رویکرد مشارکتی در چهار دهه گذشته به یک اصل مهم عملیاتی در برنامههای توسعه پايدار بدل شده است. در این رویکرد در تمامی مراحل برنامه از جمله نظرسنجی و پژوهش اولیه، برنامهریزی، و اجرای برنامه، افرادی که بهصورت مستقیم دستاندرکار یا تحتتاثیر موضوع برنامه هستند، با هم مشارکت میکنند. بنابراین، ذینفعان در شناسایی مشکلات و یافتن راهحلهای موجود برای رفع آنها، و همچنین جهت تصمیمگیری و کنترل منابع در برنامه دخیل هستند. رویکرد مشارکتی مجموعهای از ابزارها را جهت تسهیل کنش متقابل بین مردم جامعه محلی و تجزیه و تحلیل دادهها ارائه میدهد.
با وجود این که اصل بر مشارکت همگانی است، اما تجربه نشان داده که معمولا اعضای «خاموش» جامعه - اغلب زنان - از روند مطالعاتی حذف میشوند. رویکرد مشارکتی که حساسیت جنسیتی را نیز لحاظ میکند، ضمن اذعان به وجود موانع بیشمار در جلب مشارکت زنان، راهکارهایی برای حذف این موانع ارائه میدهد. در این راهکارها توجه خاصی به تجربههای زنان و مردان شده که عقاید، نگرانیها، نیازها و اولویتهای متفاوت آنها را دربرمیگیرد.
از آنجایی که زنان و مردان هر کدام نقشهای مختلفی در جامعه دارند، تجربهها و نیازهای آنها نیز متفاوت است. دیدگاههای زنان، بهخاطر حضور کمرنگشان در جامعه محلی و مباحث عمومی، نادیده گرفته میشود.
استفاده از رویکرد مشارکتی به شما کمک میکند فعالیت و مشارکت ذینفعان خود را بیشتر کنید و آنها در یک فرآیند یادگیری و به اشتراکگذاری دوطرفه بتوانند در اجرای برنامه نقشی داشته باشند و ایدههای خود را با شما در میان بگذارند. استفاده از ابزار مشارکتی، کلید تسهیل یادگیری در میان ذینفعان است و آنها را قادر به تجسم و درک مسائل، برقراری ارتباط با یکدیگر، تجزیه و تحلیل گزینهها و تصمیمگیری میکند. ابزار مشارکتی میتواند حامی ایجاد گفتگو میان ذینفعان متفاوت بوده و امکان یافتن زمینههای مشترک همکاری میان افراد با منافع متفاوت را فراهم آورد.
مشارکت دادن زنان در شناسایی مشکلات، یافتن راهحل و تصمیمگیری، به افزایش درک آنها نسبت به مسائل مورد بحث کمک کرده، در کشف و ارج نهادن به تجربیات، مهارتها، دانش و نقاط قوتشان موثر بوده و اعتماد بهنفس آنها را بالا میبرد. تمامی این موارد از ارکان مهم توانمندسازی بهشمار میروند. علاوه بر آن، این امر برجستهتر شدن نقش زنان در شناساندن ظرفیتهایشان و در یاری رساندن به مردان و سازمانهای درگیر برنامههای توسعه و محیط زیست در جامعه محلی را در پی دارد.
تجارب نشان دادهاند که رویکرد مشارکتی، به روشی که اکنون از آن استفاده میشود، لزوما همیشه حساسیت جنسیتی ندارد. دلیل آن هم مشارکت محدود زنان در بحثها و تصمیمگیریها است. اگرچه توانایی و ظرفیت ما برای تغییر نقشهای از پیش تحمیلشده جنسیتی و روابط پنهان قدرت در کوتاهمدت محدود است، اما میتوان با بهکارگیری مکانیسمهای مرتبط، محیطی را بهوجود آورد که در آن دسترسی به اطلاعات، اظهارنظر و مشارکت در امور تصمیمگیری برای زنان در جامعه محلی، مناسبتر باشد.
مشارکت معنیدار هنگامی امکانپذیر است که:
- زنان به اطلاعات لازم برای مشارکت دسترسی داشته باشند
- بتوانند دیدگاههای خود را بیان کنند
- نظراتشان مورد توجه قرار گیرد و سخنانشان شنیده شود
- بتوانند برای شفافسازی سوال کنند
- بتوانند در تصمیمگیریها تاثیرگذار باشند
- در تصمیمگیریها، دغدغههای آنها لحاظ شود
- تصمیمگیریهای مربوط به دغدغههای زنان، به اجرا درآید
آگاهی از نقشهای جنسیتی و روابط پنهان قدرت
در هنگام جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات، گفتگو درباره مسائل، شناسایی راهکارها، مذاکرات، اجرای برنامهها و تصمیمگیریها باید بهصورت مستمر از نقشهای جنسیتی و روابط پنهان قدرت آگاه بود. همچنین باید پذیرفت که احتمال اختلاف بین تجارب و دیدگاههای زنان و مردان وجود دارد و این اختلافِ احتمالی چه تاثیری در مسائل مورد بحث و نتایج حاصله از مداخلات برنامهریزی شده دارد.
ایجاد فرصتهای برابر در فرآیند مشارکت
ایجاد فرصتهای برابر در فرآیند مشارکت برای مردان و زنان الزامی است. با این حال، شرایط و ظرفیتهای آنان ممکن است بسیار متفاوت باشد. در بسیاری موارد بهخاطر محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی امکان حضور مشترک مردان و زنان محله برای گردهمایی و بحث درباره مسائل امکانپذیر نیست. توجه داشته باشید که رویکرد مشارکتی با حساسیت جنسیتی، مردان و زنان را هم به طور جمعی و در کنار یکدیگر، و هم به طور جداگانه تشویق به همکاری و مشارکت میکند. اننتخاب جمعی یا جداگانه بودن این مشارکت بسته به مختصات محیطی دارد.
برای مثال در بسیاری از جوامع روستایی آسیایی، زنان به دلیل کمبود اعتماد بهنفس در مواجهه با مردان و افراد دیگر از حضور در مجامع عمومی دوری میکنند. بنابراین با توجه به وجود این محدودیتها در این جوامع، فعالیت اولیه در گروههای جداگانه برای زنان، بیشتر مثمرثمر خواهد بود تا زنان احساس امنیت و راحتی کنند. کار و فعالیت در این گروهها و استفاده از ابزار مشارکتی، در زمینه آموزش متقابل و اعمال قدرت اجتماعی، به تدریج به رشد اعتماد بهنفس زنان و حضور پررنگتر آنها در محافل عمومی کمک میکند.
یافتن زمان و مکان مناسب برای مشارکت کامل و فعال زنان حیاتی است. معمولا زمان جلسات را مردان مشخص میکنند که نسبت به زنان وقت آزاد بیشتری دارند. برنامهریزان باید اطمینان حاصل کنند که جلسات در زمانهایی برگزار شود تا مردان و زنان همزمان بتوانند در آن شرکت کنند، یا جلسات جداگانه برای زنان و مردان و در زمانهای مناسب برای هر گروه برگزار شود.
انتخاب مکان برگزاری جلسات نیز به اندازه یافتن زمان مناسب مهم است. مردان بیشتر مکانها و فضاهای عمومی را ترجیح میدهند در صورتیکه زنان در این مکانها احساس ناراحتی میکنند. ممکن است تصمیم بگیرید جلسات زنان بصورت جداگانه برگزار شود تا آنها بتوانند در آن بهراحتی و بدون نگرانی و ترس از دخالت مردان صحبت کنند. دخالت، ایجاد وقفه و اعمال نظر مردان در جلسات زنان و هنگام صحبت و اظهارنظر آنان، امری معمول است، به همینخاطر میانداری (یا همان تسهیلگری) این جلسات به کارآمدی و شنیده شدن صدای زنان کمک خواهد کرد.
موانع بازدارنده مشارکت زنان در جلسات عمومی و تصمیمگیری:
- ناآگاهی و بیسوادی که زنان و مردان هر دو به آن اذعان دارند
- مسخره کردن، نقد و برخوردهای خشونتبار با زنانی که عقیدهشان را ابراز میکنند
- بیاعتمادی نسبت به مجریان پروژههای توسعه و دیگر طبقات اجتماع
- نقشهای کلیشهای اجتماعی و اختلاف قدرت
- انحصار اطلاعات و منابع توسط مردان
- برگزاری جلسات در مکانها و زمانهایی که برای زنان مناسب نیست
- جلساتی که به زبانهای غیربومی برگزار میشوند
- نبود دسترسی یا کنترل بر منابع مالی
- نبود همبستگی یا اختلاف بین زنان در جامعه
- فشار ناروا برای به موفقیت رسیدن زنان
- کمبود اعتمادبهنفس و عزت نفس پایین زنان
- عدم آگاهی زنان از حقوق خود
جمعآوری و تحلیل دادهها بر اساس جنسیت
درک اطلاعات و دادههای تفکیکشده بر اساس جنسیت، به شناسایی اختلاف جنسیتی و تجزیه و تحلیل آن کمک میکند. این امر در دستیابی زنان به منابع و کنترل آن، الگوهای شغلی، الگوهای بهرهوری منابع، وضعیت حقوق زنان، و نحوه توزیع سود میان زنان و مردان مهم است. تجزیه و تحلیل اولویتبندی زنان بهتنهایی کافی نیست؛ نظرات و نگرانیهای آنها نیز باید در هدفگذاری برنامههای توسعه تاثیرگذار باشد. برای شناسایی مشکلات و اولویتها باید از دادههای تفکیکشده جنسیتی بهره برد. جهت درک بهتر تاثیر هر پروژه بر اقشار مختلف جامعه، منافع و هزینههای هر پروژه نیز میبایست تفکیک جنسیتی شوند. دادههای تفکیکشده بر اساس نوع جنسیت از اجزای اصلی تحلیل جنسیتی است که باید در هر مرحله از چرخه یک پروژه مورد توجه قرار گیرد.
مساله دیگری که بهتر به آن توجه میکنید عدم استفاده از واژگان و عبارتهای کلی نظیر «مردم»، «کشاورزان،» «بازرگانان،» «دامداران،» «جوامع» و از این قبیل است. مطمئن شوید واژگان مورد استفادهتان معانی دقیق داشته باشند مانند: «زنان کشاورز،» «مردان تاجر،» «مردان دامدار» و «زنان ثروتمند». سعی کنید تفاوتها و شباهتها را در ابراز عقاید، دیدگاه، تجارب و انتظارات مردان و زنان برجسته کنید.
اطمینان حاصل کنید ابزار استفاده شده مناسب مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه محلی موردنظر باشد. برای مثال در برخی جوامع، زنان وقتی در حضور مردان آشنا یا غریبه قرار میگیرند نظراتشان را درباره مسائل اجتماعی بهزبان نمیآورند. این امر سدی است در ایجاد ارتباط متقابل که در نتیجه باعث نادیده گرفته شدن عقاید و تجربیات زنان شده است. استفاده از ابزار مشارکتی در گروههای مجزای زنان و مردان و کمک گرفتن از یک مشاور زن میتواند این معضل را برطرف کند.
فهرستی از مواردی که در رویکرد مشارکتی با حساسیت جنسیتی باید به آنها توجه کنید
- ۱- دانش، مهارت و تجربه زنان و مردان درباره مبحث موردنظر چیست؟ (درباره فعالیت جداگانه زنان و مردان فکر کنید)
- ۲- آیا زنان معمولا در جلسات عمومی به بحث و گفتگو میپردازند؟
- ۳- موانع احتمالی موجود در مشارکت زنان در مباحث عمومی چیست؟
- ۴- چگونه میشود این موانع را برداشت؟
- ۵- دلیل عدم مشارکت زنان چیست؟ برای حل این معضل و تشویق زنان در مشارکت چه باید کرد؟
- ۶- مردان حضور زنان را در جلسات مشارکت، چگونه میبینند؟
- ۷- در صورت ابراز نظر مخالف از سوی زنان حاضر در جلسات، مردان چه واکنشی از خود نشان میدهند؟
- ۸- آیا زنانی هستند که صاحبنظر بوده و به صراحت نظراتشان را ابراز میکنند؟ آیا میتوانند تصمیمگیری مردان را تحتشعاع قرار دهند؟ خصوصیاتشان و دلیل راحتی ابراز نظرشان چیست؟ (سن و سال، تحصیلات، وضعیت تاهل؟)
- ۹- زنان برای مشارکت در جلسات تا چه میزان وقت آزاد دارند؟
- ۱۰- چه زمانی در روز برای مشارکت زنان در جلسات مناسبتر است؟
- ۱۱- چه مکانی برای تشکیل جلسات برای زنان مناسبتر است؟
- ۱۲- چه محیطی برای حضور زنان در جلسات راحتتر است؟ چه امکاناتی حضور زنان را آسانتر میکند؟ (برای مثال تشکیل گروههای زنان، یا گروههایی که توسط زنان مدیریت شود یا گروههایی با شرایط دیگر)
- ۱۳- سطح تحصیلات زنان چیست؟ آیا میتوانند جزوات را بخوانند؟
- ۱۴- زنان به چه زبانی صحبت میکنند؟ آیا قادر به درک زبانی که جلسات به آن برگزار میشود، هستند؟
- ۱۵- آیا زنان و مردان در مواجهه با مشکلات، نظرات مشترکی دارند؟