مدل منطقی چیست؟
هر مدل منطقی تصویری از چگونگی کارکرد طرح شما را به نمایش میگذارد. چنین مدلی توضیح میدهد که چرا استراتژی شما راه خوبی برای حل مشکل یا مسئله است. مدلهای منطقی کارآمد بیانی صریح دارند و اغلب تصویری از فعالیتهای متمرکز بر تغییر و دستیابی به نتایج مورد انتظار باهمستان و مردم را ارائه میکنند. مدل منطقی یک زبان مشترک و همچنین سندی روشن برای رجوع همه ذینفعان به طرح تعریف میکند و باعث میشود همه در یک جهت رو به جلو حرکت کنند.
مدل منطقی، بیش از آن که فقط ابزاری برای نظارت باشد، بخشی از خودِ کار است چون با ترسیم دقیق نتایجی که به دنبال آن هستید، حمایت دیگران از طرح شما را جلب و تقویت میکند.
در این بخش، اصطلاح مدل منطقی را به عنوان تعبیری عمومی برای اشاره به بسیاری از راههایی به کار میبریم که نشان میدهند تغییر چگونه اتفاق میافتد.
برخی از اصطلاحات دیگر در اشاره به این راهها شامل موارد زیر میشود:
- نقشه راه، نقشه مفهومی، و یا نقشه مسیر
- مدل ذهنی
- نسخه تغییر
- چارچوب اقدام و یا چارچوب منطقی
- نظریه برنامه و یا فرضیه برنامه
- توجیه نظری یا عقلانی
- زنجیره علل
- نظریه تغییر و یا مدل تغییر
هرچند در استفاده از شگردهای تهیه مدل و یا نقشه، رویکردهای متفاوتی لحاظ میشود، اما همه آنها یک مبنای منطقی دارند که همان «منطق چگونگی وقوع تغییر» است. کار یک مدل منطقی، یا هر نامی که بر آن بگذارید، ارتقای سلامت و توسعه باهمستان، با ترسیم مسیر تحول باهمستان است.
منطق در ساختن مدل منطقی
مدل منطقی، مثل نقشه راه، مسیر (یا گامهای) لازم برای رسیدن به یک مقصد مشخص را نشان میدهد. یک مدل تفصیلی دقیقا نشان میدهد که چگونه هر کدام از فعالیتها به نتایج دلخواه منتج خواهد شد.
مدل منطقی تفکر موجود در پس هر اقدام یا ابتکار را بیان میکند و توضیح میدهد که چرا برنامه بایستی قاعدتا کار کند و چرا در کاری که دیگران ناموفق ماندند، طرح شما میتواند به موفقیت برسد. این جنبه را «نظریه برنامه» و یا «استدلال» مدل منطقی مینامند. چنین مدلی، با تعریف مشکل و یا فرصت و نشان دادن اینکه مداخلهگری چطور به آن پاسخ خواهد داد، به برنامهریزان کمک میکند فرضیههای خود را با صراحت بیان کنند.
مدل عمومی کنترل و پیشگیری از بیماری/جراحات» را در بخش مثالها ببینید که نشان میدهد چگونه میتوان اطلاعات مشابه را به صورت خطی یا غیرخطی نمایش داد.
هر شکلی از مدل منطقی را که انتخاب کنید، باید بتوانید تصویری بزرگتر از تغییر را همراه با جزییات مهم آن روشن کرده و مسیر مشخصی را تعریف کنید. بگذارید با ذکر یک مثال درباره اجزای تکرار شونده در مدلهای منطقی بیشتر شرح بدهیم. این مدل منطقی مربوط به یک برنامه آموزشیاری در باهمستانی است که نرخ ترک تحصیل دانشآموزان در دبیرستانهای آن بالاست. نام این برنامه را «مسیر» میگذاریم:
- هدف یا ماموریت: چه چیزی انگیزه نیاز به تغییر را ایجاد میکند؟ این را میتوان با توضیح این نکته هم روشن کرد که برنامه قصد پرداختن به کدام مشکل را دارد و یا کدام فرصت است که برنامه میخواهد از آن بهرهبرداری کند.
- زمینه یا شرایط: فضایی که قرار است تغییر در آن رخ دهد، چگونه فضایی است؟
- ورودیها، منابع و یا زیرساختها: چه مواد خامی در اجرای این تلاش یا طرح به کار خواهد رفت؟
- فعالیتها یا مداخلهها: ابتکارعمل شما منابع را به چه شکل در جهت دادن به مسیر تغییر به کار خواهد برد؟
- خروجی: چه شواهدی نشان میدهد که فعالیتها کاملا طبق برنامهریزی، اجرا شدهاند؟
- تاثیرات یا نتایج، عواقب و پیامدها: ابتکارعمل مورد نظر به شکل مستقیم یا غیر مستقیم چه تغییراتی را ایجاد کرده است؟
- وقتی این عناصر را به شکل گرافیکی کنار هم بگذارید، ساختار ابتدایی زیر برای یک مدل منطقی به دست خواهد آمد. جهت پیکانها نشان میدهد که بازنگری و اصلاح برنامه یک فرایند دایمی است - هم در مرحله اجرا و هم در هنگام تدوین مدل.
به این دلایل است که یک مدل منطقی نشان میدهد که چه زمانی باید منتظر تغییرات مشخصی بود. بسیاری از برنامهریزان ترجیح می دهند که این سه دسته از تاثیرات را به کار گیرند، هرچند شما میتوانید با در نظر گرفتن شرایط موجود موارد بیشتر یا کمتری انتخاب کنید:
- تاثیرات کوتاهمدت: (در مثال «مسیر»، تاثیرات کوتاهمدت افزایش اعتماد به نفس دانشآموزان دبیرستانی است طوری که به برنامه آموزشیاری بپیوندد و اهمیت ادامه تحصیل را درک کنند).
- تاثیرات میانمدت: (در همان مثال، وضعیت درسی دانشآموزان شرکتکننده در این برنامه بهبود مییابد و به تحصیل خود ادامه میدهند).
- تاثیرات درازمدت: (نرخ فراغت از دبیرستان افزایش مییابد و در نتیجه افراد فارغ از تحصیل فرصتهای کاری بیشتر و ثبات مالی و وضعیت سلامت بهتری خواهند داشت).
دو نکته مهم درباره تدوین مدلهای منطقی و بهبود آن:
خروجی یا تاثیرگذاری؟
منظور از کاربرد واژهها را روشن کنید: در یک پروژه جمعی، بهتر است از قبل احتمال سردرگمی در معنای واژهها را پیشبینی کنید (و اصطلاحات آشنا و روشنی به کار برید). اگر عناصر پایه یک مدل منطقی را درک میکنید، هر برچسبی میتواند معنا داشته باشد، مشروط به آن که ذینفعان با معنای آن آشنا و موافق باشند (ممکن است مفاهیم واحد به شیوههای مختلفی نامگذاری شود. مهم محتوا و مفهوم است).
خیر یا شر؟
تاثیرات را بشناسید. هرچند نقطه آغاز یک مدل منطقی شناسایی تاثیراتی است که با اهداف بیان شده مرتبط باشد، اما نباید فقط اثراتی را که در طرح خود گنجاندهاید، دنبال کنید. هر مداخلهای که قادر به تغییر رفتار و یا تغییر شرایط در باهمستان است، میتواند تاثیراتی ناخواسته به همراه داشته باشد. اینها تغییراتی است که در برنامهها در نظر گرفته نشده و گاهی ممکن است به بدتر شدن یک معضل منجر شود.
بسیاری اوقات تلاشهای ما برای حل یک مشکل، نتایجی شگفتانگیز و پیشبینی نشده به بار میآورند. اگر مراقب نباشیم، همیشه این خطر وجود دارد که «درمان» ما بدتر از خود «بیماری» باشد. بخشی از ارزش مضاعف مدلهای منطقی این است که فرایند تدوین آن فضایی برای موشکافی تاثیرات ناخواسته ایجاد میکند؛ به عبارتی، فضایی که در آن میتوان تاثیرات ناخواسته را رصد کرد.
یکی از امتیازهای بزرگ مدلهای منطقی توانایی کشف مشکلات بالقوه در یک مداخله و طراحی دوباره آن پیش از وقوع تاثیرات ناخواسته است. یک مدل منطقی باید فعالیتها را به شکلی دقیق ترسیم کند و نشان دهد که دستیابی به تاثیرات مورد نظر ممکن است.
انتخاب سطح مناسب جزییات: اهمیت کاربری و سادگی
در این جا طرح این نکته که یک مدل منطقی چه چیزی «نیست»، میتواند مفید باشد. یک مدل منطقی با آنکه تصویری بزرگ از وضعیت یا مسئله ترسیم میکند، اما حاوی تمام جزییات نیست. هدف اصلی مدلها سادهسازی واقعیت است؛ اگر غیر از این بود، به کارمان نمیآمد.
در بخش مثالها، ایده مدلهای تودرتو در مجموعه مدلهای کنترل دخانیات نشان داده شده است. این ایده شامل یک مدل کلی است که سه نتیجه کنترل دخانیات را دربردارد – فضاهای عاری از دود سیگار، کاهش مصرف سیگار در میان جوانان، و افزایش نرخ ترک سیگار در میان جوانان و بزرگسالان. اما هر کدام از این سه نتیجه، مدلهای دیگری برای بیان نتایج میانمدت دارند.
چه زمانی میتوان از یک مدل منطقی استفاده کرد؟
مدلهای منطقی را میتوان هم برای برنامهها و ابتکارات جدید به کار برد هم برای برنامههای موجود. اگر مداخله شما برنامهریزی شده است، تدوین یک مدل منطقی میتواند به آغاز خوب آن مداخله کمک کند. اگر برنامه شما قبلا آغاز شده، یک مدل منطقی میتواند در تشریح، تغییر و یا بهبود آن به شما کمک کند.
برنامهریزان، مدیران برنامه، آموزشیاران، کارشناسان ارزیابی و تبلیغ و دیگر ذینفعان میتوانند در جریان یک مداخله از یک مدل منطقی به شیوههای مختلف استفاده کنند. یک مدل میتواند برای چند هدف به کار رود و یا ممکن است برای هر هدف نیاز به تهیه چند مدل مناسب باشد. مثالهایی از موقعیتهای مختلفی که میتوان در آن از مدل منطقی استفاده کرد:
در جریان برنامهریزی با هدف:
- روشن ساختن بیشتر راهبرد
- شناسایی نتایج مناسب و مطلوب (و یا پیشگیری از تعهدات غیرعملی)
- نوشتن یک پیشنهاد درخواست کمک مالی و یا درخواست ارائه پیشنهاد
- بررسی اثربخشی بالقوه یک راهکار
- تعیین اولویتها در تخصیص منابع
- تخمین جدول زمانی
- تعریف همکارهای لازم
- تعیین نقشها و مسئولیتها
- بحثهای متمرکز و استفاده بهینه از فرصت برنامهریزی
در جریان اجرا با هدف:
- تهیه فهرستی از داشتهها و نیازها برای پیشبرد برنامه یا مداخله
- تدوین برنامه مدیریت
- یکپارچهسازی یافتههای پژوهشها و تشریح پروژه
- اعمال تغییرات و تنظیمات لازم در پروژه در میانه اجرا
- کاهش یا پیشگیری از تاثیرات ناخواسته
در هنگام معارفه کارکنان یا ذینفعان با هدف:
- توضیح چگونگی کارکرد کلی برنامه
- چگونگی همکاری افراد مختلف در پروژه
- تعریف مسئولیتهای افراد و عملکردی که از آنها انتظار میرود
- چگونگی درک کارکرد صحیح پروژه
در جریان ارزیابی با هدف:
- مستندسازی دستاوردها
- سازماندهی شواهد مرتبط با برنامه
- شناسایی تفاوتها میان برنامه ایدهآل و کارکرد واقعی آن
- تعیین مفاهیمی که قابل اندازهگیری هستند (یا نیستند)
- طرح پرسشهایی درباره روابط علت و معلولی و تاثیر اجزای پروژه در نتیجه نهایی
- تعیین ماهیت پرسشهایی که باید طرح شود
- تهیه گزارش و دیگر اسناد
- بازگویی روایت برنامه یا مداخله
در جریان تبلیغ:
- توجیه اینکه چرا برنامه کارآمد خواهد بود
- توضیح چگونگی استفاده از منابع و سرمایه
چگونه یک مدل منطقی تدوین کنیم؟
برای ایجاد یک مدل منطقی فقط یک راه وجود ندارد. به مدل به عنوان ابزاری کارآمد فکر کنید که فرم و محتوای آن باید نیازهای کاربرانش را برآورده سازد.
اینکه چه کسی مدل را تهیه خواهد کرد، بستگی به وضعیت شما دارد. افرادی که قرار است مدل را به کار ببرند – برنامهریزان، مدیران برنامه، آموزشیاران، کارشناسان ارزیابی، مبلغان و دیگر ذینفعان – میتوانند در تهیه مدل کمک کنند. اما، بنا به دلایل عملی، کار را احتمالا باید با یک گروه اصلی آغاز کنید و سپس از دیگران بخواهید تا پیشنویس شما را تکمیل کنند.
به یاد داشته باشید که مدل منطقی یک سند پویا و قابل تغییر است؛ به این معنا که راوی تلاشهای شما در باهمستان خواهد بود. همانطور که راهبرد شما تغییر میکند مدل منطقی کار هم تغییر خواهد کرد. از سوی دیگر، هنگام تدوین مدل منطقی ممکن است راههایی پیش پای شما قرار بگیرند که ارزش آزمودن و اجرایی کردن را داشته باشند.
مراحل پیشنویس کردن یک مدل منطقی
- محتوا و اسناد کتبی موجود خود را بررسی کنید و براساس منطق آنها اولین پیشنویس مدل را تهیه کنید.
- محتوای کتبی موجود شما اغلب اطلاعات کافی برای آغاز کار ارائه میکند.
- وظیفه شما به عنوان تدوینگر یک مدل منطقی درک این اسناد است. با یادداشتبرداری از آنها میتوانید رابطه منطقی میان آنها را پیدا کنید.
- گاهی منطق اسناد در لابهلای واژههای مبهم، از بحثهای مرتبط با اقدام گرفته تا اثربخشی آن، پنهان است.
- هر متنی که میخوانید از خود بپرسید چرا؟ و چگونه؟ و سپس بررسی کنید که آیا اسنادی که پیش رو دارید به این پرسشهای شما پاسخ میدهند یا نه.
- دامنه تحت پوشش مدل منطقی برای کارکرد و کاربران آن را مشخص کنید. برای کاربران مختلف خانوادهای از مدلهای مرتبط را در نظر بگیرید.
- اطمینان حاصل کنید که مدل شما معنادار و تکمیل است.
- حوزه عمل (فعالیتها، مداخلهها). چگونه بر موانع فائق میآیید؟ چه کسی چه کاری انجام میدهد؟ قرائن موجود چه نوع تقابلها و همکاریهایی را نشان میدهد؟
چه چیزی یک مدل منطقی را موثر میسازد؟
موثر بودن یک مدل را عمدتا میتوان با سودمندی آن برای کاربرانش سنجید. یک مدل منطقی خوب معمولا:
- فعالیتها و اثربخشی آنها را به شکلی منطقی به هم ربط میدهد
- از نظر دیداری جلب توجه میکند (ساده و خلاصه است) و با اینحال میزان مناسبی از جزییات را در خود دارد (نه بیش از حد ساده است و نه مبهم)
- تفکربرانگیز و پرسشبرانگیز است
- شامل نیروهایی است که از تاثیرشان بر نتایج دلخواه باخبریم.
هر چه مدل منطقی شما کاملتر باشد، بیشتر شانس رسیدن به «نقطه عطف» قضیه را خواهد داشت. برای بازگویی کامل یک روایت و یا ارائه یک تصویر کامل در مدل منطقی، باید تمام عوامل تغییر (علتهای ریشهای، تمایلات، متغیرها) را در نظر داشته باشید. آیا فرضیهها و نظریههایی درباره علتهای ریشهای و چرخه واکنشها، که در تشدید مشکل و یا حل آن نقش دارند، در مدل شما وجود دارد؟
مزایا و محدودیتهای مدل منطقی چیست؟
شاید بتوانید راههای زیادی برای کاربرد مدل منطقی که تدوین کردهاید تجسم کنید و یا مزایای چنین مدلی را برشمارید.
نکاتی که برخی از تهیهکنندگان باتجربه مدلهای منطقی به آن رسیدهاند، اینهاست:
- مدلهای منطقی برنامهریزی، اجرا و ارزیابی را یکجا نشان میدهند.
- مدلهای منطقی از ناهمخوانی میان فعالیتها و تاثیرات پیشگیری میکنند.
- مدلهای منطقی نیروی همیاری و مشارکت را افزایش میدهند.
- مدلهای منطقی با حفظ تمرکز ذینفعان بر نتایج کار، پاسخگویی را بیشتر میکنند.
در یک فعالیت جمعی، مدل منطقی روشن میسازد که کدام تاثیر نتیجه کار کدام مشارکتکننده است و چگونه جمع این تاثیرات راه را برای دستیابی به هدف مشترک هموار میسازد. تهیه مدلهای مجموعی یا تودرتو در یک کار جمعی موثر است، چرا که برای هر هدف ملموس میتواند مدلی تدوین شود که پیامدها و تاثیرات را نشان میدهد و به این ترتیب لایههای مشارکت و نقاط اشتراک مشخص میشود.
- مدل منطقی به برنامهریزان کمک میکند که اولویتها را برای تخصیص منابع تعیین کنند.
- مدل منطقی دادههای مورد نیاز را به دست میدهد و چارچوبی برای تفسیر نتایج فراهم میسازد.
- مدل منطقی با ادغام یافتههای پژوهشی و آموختههای عملی یادگیری را ارتقا میبخشد.
- مدل منطقی یک زبان و دیدگاه مشترک برای ایجاد تغییرات در باهمستان تعریف میکند.
محدودیتها
هر ابزار قدرتمندی باید با احتیاط به کار گرفته شود. وقتی که تدوین یک مدل منطقی را بر عهده میگیرید چالشها و محدودیتهای زیر را باید در نظر بگیرید.
اول اینکه فارغ از آن که مدل شما چقدر منطقی به نظر میرسد، همیشه این خطر وجود دارد که «صحیح» نباشد. کارهای جهان گاهی شگفتانگیز و غافلگیرکننده است و این یعنی نمیتوانیم منطق یک تغییر را تا زمانی که رخ نداده، کاملا درک کنیم. با در نظرداشتن این نکته، تهیهکنندگان مدلهای منطقی به این واقعیت واقفاند که تاثیرات واقعی یک مداخله میتواند متفاوت از تاثیرات مطلوب باشد. اقداماتی هست که میتواند حتی به بدتر شدن مسئله یا مشکل بیانجامد، از این رو، مهم است که یک چشم ما به برنامه کاری باشد و چشم دیگر به تجارب واقعی اعضای باهمستان از کاری که انجام میدهیم.
یک مدل منطقی، در نهایت، باید منطقی باشد. نقاط قوت و ضعف چنین مدلی در منطق نهفته است. افرادی که میخواهند منطق کاری شما را دنبال کنند هرگونه ناهمخوانی یا نادرستی را برجسته خواهند کرد. بنابراین، تهیهکنندگان مدل باید به جزییات دقت کنند و بینش خود از مسئله را با دقت بسنجند. البته که هیچ مدلی نمیتواند بینقص باشد. چرا که سطح جزییات یک مدل را همیشه نیازهای کاربری ذینفعان تعیین میکند.
تعیین حدود و ثغور یک مدل منطقی نیز میتواند چالشی بزرگ باشد. بیشتر اوقات، میان تمرکز بر یک برنامه مشخص و قراردادن تلاشهای مرتبط با آن در تصویر کلان تنش به وجود میآید. بسیاری از مدلها به نظر میرسد چنین فرض میکنند که نیروهای تغییر صرفا از داخل خود برنامه بیرون میآید؛ گویی که تنها یک و یک عامل موثر وجود دارد.
از سوی دیگر، این را هم باید اذعان کرد که تدوین نقشهای برای تمامِ نیروهای تغییر که مثلا در سلامت و توسعه باهمستان نقش دارند، غیرمعقول و بیفایده خواهد بود. چالش کسی که تهیهکننده مدل منطقی است نشان دادن حدی از عمق کار است بهطوریکه بتواند چارچوب زمینه اجتماعی فعالیت سازمان را به روشنی بیان کند، بیآنکه دلایل اصلی تهیه مدل منطقی تحتالشعاع قرار گیرد.
در دیدی کاملا عملی، تهیه مدلهای منطقی میتواند وقتگیر باشد؛ انرژی زیادی در آغاز و توجه مستمر در طول برنامه نیاز داشته باشد. این فرایند اغلب نیازمند اشراف بر درجهای بالا از جزییات مشخص است. چون ریسک سادهسازی بیش از حد مسائلِ پیچیده همواره وجود دارد و از طرف دیگر بر مهارتهای هنرمندان گرافیست برای انتقال افکار و ایدههای پیچیده متکی است.
اگر فکر کنید تهیه مدل منطقی میتواند بسیار دشوار باشد، باید گفت همینطور است، اما فرایند تهیه آن و نیز محصول نهایی، فایدههای زیادی در جریان اجرای یک برنامه به همراه خواهد داشت.
خلاصه
مدل منطقی روایت و یا تصویری از کارکرد یک برنامه یا مداخله ارائه میکند. فرایند تهیه چنین مدلی ذینفعان را دور هم میآورد تا اهداف برنامه و ارزشهای آن را بیان کنند و به شناسایی راهبردها و نتایج مطلوب برنامه بپردازند.
احتمالا نیاز خواهید داشت که مدل منطقی را هر از گاهی بازنگری کنید و این خود یک مزیت مهم در کاربرد آن است، چرا که مدل منطقی فعالیتها را با تاثیرات آنها مرتبط میسازد، به ذینفعان کمک میکند که بر دستیابی به نتایج مطلوب تمرکز کنند و همزمان، انعطافپذیر است و به دنبال یافتن بهترین راهها برای عملی ساختن یک روایت بدیع از تغییر.