوانات در محله.
  • در اینترنت سازمان‌های نیکوکار را جستجو کرده و درباره‌ی کار آنها صحبت کنید.
  • جمع‌آوری پول برای کمک به یک خیریه‌ی خاص را در نظر بگیرید یا کودکان را تشویق کنید تا مقداری از پول توجیبی خود را اهدا کنند.
  • سر میز شام، مدرسه، یا زنگ تفریح درباره‌ی سخاوت و مهربانی صحبت کنید.
  • هنگام خرید، اجازه دهید کودکان خوراکی مورد علاقه‌ی خود را انتخاب کنند و آن را به بانک غذا اهدا کنند.
  • کودکان را تشویق کنید تا کتاب‌هایی را مطالعه کنند که درباره‌ی قهرمانان مهربان و دلسوز هستند.
  • از کودکان بخواهید تا اسباب‌بازی‌ها و لباس‌هایی را که استفاده نمی‌کنند، اهدا کنند.
  • الگوی رفتار مثبت و سخاوتمندانه باشید؛ سپس رفتار کودکان را مشاهده کرده و این رفتارها را در آنان پرورش دهید. 

تعیین نیتی برای ایثار

یک راه دیگر برای نیکوکاری بیش‌تر و به‌عمل‌درآوردن این نوع ایده‌ها، تعیین یک نیت یا هدف در زندگی است.

ابتدا با عملی ساده‌تر مانند کمک به یک همسایه یا نوشتن یادداشت تشکر به کسی که در زندگی شما تأثیری داشته شروع کنید. به او بگویید که چقدر برای شما اهمیت دارد، تا چه حد قدردان او هستید و به چه دلایلی. تعدادی توصیه دیگر: 

  • عهدی ببندید. مهربانی مسری است. عهد کنید در باهمستان، محل کار، زندگی شخصی یا در مقیاس جهانی تبدیل به الگویی مثبت شوید.
  • هر یک از جنبه‌‌های چهارگانه‌ی نیکوکاری را به کار ببندید (وقت، انرژی، مهارت، و پول). یکی از اینها را که با شخصیت شما سازگار است یا برای شما بالاترین اهمیت را دارد، به کار ببندید. هر چهار روش را امتحان کنید تا ببینید با کدام راحت‌تر هستید. ضمناً آن جنبه‌ای که دشوارتر از بقیه است را هم در نظر داشته باشید.
  • دامنه‌ی افکار و اعمال خود را توسعه دهید. با تلاشی صادقانه، به رفتار یک فرد مهربان و بخشنده فکر کنید؛ مانند کمک به یک دوست یا همکار که دچار سرگشتگی شده. ببینید چه خدمتی می‌توانید به او بکنید.
  • روش‌های ایثار خود را تلفیق کنید. وقتی تصمیم گرفتید بخشش کنید، سعی کنید روش‌های خود را تلفیق کنید تا هم با کمک مالی و هم روح خود سخاوتمند باشید؛ با وقف عملی خود، آستین بالا زده و مشارکت خود را افزایش دهید.
  • به گوشه و کنار باهمستان خود توجه کنید. تلاش دوشادوش در باهمستان، حس عمیق‌تری از تعلق را ایجاد می‌کند. کار را با جستجوی آرمان‌های نیک یا افرادی آغاز کنید که برای خدمت به آنان سر از پا نمی‌شناسید. چیزی را انتخاب کنید که می‌دانید توانایی برقراری ارتباط با آن را در یک دوره‌ی کوتاه یا دراز‌مدت دارید. استعدادها و مهارت‌های خود را داوطلبانه اهدا کنید تا در این فرد یا گروه تأثیری ایجاد کنید.
  • درباره‌ی توانایی خود قضاوت نکنید؛ فقط کاری انجام دهید. با بخشش‌های کوچک شروع کنید. چند دلار یا یک قوطی کنسرو، وقتی که به مجموعه‌ای از هدایای دیگر افزوده شود تأثیر زیادی خواهد داشت. باهمستان‌ها، به خاطر بسیاری از اعمال کوچک سرشار از محبت که مجموعه بزرگ‌تری را تشکیل می‌دهند، رونق می‌گیرند.
  • عادات بخشش مثبت را بیافرینید. اقدامات بدون برنامه‌ریزی نیکوکارانه و از سر شفقت، عالی هستند؛ تبدیل آنها به عادت عمدی و شیوه‌ای در زندگی، از این هم بهتر است. انجام کاری نیک برای کسی یا چیزی، حداقل دو یا سه بار در هفته را به رویه‌ی معمول خود مبدل کنید.
  • از موقعیت‌های ناخوشایند استقبال کنید. ضمناً شاید ندانید چه کنید یا چه بگویید. این اشکالی ندارد. فراموش نکنید که ارزش عمل از کلمات بیش‌تر است. دراز‌کردن دست یاری به سوی کسانی که شما را معذب می‌کنند یا احتمالاً درباره‌ی آنان قضاوتی دارید را هدف خود قرار دهید؛ مثلاً با صحبت‌کردن با کسی که بی‌خانمان است. رفته‌رفته موانعی را که اسباب آن جدایی را فراهم کرده، از سر راه برداشته و شروع کنید به برقرار ارتباط با هم به عنوان انسان.

خلاصه

در این بخش، برای بخشش و سخاوت بیش‌تر در ایثار وقت و منابعمان راه‌های مختلفی را مورد بحث قرار دادیم و یاد گرفتیم که نیکوکاری نسبت به دیگران، گزینه‌ای است که آگاهانه اتخاذ می‌کنیم تا در دنیای اطراف خود به نحوی مؤثرتر مشارکت کنیم. حالا که این عناوین را مورد سنجش قرار دادیم، به کدام نتایج کلی می‌رسیم؟

هر روز در منزل، باهمستان، و محل کارمان کسی هست که نیازمند محبتی صمیمانه است؛ کسی که بدون قید‌و‌شرط باید پذیرفت یا مورد ایثار قرار داد؛ کسی که شاید در آن لحظه نیازمند شکیبایی بیش‌تر از سوی ماست. مسلماً موقعیت‌های نیکوکاری یا ایجاد فضای مهربانی برای دیگران کم نیستند.

شما ظرف ۴۸ ساعت آینده چه کار نیکی برای دیگران انجام می‌دهید؟ چطور می‌توانید هر بار با نیکی به یک فرد و در هر زمان تأثیرگذار باشید؟ می‌توانید از همین حالا شروع کنید!