فرم جستجو

منظور از تبعیض به عنوان یک معضل اجتماعی، تمایز قائل شدن بین گروه‌های مختلف جمعیتی و برخورد متفاوت با گروه‌هایی است که با ویژگی‌های خاصی مثل نژاد، جنسیت، مذهب، ملیت، دیدگاه‌های سیاسی، گرایش جنسی، یا طبقه اجتماعی شناخته می‌شوند. هر چند تبعیض می‌تواند مثبت یا منفی (به نفع یا به ضرر گروهی خاص) باشد، موضوع اصلی بحث پیش رو تبعیض منفی است. این تبعیض در حالت افراطی به سرکوب تبدیل می‌شود. افراد تحت سرکوب نه تنها با تبعیض روبه‌رو هستند بلکه با خشونت جسمی جسمی و روانی نیز مواجه می‌شوند.

آن دسته از افراد دخیل در بهبود وضعیت باهمستان که با گروه‌های سرکوب‌شده سروکار دارند، معمولا می‌کوشند به این افراد در فهم وضعیتشان کمک کنند، تا بتوانند درباره اقدامات لازم برای تغییر این وضعیت تصمیم بگیرند. پائولو فریری، کارشناس برزیلی در زمینه آموزش و سازمان‌دهی، در کتاب خود با نام آموزش به گروه‌های سرکوب‌شده، می‌گوید این افراد می‌توانند با کار عملی، یعنی بازاندیشی و عمل، وضعیت خود را تغییر دهند و برای رسیدن به این هدف باید یاد بگیرند که وضعیت خود را تحلیل کنند و سرکوب درونی‌شده را به حاشیه برانند. اگر چه کار و نوشته‌های فریری درباره افرادی بوده که از سرکوب و بهره‌کشی رنج می‌برده‌اند، اما شاید لازم باشد افراد تحت تبعیض نیز با تبعیض درونی‌شده مقابله کنند.

سرکوب درونی‌شده چیست؟

افرادی که مدتی تحت فشار، تبعیض، یا سرکوب هستند معمولا باورها و اطلاعات نادرست جامعه را به درون خود راه می‌دهند (یعنی باورها و اطلاعات نادرست جامعه درباره این افراد به خودانگاره و برداشت درونی این افراد از خود راه پیدا کرده و جزئی از باورهای آن‌ها درباره خودشان می‌شود). پناهجویانی که به دام بهره‌کشی می‌افتند، گاه این باور را به درون خود راه می‌دهند که توانایی انجام کار دیگری را ندارند، زندگی‌شان همین است که هست، و ارزششان کم‌تر از افراد ثروتمند و تحصیل‌کرده است. زنان گاه این نگاه کلیشه‌ای را به درون خود راه می‌دهند که در علوم و ریاضیات توانایی چندانی ندارند، یا اعضای گروه‌های قومی گاه این باور نادرست را به درون خود راه می‌دهند که توانایی کار ندارند.

درونی شدن باورها و اطلاعات نادرست در این افراد تحت فشار باعث می‌شود این افراد (غالبا به شکل ناخودآگاه) به این حس برسند که ذاتا به اندازه افراد گروه‌های دیگر ارزش، توانایی، زیبایی، یا خوبی ندارند. به این ترتیب، تجربه سرکوب یا تبعیض درونی می‌شود. این افراد رفته رفته به این نتیجه می‌رسند که کلیشه‌ها و اطلاعات نادرستی که در جامعه درباره این افراد رواج پیدا کرده درست است، و سپس بر اساس همین نگاه نادرست عمل می‌کنند. این وضعیت را سرکوب درونی‌شده می‌نامند.

سرکوب درونی‌شده در گروه‌های بسیاری دیده می‌شود: زنان، رنگین‌پوست‌ها، قشر کارگر یا آسیب‌پذیر، افراد دارای معلولیت، جوانان، سالمندان، مهاجران، اقلیت‌های دینی و مذهبی، افراد دارای گرایش جنسی متفاوت، و بسیاری گروه‌های دیگر.

سرکوب درونی‌شده به دو شکل تاثیر می‌گذارد:

  • تاثیر سرکوب درونی‌شده در سطح فردی: فرد به این باور می‌رسد که نگاه‌های کلیشه‌ای و اطلاعات نادرستی که درباره خود می‌شنود درست است. در این حالت، فرد نمی‌تواند از همه قابلیت‌های خود در زندگی بهره بگیرد و رفتارش به گونه‌ای است که این کلیشه‌ها را تقویت می‌کند و در نهایت به ضرر خود فرد تمام می‌شود.
  • تاثیر سرکوب درونی‌شده بین اعضای یک گروه فرهنگی: افرادی که به یک گروه تعلق دارند معمولا ناخودآگاه اطلاعات نادرست و کلیشه‌های رایج درباره اعضای این گروه در جامعه را باور می‌کنند. در این حالت، افراد به جای برخورد با مساله بزرگ‌تر در سطح جامعه، این سرکوب را به سمت یکدیگر سوق می‌دهند. به این ترتیب، برخورد افراد با یکدیگر مبتنی بر احترام کامل نخواهد بود. معمولا افراد یک گروه فرهنگی خود را تضعیف می‌کنند، به خود آسیب می‌زنند، به یکدیگر اعتماد ندارند، از یکدیگر خرده می‌گیرند، با یکدیگر درگیر می‌شوند، یا از هم کناره می‌گیرند.

باید توجه داشت که سرکوب درونی‌شده تقصیر افراد متاثر از این سرکوب نیست. هیچ‌ کس نباید به خاطر تجربه تبعیض سرزنش شده یا خود را سرزنش کند. با این حال، اعضای باهمستان برای رسیدن به اهداف خود باید از این موانع عبور کنند.

چند نمونه از آثار سرکوب درونی‌شده در سطح فردی​

  • زنان و افراد کم‌درآمد آن‌چنان که در جلسات حرف نمی‌زنند، چون فکر نمی‌کنند نظراتشان مهم یا «درست» باشند. معمولا اعضای این گروه‌ها درباره شیوه حل مسئله دیدگاه‌هایی دارند، اما از بیان این دیدگاه‌ها خودداری می‌کنند.
  • برخی نوجوانان در گروه‌های سرکوب‌شده به خاطر توقعات اندک و نبود روحیه، به این باور می‌رسند که توانایی رسیدن به موفقیت را ندارند؛ در نتیجه، از تلاش برای یادگیری و تحقق رویاهای خود دست می‌کشند.
  • افراد گروه‌های سرکوب‌شده معمولا از پذیرش نقش رهبری می‌گریزند. این افراد خود را فاقد قابلیت‌های لازم برای رهبری می‌بینند و فکر می‌کنند سبک رهبری‌شان با الگوهای «سنتی» رهبری هم‌خوانی ندارد.
  • فردی که نمی‌تواند شغلی آبرومندانه با دستمزد کافی پیدا کند، شاید برای غلبه بر ناامیدی سراغ مشروبات الکلی برود.
  • فردی که لهجه دارد حس می‌کند نباید با افراد خارج از فرهنگ خود رابطه برقرار کند، چون هراس دارد که دیگران تمایلی به دوستی با او نداشته باشند.

چند نمونه از آثار سرکوب درونی‌شده بر اعضای گروه‌های فرهنگی​

  • زنان عضو هیات مدیره یک سازمان خیریه برای جلب توجه رئیس مرد سازمان با یکدیگر رقابت کرده و از پذیرش نقش رهبری خودداری می‌کنند. این زنان با وجود داشتن مدرک دانشگاهی، بالاترین حد توانایی خود را در برنامه‌ریزی برای شام و آذین‌بندی مجالس می‌بینند.
  • اعضای یک سازمان مردمی کم‌درآمد نمی‌توانند حامی فردی از باهمستان خود باشند که سعی دارد نقش رهبری را در سازمان بر عهده بگیرد. از نگاه این افراد، رهبران سازمان زیادی «رئیس‌بازی» در می‌آورند و طوری رفتار می‌کنند که انگار سازمان نوعی شرکت یا کسب‌وکار است. افراد بارها درباره نقش رهبر بحث بی‌نتیجه می‌کنند و سازمان نمی‌تواند اهداف را تعریف کرده و تحقق بخشد.
  • زنان حاضر در حوزه ساخت‌وساز، با همراهی مردان، از زنانی که مشکل بچه‌داری دارند، خرده می‌گیرند یا می‌گویند کار خاصی از دست این زنان برنمی‌آید چون به اندازه برخی مردان قدرتمند نیستند.
  • وقتی مهاجران از چند کشور مختلف می‌کوشند گروهی با بدنه سیاسی ایجاد کنند، بی‌اعتمادی و تعصب بین این افراد همکاری را دشوار می‌کند.
  • مادری مهاجر از ترس اینکه فرزندانش در فرهنگ غالب جامعه راه به جایی نبرند، در انضباط و تربیت آن‌ها شدیدا سخت‌گیری می‌کند تا بتواند آن‌ها را با فرهنگ غالب هماهنگ کند.

اهمیت فهم سرکوب‌ درونی‌شده برای تسهیلگران باهمستان​

فهم سرکوب درونی‌شده موضوعی بسیار مهم برای تسهیلگران باهمستان است. افرادی که به این نتیجه می‌رسند که خودشان ریشه معضل هستند یا ذاتا مشکل دارند، نمی‌توانند برای پیشرفت خود به شکل موثر مبارزه کنند. برای توانمندسازی باهمستان‌ در مبارزه اثربخش‌تر در راستای بهبود وضعیت سلامت و بهداشت، آموزش و پرورش، امنیت، و اشتغال مناسب، اعضای باهمستان باید شیوه غلبه بر ناامیدی، سردرگمی، و تفرقه ناشی از سرکوب درونی‌شده را بیاموزند.

چگونگی کمک به افراد برای رفع آثار سرکوب درونی‌شده و غلبه بر آن

چند روش برای همکاری افراد جهت غلبه بر سرکوب درونی‌شده وجود دارد.

دوستی صمیمی، همراهی، یا همیاری با افرادی که مشکل سرکوب درونی‌شده دارند

دوستی و توجه دو مورد از قدرتمندترین ابزارها برای مقابله با سرکوب درونی‌شده است. اشکال مختلف سرکوب یک پیام مشترک دارند: اینکه برخی افراد بی‌ارزش هستند. دوستی خط بطلانی پررنگ روی این پیام می‌کشد. پیامی که در دوستی و پایبندی به یکدیگر منتقل می‌شود بسیار پررنگ‌تر از پیام سرکوب است.

جلسات گروهی با افراد دارای پیشینه مشابه جهت رفع آسیب‌های احساسی ناشی از سرکوب درونی‌شده

یکی از مفیدترین نتایج جلسات گروهی با حضور افراد دارای پیشینه مشابه این است که افراد می‌فهمند در تجربه سرکوب تنها نیستند و دیگران نیز چنین حس بدی نسبت به خود دارند. در چنین گروه‌هایی، افراد به نوبت درباره تاثیر سرکوب فرهنگی بر زندگی شخصی‌شان صحبت کرده و دیگران به این حرف‌ها گوش می‌دهند.

قالب این جلسات به شکل زیر است:

  • گروه‌های ۶ تا ۱۰ نفره در فواصل زمانی منظم جلسه می‌گذارند.
  • بهتر است افراد درباره حفظ اطلاعات محرمانه توافق کنند.
  • هر گروه باید یک رهبر اصلی داشته باشد، اما همه باید خود را در پیشبرد کار گروه مسئول بدانند.
  • برای شروع کار، افراد به نوبت درباره ابعاد مثبت گروه یا فرهنگ خود و تجربه‌های مثبت زندگی از نگاه خودشان در فاصله جلسه قبلی و جلسه فعلی صحبت می‌کنند.
  • هر فرد با رعایت نوبت درباره احساسات و افکارش حرف می‌زند و دیگران به حرف‌ها و احساسات و افکار فرد توجه می‌کنند. در این زمان، کسی نباید حرف‌های گوینده را قطع کند. هر فرد در نوبت خود درباره تجربه‌هایش به عنوان عضوی از گروه صحبت می‌کند. بد نیست افراد درباره اولین خاطرات حس سرکوب یا فشار نیز حرف بزنند.
  • افراد گاه هنگام حرف زدن از تجربه‌های‌ خود احساساتی می‌شوند. این احساسات بخشی از روند رفع آسیب هستند. خنده، گریه، و به لرزه افتادن همگی در رفع این آسیب‌ها و بازیابی غرور، توانایی، و شأن انسانی موثر است.
  • با تداوم این جلسات در گذر زمان، افراد حس امنیت بیش‌تری برای صحبت کردن درباره مسائل مهم پیدا می‌کنند.

اشاره به موارد سرکوب‌شده درونی در گروه‌ها و تلاش برای تغییر مسیر

افراد در برخی سازمان‌ها معمولا از یکدیگر خرده می‌گیرند، دعوا می‌کنند، بی‌انضباطی می‌کنند، و رهبری گروه را تضعیف، و یا به آن حمله می‌کنند. این مشکلات علل گوناگونی دارند. بیش‌تر مواقع، علت این مشکلات تا حدی سرکوب درونی‌شده است. این موضوع به‌ویژه در حالتی صدق می‌کند که همه یا بیش‌تر اعضای گروه یا سازمان پیشینه فرهنگی مشابهی داشته باشند. متاسفانه، هر چه سخت‌گیری در برخورد با یک گروه بیش‌تر بوده باشد، این عوامل تاثیر بیش‌تری خواهند داشت. اینجا هم تقصیر متوجه گروه آسیب‌دیده نیست. با این حال، برای موفقیت گروه لازم است این عوامل شناسایی شده و مسیر آن‌ها تغییر پیدا کند.

از کجا بفهمیم سرکوب درونی‌شده عامل بروز مشکلات در گروه است؟ هر چند معیار دقیق و مطمئنی برای فهم این موضوع نداریم، اما می‌توان با بررسی برخی نشانه‌ها تا حدی به این عوامل پی برد. برای رسیدن به این نشانه‌ها می‌توان چند سوال مطرح کرد:

  • آیا رفتار افراد با یکدیگر مشابه بدرفتاری جامعه با این افراد است؟ مثلا، اگر گروهی در نگاه کلیشه‌ای جامعه کم‌هوش محسوب می‌شوند، آیا رفتار افراد گروه با یکدیگر به گونه‌ای است که نشان می‌دهد این افراد یکدیگر را کم‌هوش می‌دانند؟
  • آیا این مشکلات در کل باهمستان وجود دارد؟ اگر مشکل در محیط‌های مختلفی دیده می‌شود، احتمالا موضوع صرفا مشکل چند نفر نیست، بلکه مشکل اصلی سرکوب درونی‌شده است.
  • آیا افراد در باهمستان مشکل عزت نفس دارند و نمی‌توانند از خود مراقبت کنند، یا شیوه‌های دیگری را برای برخورد مناسب پیدا کنند؟

شیوه‌های مناسب هنگام مشاهده سرکوب درونی‌شده یا احتمال وجود آن در گروه

  • در رفتار محترمانه با دیگران الگو باشید و لحنی مناسب داشته باشید. مثلا، اگر همه در حال انتقاد از رهبر گروه هستند، می‌توانید به دستاوردها و ویژگی‌های مثبت این فرد اشاره کنید. اگر در این مسیر پیشگام باشید، افراد متوجه موضوع خواهند شد. معمولا یک نفر می‌تواند با خارج از شدن از روند منفی، کل گروه را هدایت کند.
  • بخشی از جلسه را به قدردانی افراد از یکدیگر و برجسته‌سازی دستاوردهای گروه اختصاص دهید. احتمال رفتار نامناسب زمانی بیش‌تر می‌شود که افراد نسبت به پیشرفت خود ناامید باشند.
  • در اشاره به مشکلات لازم نیست تقصیر را گردن کسی بیاندازید. می‌توانید جملاتی از این دست بگویید: «بیایید کمی درباره روند این جلسه فکر کنیم. بهتر نبود حرف یکدیگر را قطع نکنیم و از یکدیگر عیب‌جویی نکنیم؟»
  • سرکوب درونی‌شده و نقش آن را در سازمان از دیدگاه خود برای افراد توضیح دهید. توضیح دهید که به نظر خودتان افراد چگونه به یکدیگر آسیب می‌زنند و چطور جامعه هم در روندی مشابه به کلیت این گروه آسیب می‌زند.
  • در صورت بروز مشکل در جلسه، افراد را به گروه‌های دونفره تقسیم کنید تا هر نفر احساسات خود را تخلیه کنند و نفر مقابل به حرف‌هایش گوش دهد. سپس کار جلسه گروهی را از سر بگیرید.
  • موضع‌گیری قاطعانه داشته باشید. وقتی اعضای گروه یکدیگر را ناراحت یا تحقیر می‌کنند یا رفتارهایی نشان می‌دهند که پیامدهای نامطلوب دارد، می‌توانید در برابر این اتفاقات موضعی اصولی بگیرید. این موضع فضایی را در جلسه ایجاد می‌کند که دیگران هم معمولا از آن پیروی می‌کنند.
  • از حضور اعضای جدید در گروه استقبال کنید. معمولا گروه‌هایی با اعضای دارای پیشینه مشترک به شکل باند و دسته در می‌آیند و رفتار این گروه‌ها با اعضای جدید تا حد زیادی شبیه رفتار جامعه با این گروه‌ها است. یعنی، همانطور که جامعه این گروه‌ها را طرد می‌کند، این گروه‌ها نیز اعضای جدید را طرد می‌کنند. سیاست گروه باید استقبال از اعضای جدید باشد تا این اعضا بتوانند سریع‌تر به بدنه اصلی سازمان راه یابند.

حمایت از افراد کم‌سن و سال

سرکوب درونی‌شده بیش از همه بر کودکان تاثیر می‌گذارد چون این افراد برداشتی از بی‌عدالتی در جامعه ندارند. اگر فردی چارچوبی برای درک این سرکوب نداشته باشد، ممکن است هر پیام منفی را به خود بگیرد. برای حمایت از افراد کم‌سن و سال و کمک به آن‌ها در فهم این نوع سرکوب چند راه داریم. نخست این که بهتر است طرز کارکرد و چرایی این سرکوب را برای کودکان توضیح دهید تا به چارچوبی برای فهم بهتر این وضعیت برسند. به این ترتیب، فرد به جای مقصر دانستن خود یا اعضای دیگر گروه، می‌تواند به فهم بهتری از بدرفتاری در تجربه‌ها و مشاهدات خود برسد.

بزرگ‌داشت و افتخار به فرهنگ خود

افراد با یادگیری و مطالعه بیش‌تر درباره فرهنگ خود اشراف بیش‌تری بر تلاش‌ها و مبارزات پیشینیان خود پیدا می‌کنند که معمولا با وجود همه سختی‌ها دست از تلاش برنداشته‌اند. تشکیل گروه‌های مطالعاتی یا باشگاه کتاب از روش‌های بسیار مفید برای توسعه باهمستان با تکیه بر بزرگ‌داشت فرهنگ‌ها است. برگزاری جشن‌های فرهنگی و اجرای مراسم و آداب و رسوم باعث ایجاد حس امید، شادی، افتخار، و معنابخشی در افراد می‌شود. چنین کارهایی جایگاه فرهنگ، غنای فرهنگی، و دستاوردها را به افراد یادآور می‌شود. بزرگ‌داشت هنرهای فرهنگی ضمن بالا بردن روحیه افراد، نقاط قوت، ویژگی‌های مثبت، و خلاقیت افراد را به آن‌ها یادآوری می‌کند.

مقابله با بی‌عدالتی و سرکوب

موضع گرفتن در برابر بی‌عدالتی و سرکوب پادزهری قوی برای رفع آثار سرکوب درونی‌شده است. بر عهده گرفتن مقابله با بی‌عدالتی و رفع این وضعیت نقش بسیار مهمی در رفع آثار بی‌عدالتی و سرکوبی دارد که در گذر زمان به افراد تحمیل شده است.