فرم جستجو

تقریبا در همه بخش‌های قبلی این فصل طولانی در خصوص اقدام مستقیم، نیاز به حفظ و نگهداری یك تلاش ترویج‌گری برای مدت طولانی را مطرح كردیم. 

هر عملكرد یا سیاستی، حتی اگر در قوانین و مقررات دولتی گنجانده شده باشد،‌ در آینده می‌تواند به دلیل بی‌توجهی، یا یك اقدام قطعی مخالفین تغییر كند، دچار ضعف، یا محدود شود. اگرچه ممكن است نیاز به پرداختن به مسئله شما، به عنوان مسئله‌ای به اهمیت ضرورت ایمنی عمومی یا آموزش عمومی پذیرفته شده باشد، فردا ممكن است كِشَند افكار عمومی تغییر كند و شما ببینید كه حامیانتان كنار كشیده‌اند. 

متاسفانه توجه قانون‌گذاران و سایر سیاست‌گذاران معمولا به كوتاهی توجه افكار عمومی و گاه حتی از آن هم كوتاه‌تر است. برای خیلی‌ها این توجه به كوتاهی فاصله میان دو انتخابات است. علاوه بر این معمولا قانون‌گذاران دلسوز هم، یا به دلیل بازنشستگی داوطلبانه و یا به دلیل شكست‌های سیاسی، ناپدید می‌شوند و كسانی جانشینشان می‌شوند كه درباره شما یا مسئله‌تان چیزی نمی‌دانند. به این ترتیب، بار دیگر حمایتی كه روی‌اش حساب می‌كردید، می‌تواند از دست برود. 

تنها راهی كه می‌توانید مطمئن باشید مسئله‌تان از روی صفحه رادار مسئولان محو نخواهد شد و سیاست‌گذاران، سرمایه‌گذاران و عموم خواهند فهمید چه چیز مورد نیاز است و چرا، آن است كه به‌طور نامحدود به ترویج‌گری ادامه دهید. ترویج‌گری درازمدت، به ترویج‌گری برای یك منظور خاص و فوری، هم شبیه است و هم با آن تفاوت دارد. ترویج‌گری درازمدت مستلزم برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی در مقیاس متفاوت و این ادراك است كه محتوای مسئله شما و به تبع آن مفهوم ترویج‌گری شما همراه با تغییر شرایط و تغییرات جهانی، تغییر خواهد كرد. 

در این بخش، ما از قالب مانوس چه؟، چرا؟، چه كسی؟، چه وقت؟ و چطور؟ جدا می‌شویم تا درباره ترویج‌گری درازمدت صحبت كنید؛ اینكه چطور به آن نگاه كنید، برای آن برنامه‌ریزی كنید، خود را برای عهده‌دار شدن آن آماده كنید و نسبت به پیشبرد آن متعهد شوید.         

نگرش درازمدت

فرض كنیم كه شما درگیر ترویج‌گری برای شناساندن و تامین بودجه برای مسئله بی‌خانمانی در باهمستانتان هستید. مسئولین محلی و ایالتی متعهد شده‌اند (التزام داده‌اند) كه یك پناهگاه خانواده پانزده‌ تختخوابی باز كنند و كارمند یاری‌رسان استخدام‌ كنند تا افراد بی‌خانمان از شبكه پشتیبانی برخوردار شوند. آیا این به معنای خاتمه تلاش ترویج‌گری شماست؟

به هیچ‌ وجه. اولا پانزده تختخواب حتی برای خانواده‌های بی‌خانمان باهمستان هم كافی نیست. ثانیا، تعداد وسیع و بسیار بیش‌تر افراد بی‌خانمان كه نه خانواده‌ای دارند و نه هیچ‌ گونه پیوندی با كسی یا جایی، چه خواهند شد؟ و مسئله بی‌خانمانی فی‌نفسه چه خواهد شد؟ آیا از طریق سرمایه‌گذاری برای مسكن ارزان‌قیمت و جذب كمك و حمایت باهمستان، برنامه‌ای برای پرداختن به بی‌خانمان‌هایی كه بیمار روانی هستند و مسائل دیگری كه عامل اصلی بی‌خانمانی است، وجود دارد؟ از این گذشته، اگر بودجه تقلیل پیدا كند، آیا پناهگاه با خطر بسته شدن مواجه خواهد شد و كارمند یاری‌رسان اخراج خواهد شد؟ 

واقعیت این است كه كمپین موفق شما روند پرداختن به مسئله بی‌خانمانی را تازه شروع كرده است. هنوز راه زیادی پیش رو دارید و حتی نگهداری از دستاوردهایتان نیازمند زمان و تداوم تلاش بی‌امان است، چه رسد به برداشتن قدم بعدی، یا محو بی‌خانمانی به عنوان یك معضل اجتماعی در باهمستانتان. شما به عنوان یك ترویج‌گر، باید چشم‌انداز دوردست داشته باشید ... اما این چشم‌انداز دقیقا شامل چه چیزهایی می‌شود؟  

چشم‌انداز: دیدن كل

نظر كردن به درازمدت یعنی داشتن یك هدف نهایی و یك سری اهداف كوچك‌تر در میانه‌ راه، كه دستیابی به هر یك از آن‌ها شما را كمی به مقصد نهایی‌تان نزدیك‌تر خواهد كرد. رسیدن به آن هدف نهایی، سفری است كه به اندازه خود مقصد اهمیت دارد. چشم‌انداز دوردست، چشم‌انداز كل سفر است با همه درازای آن، چرخش‌ها و پیچش‌های آن، و قدم‌هایی كه باید برای رسیدن به پایان راه، بردارید.

مثلا چشم‌انداز شما درباره بی‌خانمانی، باید این باشد كه آن را به‌طور كلی از باهمستانتان محو كنید. به عنوان یك واقع‌نگر می‌دانید كه نمی‌توانید این كار را فورا انجام دهید. این كاری بزرگ است و بعید است كه باهمستان هم آن میزان تعهدی را كه برای انجام این كار لازم است، به عهده بگیرد (یادتان باشد كه چقدر سخت‌كوشی كردید تا توانستید همان پانزده تختخواب و آن كارمند همیار را فراهم كنید).

در مقابل قدم بعدی شما نسبتا ساده و خاص خواهد بود: اضافه كردن یك كارمند همیار دیگر، یا ۱۰ تا ۲۰ تختخواب پناهگاهی بیش‌تر  برای افراد بدون خانواده. قدم‌های بعدی می‌تواند شامل كمی فشار برای تعدادی واحد مسكونی ارزان‌قیمت، فراخوانی مربیان باهمستان، ایجاد تسهیلات برای دستیابی افراد بی‌خانمان به خدمات و غیره باشد. هر قدمی كه برمی‌دارید در راه رسیدن به آن هدف نهایی است، ضمن اینكه خودش هم فی‌نفسه فوایدی دارد. 

انعطاف‌پذیری: فهمیدن اینكه شرایط، نیازها، و غیره با گذشت زمان تغییر خواهد كرد و ترویج‌گری شما هم می‌تواند در واكنش نسبت به آن‌ها تغییر كند.

شما همین حالا هم با به دست آوردن یك پناهگاه خانواده و یك برنامه همیاری خیلی چیزها را تغییر داده‌اید. در نتیجه ممكن است بی‌خانمانی در باهمستان به یك مسئله خطیر تبدیل شود و چنان بودجه‌ای به آن اختصاص داده شود كه انتظارش را ندارید. برعكس، تعداد بی‌خانمان‌های باهمستان ممكن است همچنان افزایش یابد و شرایط برای بی‌خانمان‌های بدون خانواده بدتر شود. 

هر یك از این شرایط اقتضا می‌كند كه شما خودتان را با وضعیت جدید وفق دهید. چشم‌انداز درازمدت داشتن یعنی انعطاف‌پذیر بودن، دانستن اینكه تغییر اجتناب‌ناپذیر است و مایل به تغییر جهت بودن در صورت اقتضا. 

مراقبت دائم: نگهداری از دستاوردهایتان​

معمولا تغییرات منفی هستند. ممكن است مسئله شما نسبت به چیزی كه در لحظه برای سیاست‌گذاران اهمیت بیش‌تری دارد، در اولویت‌های بعدی قرار گیرد. یا ممكن است فكر كنند كه كارهای لازم را انجام داده‌اند و مشكل حل شده است. علت هر چه كه باشد، شما باید با تلاش فراوان دستاوردهایتان را حفظ كنید.

به عنوان یك ترویج‌گر همواره باید گوش‌ به‌ زنگ باشید كه جهت باد كی تغییر می‌كند و آماده انجام اقداماتی برای جلوگیری از آن باشید. در حالی كه مواقعی هستند كه باید به آنچه هم‌اكنون اتفاق افتاده است پاسخ بدهید، مانند قطع بودجه، یا تغییر در سیاست كه موجب آزار كسانی می‌شود كه بهزیستی‌شان دغدغه شماست، اما به هر حال بهترین راه برای دفع ضرر، اقدام پیش از وقوع است. اگر چشمتان را باز نگه دارید، غافلگیر نخواهید شد.  

شكیبایی​

آهسته طی كردن. اغلب تغییرات مرحله به مرحله است. با قدم‌های كوچك پیش می‌روند و بیش از آنچه تصورش را می‌كنید طول می‌كشند. شما باید حتی زمانی كه به نظر می‌رسد هیچ اتفاقی نیفتاده است، به ترویج‌گری‌تان ادامه دهید. معمولا مشكل می‌توان گفت كه یك مسئله چه زمان و چرا در آگاهی عمومی نفوذ می‌كند، یا برای سیاست‌گذاران اهمیت پیدا می‌كند. شاید آن‌ها دارند نسبت به چیزی كه یك سال پیش از شما شنیده بودند، واكنش نشان می‌دهند. فقط به كارتان ادامه دهید. شما نمی‌دانید كه چه وقت اثر خواهید گذاشت.  

پشتكار (مداومت)

به مدت نامحدود به كار ادامه دادن. شما هم باید مثل «بانی انرژی‌زا» به كارتان ادامه دهید... به قول وودی الن، ۸۰٪ موفقیت حضور داشتن است. و این همان چیزی است كه در اینجا صحبتش را می‌كنیم. باید ترویج‌گری در نظر شما كاری باشد كه هرگز تمام نمی‌شود. اگر به طور منظم با سیاستمداران تماس داشته باشید، شما را فراموش نخواهند كرد، خصوصا اگر به‌ جای خواستن چیزی، اطلاعات در اختیارشان بگذارید. همین امر در خصوص رسانه‌ها هم صدق می‌كند و همچنین در خصوص كارفرمایی كه می‌داند اگر از كارگران مهاجر بیگاری بكشد، یا محیط كار را همچنان ناامن نگه دارد، با شما سر و كار خواهد داشت. شما باید حضور داشته باشید، هر روز و تا هر مدتی كه لازم باشد. این چیزی است كه تغییرات را ماندگار می‌كند. 

چشم‌اندازی جامع و فراگیر برای ترویج‌گری، به عنوان یك روند طولانی و پیچیده، هم برای مدیریت آن روند اهمیت دارد و برای شما كه در یك دوره‌ طولانی به راهتان ادامه دهید. دانستن اینكه هر پیروزی شما را یك قدم به هدف نهایی نزدیك‌تر می‌كند و هر شكست تنها یك عقب‌نشینی موقت است، باعث می‌شود شب‌ها راحت بخوابید ... و ثابت‌قدم بمانید.    

 حتی رسیدن به هدف نهایی هم به معنای پایان ترویج‌گری نیست. ممكن است اهداف جدیدی ایجاد شوند و هدف نهایی هم مانند دستاوردهای قبلی باید به دست آید. اگر به خودتان اجازه دهید كه فكر كنید نیازی نیست همچنان به سیاست‌گذاران و سرمایه‌گذاران یادآوری كنید كه مسئله‌تان مهم است، یا كاری كه هواداران شما انجام می‌دهند هم از نظر اجتماعی و هم از نظر اقتصادی خطیر است، هم با قطع بودجه مواجه خواهید شد و هم با از دست دادن علاقه‌. در بوستون، از نیمه تا اواخر دهه ۹۰ یك كمپین ضدخشونت میزان جنایت جوانان را تا حد چشمگیری كاهش داد. تا جایی كه به مدت بیش از یك سال در آن شهر هیچ جنایتی در ارتباط با خشونت جوانان صورت نگرفت. از آنجایی كه همه فكر می‌كردند مشكل حل شده است، بخش عمده انرژی و توجهی كه صرف كمپین شده بود، معطوف به جاهای دیگر شد ... و نرخ جنایت به جای اول خود برگشت. ترویج‌گری كاری برای یك بار نیست، برای همیشه است.  

برنامه‌ریزی برای درازمدت​

بنابراین چطور همه این‌ها به تلاش ترویجگری درازمدت تعبیر می‌شوند؟ برای تازه‌كارها یك برنامه برای راهنمایی مورد نیاز است. آن برنامه هم وحی منزل نیست، باید انعطاف‌پذیری داشته باشید، با این همه باید به شما هم جهت كلی و هم جهت خاص بدهد و شما را به سمت هدف غایی‌تان به حركت درآورد. 

همانطور كه در بالا ذكر شد، یك برنامه درازمدت با یك چشم‌انداز شروع می‌شود. و یك چشم‌اندازه نه با یك نفر، بلكه با یك عده شروع می‌شود. ممكن است چشم‌انداز درازمدت عملیات شما واضح نباشد، یا ممكن است میان دست‌اندركاران و افراد ذی‌نفع (كسانی كه درگیر كار هستند و كسانی كه تحت تاثیر مسئله قرار دارند) بر سر اینكه چشم‌انداز چه باید باشد، اختلاف نظر وجود داشته باشد. ارزشش را دارد كه وقت بگذارید و هر تعداد كه ممكن است افراد و گروه‌های دست‌اندكار را وادارید روی چشم‌انداز مسئله كار كنند. یك چشم‌انداز مشترك تا مدت‌ها می‌تواند افراد را نسبت به عملیاتی كه ممكن است سال ها طول بكشد، متعهد نگه دارد.

 یك فرآیند مشاركتی، فرآیندی كه در آن همه كسانی كه دست‌اندركار یا تحت تاثیر عملكرد هستند به عنوان شركای برابر شركت دارند، عنصر مهمی برای ایجاد چشم‌انداز مشترك است. ممكن است كنار گذاشتن تفاوت‌ها و به توافق رسیدن بر سر نقطه پایانی و اهداف یك عملكرد ترویجگری دشوار باشد، ولی در درازمدت منافع بسیار خواهد داشت. 

چشم‌اندازتان به شما كمك می‌كند هدف یا اهدافی را كه بشود در درازمدت به آن رسید شناسایی كنید و آن اهداف به نوبه خود دلالت ضمنی خواهند داشت بر موضوعات كوتاه‌مدت‌تری كه شما را به سوی آن اهداف هدایت خواهند كرد. اینكه بتوانید انگاره كلی را در یك دوره طولانی ببینید، عملكرد شما را در مسیر خودش نگه خواهد داشت و نهایتا شما را به اهداف كلی ترویج‌گری‌تان خواهد رساند.      

در اینجا برخی عوامل مهم در ایجاد چشم‌انداز و استراتژی‌هایی برای رسیدن به آن آمده است:

مسئله را در موقعیت زمانی و مكانی آن در نظر بگیرید. 

این مسئله در باهمستان چه نقشی ایفا می‌كند؟ در جامعه به عنوان یك كل چه؟ با در نظر گرفتن موقعیت زمانی و مكانی، برای رسیدن به راه‌ حل نهایی‌ای كه در نظر دارید، چه چیز را باید تغییر دهید؟   

مثلا در مورد بازگشت به بی‌خانمانی برخی از سوالاتی كه باید بررسی كنید عبارتند از:

  • بی‌خانمانی در باهمستان چه سوابقی دارد؟ آیا هرگز در جهت رسیدگی به آن تلاشی شده است و آن تلاش تا چه حد موفقیت‌آمیز بوده است؟ رویكرد باهمستان در قبال بی‌خانمانی چه بوده است؟
  • چه عواملی باعث بی‌خانمانی شده‌اند و آیا می‌توان به آن‌ها پرداخت؟ (مثلا در خصوص گرایشات اقتصادی ملی یا بین‌المللی كار زیادی از دست شما ساخته نیست). 
  • افراد باهمستان در این باره چه فكر می‌كنند؟ آیا احساس همدلی دارند؟ عصبانی هستند؟ می‌ترسند؟
  • آیا دارایی‌ یا منابعی در باهمستان وجود دارد كه بتوان صرف حل مشكل بی‌خانمانی كرد؟ 

پاسخ به این‌ها و سایر سوالات مشابه به شما كمك می‌كند مسیر بلندمدت و كوتاه‌مدت خودتان را ترسیم كنید و نیز كمك می‌كند برای تشخیص چشم‌انداز نهایی‌تان، بدانید كه در حال حاضر چه امكاناتی وجود دارند و اینكه چه چیزهایی باید برای شما تغییر كنند.     

گرایش‌ها و برخوردها را پیش‌بینی كنید

توجه به مسئله در زمینه و سوابق آن همچنین به شما نشان خواهد داد كه مشکل به کدام جهت پیش می‌رود؛ برداشت عمومی از مسئله چیست و راه‌هایی كه به آن پرداخته می‌شود کدام است و امثال آن. بار دیگر، با استفاده از بی‌خانمانی به عنوان یك مثال، سوالات زیر را باید بپرسید:  

  • گرایش‌های باهمستانی، ایالتی و ملی نسبت به آنچه شهروندان و سیاست‌گذاران در خصوص پرداختن به مسئله بی‌خانمانی فكر می‌كنند، چیست؟
  • سرمایه‌گذاران روی چه چیز تمركز دارند و به کدام جهت حركت می‌كنند؟ خدمت‌رسانی به بی‌خانمان‌های دچار بیماری‌های روانی؟ پناهگاه‌های دارای تختخواب؟ تامین مسكن ارزان‌قیمت؟
  • در مقابل گرایش‌های موجود خود را در چه موضعی می‌بینید؟ آیا آن موضع چیزی هست که بتواند سیاست‌گذاران، سرمایه‌گذاران و افكار عمومی را در جهتی هدایت كند كه شما فكر می‌كنید برای حذف بی‌خانمانی باید به آن سمت حركت كرد؟
  • می‌خواهید قضایا به كجا برسند؟ مهم این است كه یادتان باشد سوابق و رویدادها تنها رویدادهایی نیستند كه مسائل را هدایت می‌كنند. ترویجگری شما هم می‌تواند یك نیروی هدایت‌كننده باشد.

پیش‌بینی گرایشات و نگرش‌ها به شما كمك می‌كنید بفهمید كه روی چه چیز باید تمركز كنید. مثلا اگر اعتقاد داشته باشید كه حذف بی‌خانمانی نهایتا بستگی به این دارد كه بی‌خانمان‌ها حمایت شوند و درباره انتخاب‌هایشان آموزش ببینند و با آموزش مهارت‌های زندگی و كارآموزی پیوند داشته باشند، باید با تلاش برای تغییر نگرش سرمایه‌گذاران و سیاست‌گذاران شروع كنید. با پیش‌بینی كردن اینكه تفكر درباره مسئله رو به كدام سمت دارد، می‌توانید تلاشتان را به سمتی هدف‌گیری كنید كه بیش‌ترین تاثیر را داشته باشد.

این نوع پیش‌بینی هم مانند ترویجگری كاری یك‌باره نیست. تداوم است. شما باید دائما بر نگرش‌های عموم، افكار بیان‌ شده در رسانه‌ها، مقالات روزنامه‌ها و مجلات، بیانات سیاست‌گذاران و درخواست‌های سرمایه‌گذاران برای پیشنهادات نظارت داشته باشید، تا بفهمید با چه چیز باید رقابت یا ستیز داشته باشید، متحدین شما چه كسانی هستند و قدم‌های منطقی بعدی شما چه هستند.   

اهداف و استراتژی‌های كوتاه‌مدت و درازمدت تعیین كنید

در نظر گرفتن شرایط زمانی و مكانی و پیش‌بینی گرایش‌ها و نگرش‌ها هر دو كمك می‌كنند خود مسئله و جایگاهش را در اجتماع به نحو احسن درك كنید. تعیین هدف و راهبرد كار، در كنار هم قرار دادن دانش و هدف شماست. این نقشه‌نگاری مسیر شما به سمت اهداف درازمدت شماست كه شامل قدم‌هایی هم می‌شود كه در این مسیر باید بردارید.

غیرواقعی است تصور كنیم كه اگر - در ادامه مثالی كه زدیم - شما ترویج‌گری‌تان را امروز شروع كنید، ظرف سه ماه یا یك سال معضل بی‌خانمانی را خاتمه خواهد یافت. بلکه باید یك استراتژی درازمدت برنامه‌ریزی كنید و در آن مقاصد كوتاه‌مدتی را كه برای رسیدن به هدف نهایی به آن‌ها نیاز خواهید داشت مشخص كنید. 

همچنین خواهید دانست که همانند رانندگی در مسیری طولانی، گاهی باید مسیر کار شما نیز تغییر کند. ممكن است مسیر در دست ساخت باشد، به میان‌بر نیاز باشد، منبع مالی جدیدی پیش بیاید، سیاست‌های رسمی تغییر كنند. هر یك از این‌ها ممكن است شما را موقتا به مسیر دیگری هدایت کند. اما مقصد درازمدت شما هر چه باشد، سن‌فرنسیسكو، پاریس، یا حذف بی‌خانمانی در باهمستانتان، تغییر نخواهد كرد. 

چند پیشنهاد برای تعیین اهداف و استراتژی‌‌ها:

  • اهداف كوتاه‌مدتی را انتخاب كنید كه اطمینان دارید در مدت زمان معقولی به آن‌ها خواهید رسید. یك سری موفقیت‌های متوسط (كوچك) متحدین و طرفداران شما را حفظ خواهد كرد و برای درازمدت به آن‌ها انگیزه خواهد داد كه شكست‌های هرازگاهی را با خونسردی بپذیرند و زمانی كه پیروزی بزرگ‌تری پیش رو باشد، آن‌ها را مشتاق خواهد كرد كه تلاش بیش‌تری به خرج دهند.
  • برای هر یك از اهدافتان، یك برنامه عملیاتی تعیین كنید كه شامل جدول زمان‌بندی برای خاتمه‌اش باشد. سپس آن برنامه را دنبال كنید و در صورت لزوم در آن تغییراتی به وجود آورید.
  • اطمینان حاصل كنید كه هدف درازمدتتان عملی است. همانطور كه در بالا ذكر شد، اگر بی‌خانمانی در باهمستان شما ریشه در اقتصاد جهانی داشته باشد، احتمال نمی‌رود كه در این زمینه بتوانید كاری انجام دهید.   

بعضی از هدف‌ها صرف نظر از اینكه واقع‌گرایانه باشند یا نه، ارزش دنبال كردن دارند. صلح جهانی پایدار هرگز به واقعیت نزدیك هم نشده است، اما خیلی‌ها در این راه تلاش می‌كنند، با این امید كه كارشان زمینه‌ای فراهم كند برای كسانی در دو، سه یا ده نسل بعد، كه شاید در این راه موفق شوند. اگر مشكل شما هم مشابه این مسئله است، ممكن است درازمدت را طولانی‌تر از یك دوره درازمدت، یا شاید به درازای چندین زندگی انسانی ببینید. در این شرایط همه مقصدها «كوتاه‌مدت» خواهند بود، حتی آن مقاصدی كه رسیدن به آن‌ها چندین دهه طول بكشد.

سرپا نگه داشتن تلاش‌هایی مانند این دشوار است، اما عبث نیست. هر نسل كمی بیش‌تر یاد می‌گیرد و كمی به هدف نزدیك‌تر می‌شود. چنین تلاش‌هایی در ایالات متحده امریكا، در مقیاس بزرگ‌تری در مورد برابری حقوق اقلیت‌ها و زنان نتیجه داده است و در معیار جهانی هیات‌های متعددی را به وجود آورده كه میان ملت‌ها میانجی‌گری می‌كنند. آخرین آن‌ها سازمان ملل است كه شاید حقیقتا موفق باشد یا موفق نباشد، اما از پیشینیان خودش به‌مراتب موفق‌تر است و برای هر هیاتی كه بعد از آن بیاید، نقطه شروع بسیار متعالی‌تری را فراهم خواهد كرد. 

  • كنشگر باشید. منتظر نباشید كه دولت یا اشخاص دیگری برای ترویج‌گری شما برنامه بریزند، یا پیشنهاد بدی بكنند كه شما در مقابلشان واكنش نشان دهید. در هر قدم از تلاش درازمدتتان، خودتان طرح پیشنهادی بدهید.

آماده‌سازی برای درازمدت

شما چشم‌اندازهای درازمدت را برای مسئله‌تان از پیش دیده‌اید،‌ یك طرح استراتژیك برنامه‌ریزی كرده‌اید، حالا باید آماده انجام كار شوید. این یعنی خودتان را آماده سازمان‌یابی كنید، برای متحدین و سایر حامیانتان شفاف‌سازی كنید كه دست به تلاش ترویج‌گری درازمدت زده‌اید و برایشان انگیزه ایجاد كنید و عموم و سیاست‌گذاران را با استفاده از رسانه‌ها و سایر كانال‌ها آماده كنید. 

از طریق سازمان‌یابی خودتان را آماده كنید

سازمان‌یابی، می‌توانید در شرایط مختلف تعاریف مختلف داشته باشد. اگر همین حالا هم یك سازمان یا بخشی از یك سازمان هستید، بهتر است ساختار سازمانی‌تان را مرور و اصلاح كنید. اگر بخشی از یك گروه مردمی نیمه‌سازمان‌یافته هستید، وقت آن است تلاشتان را ساختارمندتر كنید و یك سازمان رسمی شوید. اگر شما یك فرد یا بخشی از یك گروه بسیار كوچك هستید، شاید بخواهید ائتلاف بزرگ‌تری را به عنوان اساس یك ترویج‌گری درازمدت تشكیل دهید.

 اگر مشغول راه‌اندازی یك كمپین درازمدت ترویج‌گری هستید، كمپینی كه سال‌ها طول بكشد، به یك ساختار مشخص نیاز خواهید داشت، یعنی یك سازمان رسمی كه آن را سرپا نگه دارد. سازمان‌ها هم مشكلات خودشان را دارند، اینكه می‌خواهند به كارمندانشان حقوق بدهند یا نه، فراهم كردن پول برای پرداخت حقوق، پیدا كردن فضای مناسب، تشكیل هیات مدیره و غیره. اما ساختاری كه یك سازمان فراهم می‌كند، جزء تشكیل‌دهنده مهمی در یك عملكرد موفق خواهد بود. گروه‌های مردمی معمولا از تشكیل یك سازمان «رسمی» طفره می‌روند، مبادا كانونی بودن باهمستانشان از بین برود. اما واقعیت این است كه آن‌ها می‌توانند در هر سازمانی كه ایجاد می‌كنند باهمستان را كانون قرار بدهند، در حالی كه بدون یك ساختار هماهنگ و هماهنگ‌كننده، به احتمال زیاد هر كانونی را از دست خواهند داد. ‌ 

 شرایط شما هر چه كه باشد، سازمان، به معنای اخص اینكه بتواند كاری را كه انجام می‌دهید دنبال كند، اطمینان حاصل كند كه تلفن‌ها پاسخ داده می‌شوند و كارها بموقع انجام خواهند شد، بتواند در زمانی كه عملكرد فوری مورد نیاز است، طرفدارانتان را باخبر كند، صورتحساب‌ها را گم، یا پرداختشان را فراموش نكند و غیره، مطلقا كلید یك ترویج‌گری درازمدت خواهد بود. عملكرد شما هر چه وسیع‌تر باشد، بیش‌تر طول خواهد كشید و باید سازمان‌یافته‌تر باشید. 

حوزه‌‌هایی كه باید به آن‌ها توجه كنید:

  • هماهنگی سراسری. شخصی، یا گروه كوچكی باید عملكرد را هماهنگ كند. هماهنگ‌كننده تضمین می‌كند كه گروه با یك صدا صحبت می‌كند، پیام شفاف است، بیانیه‌ها یا عملكردها در زمان مناسب ایراد و انجام می‌شوند و همه دست‌اندركاران می‌دانند كه چه وقت، چه كاری را باید انجام دهند. هماهنگ‌كننده همچنین می‌تواند به عنوان انبار تهاتری اطلاعات هم عمل كند، كه به حوزه مهم بعدی منجر می‌شود.
  • ارتباط‌گیری. مطلقا ضروری است كه هر عملیات ترویج‌گری یك نقطه مركزی ارتباطات داشته باشد. این نقطه معمولا همان هماهنگ‌كننده است، اما تا وقتی برای همه روشن باشد كه كلیه ارتباطات باید از یك نقطه مركزی جریان پیدا كند، می‌تواند فرد یا گروه دیگری هم باشد. به این ترتیب هر بیانیه‌ای كه از طرف گروهتان صادر می‌شود، بررسی و تایید شده است، اطلاعاتی كه دریافت یا ارسال می‌كنید، صحیح و به‌روز است (یا حداقل یك نفر درباره‌اش فكر كرده است و اعتقاد دارد كه صحیح است) و هر زمان به انجام كاری نیاز باشد،‌ با همه به‌سرعت تماس گرفته خواهد شد. عملیات موثر ترویج‌گری به اشكال مختلف عمل می‌كند، اما هیچ‌كدام بدون ارتباطات قابل اعتماد عمل نمی‌كنند.
  • مدیریت روز‌به‌روز. حتی اگر همه مواد و نیروی انسانی هدیه باشد، یك نفر باید اهداكنندگان و داوطلبین را پیدا كند و وقتشان را هماهنگ كند. اگر یك كاسب محلی كل كاغذهای مورد نیاز شما را به شما تحویل بدهد، یك نفر باید آنجا حضور داشته باشد و آن‌ها را در زمان مناسب تحویل بگیرد و در جایی انبار كند. داوطلبین اگر ندانند كه قرار است چه كاری انجام دهند، مدت زیادی دوام نخواهند آورد. كاركنان حقوق‌بگیر به نظارت و هماهنگی و پشتیبانی لجستیكی نیاز دارند و دستمزد آن‌ها هم باید مانند صورتحساب‌ها به‌موقع پرداحت شود. اگر بودجه‌تان را از باهمستان تامین می‌كنید، این كار نیازمند یك تلاش هماهنگ است. اگر پولی از طریق سازمان شما رد و بدل می‌شود، باید به‌دقت ثبت و پیگیری شود. شما چه یك سازمان بزرگ باشید، چه یك گروه كوچك مردمی، و چه حتی یك فرد كه هر از گاهی از دیگران كمك می‌خواهد، نخواهید توانست از مسائل مربوط به مدیریت اجتناب كنید.  

متحدین و سایر حامیان خود را آماده كنید و به آن‌ها انگیزه بدهید.

برای تقویت و تداوم ترویج‌گری‌تان در درازمدت، مهم است كه همه دست‌اندركاران متوجه ماهیت یك عملكرد درازمدت بشوند. درگیر شدن در یك روند برنامه‌ریزی مشاركتی، همانطور كه در بالا ذكر شد،‌ می‌تواند كمك زیاد كند. اگر كسانی كه به آن‌ها اتكا دارید بخشی از برنامه‌ریزی باشند، تصویر بسیار شفافی خواهند داشت از اینكه عملیات چه مدت طول خواهد كشید و قدم‌های بین راه چه خواهند بود. علاوه بر این احساس خواهند كرد كه بر عملیات تشرف دارند و به احتمال بیش‌تری با عملیات خواهند ماند.

راه‌های دیگری برای آنكه گروه‌تان را باانگیزه نگه دارید:

  • انتظار عقب‌نشینی داشته باشید ... اما موفقیت بیافرینید. شما به همه انگ‌پایه‌ها (یا محك‌ها) نخواهید رسید، یا سیاست‌گذاران را متقاعد نخواهید كرد كه هر بار حق با شماست. اما اگر خودتان همه نبردها و برنامه‌هایتان را به‌دقت انتخاب كنید، بیش‌تر موفق خواهید شد، به‌ جای آنكه اصلا موفق نشوید. این كمك می‌كند زمانی كه كار خوب پیش نمی‌رود، متحدینتان به كار خود ادامه دهند، چون همواره انتظار خواهند داشت كه تلاش بعدی بهتر پیش برود. هیچ كه نه، در گذشته اغلب تلاش‌ها خوب پیش رفته است.
  • شور و شوق خود را حفظ كنید. اگر بتوانید حتی در زمانی كه كارها خوب پیش نمی‌روند، همچنان خوش‌بین و امیدوار بمانید، اطرافیانتان هم همین‌طور فكر خواهند كرد.
  • دهشگر تشویق و تحسین باشید. مردم وقتی بدانند كاری كه انجام می‌دهند باارزش است، باانگیزه باقی می‌مانند. آن‌ها نیاز دارند بشنوند كه كارشان را خوب انجام می‌دهند. این دیگر به شما بستگی دارد كه مدام این كار را بكنید (به آن‌ها بگویید كه كارشان را خوب انجام می‌دهند) و به‌ طور انفرادی و جمعی، عمومی و خصوصی، به خاطر تلاش و ازخودگذشتگی‌شان، تحسینشان كنید.  

جشن گرفتن برای موفقیت به همراه تحسین و تشویق، افراد را با عملیات پیوند می‌دهد و آتششان را برای حركت بعدی روشن نگه می‌دارد. یك مهمانی یا جور دیگری بزرگداشت موفقیت، چه زمانی كه به یك هدف خاص رسیده باشید، چه فقط برای اینكه مشخص كنید همگی سخت كار كرده‌اید، می‌تواند افراد را دور هم جمع كند و از خاموش شدن آتششان جلوگیری كند كه این همواره برای ترویج‌گری خطر محسوب می‌شود. 

عموم و سیاست‌گذاران را آماه كنید.

این همان‌ جایی است كه داشتن یك برنامه استراتژیك خوب، حقیقتا می‌تواند عملكرد شما را هدایت كند. در هر موفقیتی كه به دست می‌آورید باید روشن كنید كه این فقط یك قدم است. بیانیه‌‌هایی مانند: «ما از پا نخواهیم نشست مگر اینكه در این باهمستان بی‌خانمانی به تاریخ بپیوندد» به عموم و سیاست‌گذاران یادآوری می‌كند كه هدف درازمدتی پیش رو دارید. افتتاح یك پناهگاه یا شروع یك برنامه جدید به معنای انجام شدن كار نیست. این فقط برداشتن یك قدم در یك روند طولانی است.

قدم بعدی در واقع در برنامه استراتژیك شما قرار دارد ... و شما می‌توانید باهمستان را برای برداشتن این قدم آماده كنید. «حالا كه به تعداد كافی پناهگاه‌های دارای تختخواب داریم كه اكثر بی‌خانمان‌ها در زمستان از سرما یخ نزنند، وقتش رسیده كه در این باهمستان درباره مسكن ارزان‌قیمت صحبت كنیم». با نگه داشتن مسئله در مقابل باهمستان، آن را به عنوان موضوعی ارائه می‌كنید كه باهمستان بخواهد در درازمدت به آن بپردازد. اگر به قدر كافی حرفش را بزنید (و رسانه‌ها را هم متقاعد كنید كه به قدر كافی حرفش را بزنند)، واقعی خواهد شد.

سیاست‌گذاران هم نسبت به تكرار واكنش نشان می‌دهند، خصوصا اگر تحقیقات از آن پشتیبانی كنند. اگر یك قانون‌گذار قهرمان داشته باشید، یا اگر سعی كنید قانون‌گذاران یا سایر سیاست‌گذاران را به صحنه بكشید، بیان مرتب چشم‌اندازتان می‌تواند به آن‌ها كمك كند مانند شما فكر كنند. اجازه دهید دوستان سیاست‌گذارتان، متحدین قانون‌گذارتان، یاری‌دهندگانتان و دیگران، در اهداف درازمدتتان و چشم‌انداز راهنمای عملیاتتان دخیل شوند. بعد از مدتی این برای آن‌ها و برای خود شما ملكه ثانویه خواهد شد كه به درازمدت هم مانند قدم بعدی نگاه كنید. 

جاده اصلی برای آنكه چشم‌انداز و پیام خودتان را منتشر كنید و به گوش عموم و سیاست‌گذاران برسانید، البته استفاده از رسانه‌هاست. حتی اگر بتوانید خروجی یكی از رسانه‌های اصلی را به طرفداری از خودتان جهت دهید، راه درازی را به سوی اعمال نفوذ در افكار عمومی و سیاست‌ها پیموده‌اید. 

كانال مهم دیگر كامپیوترمحور است، شامل ایمیل و اینترنت. از طریق وب‌سایت‌ها، لیست‌سروها (اپلیكیشنی كه به‌ طور خودكار پیام‌ها را برای فهرست كاربرانش ارسال می‌كند) و فهرست‌های ایمیل، نه‌ فقط می‌توانید با متحدینتان در تماس باشید و محرك عمل آن‌ها باشید، همچنین می‌توانید به یادشان بیاورید چرا این كار را انجام می‌دهند و چشم‌اندازی را كه راهنمای كارشان است مدام در خاطره‌شان زنده كنید.         

ایجاد تعهد در درازمدت​

همان‌طور كه پیش‌تر گفتیم، لازمه متعهد بودن نسبت به ترویج‌گری درازمدت پشتكار و مداومت، خوش‌بینی، برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی است. همچنین نیازمند انواع مختلف منابع، انگیزه برای تداوم عمل در درازمدت، بررسی مجدد و تعدیل و تنظیم برنامه‌تان به‌ طور دائم و مراقبت و نگهداری مداوم دستاوردهای قبلی و عملیاتتان به عنوان یك كل است. 

منابع

متعهد بودن نسبت به یك تلاش درازمدت به این معناست كه شما به منابعی نیاز خواهید داشت كه عملكردتان را برای مدتی كه ممكن است ده‌ها سال یا یك عمر باشد، سرپا و در حركت نگه دارد. عموما ابزارهایی كه بدون وجود آن‌ها، حداقل تا حدودی نخواهید توانست به كارتان ادامه دهید عبارتند از افراد، پول و وقت.

افراد

موضوع اصلی در یك عملیات ترویج‌گری افراد هستند، اما افراد وقت و انرژی (و معمولا پول) نیاز دارند. بسته به شرایط ممكن است به محققین، رابطین رسانه‌ها، سخنگویان عمومی، كاركنان همیار، جمع‌آوری‌‌كنندگان كمك‌های مالی، نویسندگان مجاز، تماس‌گیرندگان تلفنی، انجام‌دهندگان «كارهای سخت» نیاز داشته باشید. كارهای سخت مانند پاكت كردن نامه‌ها، نظافت دفتر كار، جواب دادن به تلفن‌ها، چسباندن پوسترها، بایگانی اسناد و مدارك، آوردن و حمل كردن و غیره و همان‌طور كه در بالا گفتیم، یك هماهنگ‌كننده كه همه این‌ها را دور هم جمع كند.  

اگر اتكای‌تان به افراد داوطلب است، باید كسانی را پیدا كنید كه كار مورد نظر شما را انجام دهند و بعد امیدوار باشید كه مدتی دم دستتان باقی بمانند. زندگی داوطلبین تغییر می‌كند (ازدواج، بچه‌ها، شغل تازه، بیماری) و معمولا با یك اطلاعیه سریع، دیگر دم دست نیستند. در درازمدت معنایش این است كه همیاری، فراخوانی و آموزش دادن داوطلبین تازه، تقریبا به‌ طور مدام باید ادامه داشته باشد. علاوه بر این، داوطلبین باید هماهنگ و نظارت شوند. داوطلبین تازه باید در عملیات یك‌پارچه شوند و همه باید مطلع شوند. 

اگر عمدتا به كارمندان حقوق‌بگیر تكیه كنید، باید درست فراخوانی و استخدام كنید تا بتوانید كسانی را با مهارت‌ها و از خودگذشتگی لازم پیدا كنید كه «جفت كار» سازمان شما باشند. وقتی استخدامشان كردید، باید آن‌ها را آموزش دهید، هماهنگ كنید و نظارت كنید، مشكلات میانشان را حل كنید، به‌ قدر كافی رضایتشان را جلب كنید كه بمانند و خوب كار كنند و برای پرداخت دستمزدشان پول پیدا كنید. 

برای یك عملیات درازمدت ترویج‌گری، باید برای یافتن كاركنان اعم از داوطلب یا حقوق‌بگیر تلاش خاص انجام دهید، كاركنانی كه نسبت به مسئله علاقه‌مند و مشتاق باشند كه وادارشان كند تا هر وقت لازم باشد كنار كار بمانند. در یك ترویج‌گری درازمدت موفق، مداومت عامل مهمی است و مداومت را افراد انجام می‌دهند.        

پول

حداقل در بعضی مراحل عملیات درازمدتتان، پول ضروری و احتمالا یك مشكل دائمی خواهد بود. اگر حتی یك كارمند حقوق‌بگیر داشته باشید، باید دستمزدش را بپردازید. به بعضی لوازم و مواد مصرفی (كاغذ، كارتریج چاپگر، و غیره) نیاز خواهید داشت تا پیامتان را به بیرون برساند. به یك سیستم تلفن (حداقل یكی دو خط)، و یك كامپیوتر و خدمات اینترنتی نیاز خواهید داشت. شاید مجبور باشید بابت دفتر محل كارتان اجاره بپردازید، برای چاپ كردن و یا تبلیغات رسانه‌ای، حمل و نقل و سایر «مزایا و فروعات» هزینه كنید. 

حتی اگر مقدار اعظم لوازم و مواد مصرفی و نیروی انسانی برای عملیات شما اهدا شده باشد، همچنان نیازهای باقیمانده شما سر به چندین هزار دلار، پزو، پوند یا یورو خواهد زد،‌ پولی كه باید از طریق اهداكنندگان، اعطاهای رسمی یا سایر منابع تهیه كنید. بسیاری از سازمان‌های بزرگ‌تر ترویج‌گری یا یك تامین‌كننده بودجه تمام‌وقت (یا تعدادی كارمند تامین‌كننده بودجه) استخدام می‌‌كنند، یا یك سازمان تامین‌كننده بودجه را به استخدام خود درمی‌آورند تا برایشان بودجه تامین كند. در سازمان‌های كوچك‌تر، شامل اغلب گروه‌های باهمستان‌محور یا توده‌ای، جمع‌آوری كمك‌های مالی می‌تواند بخشی از شرح وظایف همه آن‌ها باشد،‌ یا عمدتا وظیفه هیات مدیره باشد. در هر صورت، باهمستان (یا ایالت، دولت (ملت) باید بخواهند و بتوانند آنچه را مورد نیاز است از طریق هدایای مالی، سازمان‌های سرمایه‌گذار و سایر منابع تامین كنند.    

 كلید تقویت و تداوم تامین بودجه گوناگونی است. در حالی كه باید به دنبال كمك‌های بزرگ مالی باشید و آن‌ها را بپذیرید، بد نیست یك بنیاد سرمایه‌‌گذاری متشكل از بسیاری منابع بسازید، تا اگر یكی از منابع از دست رفت، عملیاتتان فلج نشود. 

وقت

در اینجا دو نوع وقت در نظر است. اول و ساده‌تر، افراد باید وقت داشته باشند (و وقتشان را در اختیار بگذارند) تا عملیات موفقیت‌‌آمیز شود. كاركنان و داوطلبین برای اینكه هر حركتی موثر باشد، باید ساعات كافی از وقتشان را در اختیار قرار دهند و در مدت زمان طولانی، سال‌ها، یا حتی ده‌ها سال مشتاق ماندن در كنار عملیات باشند تا شاهد به بار نشستن كارشان باشند.

دومین مسئله مربوط به وقت، شامل هدف‌های ترویج‌گری شما می‌شود. آیا یك عملیات درازمدت برای پرداختن به ادعای شما مناسب است؟ در بعضی از موارد، مثلا مثل از بین بردن نژادپرستی، كه به‌راحتی می‌تواند یك نسل یا بیش‌تر طول بكشد، عملیات درازمدت تنها راه است. در موارد دیگر، مانند پرداختن به مشكلات بهداشتی و سلامتی كه در اثر یك فاجعه محیط زیست به وجود آمده، ممكن است عاقلانه‌تر این باشد كه همه تلاش ترویجگری‌تان را در كوتاه‌مدت انجام دهید و همه را به‌ كار بگیرید تا برای شرایط راه‌ حلی پیدا كنید و مردم را از آسیب دور كنید. 

منابع زمانی (وقت) شما چه به شكل وقتی كه افراد مایل به صرف كردنش هستند و چه به صورت وقتی كه خودتان دارید تا برای یك مشكل پیش از آنكه نتایجش خطیر شود و نیاز به تعمق پیدا كند راه حل پیدا كنید، باید برای كمپینی كه برنامه‌ریزی كرده‌اید، كافی باشد.  

تلاشتان را به سمت تداوم هدایت کنید

موفقیت نهایی یك ترویج‌گری درازمدت، بستگی به شور و شوق كسانی دارد كه در درازمدت و معمولا بدون هیچ نتیجه قابل رویتی،‌ دست‌اندركار حفظ آن هستند. این شور و شوق از احساس تعهد شخصی آن‌ها سرچشمه می‌گیرد. اما همچنین از چشم‌انداز مشتركی هم كه به عنوان بخشی از برنامه‌ریزی ایجاد شده بود، نشات می‌گیرد و همچنین از توانایی رهبریت، یعنی شما سرچشمه می‌گیرد، كه با فصاحت آن چشم‌اندازه را بیان كنید و شور و شوقی را كه در وهله اول افراد را به سمت ادعای شما كشاند، زنده نگه دارید.    

 در اینجا كلمه شور به سبكی استفاده نشده است. تعهد واقعی نسبت به یك ادعا، كه عموما ویژگی سازمان‌های ترویج‌گر یا ترویج‌گری مصر و مصمم است، برآمده از اعتقاد پرشور به مفید بودن آن ادعا، یا ضرورت عملی آن، یا حقانیت عادلانه و اخلاقی آن است. به طور كلی، ترویج‌گران كسانی هستند كه به آنچه در جهان اتفاق می‌افتد، عمیقا اهمیت می‌دهند و مشتاقند پول و صدایشان را صرف بهبود شرایط یا درست كردن غلط‌ها كنند. این شور و شوق رانشی را كه در اینجا صحبتش را كردیم، ایجاد می‌كند و كیفیتی است كه باید در كاركنان و داوطلبین به دنبالش باشید، كیفیتی كه باید در هر كسی كه در عملیات شما دست‌اندركار است، پرورش داده شود و محافظت و نگهداری شود. 

یك راه برای تداوم تقویت چشم‌انداز آن است كه اطمینان حاصل كنید همواره كار خاصی وجود داشته باشد كه افراد روی آن تمركز كنند. اگر رهنمودهای این بخش را دنبال كرده باشید، طیفی طولانی از برنامه‌های استراتژیك خواهید داشت كه شامل قدم‌های بینابینی هم هست. شما همواره باید به سمت یكی از آن قدم‌ها پیش بروید تا ترویج‌گری‌تان همواره مانند نقطه تمركز بلندمدت یك نقطه تمركز كوتاه‌مدت (و قابل تشخیص) هم داشته باشد. شاید برای افراد مشكل باشد كه از فاصله دور پیشرفت و هدف همه‌شمول را ببینند. اما دیدن یك موفقیت دم دست، یا حداقل تقلا برای رسیدن به یك هدف كوچك‌تر و دست‌یافتنی‌تر، آسان است.   

 برنامه شما باید مدام در حال اجرا باشد و حداقل سالی یك بار برای تعدیل مجدد بررسی مجدد شود (در زیر مشاهده كنید). همزمان،‌ باید برنامه‌ای برای سالی كه در پیش است بریزید كه در برنامه بزرگ‌تر گنجانده شود. برنامه سالانه ممكن است همین حالا هم بخشی از استراتژی شما باشد، چیزی كه مدت‌ها منتظرش بودید. یا ممكن است استراتژی تازه‌ای باشد كه از بطن رویدادها و امكانات جدید بیرون آمده باشد. در هر صورت، یك برنامه سالانه، تمركز را روی آنچه در حال حاضر اتفاق می‌افتد و همچنین آنچه ممكن است در آینده اتفاق بیافتد، نگه می‌دارد و مانع می‌شود از اینكه افراد به خاطر دور بودن هدف نهایی، مایوس شوند. *    

ارزش‌یابی و تنظیم مجدد برنامه​

یك برنامه استراتژیك (درازمدت) فقط یك سند است، راهنمایی برای عمل. برای داشتن تاثیرگذاری باید از آن استفاده كرد. از این‌ رو، برنامه شما همان‌طور كه در بالا گفته شد، مدام باید در حال اجرا باشد. این شامل حداقل سالی یك بار بررسی عملكردتان است. آیا طبق برنامه عمل می‌كنید؟ اگر نه، چرا نه؟ اگر عمل می‌كنید، آیا عملكردتان موثر است؟ اگر نه، چه چیز باید تغییر كند تا عملكردتان موثر شود؟

چهار فصل از جعبه‌ابزار، ۳۶، ۳۷، ۳۸ و ۳۹ و مجموعا ۳۱ بخش به ارزش‌یابی برنامه‌ها و پروژه‌ها اختصاص دارد. هر بار كه به عملكردتان نگاه می‌كنید،‌ نیازی نیست ارزش‌یابی كامل به عمل آورید. اگر یك گروه كوچك بدون منابع مالی هستید، شاید هرگز نیازی به ارزش‌یابی نداشته باشید. با این حال می‌توانید سوالاتی را كه در بالا پیشنهاد كردیم بپرسید و از واكنش دست‌اندركاران و دیگران در باهمستان و همچنین از برداشت‌های خودتان برای رسیدن به پاسخ‌های منطقی و صحیح استفاده كنید.   

همان‌طور كه اگر برنامه اجرا نشود به درد نمی‌خورد، بررسی هم اگر منجر به جرح و تعدیل مناسب نشود، ارزشی ندارد. اگر بررسی شما نشان دهد كاری كه انجام می‌دهید موثر است و در جهت مورد نظرتان در حركت هستید ...‌ فعلا به تعدیل و اصلاح زیادی نیاز ندارید. اگر مشكلی وجود دارد،‌ پیامتان به عموم نمی‌رسد، گروهی كه آن را متحد خود می‌دانستید در زمینه‌های فرهنگی با شما مخالفت می‌كند، پیامتان شنیده می‌شود اما اثری ندارد، شما برای تغییر سیاستی ترویج‌گری می‌كنید كه پیامدهای منفی ناخواسته دارد و غیره، بررسی شما باید این چیزها را نشان دهد و به شما رهنمود بدهد كه برای تغییر عملكردتان به منظور تغییر شرایط چه باید بكنید. 

بررسی مدام و منظم عملكرد و جهت‌گیری ترویج‌گری‌تان، همچنین این فرصت را به شما می‌دهد كه هر زمان اطلاعات تازه‌ای به دستتان رسید تغییر جهت بدهید. ممكن است تحقیقاتی انجام شده باشد كه نشان دهد برنامه‌ای كه برای كارتان داشته‌اید، برای رساندن شما به هدف درازمدت نهایی‌تان كم‌تر از یك سری عملیات دیگر كارایی دارد، یا در مورد هدف متفاوت دیگری، بیش‌تر به ترویج‌گری شما كمك خواهد كرد. اگر بتوانید از چنین اطلاعاتی حسن استفاده را بكنید، قدرت پیامتان بیش‌تر خواهد شد.  

نگهداری دستاوردهای گذشته و عملیات به عنوان یك كل

و بالاخره اینكه یك عملیات درازمدت نیازمند توجه و مراقبت دائم است. همان‌طور كه در بالا گفتیم، هر دستاوردی می‌تواند موقت باشد، اگر برای ماندگاری آن كار نكنید. داوطلبین و كاركنان دائما به حمایت و تشویق نیاز دارند و نه هرازگاهی. باید مدام ارتباط‌تان را با سیاست‌گذاران، اعطاكنندگان، و سایر حامیان حفظ كنید، نه فقط زمانی كه از آن‌ها درخواستی دارید. باید هر اطلاعاتی كه به دستتان می‌رسد را به همه كسانی كه به دلایلی به تلاش شما علاقه‌مند هستند، برسانید. 

ترویج‌گری به تعریفی یك تعهد درازمدت است. حتی زمانی كه به آنچه هدف نهایی خود می‌دانید رسیدید، كارتان تمام نشده است. ممكن است هدف دیگری ورای آن قرار داشته باشد كه باید برای رسیدن به آن هم كار كنید. وظیفه نگهداری از موفقیت‌هایتان یك وظیفه تمام‌وقت است. اگر روی‌تان را برگردانید و به راه خودتان بروید، همه دستاوردهایتان بر باد خواهد رفت. در هر صورت كار شما به عنوان یك ترویج‌گر هرگز تمام نخواهد شد.