فرم جستجو

بخش ۵. تلاش برای اجرای قوانین و سیاست‌های فعلی

موضوع کاملا روشن بود: شرکت محصولات کاغذی پترسون که بیش‌ترین کارمند را در شهر داشت، باز هم فاضلاب کارخانه را به رودخانه می‌ریخت. پس از چند دهه عبور آب بدبوی رودخانه از مرکز شهر پترسون و چند دهه هشدار به ماهی‌گیرها برای پرهیز از خوردن ماهی‌های این رودخانه، بالاخره رودخانه را در ده‌ سال گذشته پاک‌‌سازی کرده بودند. بچه‌ها در رودخانه آب‌تنی می‌کردند و خیلی از ماهی‌های قزل‌آلای این رودخانه سر از میز شام اهالی در می‌آوردند. به لطف قوانین زیست‌محیطی، کارخانه کاغذسازی پسماندش را به نقطه‌ای دیگر حمل می‌کرد و رودخانه دیگر مسیری سرباز برای عبور فاضلاب نبود.

اما حالا انگار یک جای کار می‌لنگید. قانون همان قانون بود. کار شرکت کاغذسازی قانونی نبود، ولی همه دست روی دست گذاشته بودند. گویا نهاد دولتی ناظر بر آلودگی رودخانه قوانین دفع پسماند را اجرا نمی‌کرد.

ائتلاف زیست‌محیطی پترسون که بیش از ده سال پیش در تصویب قوانین دفع پسماند نقش داشت، شدیدا به اوضاع معترض بود. اعضای ائتلاف در جلسه‌ای پرهیاهو تصمیم گرفتند تا دیر نشده برای اجرای قوانین موجود اقدام کنند تا آب رودخانه دوباره سمی نشود.

اعضای ائتلاف اگرچه عصبانی بودند، ولی این را هم می‌دانستند که باید با احتیاط پیش روند. شرکت کاغذسازی وزنه اقتصادی سنگینی در آن ناحیه بود، و بسیاری از شهروندان پترسون در این شرکت کار می‌کردند. هر چند اعضای ائتلاف خواستار توقف دفع پسماند در رودخانه بودند، اما نمی‌خواستند کارخانه تعطیل شود یا تولیدش افت کند. باید این معضل را طوری حل می‌کردند که در بلندمدت به معضلات بزرگ‌تر منجر نشود.

گاه با وجود قوانین یا مقرراتی که مانع آسیب‌رسانی افراد، نهادها، یا کسب‌وکارها به دیگران هستند، این قوانین و مقررات آنطور که باید اجرا نمی‌شوند. در چنین وضعیتی، وظیفه شهروندان است که با حرکت فردی یا جمعی در قالب گروه‌هایی مثل ائتلاف زیست‌محیطی در مثال قبل، معضلات را برجسته کرده و از رعایت قوانین اطمینان حاصل کنند. با خواندن این بخش، می‌توانید درباره لزوم یا نبود ضرورت برای اقدام و هم‌چنین نوع اقدام لازم برای اجرای قوانین و مقررات موجود تصمیم بگیرید.

مفهوم اجرای قوانین ​

شاید این سوال بی‌مورد به نظر برسد. اجرا یعنی اجرا، مگر نه؟ اگر کسی قانونی را نقض کند، و در قانون جریمه‌ای برای این کار در نظر گرفته باشند، دیگر چه جای بحث است؟

ولی باز هم جای بحث هست. گاه شرایط به گونه‌ای است که اجرای دقیق و سخت‌گیرانه یک قانون منصفانه نیست. اگر تخلف از قانون اتفاقی بوده باشد یا شخص ناقض قانون واقعا مقصر نباشد، چه باید کرد؟

البته یک راه برای رفع این مشکل تغییر قانون وجود دارد، ولی این روند زمان‌بر است. باید همین الان دست به کار شد. از زوایای دیگر هم می‌توان به اجرای قانون نگاه کرد، و نحوه درخواست اجرای قانون می‌تواند بر نحوه اعمال آن تاثیر بگذارد.

چند نکته مهم:

  • اجرای روح و حتی متن قانون. قانون مورد نظر دنبال چه هدف یا ایجاد چه تغییری بوده است؟ آیا می‌توان از این قانون برای رسیدن به آن اهداف بدون آسیب بی‌مورد به افراد بهره گرفت؟
  • اجرای قانون برای رسیدگی به معضلات ریشه‌ای. مثلا، در مثال اول این بخش، قاضی می‌تواند دستور منع دفع پسماند را برای کارخانه کاغذسازی صادر کند، یا اینکه به شرکت دستور دهد با همکاری مشاوران زیست‌محیطی روش‌هایی بی‌خطر، پذیرفتنی، و کم‌هزینه برای دفع پسماند پیدا کند.
  • اجرای قانون در راستای حفظ منافع اکثریت مردم. اجرای قانون زمانی بیش‌ترین تاثیر را دارد که به نفع همه باشد. اگر اجرای قانون هم به نفع خاطی و هم به نفع باهمستان باشد، احتمال کارایی قانون بیش‌تر و احتمال بروز دل‌خوری و خصومت دائمی کم‌تر می‌شود.

به مثال شرکت کاغذسازی برگردیم. اگر برای جلوگیری از دفع پسماند، کارخانه متخلف را تعطیل کنیم، آسیب ناشی از این وضعیت برای باهمستان بیش‌تر یا دست کم به اندازه آسیبی است که به شرکت متخلف وارد می‌شود. شاید بهتر باشد به جای بی‌کار کردن نیمی از مردم باهمستان، راه‌ حلی پیدا کنیم تا کارخانه بتواند با ظرفیت کامل به کارش ادامه دهد و معضل آلودگی هم رفع شود.

مجریان قوانین و مقررات ​

برای اجرای قوانین و مقررات راه‌های گوناگونی هست، اما تقریبا همه این راه‌ها جایی به ارتباط با نهاد یا اداره دولتی مجری قانون ختم می‌شود. اما شناسایی نهاد مسئول همیشه آسان نیست. در شبکه درهم‌تنیده نهادها، دفاتر، و اداره‌های دولتی، ایالتی، و محلی، گاه یافتن شخص یا نهاد مسئول اجرای قانونِ مورد نظر سخت می‌شود. ممکن است شما را تا رسیدن به نهاد مسئول از این اداره به آن اداره سر بدوانند. باید تا رسیدن به نهاد اصلی پیگیر باشید.

گام اول شناخت منبع و خاستگاه قانون یا مقررات است. در ایالات متحده، قوانین خاستگاه فدرال، ایالتی، یا محلی دارند. پیش از شناخت خاستگاه قانون، می‌توان مراحل بعدی را طی کرد.

زمان مناسب برای درخواست اجرای قوانین و مقررات موجود ​

در ساده‌ترین حالت، می‌توان گفت بهترین زمان برای درخواست اجرای قوانین و مقررات موجود زمانی است که کسی از این قوانین تخلف کرده است، اما در موارد دیگر هم اجرای قوانین محتمل یا واقعا ضروری است.

  • بی‌توجهی اشخاص متخلف به درخواست رفع تخلف. در ادامه خواهیم دید که ساده‌ترین راه برای اجرای قوانین مجاب کردن اشخاص مختلف به گونه‌ای است که قانع شوند پیروی از قانون به نفع خود آن‌ها است. اما اگر این اشخاص واکنشی به این استدلال نشان ندهند یا درخواست‌های رفع تخلف را نادیده بگیرند، باید به سمت اقدامات رسمی‌تر رفت.
  • بروز یا کشف معضلات در نتیجه شکل‌گیری وضعیت جدید یا انتشار اطلاعات جدید. مثلا، ممکن است پژوهش‌های جدید یا گزارش‌های جدید دولتی تخلفی را آشکار کنند که پیش‌تر از چشم‌ها پنهان بوده است. شاید شرکتی به‌تازگی وارد فعالیت‌های غیر قانونی شده باشد، یا نهادی ناگهان اجرای مقررات خاصی را متوقف کرده باشد. چنین وضعیت‌هایی نیازمند اقدام عملی هستند.
  • افزایش فشار عمومی به حدی که دیگر نتوان اجرا نشدن قوانین را نادیده گرفت. نادیده گرفتن طولانی‌مدت برخی تخلفات بنا به دلایل سیاسی یا اقتصادی (توضیح در ادامه متن) می‌تواند کاسه صبر مردم را لبریز کند. اینجا است که گزینه درخواست اجرای قوانین گزینه مناسبی خواهد بود.

دلایل اجرا نشدن برخی قوانین و مقررات ​

فهم چرایی اجرا نشدن قانون یا مقررات در تصمیم‌گیری درباره شیوه تلاش برای اجرای آن مفید خواهد بود.

بی‌اطلاعی از تخلفات

خیلی از تخلفات نامحسوس هستند، یا در گوشه و کنار رخ می‌دهند، یا با دست‌کاری در حساب‌ها یا روش‌های دیگر مخفی نگه داشته می‌شوند. گاهی حتی تخلفات جدی هم تا مدت‌ها پنهان می‌مانند.

نبود امکانات یا نیروی کافی در نهاد مسئول اجرای قوانین

نهادها در هر سطحی، از سطح فدرال گرفته تا ایالتی و محلی، معمولا با کمبود بودجه و نیرو مواجه‌اند. معمولا تعداد بازرسان به اندازه‌ای است که فقط می‌توانند بخش کوچکی از تخلفات را شناسایی کنند، و نهادها پس از کشف تخلف، مامور کافی برای اجرای قانون و برخورد با تخلفات در اختیار ندارند.

جدی نگرفتن تخلفات با وجود آگاهی از آن‌ها

اگر نهادی نیروی کافی نداشته باشد و در برخورد با تخلفات مجبور به اولویت‌بندی باشد، معمولا فقط با تخلفاتی برخورد خواهد کرد که از نظر این نهاد جزء شدیدترین و زیان‌بارترین تخلفات هستند. در چنین مواردی، این نهاد معمولا تخلفات نه چندان مضر و فاحش را نادیده می‌گیرد.

احتمال آسیب شدید اقتصادی یا خطر شدید سیاسی در نتیجه برخورد با تخلف

پیش‌تر گفتیم که کارخانه‌ای که آلاینده زیست‌محیط است شاید بزرگ‌ترین کارفرما در باهمستان باشد. یا شاید شرکت یا فرد خاطی با چهره‌های قدرت‌مند سیاسی رابطه نزدیک داشته باشد یا سیاست‌مداران را از لحاظ اقتصادی وام‌دار خود کرده باشد. در چنین وضعیتی، گاه شغل روسای نهاد مسئول و شاید خیلی دیگر از کارکنان و همچنین بودجه این نهاد وابسته به چشم‌پوشی از تخلفات است.

تبانی مستقیم متخلفان و مجریان قانون

تبانی اشکال گوناگونی دارد:

  • رشوه. ممکن است متخلف به مسئولان رشوه دهد تا چشم بر تخلفات ببندند. در چنین مواردی، هم متخلف و هم مجری قانون با خطر بزرگی روبه‌رو هستند چون رشوه دادن جرم است و گاه مجازاتش حبس است، اما منفعت این کار هم به اندازه خطرش بزرگ است.
  • وفاداری شخصی. گاه بین متخلف و مجری قانون رابطه‌ای قدیمی برقرار است یا این افراد دوست یا حتی از بستگان یک‌دیگر هستند. این موارد گاه برای مجری قانون تضاد منافع ایجاد می‌کند، اما خیلی اوقات هم چنین نیست.
  • فشار سیاسی. گاه افراد مافوق، مسئولان قانون‌گذاری، یا حتی کاخ سفید مستقیما از مجری قانون می‌خواهند تخلفات فرد یا شرکتی خاص را نادیده بگیرد، چون این شرکت در مبارزات انتخاباتی سهیم بوده یا به هر نحو روابط سیاسی گسترده‌ای دارد.
  • تضاد منافع. ممکن است مقامات دولتی محلی در کارخانه‌ای که آلاینده زیست‌محیط است سرمایه‌گذاری کرده باشند یا بستگان‌شان در این کارخانه مشغول کار باشند. در این وضعیت، خودداری از اجرای قوانینی که به ضرر مالی کارخانه است، به نفع این مقامات خواهد بود.

بی‌توجهی مجریان قانون

شاید مجری قانون خود را در معرض آسیب مستقیم از معضلات نبیند و از این رو وجود یا نبود این معضل برایش اهمیتی نداشته باشد، یا شاید به خاطر مخالفت با قانون از همان ابتدای کار، تخلفات را نادیده بگیرد. هر دوی این‌ها به معنی عمل نکردن به وظایف است، اما شاید این موضوع برای مجری قانون اهمیت چندانی نداشته باشد.

بی‌توجهی متخلفان در عین تلاش نهادهای مسئول برای اجرای قانون

خیلی اوقات جریمه سرپیچی از قانون، به‌ویژه قوانین زیست‌محیطی، به حدی نیست که متخلفان بزرگ را به رعایت قانون ترغیب کند. اگر کارخانه‌ای با دفع غیر قانونی پسماند یا آلوده کردن هوا بتواند سالانه میلیون‌ها دلار در هزینه‌اش صرفه‌جویی کند، پرداخت جریمه‌ای چندهزار دلاری کاملا به نفع این کارخانه خواهد بود. نمی‌توان قانونی را اجرا کرد که برش کافی ندارد.

شیوه تلاش و درخواست برای اجرای قوانین و مقررات موجود

درخواست و تلاش عملی برای اجرای قوانین دو مرحله دارد. مرحله اول با انجام تحقیق و یادگیری مطالب لازم همراه است. مرحله دوم چند گام دارد که هر گام می‌تواند به اجرای قانون مورد نظر منجر شود. هر گام فقط زمانی لازم است که گام قبلی جواب ندهد. در این بخش این گام‌ها را از مطلوب‌ترین و کم‌دردسرترین تا نامطلوب‌ترین و پردردسرترین مرتب کرده‌ایم.

ترتیب گام‌ها به این معنی نیست که مطلوب‌ترین گام لزوما موثرترین هم هست، بلکه مطلوب‌ترین گام کم‌ترین دردسر و دل‌خوری را در باهمستان ایجاد می‌کند، و نامطلوب‌ترین گام برعکس این حالت است. دلیلش این است که هر چه خسارت متخلف کم‌تر باشد، تمایل متخلف برای همکاری با طرح‌های پیشگام در زمینه بهداشت و توسعه باهمستان بیش‌تر خواهد بود. دوست‌یابی تقریبا همیشه بهتر از دشمن‌تراشی است.

فارغ از مشکل مورد نظر و مخالفان و متحدان‌تان، در تلاش و درخواست برای اجرای قوانین و مقررات موجود همیشه باید یک نکته را در نظر داشت: پشت‌کار تا آخر کار. اگر در این نبرد ببرید یا حتی ببازید، مسائل دیگری هم در کار خواهد بود. زمان و شرایط و جو سیاسی همه تغییر می‌کنند، و این تغییرات معمولا با تغییر در قوانین، سیاست، و افکار عمومی همراهند. قطعا در آینده دوباره با این مسئله یا مسئله‌ای مشابه روبه‌رو خواهید شد. حضور همیشگی و مداوم نقش مهمی در تغییر موفقیت‌آمیز یا حفظ افکار عمومی دارد.

دانسته‌های لازم پیش از شروع کار:

آشنایی کامل با قوانین و مقررات مربوط

  • فهم اهداف و مقاصد قوانین. این قوانین دقیقا برای نظارت بر چه موضوعی وضع شده‌اند و چه مسیری را دنبال می‌کنند؟ روح قانون چیست؟ این قوانین به دنبال رسیدن به چه نتیجه‌ای هستند؟ با هدف نفع‌رسانی به چه کسانی وضع شده‌اند و از چه راهی به این افراد نفع می‌رسانند؟ چه فلسفه‌ای پشت این قوانین است؟ چرا به این شکل و با این عبارات و جملات نوشته شده‌اند؟
  • فهم مفاد قوانین. چه کسانی مشمول این قوانین هستند؟ موارد استثنا کدامند؟ مصادیق تخلف دقیقا چه هستند؟ کدام نواحی جغرافیایی مشمول این قوانین هستند؟ آیا این قوانین دائمی هستند یا افق زمانی محدودی دارند؟ آیا مفاد این قوانین در گذر زمان تغییر می‌کنند؟ اگر پاسخ مثبت است، اکنون در چه نقطه‌ای از این مسیر هستیم؟ آیا این مفاد پیامدهای ناخواسته دارند؟
  • فهم مجازات‌ها. سقف و کف مجازات تخلف از هر قانون دقیقا چیست؟ آیا مجازات‌ برای همه یکسان است یا به تخلف و مسئولیت مالی یا سایر مسئولیت‌های شخص خاطی بستگی دارد؟ وقوع قصور و تخلف چگونه تعیین می‌شود؟ چه کسی (عملا و نه لزوما به موجب نیت قانون‌گذار) متضرر شده و چه کسی (در عمل) از این مجازات‌ها سود می‌برد؟ هدف این مجازات‌ها رسیدن به چه پیامدهایی بوده است؟ آیا پیامدهای ناخواسته هم دارند؟ آیا مجازات‌ها برای تضمین رعایت قانون کافی هستند؟

کسب اطلاعات در زمینه مورد نظر

مثلا، اگر نگران تخلفات زیست‌محیطی هستید، باید آنقدر درباره مسائل علمی مرتبط با این موضوع بدانید که بتوانید هوشمندانه با مسئولان نظارتی و متخلفان در این باره صحبت کنید، دلایل خود را برای اجرای قوانین به مسئولان اداری و مردم توضیح دهید، و گول «شواهد علمی» تقلبی یا ناقص را نخورید. لازم نیست دکترای شیمی داشته باشید، ولی باید از دانش کافی بهره‌مند باشید تا هم خودتان به فهم روشنی از موضوع برسید و هم دیگران شما را جدی بگیرند.

آشنایی با پیشینه و بستر تخلفات و اجرای قوانین

  • تخلفات چه مدت ادامه داشته است؟
  • آیا بیش‌تر مردم باهمستان از آن باخبرند؟ نهادهای مجری قانون چه‌طور؟
  • آیا قبلا کسی برای اجرای این قوانین کاری کرده است؟ نتیجه چه بوده؟
  • چرا الان قانون اجرا نمی‌شود؟
  • اگر راهکارهای پیشین شامل اجرای قوانین نبوده، چه عاملی باعث شده مردم و نهادهای نظارتی این راهکارها را بپذیرند؟
  • علت احتمالی تداوم این تخلف چیست؟ چه نفعی برای متخلفان دارد؟ آیا برای دیگران هم نفعی دارد؟
  • چه کسی و چگونه از این تخلف آسیب می‌بیند؟

با پاسخ به این پرسش‌ها، می‌فهمید مسیرتان در مبارزه و تلاش برای اجرای قوانین چقدر دشوار است. همچنین، می‌توانید همراهان و مخالفان خود را در این مسیر بشناسید، و ببینید اگر قرار است شانسی برای موفقیت داشته باشید، بهتر است از چه مسیری پیش بروید.

آشنایی با سازمان‌های دخیل در اجرای قانون

در بیش‌تر مطالب این فصل، فرض کرده‌ایم متخلف عموما نوعی سازمان است؛ مثلا، شرکت‌ها، نهادها، سازمان‌ها و نهادهای دولتی، سازمان‌های غیرانتفاعی، و غیره. قطعا در بسیاری موارد، مثل کودک‌آزاری، رانندگی در حال مستی، تبعیض نژادی یا جنسیتی از سوی پزشکان و سایر متخصصان، متخلف فردی است که با او برخورد نکرده‌اند. روال درخواست و تلاش برای اجرای قانون معمولا در این موارد یکسان است، مگر این که خلاف آن ذکر شود.

  • متخلف. مالکِ شرکت، نهاد، یا سازمان کیست؟ کار سازمان چیست؟ نحوه مدیریت، ساختار، و سلسله مراتب آن به چه صورت است؟ مسئولیت اصلی در دست چه کسی است؟ سازمان در باهمستان چه سابقه‌ای دارد؟ (یا اگر در نقاط دیگر هم فعالیت دارد، در آن نقاط چه سابقه‌ای دارد؟) آیا این نوع تخلف در سازمان سابقه دارد؟ اگر سازمان شرکتی بزرگ است، چه شرکت‌های دیگری را در مالکیت خود دارد؟
  • نهاد نظارتی. ماموریت نهاد نظارتی چیست؟ چه ساختاری دارد و نحوه مدیریتش چگونه است؟ روند رسمی اموری مثل شکایت، اعتراض، و غیره تابع چه قواعدی است؟ این نهاد از لحاظ اثربخشی، سخت‌گیری، و موفقیت در اجرای قوانین و مقررات چه سابقه‌ای دارد؟

شناسایی شخص مناسب جهت تماس و گفتگو درباره اجرای قوانین

این‌جا هم مثل کار حمایت و ترویج‌گری، نکته مهم رابطه و تماس فردی است. برقراری ارتباط مناسب با افراد دخیل در اجرای قانون بسیار مهم است، چون در غیر این صورت از نگاه این افراد، شما فقط نامی در میان نام‌های دیگر یا از آن بدتر صرفا فردی مزاحم خواهید بود. مسئله فقط شناخت سِمت مسئول نیست، بلکه باید فرد مسئول و ناظر را هم در سازمان متخلف (با فرض این که متخلف نه یک فرد، بلکه یک سازمان باشد) و هم در نهاد نظارتی بشناسید. شاید لازم باشد پیش از درخواست یا مذاکره رسمی، با فرد مسئول دیدار و گفتگویی غیر رسمی داشته باشید.

در مواردی که متخلف یک فرد است، بسته به ماهیت معضل مورد نظر، شاید گفتگو با فرد متخلف ممکن نباشد. مثلا، بعید است گفتگو با فردی که مرتکب خشونت خانگی شده کاری موثر و کاملا بی‌خطر باشد. تماس و گفتگو با مالک فروشگاهی کوچک که بین مشتریان تبعیض نژادی قائل می‌شود گاه شدنی است و گاه جزء گزینه‌ها نیست. این‌جا است که اهمیت فهم پیشینه و بستر موضوع روشن می‌شود.

در سازمان متخلف باید دنبال فردی باشید که مسئولیت بخش متخلف یا زمینه تخلف را بر عهده دارد و همچنین باید ببینید چه کسی با تصمیمات خود این فرد را در این سمت نظارتی به کار گرفته است. این تصمیمات گاه از جانب همین فرد است و گاه از جانب فردی در رده‌های بالاتر سازمانی. در هر حال، نهایتا باید با کسی وارد گفتگو شوید که مسئول تصمیم‌گیری است.

موضوع در نهاد نظارتی گاه پیچیده‌تر از این می‌شود. مسئولیت تصمیم‌گیری نهایی گاه بر عهده سرپرست یا متولی این نهاد و گاه بر عهده افراد میدانی مثل بازرسان، مددکاران، پرستاران، و افراد دیگری است که درباره اطلاعات و گزارش به سرپرست سازمان تصمیم می‌گیرند. به این ترتیب، نقش این افراد در چنین تصمیماتی به اندازه نقش سرپرست یا متولی سازمان است.

گام‌های لازم برای اجرای قوانین و مقررات موجود ​

هر گام فقط زمانی لازم است که گام قبلی جواب ندهد​

گام ۱. شروع کار از نزدیک‌ترین سطح به معضل مورد نظر، یعنی شخص متخلف

گام اول مبتنی بر این گزاره است که اگر بتوان متخلف را به تغییر خودخواسته مجاب کرد، وضعیت برای همه بهتر خواهد شد. در این حالت، کار سازمان مختل نمی‌شود، نیازی به دخالت نهادهای نظارتی نیست، و باهمستان هم از وضعیت جدید بهره‌مند خواهد شد. در حالت آرمانی، می‌توان با تماس غیر رسمی وارد عمل شد. با توجه به ماهیت بسیاری از سازمان‌ها، شاید بهتر باشد کار را از فردی به غیر از شخص مورد نظر شروع کنید و گاه لازم است پیش از گفتگوی مستقیم با فرد متخلف، با چند نفر دیگر قرار ملاقات بگذارید (شاید هم هیچ‌ کس حاضر به گفتگو نشود، اما این کار به امتحانش می‌ارزد.)

گام ۲. مراجعه به نهاد مجری قانون برای گزارش تخلف

احتمالا در تحقیقات خود فهمیده‌اید باید با چه کسی در نهاد مورد نظر دیدار کنید. در بسیاری از نهادهای فدرال و ایالتی، می‌توان تخلف را از طریق ایمیل یا تلفن مستقیم گزارش داد. اگر نسبتا مطمئنید که از این راه به نتیجه می‌رسید، استفاده از این مسیر آسان‌تر است. اما اگر موضوع معضلی ادامه‌دار است و می‌خواهید به جای تماس با سامانه‌ها، با افراد مسئول تماس بگیرید، مراجعه و دیدار با فرد مسئول روش بهتری است.

اگر نهاد مسئول نخواهد یا نتواند اقدامی کند، نوبت به گام ۳ می‌رسد.

گام‌های ۲الف، ۳الف، ۴الف، یا ۵الف: رسانه‌ای کردن موضوع

اگر بعد از انجام این گام یا هر یک از گام‌های زیر، شاهد هیچ اقدامی نبودید، باید تصمیم بگیرید. یکی از گام‌های ممکن در هر نقطه‌ای از این فرآیند، عمومی کردن موضوع به ویژه از طریق رسانه‌ها، و تلاش برای برانگیختن باهمستان است. آماج این تلاش‌های رسانه‌ای می‌تواند شخص متخلف، نهادِ بی‌مسئولیتِ مجری قانون، یا هر دو باشد.

هدف نهایی در رسانه‌ای کردن موضوع یا جلب توجه عموم به اشکال دیگر، توقف و جلوگیری از تخلف است، اما این کار معمولا پیامدهای دیگری هم دارد. این کار در بهترین حالت عاملی است برای آگاهی‌بخشی به عموم درباره مسائلی که به این تخلف مربوط می‌شوند. با این کار می‌توان استدلال‌های شخص مختلف یا نهاد مسئول را در خصوص نبود تخلف یا جدی نبودن آن رد کرد.

از سوی دیگر، رسانه‌ای کردن موضوع معایبی هم دارد و می‌تواند رسیدن به راه‌ حل را دشوارتر کند. کار رسانه‌ای می‌تواند برای افراد هدف رسوایی به بار آورد یا آن‌ها را بی‌لیاقت، بدذات، یا حتی بدتر از این‌ها جلوه دهد. همچنین، جلب توجه به تخلف گاه مسیر سیاسی پیش روی نهاد مسئول را می‌بندد و این نهاد نمی‌تواند از این مسیر و با همکاری متخلف به راه‌ حل‌های جایگزین برسد.

رسانه و افکار عمومی ابزارهایی قدرت‌مند هستند. این ابزارها در حمایت و ترویج‌گری به کار می‌آیند و باید از آن‌ها استفاده کرد. اما هنگام استفاده از این ابزارها، باید از پیامدهای احتمالی این کار هم آگاه بود. شاید برای رفع این مشکل در آینده به همکاری متخلف و/یا نهاد نظارتی نیاز داشته باشید. آیا حاضرید الان با ایجاد خصومت آن‌ها را از خود دور کنید؟

در چه نقطه‌ای از این مسیر، توقف و جلوگیری از تخلف مهم‌تر از حفظ وفاق در باهمستان است؟ اگر این تخلف زندگی، سلامت، یا معیشت مردم را آشکارا به خطر بیندازد، خیلی زود و شاید اصلا همان اول راه باید دست به کار شد. اگر آثار این تخلف چندان آنی و نیازمند رسیدگی فوری نباشد، می‌توان رسانه‌ای کردن موضوع را قدری به تاخیر انداخت.

از سوی دیگر، در موارد تبانی متخلف و مجری قانون یا وجود فشار اقتصادی یا سیاسی که مانع اجرای قانون به دست نهاد مجری می‌شود، شاید رسانه‌ای کردن موضوع بهترین راه یا حتی تنها راه افشای این فضاحت و اجبار طرفین به رعایت منافع عمومی باشد.

در این بخش از جعبه ابزار استفاده از مسیر خاصی را توصیه نمی‌کنیم. اقدام در این زمینه به مساله مورد نظر و هم‌چنین دانسته‌های شما درباره باهمستان بستگی دارد. اگر تصمیم بر آگاهی‌رسانی و بسیج باهمستان داشته باشید، دست کم سه راه پیش رو دارید:

استفاده از پوستر، برگه‌های تبلیغاتی، خبرنامه‌های محلی، سایت‌های اینترنتی، و غیره برای اطلاع‌رسانی عمومی ​

گام ۳. ثبت اعتراض رسمی

احتمالا در تحقیقات خود با روند ثبت اعتراض رسمی در نهاد مورد نظر آشنا شده‌اید. اگر اعتراض خود را درست ثبت نکنید (مثلا، در مهلت مشخصی پس از وقوع تخلف اقدام نکنید) ممکن است بعدا با مشکل مواجه شوید. در چنین مواردی، ممکن است در صورت اقدام قانونی، این اعتراض به کار نیاید یا شاید نیاز به اعتراض مجدد باشد که وقت و توان شما را می‌گیرد.

گام ۴. طرح اعتراض در سطوح بالاتر

اگر اعتراض به جایی نرسد، شاید بتوانید آن را در سطوح بالاتر مطرح کنید. برای این کار شاید لازم باشد مستقیما به ریاست آن نهاد، باهمستان یا کمیته نظارت، دفتر شهردار یا فرماندار، یا نهاد ناظر بر موضوع مراجعه کنید.

گام ۵. اعمال فشار سیاسی

اگر کارتان را در زمینه‌های دیگر حمایت و ترویج‌گری درست انجام داده باشید، شاید بتوانید از طریق مقامات محلی، قانون‌گذاران کشوری، دفترهای هیات نظارت بر نهادهای مورد نظر، یا دفتر شهردار، فرماندار، یا بخشدار وارد عمل شده و نهاد نظارتی را وادار به اقدام کنید.

گام ۶. اقدام مستقیم

در این مرحله، رسانه‌ای کردن موضوع دیگر انتخابی نیست. اگر قبلا موضوع را رسانه‌ای نکرده‌اید، باید از هر دری وارد رسانه‌ها شوید و از سایر ابزارهای موجود هم برای اطلاع‌رسانی عمومی استفاده کنید. موفقیت هر دو راهبرد در این گام در گرو توجه رسانه‌ها و فشار عمومی است.

گام ۷. اقدام قانونی

چند تعریف کوتاه:

دادخواهی: ثبت دادخواست رسمی مدنی (غیر کیفری) علیه شخصی دیگر در دادگاه. هر چند کاربرد این واژه شاید به گونه‌ای باشد که فکر کنیم دادخواهی همیشه با موضوعات مالی سروکار دارد، اما همیشه این طور نیست. (واژه دادخواهی به معنی درخواست یا استدعا است و می‌تواند انواع درخواست‌ها را در بر بگیرد).

شاکی یا خواهان: شخصی که دادخواهی می‌کند (شخصی که طرح شکایت یا دادخواست می‌کند)

متهم یا خوانده: شخصی که از او شکایت شده است (شخصی که باید از خود در برابر شکایت مطرح‌شده دفاع کند)
 

بسته به موقعیت، می‌توان از چند گزینه برای طرح دادخواست بهره گرفت. می‌توانید طبق قانونی که در پی اعمالش هستید یا تحت سایر قوانین و آیین‌نامه‌ها، مثلا سه مورد زیر، از شخص متخلف شکایت کنید:

  • آسیب به ایمنی یا سلامت عمومی
  • نقض حقوق مدنی
  • آزار جنسی ​

تلاش برای تداوم اجرای قوانین و مقررات موجود

با فرض موفقیت در بخشی از این فرآیند و اجرای قوانین و مقررات مورد نظر، چگونه می‌توان مطمئن شد وضعیت به همین شکل باقی خواهد ماند؟ در تلاش و درخواست برای اجرای قوانین، بهتر است جایی هم برای گفتگو درباره استمرار این وضعیت در نظر بگیریم. این گفتگو می‌تواند شامل موضوعات زیر باشد:

  • حق بازرسی یا نظارت برای گروه شما یا سایر سازمان‌های بی‌طرف با توافق طرفین: می‌توان درباره حضور نماینده‌ای از باهمستان در گروه بازرسی یا حضور اعضایی با دانش کارشناسی (مثلا دانش علمی) توافق کرد. هم‌چنین، می‌توان درباره بازرسی یا نظارت منظم (یا نامنظم) توافق کرد.
  • دسترسی عمومی به نتایج بازرسی یا نظارت. نتایج را می‌توان در مقالات یا رسانه‌ها منتشر کرد یا بنا به درخواست (مثلا از طریق کتابخانه‌های عمومی) در اختیار افراد قرار داد.
  • زمان‌بندی برای تحقق محک‌های مشخص. می‌توان درباره هدف‌گزینی برای آینده توافق کرد و مهلتی زمانی برای تحقق این اهداف تعیین کرد. مثلا، اگر دانشگاهی دولتی پیش‌تر فقط دانشجویان سفیدپوست را می‌پذیرفته، می‌توان با توجه به جمعیت ایالت، این دانشگاه را ملزم کرد میزان پذیرش دانشجویان غیر سفیدپوست را پس از یک سال 2%، پس از پنج سال ۱۰%، و پس از ده سال ۲۴% افزایش دهد.
  • تعیین و اعلام عمومی مجازات مناسب برای تخلف. مجازات‌ها را می‌توان به حدی سخت‌گیرانه تعیین کرد که متخلف در آینده پیش رو همیشه به قوانین توجه داشته باشد.

حتی اگر همه این مفاد در توافق برای اجرای قانون لحاظ شوند، باز هم باید هوشیار بود. پیش‌تر گفتیم که تلاش برای استمرار اجرای قوانین و مقررات باید تلاشی همیشگی و بی‌پایان باشد.

خلاصه

وقتی پنهان بودن تخلفات قانونی یا سایر تخلفات یا چشم‌پوشی از این تخلفات به افراد یا باهمستان لطمه می‌زند، باید فعالانه در پی اجرای قوانین بود. در این روند، باید از پیامدهای چنین درخواستی آگاه بود. اجرای سخت‌گیرانه قوانین همیشه بهترین راه‌حل نیست، و گاه بهتر است از گزینه‌های دیگری استفاده کرد.

باید بدانید دقیقا کدام سازمان مسئول اجرای قوانین و مقررات مورد نظر است. سطح اجرای قوانین گاه با سطح تصویب آن‌ها فرق دارد (مثلا، بعضی قوانین فدرال در سطح ایالتی اجرا می‌شوند)، و گاه مشخص نیست اجرای قوانین در حیطه صلاحیت و اختیارات کدام نهاد است. در سطح بخش و شهر، معمولا راحت‌ترین کار تحقیق از طریق دفاتر اداری و اجرایی برای شناسایی نهاد یا مقام مسئول است. سازمان‌های حرفه‌ای و تخصصی مثل انجمن وکلا هم در برخی موارد اختیاراتی دارند.

در تلاش برای اجرای قوانین هم مثل حمایت و ترویج‌گری، پس از تحقق هدف باید ضمن حفظ هوشیاری به تلاش خود برای اطمینان از استمرار همیشگی اجرای قوانین ادامه دهید. کار حمایت و ترویج‌گری پایانی ندارد.